حقیقت لاغری
نویسنده:دكتر ضياءالدين مظهري
در جامعه ما لاغر بودن تعاريف گوناگوني دارد، در حالي كه لاغر بودن از ديدگاه علم تغذيه داراي ويژگيها و استانداردهاي خاصي است .
در جامعه ما لاغر بودن تعاريف گوناگوني دارد. براي مثال وقتي فردي زياد به سرگيجه و ضعف مبتلا ميشود و كمي از بقيه كموزنتر است، لاغر به حساب ميآيد. در حالي كه لاغر بودن از ديدگاه علم تغذيه داراي ويژگيها و استانداردهاي خاصي است. لاغري درجات گوناگوني دارد و بهترين راه براي تشخيص نوع آن، تعيين شاخص توده بدني يا همان BMI است كه وقتي از 18/5 كمتر ميشود، به فرد لاغر ميگويند. اگر اين شاخص بين 18/5 تا 17/5 باشد به آن لاغري درجه يك و هر چه فاصله اين شاخص از 17/5 بيشتر شود، لاغري فرد شديدتر است و با مشكلات جديتري روبهرو خواهد بود. البته بهترين زمان براي اندازهگيري وزن به حالت ناشتا و پس از تخليه مثانه و روده است. شاخص توده بدن را هم كه اين روزها همه مي دانند از تقسيم وزن (برحسب كيلوگرم) بر مجذور قد (برحسب متر) به دست ميآيد.
اصولاً اختلالات تغذيه اي به سه شكل در افراد بروز ميكند. اول اختلالات تغذيهاي ساده، دوم بياشتهايي عصبي و ديگري بوليميا يا همان بيشخواري عصبي. (در اين حالت لاغري ديده نميشود) در اغلب افراد، لاغري با يك بياشتهايي ساده و يا يك بد غذايي شروع ميشود و كم كم به بيماري تبديل شده و عوارض گوناگوني را در بدن به بار مي آورد. در بچهها لاغري با شروع آشنايي كودك با غذاي خانواده آغاز ميشود، اما در سنين نوجواني وقتي ميزان نياز بسيار بالا ميرود و وسواس براي حفظ تناسب اندام شدت مييابد، بروز ميكند و در آقاياني كه وقت زيادي را در خارج از منزل صرف ميكنند و كمتر به تغذيه خود توجه دارند، ديده ميشود. طبق آمار به دست آمده، 5 تا 10 درصد از دختران دانشجو در سنين 18 تا 24 سالگي دچار لاغري بوده و از بياشتهايي رنج مي برند، به اين دليل توجه به اين گروه سني بسيار حايز اهميت است.
با وجود آنكه لاغري تحت تا‡ثير عوامل ژنتيكي، سن، فعاليت غدد درونريز و روحيات افراد است، اما در اغلب آنها، كمخوري، تغذيه يكنواخت، عدم مصرف تمامي گروههاي غذايي به ميزان توصيه شده، عدم تخصيص زمان معين براي صرف غذا، فعاليت بيش از اندازه و كمبود استراحت ديده مي شود كه به مرور زمان كم وزني و نهايتاً لاغري را ايجاد كرده است. گاهي مواقع اين لاغريها به دنبال رژيمهاي غذايي تكخواري و خيلي كم كالري با هدف كاهش وزن ايجاد مي شود كه فرد را به بياشتهايي مبتلا كرده و نهايتاً به سوءتغذيه و كمبود وزن دچار ميكند. بسياري از بيماريها نيز نظير انواع عفونتها، ديابت، اختلال در كاركرد صحيح غدد درونريز نظير پركاري غده تيروئيد، نارسايي ترشحات غده هيپوفيز و غدد فوق كليوي و حتي ابتلابهانواع سرطانها با لاغري همراه هستند.
اما بياشتهايي عصبي و زيادهخواري عصبي يعني چه و در چه مواقعي ايجاد ميشوند؟
اين اختلالات تغذيه اي كه گاه با لاغري مفرط همراه هستند، افراد بسياري را در جامعه به خود مبتلا كرده و قشر جوان را راهي بيمارستانها و مطبهاي متخصصان تغذيه ميكند. بياشتهايي عصبي اغلب در دختران نوجوان و جوان ايجاد ميشود، در اين اختلال، افراد تصور غيرواقعي نسبت به ظاهر خود دارند و همواره تصور مي كنند كه اضافه وزن داشته و از خوردن حداقل نياز خود به غذا خودداري ميكنند، در حالي كه امكان دارد وزنشان 25 تا 30 كيلو گرم با وزن ايده آل شان فاصله داشته باشد. در اين افراد بروز مشكلات قلبي- عروقي، پوكي استخوان، يبوست شديد، كاهش پتاسيم، فلج شدن رودهها و عقب افتادن عادت ماهيانه بر اثر مصرف مواد مدر و ملين امري عادي است. در مقابل، در زيادهخواري عصبي فرد به خوردن مواد غذايي پركالري نظير انواع شيريني جات و شكلات ادامه ميدهد و بلافاصله پس از خوردن دچار عذاب وجدان شده و به طور مصنوعي به تحريك سيستم گوارشي اش مي پردازد و با اين كار باعث خروج مواد غذايي از بدن خود مي شود. اين اختلال در ميان نوجوانان 18 تا 19 ساله شايعتر است و عوارضي نظير افسردگي، اختلالات قلبي، گشاد شدن معده و روده، اختلال در حركات روده، پوكي استخوان و اختلال در سيكل ماهيانه را به همراه دارد.
سوال ديگر اين است كه آيا بياشتهايي بر وضعيت مواد مغذي در بدن اثري دارد؟
پاسخ اين است كه: قطعا. همان طور كه قبلاً گفتم، در صورت تداوم عادات بد غذايي ابتدا بياشتهايي و بعد لاغري ايجاد ميشود كه اين عوامل ميتوانند به شكل چرخه معكوسي مشكل را بزرگ و بزرگتر كنند. در اين مواقع ابتدا بدن از ذخاير خوداستفاده ميكند و نهايتاً با تحليل بافتهاي خود انرژي مورد نيازش را بدست ميآورد. در اين بين، اولين كمبود در ميزان پروتئينهاي خون ايجاد ميشود كه با افت سطح آلبومين خون همراه شده و به شدت قدرت دفاعي افراد كاهش مييابد، درنتيجه افراد بيشتر به بيماريهاي عفوني پيچيده و يا حتي ساده نظير سرماخوردگي مبتلا ميشوند. در كنار كمبود پروتئين ها ، كمبود آهن و كم خوني ناشي از آن ، كمبود روي و عدم دريافت انرژي مورد نياز بدن نيز بياشتهايي را ايجاد كرده و به تدريج كموزني به وجود ميآيد. حتي مطالعات نشان دادهاند، بد غذايي در افراد به سرعت كمبود ويتامينهاي C، A و E را ايجاد ميكند كه موجب اختلال در سيكل ماهيانه خانمها و قدرت باروريشان مي شود.
اما براي درمان اين افراد، در قدم اول توصيه ميشود كه افراد از حجم كم مواد غذايي با ارزش تغذيهاي بالا استفاده كنند و تعداد وعدههاي غذاييشان را بالا ببرند. (البته بعد از آنكه مشخص شد هيچ علت پاتولوژيكي وجود ندارد و علت كموزني صرفاً تغذيه ناكافي است)
ابتدا بايد از مواد غذايي ساده و سهلالهضم و كمچرب نظير ماهيچه، برنج كته شده، ماهي، مرغ و سفيده تخم مرغ استفاده كنند و غذا را كباب شده و يا با كمي روغن تهيه كرده و ميل كنند. توصيه ميشود كه هيچ غذايي با اجبار خورده نشود و افراد از غذاهايي كه بيشتر علاقه دارند، استفاده كنند. در قبل، حين و بعد از مصرف غذا نبايد بلافاصله نوشابه بنوشند، بلكه بهتر است براي تا‡مين مايعات از آب، شير (چه گرم و چه سرد) و آبميوههاي تازه فصل به خصوص آب پرتقال و شربت آبليموي تازه بنوشند. در تهيه انواع غذاها خصوصاً گوشت كه منبع غني از پروتئين و آهن است، بهتر است از انواع ادويهجات و آبليمو براي مزهدار كردن استفاده شود تا فرد با ميل بيشتري آن را خورده و كم خوني احتمالي كه قطعاً در اين افراد وجود دارد، بهبود پيدا كند. از آنجايي كه مصرف مواد غذايي غني از ويتامين C،E و روي درترميم بافتها بسيار موثراست، توصيه ميشود كه از انواع مركبات و ماهي در وعده هاي غذايي اصلي و از انواع مغزهها خصوصاً بادام هندي، بادام زميني و پسته در ميان وعدهها البته در حجم كم (حداكثر 3 تا 4 عدد) استفاده كنند. در كنار تغيير و اصلاح عادات غذايي، استفاده از يك برنامه ورزشي منظم نظير پيادهروي و يا دوچرخه سواري ميتواند بسيار كمككننده باشد. به اين ترتيب افزايش وزن تدريجي آغاز شده و ادامه مييابد. پس كمي اعتماد به درمانگر و داشتن صبر و انعطافپذيري ميتواند براي رسيدن به وزن ايدهآل نتيجهبخش باشد تا از خطرات ناشي از پيشرفت لاغري و عوارض جبران ناپذير آن جلوگيري شود.
در جامعه ما لاغر بودن تعاريف گوناگوني دارد. براي مثال وقتي فردي زياد به سرگيجه و ضعف مبتلا ميشود و كمي از بقيه كموزنتر است، لاغر به حساب ميآيد. در حالي كه لاغر بودن از ديدگاه علم تغذيه داراي ويژگيها و استانداردهاي خاصي است. لاغري درجات گوناگوني دارد و بهترين راه براي تشخيص نوع آن، تعيين شاخص توده بدني يا همان BMI است كه وقتي از 18/5 كمتر ميشود، به فرد لاغر ميگويند. اگر اين شاخص بين 18/5 تا 17/5 باشد به آن لاغري درجه يك و هر چه فاصله اين شاخص از 17/5 بيشتر شود، لاغري فرد شديدتر است و با مشكلات جديتري روبهرو خواهد بود. البته بهترين زمان براي اندازهگيري وزن به حالت ناشتا و پس از تخليه مثانه و روده است. شاخص توده بدن را هم كه اين روزها همه مي دانند از تقسيم وزن (برحسب كيلوگرم) بر مجذور قد (برحسب متر) به دست ميآيد.
اصولاً اختلالات تغذيه اي به سه شكل در افراد بروز ميكند. اول اختلالات تغذيهاي ساده، دوم بياشتهايي عصبي و ديگري بوليميا يا همان بيشخواري عصبي. (در اين حالت لاغري ديده نميشود) در اغلب افراد، لاغري با يك بياشتهايي ساده و يا يك بد غذايي شروع ميشود و كم كم به بيماري تبديل شده و عوارض گوناگوني را در بدن به بار مي آورد. در بچهها لاغري با شروع آشنايي كودك با غذاي خانواده آغاز ميشود، اما در سنين نوجواني وقتي ميزان نياز بسيار بالا ميرود و وسواس براي حفظ تناسب اندام شدت مييابد، بروز ميكند و در آقاياني كه وقت زيادي را در خارج از منزل صرف ميكنند و كمتر به تغذيه خود توجه دارند، ديده ميشود. طبق آمار به دست آمده، 5 تا 10 درصد از دختران دانشجو در سنين 18 تا 24 سالگي دچار لاغري بوده و از بياشتهايي رنج مي برند، به اين دليل توجه به اين گروه سني بسيار حايز اهميت است.
با وجود آنكه لاغري تحت تا‡ثير عوامل ژنتيكي، سن، فعاليت غدد درونريز و روحيات افراد است، اما در اغلب آنها، كمخوري، تغذيه يكنواخت، عدم مصرف تمامي گروههاي غذايي به ميزان توصيه شده، عدم تخصيص زمان معين براي صرف غذا، فعاليت بيش از اندازه و كمبود استراحت ديده مي شود كه به مرور زمان كم وزني و نهايتاً لاغري را ايجاد كرده است. گاهي مواقع اين لاغريها به دنبال رژيمهاي غذايي تكخواري و خيلي كم كالري با هدف كاهش وزن ايجاد مي شود كه فرد را به بياشتهايي مبتلا كرده و نهايتاً به سوءتغذيه و كمبود وزن دچار ميكند. بسياري از بيماريها نيز نظير انواع عفونتها، ديابت، اختلال در كاركرد صحيح غدد درونريز نظير پركاري غده تيروئيد، نارسايي ترشحات غده هيپوفيز و غدد فوق كليوي و حتي ابتلابهانواع سرطانها با لاغري همراه هستند.
اما بياشتهايي عصبي و زيادهخواري عصبي يعني چه و در چه مواقعي ايجاد ميشوند؟
اين اختلالات تغذيه اي كه گاه با لاغري مفرط همراه هستند، افراد بسياري را در جامعه به خود مبتلا كرده و قشر جوان را راهي بيمارستانها و مطبهاي متخصصان تغذيه ميكند. بياشتهايي عصبي اغلب در دختران نوجوان و جوان ايجاد ميشود، در اين اختلال، افراد تصور غيرواقعي نسبت به ظاهر خود دارند و همواره تصور مي كنند كه اضافه وزن داشته و از خوردن حداقل نياز خود به غذا خودداري ميكنند، در حالي كه امكان دارد وزنشان 25 تا 30 كيلو گرم با وزن ايده آل شان فاصله داشته باشد. در اين افراد بروز مشكلات قلبي- عروقي، پوكي استخوان، يبوست شديد، كاهش پتاسيم، فلج شدن رودهها و عقب افتادن عادت ماهيانه بر اثر مصرف مواد مدر و ملين امري عادي است. در مقابل، در زيادهخواري عصبي فرد به خوردن مواد غذايي پركالري نظير انواع شيريني جات و شكلات ادامه ميدهد و بلافاصله پس از خوردن دچار عذاب وجدان شده و به طور مصنوعي به تحريك سيستم گوارشي اش مي پردازد و با اين كار باعث خروج مواد غذايي از بدن خود مي شود. اين اختلال در ميان نوجوانان 18 تا 19 ساله شايعتر است و عوارضي نظير افسردگي، اختلالات قلبي، گشاد شدن معده و روده، اختلال در حركات روده، پوكي استخوان و اختلال در سيكل ماهيانه را به همراه دارد.
سوال ديگر اين است كه آيا بياشتهايي بر وضعيت مواد مغذي در بدن اثري دارد؟
پاسخ اين است كه: قطعا. همان طور كه قبلاً گفتم، در صورت تداوم عادات بد غذايي ابتدا بياشتهايي و بعد لاغري ايجاد ميشود كه اين عوامل ميتوانند به شكل چرخه معكوسي مشكل را بزرگ و بزرگتر كنند. در اين مواقع ابتدا بدن از ذخاير خوداستفاده ميكند و نهايتاً با تحليل بافتهاي خود انرژي مورد نيازش را بدست ميآورد. در اين بين، اولين كمبود در ميزان پروتئينهاي خون ايجاد ميشود كه با افت سطح آلبومين خون همراه شده و به شدت قدرت دفاعي افراد كاهش مييابد، درنتيجه افراد بيشتر به بيماريهاي عفوني پيچيده و يا حتي ساده نظير سرماخوردگي مبتلا ميشوند. در كنار كمبود پروتئين ها ، كمبود آهن و كم خوني ناشي از آن ، كمبود روي و عدم دريافت انرژي مورد نياز بدن نيز بياشتهايي را ايجاد كرده و به تدريج كموزني به وجود ميآيد. حتي مطالعات نشان دادهاند، بد غذايي در افراد به سرعت كمبود ويتامينهاي C، A و E را ايجاد ميكند كه موجب اختلال در سيكل ماهيانه خانمها و قدرت باروريشان مي شود.
اما براي درمان اين افراد، در قدم اول توصيه ميشود كه افراد از حجم كم مواد غذايي با ارزش تغذيهاي بالا استفاده كنند و تعداد وعدههاي غذاييشان را بالا ببرند. (البته بعد از آنكه مشخص شد هيچ علت پاتولوژيكي وجود ندارد و علت كموزني صرفاً تغذيه ناكافي است)
ابتدا بايد از مواد غذايي ساده و سهلالهضم و كمچرب نظير ماهيچه، برنج كته شده، ماهي، مرغ و سفيده تخم مرغ استفاده كنند و غذا را كباب شده و يا با كمي روغن تهيه كرده و ميل كنند. توصيه ميشود كه هيچ غذايي با اجبار خورده نشود و افراد از غذاهايي كه بيشتر علاقه دارند، استفاده كنند. در قبل، حين و بعد از مصرف غذا نبايد بلافاصله نوشابه بنوشند، بلكه بهتر است براي تا‡مين مايعات از آب، شير (چه گرم و چه سرد) و آبميوههاي تازه فصل به خصوص آب پرتقال و شربت آبليموي تازه بنوشند. در تهيه انواع غذاها خصوصاً گوشت كه منبع غني از پروتئين و آهن است، بهتر است از انواع ادويهجات و آبليمو براي مزهدار كردن استفاده شود تا فرد با ميل بيشتري آن را خورده و كم خوني احتمالي كه قطعاً در اين افراد وجود دارد، بهبود پيدا كند. از آنجايي كه مصرف مواد غذايي غني از ويتامين C،E و روي درترميم بافتها بسيار موثراست، توصيه ميشود كه از انواع مركبات و ماهي در وعده هاي غذايي اصلي و از انواع مغزهها خصوصاً بادام هندي، بادام زميني و پسته در ميان وعدهها البته در حجم كم (حداكثر 3 تا 4 عدد) استفاده كنند. در كنار تغيير و اصلاح عادات غذايي، استفاده از يك برنامه ورزشي منظم نظير پيادهروي و يا دوچرخه سواري ميتواند بسيار كمككننده باشد. به اين ترتيب افزايش وزن تدريجي آغاز شده و ادامه مييابد. پس كمي اعتماد به درمانگر و داشتن صبر و انعطافپذيري ميتواند براي رسيدن به وزن ايدهآل نتيجهبخش باشد تا از خطرات ناشي از پيشرفت لاغري و عوارض جبران ناپذير آن جلوگيري شود.