نماز یکی از علائم ایمان

آیا نماز یکی از علائم ایمان است؟آیا نماز یکی از لوازم ایمان به شمار می آید؟ ایمان به چه معناست ؟با راسخون همراه باشید.
سه‌شنبه، 7 اسفند 1386
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نماز یکی از علائم ایمان
مقدمه:
لفظ ایمان از تصدیق آنچه خداوند از طریق پیامبرانش خبر داده است، خبر می دهد و اسلام از تسلیم و انقیاد، و متعلق تصدیق با اخبار سازگاری دارد و تسلیم با امر و نهی. و نماز یکی از علائم ایمان است

در این مطلب راسخون به ایمان و شرایط ایمان و نمازی که همراه با ایمان و لوازم ایمان است اشاره می کنیم.

نماز یکی از علائم ایمان
ایمان در دو معنا به کار رفته است:
۱. اعتقاد به امامت و ولایت أئمۀ دوازده‌گانه.
۲. در کلمات فقها گاهی ایمان به معنای اسلام نیز آمده است.[۱]

از ایمان به معنای اعتقاد به ولایت امامان علیهم السّلام در فقه در باب‌های بسیاری مانند اجتهاد و تقلید، طهارت، صلات، زکات، خمس، صوم، اعتکاف، حج، وقف، نذر، قضاء و شهادات بحث شده است.

معانی لغوی ایمان
واژه ایمان از ریشه«أمن» گرفته شده است که فعل ثلاثی مجرد آن «أمِنَ، یأمن وأمناً» به معنای آرامش و اطمینان قلب و نبود ترس است. فعل ثلاثی مزید آن «آمَن، یؤمن و ایماناً» است،

که اگر متعدی به «با و لام» باشد به اتفاق اهل لغت به معنای تصدیق کردن است. وبه همین معناست آیه (وَما أَنْتَ بِمؤمن لَنا)[۲]

وامّا اگر متعدی به ذات خود باشد به معنای اطمینان پیدا کردن است که در برابر ترسیدن و هراسان کردن است و در این صورت با ثلاثی مجرد هم معنا است.[3]

 پذیرش ظاهر اوامر و نواهی برا نماز
نخستین مرتبه اسلام، پذیرش ظاهر اوامر و نواهی الهی است که با ذکر شهادتین صورت می گیرد، خواه قلب آن را موافقت کند یا مخالفت، خداوند می فرماید: (قالت الأعراب آمنّا قل لم تؤمنوا ولکن قولوا أسلمنا ولمّا یدخل الإیمان فی قلوبکم)[4]

و به دنبال این مرتبه اسلام اوّلین مراتب ایمان قرار می گیرد که عبارت است از اعتقاد قلبی به مضمون شهادتین اجمالاً و از لوازم آن عمل به بیشتر احکام فرعی اسلام است.

تسلیم و انقیاد قلبی برای نماز
مرتبه دوم اسلام پس از مرتبه اوّل ایمان قرار دارد و عبارت است از تسلیم و انقیاد قلبی در برابر بیشتر اعتقادات حقه به صورت تفصیلی که به دنبال دارد انجام اعمال صالح را اگر چه امکان تخلف در برخی موارد است، خداوند در وصف متقین می فرماید: (الّذین آمنوا بآیاتنا وکانوا مسلمین)[5] 


مرتبه دوم ایمان پس از این مرتبه اسلام است، و آن اعتقاد تفصیلی به تمام حقایق دینی است، خداوند می فرماید: (إنّما المؤمنون الذین آمنوا باللّه ورسوله ثم لم یرتابوا وجاهدوا فی سبیل اللّه بأموالهم وأنفسهم أولئک هم الصادقون)[6]

عبادت خدا گویا که او را می‌بیند
پس از مرتبه دوم ایمان مرتبه سوم اسلام است، به این ترتیب است که هنگامی که انسان با مرتبه دوم ایمان انس گرفت و متخلق به اخلاق آن شد سایر قوای حیوانی او منقاد و تسلیم او می شود.

و انسان به جایگاهی می رسد که چنان خدای خود را عبادت می کند که گویا او را می بیند.و اگر هم او را نمی بیند خدا او را می بیند...، خداوند می فرماید: (فلا وربّک لا یؤمنون حتّی یحکموک فیما شجر بینهم ثم لا یجدوا فی أنفسهم حرجاً مما قضیت ویسلّموا تسلیماً)[7]

به دنبال این مرتبه اسلام مرتبه سوم ایمان قرار دارد، چنان که خداوند می فرماید: (قد أفلح المؤمنون)[8] تا آنجا که می فرماید: (وَالّذین هُم عن اللغو معرضون)[9]

- تعمیم حالت مزبور در تمام احوال و افعال
پس از این مرتبه ایمان مرتبه چهارم اسلام قرار دارد و به این ترتیب است که حال انسان در مرتبه سوم اسلام با پروردگارش مانند حالت بنده فرمانبردار با مولایش است .

و لکن مسلّم است که مالکیت خدا نسبت به مخلوقات اش خیلی گسترده تر و بزرگتر است به گونه ای که بنده در هیچ قسمت نه در ذات و نه در صفات و افعال از خود استقلال ندارد.

انسان هنگامی که در مرتبه پیشین اسلام قرار دارد، گاهی دست عنایت ربانی او را فرا گرفته و این حقیقت را به او نشان می دهد که مالکیت فقط در عالم مال خداست و هیچ کس از خود چیزی ندارد.

و البته این جایگاه یک مقام موهبتی و افاضه الهی است که اراده انسان در آن نقشی ندارد، و شاید آیه: (ربّنا واجعلنا مسلمین لک...)[10] .

اشاره به همین مرتبه از اسلام باشد، زیرا ابراهیم (ع) اسلام اختیاری و ارادی را قبل از این درخواست پذیرفته بود...،

پس از این مرتبه از اسلام مرتبه چهارم ایمان قرار دارد و آن عبارت از تعمیم حالت مزبور در تمام احوال و افعال بنده مؤمن است، خداوند می فرماید: (ألا إِنّ أولیاء اللّه لا خوف علیهم ولا هم یحزنون• الّذین آمنوا وکانوا یتقون)[11]

ایمان و نماز در قرآن 
انّما المؤمنون الّذین اذا ذکر الله وجلت قلوبهم و اذا تلیت علیهم ایاته زادتهم ایماناً و علی ربّهم یتوکّلون الّذین یقیمون الصّلوة و ممّا رزقناهم ینفقون اولئک هم المؤمنون حقّاً لهم درجات عند ربّهم و مغفرة و رزق کریم .(12)

مؤمنان کسانی هستند که هر گاه خدا نزد آنها یاد شود دلهای آنها می‌ترسد و هر گاه آیات خدا بر آنها تلاوت شود ایمانشان بیشتر می‌گردد و بر پروردگار خود توکل می‌کنند.

آنان که نماز را بپا می‌دارند و از آنچه به آنها داده‌ایم انفاق می‌کنند و مؤمنان حقیقی آنها هستند، برای آنان درجات (فوق العاده‌ای) نزد پروردگارشان است و برای آنها آمرزش و روزی بی‌نقص و عیب است.[12]

در این آیات خداوند به پنج قسمت از صفات برجسته‌ مؤمنان اشاره کرده که سه قسمت آن جنبه‌ روحانی و معنوی و باطنی دارد و دو قسمت آن جنبه‌ علمی و خارجی سه قسمت اول عبارتند از احساس مسئولیت و تکامل ایمان و توکل و دو قسمت دیگر عبارتند از:(ارتباط با خدا) و (ارتباط و پیوند با خلق خدا).

نخست می‌گوید: مؤمنان تنها کسانی هستند که هر وقت نام خدا برده شود دلهای آنها به خاطر احساس مسئولیت در پیشگاهش ترسان می‌گردد

صفات روحانی و نفسانی نماز و ایمان
انما المؤمنون الذین اذا ذکر الله و جلت قلوبهم .
پس از ذکر این سه قسمت از صفات روحانی و نفسانی مؤمنان راستین می‌گوید: آنها در پرتو احساس مسئولیت و درک عظمت پروردگار و همچنین ایمان فزاینده و بلند‌نگری توکل از نظر عمل دارای دو پیوند محکمند. پیوند و رابطه‌ نیرومندی با خدا و پیوند و رابطه‌ نیرومندی با بندگان خدا. آنها کسانی هستند که نماز را (که مظهر رابطه‌ با خداست) برپا می‌دارند و از آنچه به آنها روزی داده‌ایم در راه بندگان خدا انفاق می‌کنند.

اقامه نماز و ایمان به رزق حلال.
الذین یقیمون الصلوة و مما رزقناهم ینفقون.
تعبیر به اقامه‌ نماز (به جای خواندن نماز) اشاره به این است که نه تنها خودشان نماز می‌خوانند بلکه کاری می‌کنند که این رابطه‌ محکم با پروردگار همچنان و در همه جا برپا باشد .

و تعبیر مما رزقناهم (از آنچه به آنها روزی داده‌ایم) تعبیر وسیعی است که تمام سرمایه‌های مادی و معنوی را در بر می‌گیرد. آنها نه تنها از اموالشان بلکه از علم و دانششان از هوش و فکرشان از موقعیت و نفوذشان و از تمام مواهبی که در اختیار دارند در راه بندگان خدا مضایقه نمی‌کنند.

نتیجه:
نماز یکی از علائم ایمان زیرا:
1- ذکر خدا از سوى هرکس که باشد، در مؤمن اثر مى‌گذارد.نماز ذکر است.
2- ایمان، با عشق و خشیت درونى همراه است.ایمان با نماز است.
3- ایمان، مراتب ودرجاتى دارد وقابل کاهش وافزایش است. نماز لاینفک ایمان است.
4.ترسى که ریشه در جهل داشته باشد بد است، ولى ترسى که از معرفت سرچشمه بگیرد پسندیده است.ترس از نماز نخواندن ایمان است.
6- مؤمن، میان بیم و امید است.پس اختمال عقلی وجوب نماز را می دهد.
6- کسى که تنها خداوند را ربّ خود مى‌داند، به او توکّل مى‌کند.. قول رب نماز است.
7.انفاق، باید از مال حلال و روزى الهى باشد. «مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ» نماز واقعی رزق حلال می آورد.

پی نوشت:
 ۱.مسالک الافهام ج۵، ص۳۳۷۳۳۸.    
۲.یوسف/سوره۱۲، آیه۱۷.    
3.لسان العرب، واژه «أمن»، ج۱۳ ص۲۱.    
4.حجرات/سوره۴۹، آیه۱۴.    
5زخرف/سوره۴۳، آیه۶۹.    
6.  حجرات/سوره۴۹، آیه۱۵.    
7. نساء/سوره۴، آیه۶۵.    
8. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۱.    
9. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۳.    
10. بقره/سوره۲، آیه۱۲۸.    
11. یونس/سوره۱۰، آیه۶۳.    
12.«انفال ، آیات 2 و 3 و 4»
​​​​​​​
منابع:
https://fa.wikifeqh.ir/%D8%A7%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%86#foot1
https://wiki.ahlolbait.com
* این مقاله در تاریخ 1401/11/16 بروز رسانی شده است.


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط