نویسنده: برانیسلاو مالینوفسکی
برگردان: اصغر عسکری خانقاه
برگردان: اصغر عسکری خانقاه
نزد بدویها، همانطور که در نزد ما، موضوع اصلی و عمدهی قوانین شهری مالکیت و ثروت است. اما آسانتر است از اینکه نشان دهیم هیچ قلمروی در زندگی قبیلهای نیست که یک سیمای قانونی ارائه ندهد. به عنوان مثال، اگر ویژهترین اعمال زندگی تشریفاتی، یعنی شعایر مذهبی مربوط به عزاداری و غم و اندوه به مناسبت یک مرگ را در نظر بگیریم، آنچه طبیعتاً پیش از همه در این آیین مذهبی ما را به هیجان میآورد، صفت مذهبی آن هاست: اینها اعمال مربوط به تقوی و پارسایی نسبت به متوفی هستند، که به وسیلهی ترس، عشق، یا تنهایی برای روح وی دیکته شدهاند. آنها به منزلهی جریان آیینی و عمومی یک احساس، همچنین قسمتی از زندگی تشریفاتی جامعهی روستایی را به نمایش میگذارند.
بنابراین چه کسی سوءظن خواهد داشت، که این معاملههای مذهبی سیمایی قانونی دارند؟ با این همه، در جزایر تروبریاند، هیچ عمل تشییع و هیچ تشریفات مذهبیای نیست که برای کسی که آن را نسبت به فلان یا بهمان بازمانده انجام میدهد، به منزلهی یک اجبار به حساب نیامده باشد. زن بیوه میگرید و آه و ناله راه میاندازد، نمایشی از غم و اندوه تشریفاتی، تقوای مذهبی، و ترس ترتیب میدهد؛ اما همچنین خشونت این تظاهرات به عنوان هدف، رضایت برادران و خویشان مادریِ شوهرِ مردهی او را فراهم میآورد. در واقع اینها در خط خویشاوندی مادری هستند که، برطبق اصولی که بومزادان درخصوص خویشاوندی و عزا اجرا میکنند، حقیقتاً برای این مرگ متأثر شدهاند. زن، هر چند که با شوهر خود سکنا داشته، همیشه برطبق این اصول، مثل یک خارجی به حساب آمده است، و با وجود خشونتی که در این مسئله هست، ولی غالباً واجد نوعی حقیقت است که زن با آن غم خود را ظاهر میسازد. وظیفهاش نسبت به اعضای بازماندهی کلانِ شوهری مبتنی بر این امر است که با دقت زیاد غم خود را به نمایش بگذارد، زمان درازی مجبور به عزاداری شود و به مدت چندین سال استخوان آروارهی شوهر را، به عنوان شیء تزیینی، با خود حمل کند. بهتر است سریعتر یادآور شویم که این اجبار بدون تبادل دوطرفه نیست در نخستین توزیع تشریفاتی، که سه روز پس از مرگ شوهر صورت میگیرد، زن بیوه از خویشاوندان (پدر و مادر) شوهر پاداش اساسی و مهم به خاطر اشک هایش، و در جشنهای تشریفاتی بعدی پاداشهای دیگری برای ادامهی عزاداری خود دریافت میکند. به علاوه فراموش نکنیم که عزاداری بومزادان حلقهای در زنجیر بزرگ تبادلات دوطرفه است که بین زن و شوهر و بین سایر افراد خانوادهها نسبت به یکدیگر موجود است.
قوانین مربوط به ازدواج
دربارهی مسئلهی ازدواج اگر بخواهیم از تفکری درست از آنچه قانون در چشمان بومزاد معنی میدهد بسازیم، حایز اهمیت است که آن را عمیقانه بررسی کنیم. ازدواج فقط پیوندی بین زن و شوهر نیست، بلکه خالق رابطهی دایمیِ دوطرفهای بین شوهر و خانواده است، به ویژه بین شوهر و برادر همسر. بین یک زن و برادر او رشتهی خویشاوندیِ بسیار ویژه و بسیار مهمی وجود دارد. در یک خانوادهی تروبریاندی، زن فقط همیشه تحت حمایت ویژهی یک مرد قرار دارد، که آن مرد از برادران وی یا در نبود آنان، نزدیکترین خویشاوند مادری اوست. زن باید از او اطاعت کند و نسبت به او از عهدهی برخی وظایف برآید، در حالی که آن فرد [برادر یا خویشاوند نزدیک مادری] باید به آسایش وی توجه کند و حتی بعد از ازادواج وی، زندگی اقتصادی او را تضمین کند.برادر، قیم طبیعی بچهها و خواهرش میشود، و این فقط اوست، و نه پدرشان، که از نظر آنها، رئیس قانونی خانواده است. او، از طرف خود، باید از آنها مراقبت کند و به خانه و زندگی آنها قسمت قابل توجهی از خوراک خود را تسلیم کند. این پر زحمتترین هزینه است، چون ازدواج پدر مکانی است و زن جوان میرود تا در روستای شوهرش اقامت کند، این همان چیزی است که در زمان هر درو، یک مبادلهی دوطرفهی اقتصادی را در خلال هر بخش باعث میشود.
درو که انجام شد، سیب زمینیهای شیرین هندی (یامها) را طبقهبندی میکنند، و حاصل درو هر باغی به صورت خرمن مخروطی شکلی آماده میشود. خرمن اصلی و عمدهی هر سهم باغ، همیشه برای خانه و زندگی خواهر تخصیص مییابد. مهارت و کاری که انسان در این نمایش اجناس آن را به صورت خوراک ظاهر میسازد، تنها هدفهایشان اجابت جاهطلبی و حرص فرد باغبان است. هر اجتماع روستایی، حتی هر بخش، برای بازرسی محصولات باغی، برای تفسیر آن تولیدات، برای تنقید و خردهگیری، یا برای اجازهی آنها میآیند. یک خرمن خوب، بنا به گفتههای اطلاعدهندهی من، بین معناست: «نگاه کنید به آنچه من برای خواهرام و خانوادهاش انجام دادهام؛ من باغبان خوبی هستم، خواهرم و فرزندانش هرگز از فقدان خوراک رنج نخواهند برد.» بعد از چند روز، خرمن به هم زده میشود، سیب زمینیهای هندی (یامها) در سبدها گذاشته میشوند و به روستایی که خواهر در آن ساکن است حمل میشوند، یا از نو آنها را به صورت خرمن مخروطی شکل جلوی انبار سیب زمینیهای هندی شوهرِ خواهر میچینند. اعضای این روستا به نوبهی خود میآیند تا به نگاه و تحسین سیب زمینیهای هندی بپردازند. تمام جوانب تشریفاتی معامله دارای نیروی قابل انعطافی است که از پیش میشناسیم. نمایش اجناس، مقایسهها، پخش و توزیع در ملاءعام، برای بخشش کننده اجباری روانشناختی را تشکیل میدهد: او زمانی که حتی فرصت مییابد یک هبهی سخاوتمندانه تقدیم کند خود را راضی و پاداش یافته احساس میکند، در حالی که عدم کفایت، خست، شانس بد برای او دلیل تحقیر و شرمساری است.
پایه و اساس این معامله فقط جاهطلبی و پوچی و بیثباتی نیست: تبادل دو طرفه در آنجا به همان اندازه نقش ایفا میکند که در هر جای دیگر. حتی، گاهبهگاه، این تبادل دوطرفه در هر یک از جزئیات اعمالی که معامله را میسازند داخل میشود، بدین معنا که قدمبهقدم از آن مراقبت میکند. پیش از هر چیز، شوهر باید از طریق هبههای متناوبِ معین، که او در هر تقسیم و توزیع سالانه از خانواده زنش دریافت میکند، پاداش بدهد. بعدها، بچهها که بزرگ شدند، به طور مستقیم، تحت نفوذ و اختیار دایی خود خواهند بود؛ پسرها به او کمک خواهند کرد، و در هرچه که انجام خواهد داد با او همراهی خواهند داشت، و در تمام پرداختهایی که برعهدهی او خواهد بود، در قسمت معینی مشارکت خواهند کرد. دخترها فقط چیزهایی کمی برای دایی خود، حداقل به طور مستقیم، انجام میدهند؛ اما، در یک جامعهی مادر بطنی (1)، دخترها برای دایی خود تا دو نسل وارث و اولاد باقی میگذارند.
با قرار دادن پیشکشهای مربوط به محصولات درو در بافت جامعهشناسی خود، و با آزمایش نزدیک روابطی که با پیشکش مطابقت دارند، به تحقق میرسد که هر یک از معاملات، که از آنها این روابط ساخته میشوند، حلقهای را در زنجیرهی تبادلات دوطرفه تشکیل میدهد. اما اگر معامله را منفرداً به حساب آورده و آن را از چارچوب خود جدا کنیم، هر معاملهای عاری از مفهوم، به طرز غیرقابل تحملی پرزحمت، بدون هیچ معنای جامعهشناختی، و بنابراین (بدون شک!) از نوع «کمونیستی» به نظر خواهد رسید. از نظر اقتصادی چه چیزی نامعقولتر از این تقسیم متقاطع از محصولات باغ است که باعث شود هر مردی برای خواهرش کار کند و به نوبهی خود روی کار برادرزنش حساب باز کند و زمان و انرژی زیادی برای چیدن بساط، نشان دادن، و جابهجا کردن کالاها صرف کند، به جای آنکه، کاری واقعاً مؤثر انجام دهد؟ اما یک تحلیل بسیار فشرده نشان میدهد که عدهای از این عملکردهای ظاهراً بیفایده داروهای مقوی و پرقدرت اقتصادی را ترکیب میکنند، و عملکردهای دیگرِ یک نیروی اتصال قانونی را دربردارند و همچنین باز عملکردهای دیگر نتیجهی مستقیم تفکراتی هستند که بومزادان از نظام خویشاوندی به وجود میآورند.
پینوشت :
1. matrilinédire
منبع مقاله :مالینوفسکی، برانیسلاو، (1389)، سه گزارش از زندگی اجتماعی مردم بدوی (ابتداییها)، برگردان: اصغر عسکری خانقاه، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول