امام رضا(علیه السلام) و دفاع عقلاني از دين
يكي از ويژگي هاي جاودانگي و پويايي اسلام، برهاني بودن آموزه هاي آن است به گونه اي كه جايگاه والاي عقل در اسلام به عنوان يكي از ابزارهاي مهم شناخت، امري غيرقابل انكار است چنان كه توجه به علم و دانش در اسلام مورد تأكيد فراوان قرار گرفته است به عنوان اولين سؤال بفرماييد مراد از عقلاني بودن دين در اين بحث چيست و آيا مي توان عقلاني بودن دين را اثبات پذير بودن تمام آموزه هاي دين از طريق ادله مصطلح عقلي دانست؟ - به نظر مي رسد قبل از پاسخ به اين سؤال توجه به اين نكته لازم باشد كه لزوماً چنين نيست كه عقلاني بودن امري متوقف بر براهين مصطلح عقلي باشد، در واقع مي توان نسبت بين اين دو را عموم و خصوص مطلق از نسب اربعه دانست زيرا هر نتيجه حاصله از يك استدلال عقلي، خودبخود عقلاني است يعني خردپذير است ولي اين چنين نيست كه هر امر عقلاني مثل گزاره هاي ديني تعبدي، لزوما بايد با ادله مصطلح عقلي به اثبات برسد بنابراين ممكن است گزاره اي منشأ وحياني داشته باشد و با هيچيك از براهين فلسفي قابل اثبات نباشد و در عين حال عقلاني هم باشد به عنوان مثال نمي توان با ادله عقلي راز سه ركعتي بودن نماز مغرب را فهم و اثبات كرد ولي عقل، عمل بر طبق فرمان شروع را مي پذيرد و بلكه بر آن تأكيد مي كند. بر همين اساس وقتي مي گوييم اسلام ديني عقلاني است منظور آن است كه حكيمانه است و آموزه هاي آن مبتني بر حكمت است. با اين بياني كه از عقلاني بودن دين كرديم وجهي براي انحصار اثبات گزاره هاي ديني بر ادله مصطلح عقلي نيست بلكه عقلاني بودن دين به معناي اشتمال آن بر حكمت است.
پس آيا مي توان گفت اثبات و يا دفاع از آموزه هاي ديني، روش ها و اشكال مختلفي داشته باشد؟
- دقيقاً همين طور است گاهي محققي به دنبال نتيجه يقيني است كه از روش هاي برهاني عقلي و نقلي استفاده مي كند مثل اثبات يقيني ذات واجب تعالي و اثبات وجوب سه ركعت بودن نمازمغرب و گاهي در اثبات و دفاع از دين در اصل نيازمند تمسك به چنين روشي نيست بلكه مثلا چون در مقام اقناع مخاطب است دفاع او از دين به روش خطابه است و يا در مقام تقابل با خصم است كه از روش جدال احسن بهره مي برد. بايد عرض كنم اصولا دفاع از دين داراي صورت هاي مختلفي است گاهي با مال و ثروت است گاهي با جان، گاهي با زبان و بالاخره گاهي هم صبغه علمي و عقلاني دارد. مراد از دين در اين جا هم، مجموعه معارف و احكامي است كه خداوند براي هدايت و سعادت بشر تشريع فرموده و بواسطه پيامبران و رسل خويش آنها را به مردم رسانده است. پس منظور از دين در اين بحث، اديان وحياني خصوصاً آخرين تشريع الهي يعني دين اسلام است. با توجه به آنچه گذشت وجه عقلاني دين را مي توان حكيمانه بودن محتواي آن دانست و دفاع عقلاني از آن هرگونه تفكر، رفتار و گفتاري است كه موجب استحكام و تثبيت دين در نظر اهل خرد و تعقل مي شود. به تعبير ديگر، دفاع عقلاني از دين، دفاع از خود دين است براساس اصول و قواعد منطقي و عقلي شكي نيست كه چنين دفاعي، چون مربوط به حوزه نظر و تعقل است، از اهميت خاصي برخوردار است. چرا كه هرگاه مباني نظري و تئوريكي يك نحله فكري و مكتب كلامي، خاستگاه عقلاني داشته باشد هرچه بهتر و بيشتر، فرآيند تبليغ و پذيرش را هموار مي سازد.با اين بيان معلوم مي شود كه دفاع عقلاني، دفاعي است منطبق بر اصول عقلي و منطقي كه هر مخاطب اهل خرد را متأثر كرده به گونه اي كه آن را بپذيرد و دليلي عقلاني بر رد آن نيابد و نتيجه چنين دفاعي هم هموار كردن راه پذيرش دين خواهد بود. بنابراين دفاع عقلاني فقط به معني دفاع از طريق ادله عقلي صرف نيست بلكه دفاع از طريق نقل يعني آموزه هاي كتاب و سنت نيز مي باشد.
با توجه به آنچه فرموديد كه بهترين شكل تبليغ و دفاع از دين آن است كه به گونه اي بيانگر وجه عقلاني دين باشد بفرماييد، آيا از كتاب و سنت، شواهدي بر اهميت چنين دفاعي وجود دارد؟
- دقيقاً اينگونه است و بهترين دليل بر اهميت اين نوع دفاع، توجه كتاب و سنت و انطباق سيره روش اهل بيت در تبليغ دين بر اين روش مي باشد. چرا كه قرآن، يكي از راههاي معرفت را تعقل و تدبر در آيات وانفس مي داند و انسان را براي رسيدن به حقايق و كشف مجهولاتش به روشهاي عقلاني توصيه مي كند. در سيره و روش اهل بيت- عليهم السلام- نيز چنين امري از جايگاه خاصي برخوردار است. نمود اين رويه را، مي توان در كلمات آسماني آن بزرگواران وهم در سيره و روش عملي آنان دريافت. چرا كه آن حضرات در مقاطع مختلف تبيين و دفاع از دين و با توجه به موقعيت مخاطبينشان حكيمانه ترين روش را برمي گزيدند و همين امر نيز موجب هدايت و يا شكست منكران مي شد. مناظرات ائمه در حوزه هاي مختلف ديني با رهبران و نمايندگان اديان و نحله هاي مختلف فكري گاهي براي اساس اقناع آنها از طريق متون نقلي خود آنها و گاهي هم براساس برهان عقلي بوده است.با توجه به اينكه محور بحث ما جايگاه عقلانيت و دفاع عقلاني از دين در سيره علمي و عملي حضرت رضا- عليه السلام- است و روشن است كه تحقق چنين امري و بلكه هر امري، مستلزم شناخت لازم نسبت به اشراف علمي مدافع، از موضوع مورد بحث است. حال دراين راستا مختصري درباره اقتدار علمي امام(علیه السلام) و گستره آن به صورت اجمالي بفرمائيد؟
- علم امام رضا(علیه السلام)- از جهات مختلفي قابل توجه است. معلومات آن حضرت از چيزهايي است كه شخصيت ايشان را متمايز مي سازد. معلومان آن حضرت در زمينه الهيات، اطلاعاتشان درباره اديان و كتاب هاي آسماني، آگاهي امام از علوم و معارف قرآني، احاطه امام به بحث هاي كلامي، بحثهاي امام، درباره پزشكي، طرح اصول و فقه و جز اينها همه گسترش دامنه معلومات حضرت ثامن الائمه را مي رساند.بحث هاي حضرت رضا(علیه السلام) با جاثليق- راس الجالوت، هرابز اكبر روحاني زرتشتي و عمران صابي آن متكلم معروف، مبين احاطه آن حضرت به كتابهاي آسماني و مباني توحيد و خداشناسي است.
بحثهاي حضرت درباره فلسفه احكام، مبين بينش عميق ايشان است. بحث درباره فلسفه غسل و وضو، فلسفه حرمت زنا، فلسفه زكات، فلسفه حرمت ربا و فلسفه حرمت شراب و طرح مسايل اجتماعي و اخلاقي در زمينه احكام، برخورداري كامل آن حضرت را از فكر برهاني نشان مي دهد.
بحث امام درباره مسايل پزشكي و گفتار امام درباره فلسفه احكام حاكي از بينش وسيع او در زمينه هاي علمي و اجتماعي است. حضرت رضا(علیه السلام) در فن خطابه و همچنين در زمينه شعر و ادب و در فصاحت و بلاغت يگانه بود. اين جامعيت علمي امام رضا(علیه السلام) بود كه مأمون را به اداي احترام نسبت به آن حضرت مجبور مي ساخت. بديهي است تجلي و شكوه وجه عقلاني دين، متوقف بر چنين موقعيت علمي خواهد بود كه آن بزرگوار در نهايت كمال نسبت به آن قرار داشت.
آن چه از روش هاي اثبات آموز ه هاي ديني و دفاع از آنها منظور نظر ما دراين بحث است روش برهاني و استدلالي بر مبناي اصول عقلي و منطقي است و شكي نيست مناظراتي كه آن حضرت با سران و بزرگان اديان و مذاهب انجام مي دادند، از حيث روش، داراي اسلوب خاص خود بود به گونه اي كه در نهايت، با قدرت تمام منجر به محكوم شدن طرفهاي مناظره، مي شد آيا مي توان توجه به عنصر تعقل و بكارگيري مباني عقلي را از سوي امام(علیه السلام) دراين امر موثر و حائز اهميت دانست؟
- نوع مذاكرات و گفت وگوهاي امام رضا(علیه السلام) با سران و نمايندگان اديان و مذاهب مختلف -كه محتواي آن چيزي جز تبيين علوم و معارف اسلامي نبود- از يك ويژگي خاصي برخوردار بود و آن، تجلي بعد منطقي و عقلاني در نوع استدلال هايي بود كه اقامه مي فرمود. درك چنين امري هم كار آساني است و با مراجعه به سخنان و مناظرات ايشان به راحتي مي توان به اين نكته پي برد كه هر سخني از آن حضرت در خصوص اثبات مدعاي خود مبتني بر اصل و يا اصول منطقي و عقلاني بود. به گونه اي كه عنصر تعقل و خردپذيري، جزء لاينفك استدلال هاي آن حضرت در مقام احتجاج با مخالفان دين و مذهب بوده است. و صدالبته همين نكته هم باعث محكوم شدن و ساكت ماندن مخالفين در مقابل امام و در نتيجه هدايت آنها و تشرفشان به دين اسلام و مذهب تشيع مي شد. بديهي است در مباحث اعتقادي و در باب مناظرات بايد به نقطه مشترك و مقبول بين طرفين كه همان اصول و قواعد منطقي و عقلي است توجه نمود و استدلال بر هر مدعايي را از همين طريق پي گرفت، چرا كه درغير اين صورت نمي توان نتيجه مثبتي از مقدمات خود بدست آورد و اين يكي از اصول منطقي و عقلاني يك مناظره است كه با عنايت خاصي از سوي امام پيگيري مي شد.از آنجا كه مناظرات علمي امام رضا(علیه السلام) داراي جذابيت خاصي بود و قهراً چنين مناظراتي مي تواند راهنماي ما در مقوله دفاع از دين باشد توجه و مطالعه دقيق اين مناظرات براي اهل علم لازم است. و به خاطر اينكه بحث را در خصوص جنبه عقلاني دين كمي مصداقي كنيم اگر ممكن است يكي از مناظرات ايشان را به طور اجمال به عنوان مظهر دفاع عقلاني از دين، بيان بفرمائيد؟
- يكي از مناظرات طلايي امام(علیه السلام) مذاكرات ايشان با عمران صابي است. امام در يك مناظره، پس از آنكه هيربدان، بزرگ زرتشتيان را با برهان قاطع محكوم ساخت، روبه حاضران كرد و فرمود آيا در ميان شما كسي است كه با اسلام مخالف باشد و اگر مايل است بدون اضطراب و نگراني سؤالاتش را بپرسد؟ دراين ميان عمران صابي، كه يكي از متكلمان معروف بود برخاست و نزد امام آمد و از ايشان درباره نخستين وجود (يعني خداوند) و مخلوقاتش سؤال كرد. امام با دليل و برهان پاسخ او را داد و سه دليل براي بي نيازي خداوند از مخلوقاتش اقامه كرد.سپس عمران سؤالاتي درباره علم خدا به ذات پاكش و نيز انواع مخلوقات پرسيد و پاسخ در خور از امام شنيد. او همين طور از امام(علیه السلام) سؤال مي كرد و از چشمه جوشان علم امامت بهره مي برد تا اينكه حضرت فرمود آيا اين مطالب را خوب درك كردي. عمران عرض كرد آري مولاي من، خوب فهميدم و شهادت مي دهم كه خداوند همان گونه است كه شما توصيف كرديد و وحدانيتش را ثابت نموديد و گواهي مي دهم كه محمد(ص) بنده اوست كه براي ابلاغ دين حق فرستاده شد، سپس رو به قبله به سجده افتاد و از دل باختگان و عاشقان اهل بيت(علیه السلام) شد.
به نظر مي رسد قوت كلام امام رضا(علیه السلام) و نوع رفتار علمي و انساني ايشان با طرف هاي گفت وگو در مناظراتي كه داشتند، درجهت دهي علمي و اعتقادي مسلمين نقش بسزايي داشته باشد. نظر جنابعالي دراين خصوص چيست؟
- قطعا چنين اقداماتي ازسوي امام تأثيرات مفيد جدي بر انديشمندان در همه عرصه هاي علمي و اعتقادي داشته است. ايجاد فضاي مناسب علمي به منظور طرح انديشه و آراي مختلف و مخالف، يكي از موارد عمده تأثيرگذاري بر نگرش صحيح مسلمين به علم و عقايد حقه ديني است كه ازسوي امام انجام مي گرفت. زيرا چنان كه مستحضريد جامعه اسلامي درمعرض انواع انديشه هاي صحيح و غيرصحيح بود. در اين وضعيت اگر بطلان اين انديشه ها محرز نمي شد، درصد تأثيرپذيري از آنها بالا مي گرفت و لذا موقعيت زماني چنين اقتضا مي كرد كه فضاي مناسب براي طرح انديشه هاي مخالف ايجاد شود و نقد و بررسي آنها صورت گيرد و چنين رويه اي را امام (علیه السلام) با جديت، عملي ساختند و خودشان با فضاسازي مناسب براي بيان آزادانه انديشه هاي مخالفين به نقد و بررسي عقلاني آنها پرداخت و همين عملكرد بر نگرش مسلمين درخصوص تحقيق در آموزه هاي ديني و علمي و يا فرضيه هاي ارائه شده كه قابليت بحث و نظر را داشتند، به شدت تأثيرگذار بود.تأثير ديگر روش امام القاء اين مطلب بود كه دفاع از هر قضيه اي بايستي مبتني بر اصول منطقي و متد عقلاني باشد. دفاع عقلاني از يك اعتقاد، امري بود كه امام در مواضع مختلف آن را به عنوان بهترين روش دفاع از اعتقاد، مورد تأكيد قرار مي داد. با تأكيد امام بر اين مهم، راه هرگونه مغالطه و سفسطه و مجادله هاي غيرمنطقي در مناظرات و دفاعيات بسته شد، نتيجه آن هم اين بود كه جامعه علمي در شناخت و پذيرش انديشه هاي مختلف، اول به ارزيابي عقلاني و منطقي آنها مي پرداخت و پس از آن بطلان بسياري از فرقه ها و انديشه هاي انحرافي، روشن مي شد. يعني نگرش علمي اهل علم به اينجا رسيد كه دفاع و يا رد يك اعتقاد و يا انديشه اي بايد ازطريق اصول و متد عقلاني باشد و لذا از همين طريق هم عمل شد و به نتايج مهمي رسيدند و اين هم از كرامات امام- عليه السلام- بود.
البته سواي از تأثيرات نظري امام بر جهت دهي فكري مسلمين، ايشان در حوزه عمل نيز، تأثيرگذار بودند. آن حضرت با شركت در جلسات مناظره اي كه خودشان قبل يا بعد از ولايتعهدي برگزار مي كردند، عملا روش منطقي و عقلاني بحث و مناظره وتحقيق را به مردم القا مي كردند. نكته قابل توجه دراين ميان تأثيرگذاري شجاعت امام برمسلمين بود كه باعث قدرت و اقتدار آنها گرديد و با نشان دادن بزرگي و جلال اسلام، مسلمين را در جهان سرفراز كرد.
به عنوان آخرين سؤال با توجه به مقتضيات عصر حاضر و لزوم شكوفايي علمي و اقتدار جهاني مسلمين و نيز غناي فرهنگ ديني و معارف اسلامي، چه توصيه اي در اين خصوص براي انديشمندان اسلامي داريد؟
- ببينيد وضوح سيره علمي و عملي اهل بيت- عليهم الاسلام- كاشف اعتقاد قاطع آنان بر اعتلاي فرهنگ ديني و اقتدار مسلمين بوده است. به نظر مي رسد همه اهل نظر بايد در راه و روش خود، تأسي به اهل بيت(علیه السلام) را ترك و فراموش نكنند. بايد همانند آن بزرگواران در نشر علوم و معارف ديني با سعه صدر و با استفاده از اصول و قوانين منطقي و عقلاني وارد بحث شده و دفاع و تبليغ كنند و در تبادل انديشه ها و نحله هاي مختلف فكري همين رويه را درپيش گيرند. ما بايد به زبان دنيا آشنا شويم تا بتوانيم سخن خود را به جهانيان برسانيم و البته استفاده از وسايل ارتباط جمعي ضرورتي جدي دارد.