مقدمه:
نماز با ایجاد فضای معنوی در خانه، عطری از ادب و احترام به یکدیگر را در فضای خانه منتشر می کند.نماز باعث افزایش اعتماد افراد خانواده به یکدیگر می شود و اعتماد مهمترین گام به سوی آرامش است.
موجب ایجاد امید و روحیه مثبت اندیشی در فضای خانه می شود.موجب افزایش نظم و انضباط در خانه می شود.موجب تقویت روحیه احترام به حقوق دیگر اعضاء می شود.موجب ارتقاء سطح ایمان افراد و بتبع کل خانواده می شود.
موجب تقویت صمیمیت در میان اعضاء خانواده می شود.موجب تقویت بهداشت جسمی و روحی – روانی خانواده می شود.نماز با بالا بردن برکات مادی و معنوی در خانواده مانع مشکلات و ناآرامی ها می شود.
در این مقاله با موضوع نقش نماز در آرامش روانی خانواده به عنواینی نظیر:عدم احساس گناه و یا کاهش آن،وحدت شخصیت و انسجام خانوادگی، افزایش اعتماد به نفس، بالا رفتن عزت نفس، معنا دادن به زندگانی، شکر خلق و خالق، کاهش فشارهای (استرسهای) روانی و درمان و یا کاهش افسردگی می پردازیم.
نقش نماز در آرامش روانی خانواده
نماز با ایجاد فضای معنوی در خانه، عطری از ادب و احترام به یکدیگر را در فضای خانه منتشر می کند.نماز باعث افزایش اعتماد افراد خانواده به یکدیگر می شود و اعتماد مهمترین گام به سوی آرامش است.
موجب ایجاد امید و روحیه مثبت اندیشی در فضای خانه می شود.موجب افزایش نظم و انضباط در خانه می شود.موجب تقویت روحیه احترام به حقوق دیگر اعضاء می شود.موجب ارتقاء سطح ایمان افراد و بتبع کل خانواده می شود.
موجب تقویت صمیمیت در میان اعضاء خانواده می شود.موجب تقویت بهداشت جسمی و روحی – روانی خانواده می شود.نماز با بالا بردن برکات مادی و معنوی در خانواده مانع مشکلات و ناآرامی ها می شود.
در این مقاله با موضوع نقش نماز در آرامش روانی خانواده به عنواینی نظیر:عدم احساس گناه و یا کاهش آن،وحدت شخصیت و انسجام خانوادگی، افزایش اعتماد به نفس، بالا رفتن عزت نفس، معنا دادن به زندگانی، شکر خلق و خالق، کاهش فشارهای (استرسهای) روانی و درمان و یا کاهش افسردگی می پردازیم.
نقش نماز در آرامش روانی خانواده
آیه شریفه «الا بذکر اللّه تطمئن القلوب»(1) حکایت از آن دارد که با یاد خدا دلها آرامش می گیرد. دل پایگاه نفس آدمی است و آنگاه که دل آرام گیرد، نفس انسان نیز اطمینان می یابد.
پس برای داشتن دلی آرام و قلبی مطمئن باید به ذکر باری تعالی پرداخت. ذکر اکبر خدا نیز نماز است و قرآن می فرماید: (و لذکر اللّه اکبر)(2).
پس برای داشتن دلی آرام و قلبی مطمئن باید به ذکر باری تعالی پرداخت. ذکر اکبر خدا نیز نماز است و قرآن می فرماید: (و لذکر اللّه اکبر)(2).
نتیجه آن که چون گویندگان ذکر الهی که دل هایی آرام و نفوسی مطمئن دارند، گرد هم آیند و خانوادهای را شکل بخشند، آن خانواده از آرامش برخوردار است و در خانه آرام، صفا و صمیمیت موج میزند و مالامال از نور خداست.
یعنی آنها که علاوه بر انجام فرایض مبادرت به خواندن نوافل نیز نموده اند، در بررسی های موردی آرامش بیشتری را گزارش کرده اند و همین باعث شده تا دیگران را نیز به انجام نوافل توصیه کنند. سخن چنین کسانی این است که:
شرح این واقعه را مرغ سحر داند و بس تو چه دانی که شب سوختگان چون گذرد
پس برگزاری نماز به طور مداوم و محافظت بر آن، رمز دست یافتن به آرامش روانی است. اینک به اختصار برخی از نقش هایی که نماز در آرامش روانی دارد، مرور می کنیم:
نماز آدمی را از فحشا و منکرات باز می دارد. «انّ الصّلاة تنهی عن الفحشاء و المنکر» (5) شرب خمر، مستی، غفلت و دیگر گناهان و آلودگیها در پرتو نماز محو و نابود می شوند.
با حذف گناهان فضای روح و روان انسان پاک و مصفّا میشود و در نتیجه آرامش و اعتماد به نفس به دست می آید. نماز شستشوگر روان از گناه است و قلبی که در آن تاریکی گناه نباشد از آرامش و اطمینان و صفا لبریز می شود.
چنان که پیامبر فرموده انسانی که نمازهای پنجگانه را به جای میآورد، مانند آن است که در رودی پنج بار شنا کرده و از آلودگیها به در آمده است.
پس نماز مانع ابتلا به آلودگی و گناهان است و نیز به سبکی بار گناه آدمی می انجامد. زیرا قرآن می فرماید: «انّ الحسنات یذهبن السّیئات» (6) به درستی نیکیها، بدیها و گناهان را می زدایند و از بین می برند و نماز یکی از برترین حسنات است.
پس اگر احساس گناه را عامل ایجاد اضطراب و نا امنی بدانیم و گناه نکردن و یا انجام عملی را که گناه و احساس گناه را تخفیف بدهد وسیله ایجاد مانع انجام گناه می گردد و اگر فردی گناهی را مرتکب شده انجام نماز که یکی از حسنات ممتاز است ـ گناه او را تخفیف می دهد.
و آدمی در اثر عدم انجام گناه و یا داشتن احساس تخفیف گناه آرامش پیدا میکند، میتوان نتیجه گرفت که به این دلیل نماز عامل مهمی در جهت دست یافتن به آرامش روانی است و چون این امر در خانه رخ دهد، و یکایک اعضای خانواده نمازگزار باشند،
همگی با هم آرامش روانی را در خانه به ارمغان میآورند و در پناه آن با موفقیت زندگی میکنند. زیرا احساس گناه در همه آنان کاهش می یابد.
امروزه که مسأله بزهکاری و بویژه بزهکاریهای نوجوانان در سراسر جهان، ذهن اندیشه وران را به خود معطوف نموده است، اگر بتوانیم فرهنگ خواندن نماز را گسترش دهیم میتوانیم مانع بروز بزهکاری ها شده و یا آنها را به میزان قابل توجهی کاهش دهیم.
تجارب نگارنده در کانون اصلاح و تربیت تهران نیز حاکی از آن است که در میان بزهکارانی که در کانون حضور می یافتند، نوجوانان نمازگزار کمتر بودند. پس با توجه دادن نوجوانان و دیگر اعضای خانواده به نماز، تحقق بخشیدن به خانوادهای بسامان را زمینه سازی نماییم.
چرا که با عدم ارتکاب جرم توسط اعضای خانواده، آرامش بر آن حکمفرما میشود. و دیگر کسی نگران ارتکاب جرم توسط دیگری نیست و از عاقبت بد دیگری نمی هراسد. زیرا که نماز آنان را از فرجام بد مصون داشته است.
یعنی فرد آنچه که در اعتقاد بدان باور دارد، در عمل نیز بر اساس باورهای خویش عمل میکند و چون اینگونه رفتار میکند، خود نیز در خویشتن تضاد نمی یابد و در نهایت به یکپارچگی (خویشتن) دست می یابد .
به نحوی که جنبه ای از شخصیت فرد، جنبه دیگر شخصیت او را تأیید می کند و انسان به هنگام برخورد با او احساس میکند که با فردی هماهنگ و بسامان مواجه شده است. حال باید پرسید نماز چگونه موجبات تحقق وحدت را در شخصیت آدمی فراهم میآورد؟
انسان مؤمن به هنگام نماز سخن از خدای واحد و یگانه به میان میآورد، او را اللّه خطاب میکند و رب عالمیان می نامد. (آیه قل هو اللّه احد(7) به نحو بارزی حکایت از وحدت باری دارد.) و همین باور داشتن به خدای یگانه، پیام آور وحدتی درونی برای آدمی است.
آنچه که باعث تشتت و تفرقه میشود، ایمان داشتن به ربّهای گوناگون است. قرآن می فرماید:ارباب متفرقّون خیر ام اللّه الواحد القهّار (8)آیا داشتن ربهای متفرق خوب است یا ایمان داشتن به خداوند واحدی که قهار است؟
قرآن وجود خدایی جز خدای یگانه را نفی میکند و می فرماید: «لو کان فیهما الهة الاّ اللّه لفسدتاً»(9) و بر فرض محال اگر چنین میشد فساد درون آدمی را نیز به علت تعدد الهه در بر میگرفت و آنان که اکنون، به وجود ارباب متفرق قائلند، از وحدت درونی بی بهره و در شخصیت خود دارای تضاد هستند.
اعضای خانواده نیز اگر همه با یکدیگر به اقامه نماز بپردازند و همه به وحدت درونی دست یابند، در بیرون نیز با یکدیگر همگونی و هماهنگی خواهند داشت .
و این موجبات آرامش روانی را برای آنان در پی خواهد داشت. زیرا نه با یکدیگر تضادی دارند و نه والدین با فرزندان خویش اختلافی جدی خواهند داشت.
سؤال این است که چه کسانی بیشتر فرزندان را در موقعیت مضاعف قرار میدهند. آنها که در درون خویش تضادی دارند و یا آنها که با دیگری دارای تضاد هستند. نماز، تضادهای درونی فرد را کاهش می دهد.
زیرا که به شخصیت فرد وحدت و یکپارچگی میبخشد و دیگر آن که افراد وحدت یافته در سایه نماز را با یکدیگر منسجم و متحد می سازد. لذا بین آنها تفرقه و تضادی جدی و عمیق وجود ندارد و تعارض مهم هم در خانواده دیده نم یشود.
در اثر نبود تعارض و یا از بین رفتن آن، کمتر شاهد بروز اضطراب در محیط خانه خواهیم بود. بدین ترتیب امنیت بیرونی در محیط خانواده حاصل امنیت درونی اعضای آن است که در پرتو انوار الهی ظهور و بروز پیدا می کند.
پس نماز می تواند وحدت و امنیت درونی و بیرونی را فراهم آورد و محیط خانواده را متحد و یکپارچه سازد.تا همگی به راحتی بتوانند به ریسمان الهی چنگ زنند و متفرق نگردند «و اعتصموا بحبل اللّه جمیعاً و لا تفرقوا».(10)
بدین ترتیب ملاحظه میشود افرادی که به وحدت درونی دست یافتهاند در وحدت بخشیدن به محیط بیرونی (که یکی از مصداقهای آن خانواده است) توفیق بیشتری دارند و وحدت در خانواده یکی از رموز آرامش آن است.
و داشتن چنین نقطه اتکایی باعث افزایش اعتماد به نفس در فرد میگردد. او در این حال خود را بسان قطرهای میداند که با دریا پیوند خورده است.قطره دریاست اگر با دریاست ور نه او قطره و دریا دریاست.
بدین ترتیب درمی یابیم که آدمی از خویشتن مفهوم بهتری خواهد داشت و تصور وی از خود در مرتبه بالاتری قرار می گیرد و مفهوم خود در نزد او تعالی می یابد و این همه موجب افزایش اعتماد به نفس در فرد می گردد. از سویی خواندن نماز باعث افزایش موفقیت های او در زندگی می شود.
زیرا نماز، نقش مددرسانی دارد چنان که قرآن میفرماید: استعینوا بالصّبر و الصّلاة(12) از نماز و روزه کمک بجویید. انسان برخوردار از امدادهای ناشی از اقامه نماز، فردی موفقتر است و موفقیتهای روز افزون، اعتماد به نفس و افزایش آن را در پی دارد و نماز گزاران پیوسته امیدوار به امدادهای الهی هستند.
در خانه ما رونق اگر نیست صفا هست
هر جا که صفا هست در آن نور خدا هست
نماز خواندن و انجام عبادت، برای نمازگزار آرامش روانی پدید می آورد و دل مؤمن را امنیت می بخشد، آن هایی که توفیق بیشتری در برگزاری نماز داشته اند، به آرامش بیشتری نیز دست یافته اند.هر جا که صفا هست در آن نور خدا هست
یعنی آنها که علاوه بر انجام فرایض مبادرت به خواندن نوافل نیز نموده اند، در بررسی های موردی آرامش بیشتری را گزارش کرده اند و همین باعث شده تا دیگران را نیز به انجام نوافل توصیه کنند. سخن چنین کسانی این است که:
برخیز که عاشقان به شب راز کنند
گرد در و بام دوست پرواز کنند
هر در که بود فراز بر خود بندند
الا در دوست را که شب باز کنند
آنان حلاوت عبادت خالص در شب و رازگویی با خداوند عالمیان را دریافته اند، چرا که شب فرصتی مناسبتر برای عبادت بی ریاست. قرآن می فرماید: «انّ ناشئة اللّیل هی اشدّ وطأً و اقوم قیلا»(3). پس فقط صاحبان خلوص و عاشقان عبادت خدا، شیرینی راز و نیاز با او را درمییابند و می توان گفت:گرد در و بام دوست پرواز کنند
هر در که بود فراز بر خود بندند
الا در دوست را که شب باز کنند
شرح این واقعه را مرغ سحر داند و بس تو چه دانی که شب سوختگان چون گذرد
پس برگزاری نماز به طور مداوم و محافظت بر آن، رمز دست یافتن به آرامش روانی است. اینک به اختصار برخی از نقش هایی که نماز در آرامش روانی دارد، مرور می کنیم:
نقش نماز در آرامش روانی خانواده
1ـ عدم احساس گناه و یا کاهش آن
آدمی آنگاه که به سجاده مینشیند تا با خدا راز گوید، باید هوشیار باشد. چرا که قرآن می فرماید «لا تقربوا الصّلاة و انتم سکاری»(4) آنگاه که مست هستید، نزدیک نماز نشوید. پس لازمه مقبولیت و پذیرش نماز، دور بودن از ناهشیاری و مستی است.نماز آدمی را از فحشا و منکرات باز می دارد. «انّ الصّلاة تنهی عن الفحشاء و المنکر» (5) شرب خمر، مستی، غفلت و دیگر گناهان و آلودگیها در پرتو نماز محو و نابود می شوند.
با حذف گناهان فضای روح و روان انسان پاک و مصفّا میشود و در نتیجه آرامش و اعتماد به نفس به دست می آید. نماز شستشوگر روان از گناه است و قلبی که در آن تاریکی گناه نباشد از آرامش و اطمینان و صفا لبریز می شود.
چنان که پیامبر فرموده انسانی که نمازهای پنجگانه را به جای میآورد، مانند آن است که در رودی پنج بار شنا کرده و از آلودگیها به در آمده است.
پس نماز مانع ابتلا به آلودگی و گناهان است و نیز به سبکی بار گناه آدمی می انجامد. زیرا قرآن می فرماید: «انّ الحسنات یذهبن السّیئات» (6) به درستی نیکیها، بدیها و گناهان را می زدایند و از بین می برند و نماز یکی از برترین حسنات است.
پس اگر احساس گناه را عامل ایجاد اضطراب و نا امنی بدانیم و گناه نکردن و یا انجام عملی را که گناه و احساس گناه را تخفیف بدهد وسیله ایجاد مانع انجام گناه می گردد و اگر فردی گناهی را مرتکب شده انجام نماز که یکی از حسنات ممتاز است ـ گناه او را تخفیف می دهد.
و آدمی در اثر عدم انجام گناه و یا داشتن احساس تخفیف گناه آرامش پیدا میکند، میتوان نتیجه گرفت که به این دلیل نماز عامل مهمی در جهت دست یافتن به آرامش روانی است و چون این امر در خانه رخ دهد، و یکایک اعضای خانواده نمازگزار باشند،
همگی با هم آرامش روانی را در خانه به ارمغان میآورند و در پناه آن با موفقیت زندگی میکنند. زیرا احساس گناه در همه آنان کاهش می یابد.
امروزه که مسأله بزهکاری و بویژه بزهکاریهای نوجوانان در سراسر جهان، ذهن اندیشه وران را به خود معطوف نموده است، اگر بتوانیم فرهنگ خواندن نماز را گسترش دهیم میتوانیم مانع بروز بزهکاری ها شده و یا آنها را به میزان قابل توجهی کاهش دهیم.
تجارب نگارنده در کانون اصلاح و تربیت تهران نیز حاکی از آن است که در میان بزهکارانی که در کانون حضور می یافتند، نوجوانان نمازگزار کمتر بودند. پس با توجه دادن نوجوانان و دیگر اعضای خانواده به نماز، تحقق بخشیدن به خانوادهای بسامان را زمینه سازی نماییم.
چرا که با عدم ارتکاب جرم توسط اعضای خانواده، آرامش بر آن حکمفرما میشود. و دیگر کسی نگران ارتکاب جرم توسط دیگری نیست و از عاقبت بد دیگری نمی هراسد. زیرا که نماز آنان را از فرجام بد مصون داشته است.
2ـ وحدت شخصیت و انسجام خانوادگی
خواندن نماز موجب دست یافتن به وحدت شخصیت میشود. شخصیت برخوردار از توحید به گونهای است که جنبههای گوناگون آن با یکدیگر در تضاد نیستند.یعنی فرد آنچه که در اعتقاد بدان باور دارد، در عمل نیز بر اساس باورهای خویش عمل میکند و چون اینگونه رفتار میکند، خود نیز در خویشتن تضاد نمی یابد و در نهایت به یکپارچگی (خویشتن) دست می یابد .
به نحوی که جنبه ای از شخصیت فرد، جنبه دیگر شخصیت او را تأیید می کند و انسان به هنگام برخورد با او احساس میکند که با فردی هماهنگ و بسامان مواجه شده است. حال باید پرسید نماز چگونه موجبات تحقق وحدت را در شخصیت آدمی فراهم میآورد؟
انسان مؤمن به هنگام نماز سخن از خدای واحد و یگانه به میان میآورد، او را اللّه خطاب میکند و رب عالمیان می نامد. (آیه قل هو اللّه احد(7) به نحو بارزی حکایت از وحدت باری دارد.) و همین باور داشتن به خدای یگانه، پیام آور وحدتی درونی برای آدمی است.
آنچه که باعث تشتت و تفرقه میشود، ایمان داشتن به ربّهای گوناگون است. قرآن می فرماید:ارباب متفرقّون خیر ام اللّه الواحد القهّار (8)آیا داشتن ربهای متفرق خوب است یا ایمان داشتن به خداوند واحدی که قهار است؟
قرآن وجود خدایی جز خدای یگانه را نفی میکند و می فرماید: «لو کان فیهما الهة الاّ اللّه لفسدتاً»(9) و بر فرض محال اگر چنین میشد فساد درون آدمی را نیز به علت تعدد الهه در بر میگرفت و آنان که اکنون، به وجود ارباب متفرق قائلند، از وحدت درونی بی بهره و در شخصیت خود دارای تضاد هستند.
اعضای خانواده نیز اگر همه با یکدیگر به اقامه نماز بپردازند و همه به وحدت درونی دست یابند، در بیرون نیز با یکدیگر همگونی و هماهنگی خواهند داشت .
و این موجبات آرامش روانی را برای آنان در پی خواهد داشت. زیرا نه با یکدیگر تضادی دارند و نه والدین با فرزندان خویش اختلافی جدی خواهند داشت.
سؤال این است که چه کسانی بیشتر فرزندان را در موقعیت مضاعف قرار میدهند. آنها که در درون خویش تضادی دارند و یا آنها که با دیگری دارای تضاد هستند. نماز، تضادهای درونی فرد را کاهش می دهد.
زیرا که به شخصیت فرد وحدت و یکپارچگی میبخشد و دیگر آن که افراد وحدت یافته در سایه نماز را با یکدیگر منسجم و متحد می سازد. لذا بین آنها تفرقه و تضادی جدی و عمیق وجود ندارد و تعارض مهم هم در خانواده دیده نم یشود.
در اثر نبود تعارض و یا از بین رفتن آن، کمتر شاهد بروز اضطراب در محیط خانه خواهیم بود. بدین ترتیب امنیت بیرونی در محیط خانواده حاصل امنیت درونی اعضای آن است که در پرتو انوار الهی ظهور و بروز پیدا می کند.
پس نماز می تواند وحدت و امنیت درونی و بیرونی را فراهم آورد و محیط خانواده را متحد و یکپارچه سازد.تا همگی به راحتی بتوانند به ریسمان الهی چنگ زنند و متفرق نگردند «و اعتصموا بحبل اللّه جمیعاً و لا تفرقوا».(10)
بدین ترتیب ملاحظه میشود افرادی که به وحدت درونی دست یافتهاند در وحدت بخشیدن به محیط بیرونی (که یکی از مصداقهای آن خانواده است) توفیق بیشتری دارند و وحدت در خانواده یکی از رموز آرامش آن است.
3ـ افزایش اعتماد به نفس
نماز خواندن موجبات افزایش اعتماد به نفس را فراهم می آورد. زیرا وقتی آدمی با خدا سخن میگوید، از او استعانت می جوید. «ایّاک نعبد و ایّاک نستعین»(11) توان بیشتری را در خود احساس می کند که ناشی از اتکای به خدای تعالی است .و داشتن چنین نقطه اتکایی باعث افزایش اعتماد به نفس در فرد میگردد. او در این حال خود را بسان قطرهای میداند که با دریا پیوند خورده است.قطره دریاست اگر با دریاست ور نه او قطره و دریا دریاست.
بدین ترتیب درمی یابیم که آدمی از خویشتن مفهوم بهتری خواهد داشت و تصور وی از خود در مرتبه بالاتری قرار می گیرد و مفهوم خود در نزد او تعالی می یابد و این همه موجب افزایش اعتماد به نفس در فرد می گردد. از سویی خواندن نماز باعث افزایش موفقیت های او در زندگی می شود.
زیرا نماز، نقش مددرسانی دارد چنان که قرآن میفرماید: استعینوا بالصّبر و الصّلاة(12) از نماز و روزه کمک بجویید. انسان برخوردار از امدادهای ناشی از اقامه نماز، فردی موفقتر است و موفقیتهای روز افزون، اعتماد به نفس و افزایش آن را در پی دارد و نماز گزاران پیوسته امیدوار به امدادهای الهی هستند.
اولیای الهی که خوب نماز میخوانند نه م یترسند و نه محزون م یشوند. «الا انّ اولیاء اللّه لا خوف علیهم و لا هم یحزنون»(13) و آدمی که نه میترسد و نه محزون است، از آرایش روانی برخوردار است.
در محیط خانوادهای که اعضای آن نماز را بر پا میدارند و همگی از اعتماد به نفس خوبی برخوردارند، فضای آرامی حاکم است و اعتماد به نفس یکدیگر را تقویت می نمایند
. آنان همچون ظروف مرتبطی هستند که به هنگام برداشتن آب از یکی از آن ظرفها، ظرفهای دیگر جای خالی آن را پر می کنند،
با این تفاوت که در اینجا، اعتماد به نفس خود آنان کاهش نمییابد. در حالی که وقتی ظرفهای مرتبط، جای خالی شده آب ظرفی را پر می کنند،
از میزان کمتری از آب برخوردار میشوند. آنها شکرانه بازوی توانا را به گرفتن دست ناتوان می دانند و دست افتادگان را به هنگام ایستادن می گیرند و بدین ترتیب آنها که از اعتماد به نفس بیشتری برخوردارند،
در محیط خانواده، زمینه افزایش اعتماد به نفس را در دیگر اعضای خانواده فراهم م یکنند تا آنها هر چه بیشتر استعدادهای خویش را به کار گیرند و به درجه بالاتری از شناخت معبود و عبادت دست یابند و به خود شکوفایی برسند،
به نحوی که همه استعدادها و تواناییهای خویش برای عبادت خدا را به فعلیت برسانند. نماز در این راه نقش مدد رسانی را بر عهده دارد.
انسانی که به خود شکوفایی رسیده از آرامش بیشتری برخوردار است. اولیای الهی مصداق بارز چنین حالتی هستند، زیرا توانستهاند همه توان خویش را در راه عبادت معبود به کار گیرند.
4ـ بالا رفتن عزت نفس
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نماز را معراج مؤمن دانسته و می فرماید: الصّلاة معراج المؤمن.(14)
انسانی که عروج یافته و اوج گرفته است، از عزت نفس برخوردار است. عزت نیز با رفتن به پیشگاه معبود حاصل میشود و به تعبیر سعدی انسان جز با رفتن به درگاه الهی عزت نمی یابد.
عزیزی که هرگز درش سر بتافت
به هر در که شد هیچ عزت نیافت
و اگر می گویند «عزت طلب و بزرگ یآموز» همه حکایت از آن دارد که آدمی برای عزتمندی خویش ارزش فراوانی قائل است و آنها که نفس خویش را دارای عزت می دانند،
کمتر تن به خطاها و امور ناپسند میدهند. علی (علیه السلام) میفرماید: «من کرمت علیه نفسه هانت علیه شهواته»(15) هر کس که نفسش در پیشگاه او ارزشمند باشد شهوات در نزد او خوار است و بیمقدار.
کارل راجرز که بنیانگذار روش مشاوره غیر مستقیم است، اظهار می دارد، دانش آموزی که از عزت نفس بالاتری برخوردار است کمتر تن به تقلب می دهد و نظریه تعهد مکبر حکایت از آن دارد که اگر شخص احساس بی آبرویی کند،
راحتتر تن به ارتکاب جرم میسپارد. نماز که آدمی به هنگام ادای آن سر بر آستان معبود می ساید. و پیشانی خویش را به رسم تواضع و بندگی به خاک می گذارد، باعث می شود تا موجبات رستگاری انسان فراهم شود.
این سجده که خضوع (تواضع بدنی) است و خشوع (تواضع قلبی)، موجبات اعتلای آدمی را فراهم میسازد «قد افلح المؤمنون الّذین هم فی صلاتهم خاشعون»(16) و در اثر بندگی آدمی بد مقامی بالا و والا میرسد و به قول صائب تبریزی:
ذره به آفتاب رسید از فتادگی
بنگر که از کجا به کجا میتوان شدن
و سعدی رمز برخورداری از فیض را افتادگی دانسته و میگوید:
افتادگیآموز اگر طالب فیضی
هرگز نخورد آب زمینی که بلند است
پس تواضع در مقابل خالق رمز کمال آدمی است و انسان برخوردار از کمال در همه جا و از جمله محیط خانواده احترام دیگران را پاس میدارد و نیاز به داشتن عزت نفس و برخورداری از احترام.
به نظر «مازلو» یکی از نیازهای اساسی روانی آدمی است که با تأمین آن سلامت روانی انسان تأمین می گردد به نحوی که او را از تعادل روانی برخوردار می سازد.
در خانه ای که پیر و جوان و کودک و خردسال همه از احترام و عزت نفس بهره گرفتهاند همه می توانند از آرامش روانی برخوردار باشند.
در خصوص احترام به پیران و کودکان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید: «لیس منّا من لم یرحم صغیرنا و لم یوقّر کبیرنا» (17)(18)ا ز ما نیست کسی که به کودکان ما ترحم و لطف نکند و بزرگترهای ما را محترم نشمارد.
پس در خانه ای که همه در برابر معبود متواضعند و حرمت یکدیگر را نمی شکنند، همه از عزت نفس برخوردارند و ضمن برخورداری از آرامش روانی تن به جرائم نیز نم یدهند
اما دور شدن از وادی بندگی و عدم انجام فرایض دینی، آدمی را به بندگی این و آن می کشاند و این در اثر نداشتن آگاهی و بصیرت است و اقبال در وصف آنان می گوید:
آدم از بی بصری بندگی آدم کرد
گوهری داشت ولی صرف قباد و جم کرد
گویی از خوی غالمی ز سگان پستتر است
من ندیدم که سگی پیش سگی سر خم کرد
انسانهای ره یافته جز بر درگاه معبود ازلی سر نسایند و پیوسته به عبادت او می شتابند. علی (علیه السلام) فرمود؛ لا تکن عبد غیرک لقد جعلک اللّه حرّا.(19)
بنده دیگری مباش بدرستی که خدا تو را از آزاد آفریده است و خداوند عزت را از آن خود، رسول خود و بندگان مؤمن خویش میداند و میفرماید: و للّه العزّة و لرسوله و للمؤمنین.(20)
5ـ معنا دادن به زندگانی
ویکتور فرانکل که خود بنیانگذار مکتب سوم درمانی دین و مکتب معنا درمانی است، در کتاب خود که آن را «انسان در جستجوی معنا» نامیده است، بر این باور است که انسان آنگاه از سلامت روانی برخودار است.
و آنگاه آرامش را لمس میکند که در زندگانی خود احساس معنا کند و او در وهله نخست عشق را عامل ایجاد چنین معنایی میداند که عشق به یک آرمان و عشق به دیگری مورد نظر اوست و او خود می نویسد .
که یکبار یک عالم یهودی که معنای زندگانی را از دست داده بود، نزدم آمد و من با ایمانی که در وجودش بود زندگی او را معنی دار ساختم. او به درمانگرها توصیه میکند که در موقع درمان بیماران روانی تلاش کنید که زندگی آنها را معنی دار نمایید.
زیرا بیمار روانی کسی است که معنای زندگی را از دست داده است. عبادت و نماز نیز میتواند زندگی آدمی را معنا بخشد و برای آدمی حیاتی طیب را فراهم آورد که مالامال از معناست. و قرآن میفرماید: «من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مؤمن فلنحیینه حیاة طیّبة»(21)
یعنی هر کسی اعم از زن و مرد عمل صالح انجام دهد او را به حیاتی پاک و طیب زنده می گردانیم.
فرانکل میگوید: آنان که دارای زندگی معنی دار بودند، افراد مقاومی بودند که خود را تسلیم مرگ و خودکشی نمیکردند. یعن عشق به زندگی آنان معنا داده بود و او رمز پایداری آنان را در عاشق بودن آنها میداند و چه نیکو گفته است حافظ.
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است در جریده عالم دوام ما
برترین عشق نیز عشق به خالق است و نزدیکترین حالت آدمی هنگامی است که سر به سجده می نهد.در اینجاست که می توان به یکی ار رازهای طولانی بودن سجده های امام زین العابدین (علیه السلام) پی برد و سخنان پر حلاوت عشق را خوش و زیبا تفسیر نمود و گفت:
از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر
یادگاری که در این گنبد دوار بماند
6- شکر خلق و خالق
پس نماز که برترین جلوه های عشق را به نمایش می گذارد، می تواند در خانواده، زوجین را به یکدیگر علاقه مند و عطوف نماید و آنان که عاشق خدایند،
جلوه های دیگر خالق را نیز دوست می دارند و به همسر و فرزندان خویش به عنوان نشانه های خالق می نگرند و در میان آنها عشق و علاقه فراوان است و به تعبیر قرآن «رحماء بینهم»(22) را مد نظر قرار می دهند.
و چون به شکرگزاری معبود می پردازند،نمی توانند نسبت به مخلوق خدا شاکر نباشند. چرا که «من لم یشکر المخلوق، لم یشکر الخالق»(23) در خانهای که تشکر و سپاسگذاری از یکدیگر وجود داشته باشد دل سردیها و ناپایداری ها ره نمی یابد.
و این ابراز عشق و علاقه و سپاس و تشکر احساس تعلق به جمع خانواده را پدید میآورد، که یکی دیگر از نیازهای اساسی روانی است که با تأمین آن تعادل و بهداشت روانی فرد تحقق مییابد.
نماز اگر چه به معنای بندگی در برابر خالق است اما دل آدمی را رقت می بخشد و او را به سوی محبت به مخلوق سمت و سو میدهد و جمعی صمیمی را در محیط خانه پدید می آورد،
چرا که اگر مسلمان از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) الهام نگیرد و رقیق القلب نباشد، اعضای خانواده و دیگران از گرد او پراکنده می شوند و قرآن خطاب به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) م یفرماید:
که «لو کنت فظّا غلیظ القلب لا نفضّوا من حولک»(24) ای پیامبر هر آینه اگر تو سخت دل بودی مردم از گرد تو می پراکندند.
وجود دلهای پر محبت و با صفا کانون خانواده را گرم و روابط عاطفی را در آن مستحکم می سازد و آدمی در برخورد با افراد صمیمی و مهربان کمتر احساس آزردگی و سرخوردگی می کند.
و خود را در محیطی آرام و سرشار از روابط گرم می یابد زیرا عبادت و نماز به زندگی او معنا داده و آرامش بخشیده است.
7ـ کاهش فشارهای (استرسهای) روانی
نماز موجب کاهش استرسها میگردد و فشارهای روحی را کم می کند. زیرا آنگاه که آدمی در برابر خالق متعال می ایستد و لب به نماز و دعا می گشاید.
و او را رحمن و رحیم خطاب می کند، امید به رأفت و رحمت در دلش موج می زند و آنگاه که اشک ندامت از چشمانش جاری می شود،
و دردهای خویش را با خدا باز می گوید، پالایش روانی انجام می شود و انسان خود را سبکتر از قبل می یابد چون به بندگی خدا تن میدهد و با تأکید میگوید:
«ایّاک نعبد و ایّاک نستعین»(25) فقط تو را عبادت می کنیم و فقط از تو یاری می جوییم.
شانه را خالی از فشار بار بندگی غیر میکند. زیرا کمترین استرس و فشاری مانند استرس ناشی از بندگی غیر خدا آدمی را می آزارد .
و لذا آنگاه که شهادت می دهد که خدایی غیر از خدای یکتا نیست «اشهد ان لا اله الاّ اللّه» احساس آرامش می کند.
پس در نماز اذکاری وجود دارد که بیان آنها و بازگو کردن آن کلمات ارزشمند که آدمی بر نفس خود تلقین می کند به او آرامش می بخشد.
و بهداشت روانی او را تأمین می نماید و افراد فاقد استرس های روانی، در خانواده و در برخورد با دیگران فشار و دشواری کمتری را متوجه آنان میسازد و خانواده نیز از فضایی آرام و کم استرس برخوردار می گردد.
8-درمان و یا کاهش افسردگی
آن کس که خوب و نیکو نماز می گزارد، کمتر دچار افسردگی میشود. فردی که به افسردگی مبتلا شده است نیز می تواند با استعانت از نماز، میزان افسردگی خود را کاهش دهد.
بیان چنین اثری برای نماز به معنای آن نیست که افراد افسرده جهت درمان نیازی به روانشناس و یا روان پزشک ندارند،
بلکه در حین بهره گرفتن از روشهای روان درمانی از نماز و عبادت نیز میتوانند برای کاهش و یا درمان افسردگی خود بهره بگیرند.
پژوهشهای انجام شده نیز حکایت از صحت این ادعا دارد. اریک فروم در کتاب روانکاوی و دین می نویسد:
نیاز دینی نیاز به یک الگوی جهتگیری و مرجعی برای اعتقاد و ایمان است و هیچ کس را نمیتوان یافت که فاقد این نیاز باشد و تجلی این نیاز را در حین انجام نماز به خوبی میتوان دید.
تأمین چنین نیاز راه یافتن به سلامت را زمینه سازی می کند و یافته های محققین نیز مؤید این مدعاست.
چنان که پژوهشگران که در سالهای اخیر در جوامع اسلامی مثل ایران و مالزی دست به تجربه تازهای در اتخاذ شیوه روان درمانی برای بیماران مسلمان مبتلا به مشکلاتی نطیر اضطراب، افسردگی و داغدیدگی زده اند.
مطالعات تجربی نشان داده اند که با به کارگیری روان درمانی مثل استفاده از آموزشهای قرآنی و احادیث و ترغیب به نماز و دعا و ذکر به عنوان یک نوع مراقبه و بحث درباره موضوعات مذهبی بیماران به بهبود بیشتر و درمان سریعتری نسبت به گروه مشابه شان که درمان های غیر مذهبی دریافت داشته اند، دست می یابند (اظهر 1995 و ارمه و ذاراپ 1994 و ابهری 1375) 2.
آدمی به هنگام اقامه نماز در برابر خالق می ایستد و با خدای خویش غم دل باز میگوید: مثلا در حین قنوت می گوید اللّهم اغفر لی الذّنوب التی تحبس الدّعاء(26)
خداوندا، آن گناهانم را که باعث حبس دعا شدهاند ببخش و یا میگوید: الّلهمّ اغفر لی الذّنوب الّتی تنزل البلاء (27) خداوندا، آن گناهانی از مرا ببخش که موجب نزول بلا شدهاند. بیان این خواسته
ها و نیازها و باز گفتن رازها و طلب مغفرت همگی موجبات کاهش غم می شود.
و آدمی به هنگام بیان غمها احساس میکند که سبک میشود و امری تحقق مییابد که روان شناسان به آن پالایش روانی می گویند و این حالت موجب کاهش افسردگی فرد می شود.
و اگر آدمی پیوسته با خدای خویش راز و نیاز کند و غم دل باز گوید، هرگز مبتلا به افسردگی نمی شود، چنان که احوال اولیای الهی چنین است و خدا در وصف آنان می فرماید:
الا انّ اولیاء اللّه لا خوف علیهم و لا هم یحزنون (28) به درستی که اولیای الهی نه می ترسند و نه محزون می شوند. یعنی در آنان حزن و افسردگی راه ندارد و اگر کسانی افسرده و حزین هستند،
راز آن را باید در فاصله ای بیابند که از اولیای الهی دارند و به تعبیر دیگر فاصلهی بیشتری از خدا دارند و گفته اند:چ
دوست نزدیکتر از من به من است
وین عجبتر که من از وی دورم
پس در خانه ای که همه نمازگزار هستند و همه غم های خویش را با خدا باز می گویند، همه از افسردگی به دور هستند و از سلامت روانی برخوردارند .
در این نوشتار تلاش نمودیم که برخی از خواص نماز در تحقق آرامش روانی را به اختصار بیان نماییم. اما خواص فراوان دیگری نیز در نماز دیده می شود که در بحث تفصیلی دیگر میتوان از آنها سخن به میان آورد.
نتیجه:
با توجه به موضوع مقاله نقش نماز در آرامش روانی خانواده چند نکته را یاد آور می کنیم.
الف: عدم احساس گناه و یا کاهش آن بستگی به باور انسانها دارد.که چه چیزی را گناه فرض کنند.
ب:وحدت شخصیت و انسجام خانوادگی در هنگام نماز خواندن همه خانواده همه احساس غروز دارند.
ج:افزایش اعتماد به نفس در جمع دیگران و تاسف حو.ردن بی نمازها اعتماد مضاعفی برای اهل خانواده نمازخوان دارد.
د:بالا رفتن عزت نفس شخص نماز خوان در مقابل دیگران همین بس که من تکیه گاهی بالاتر از دوستان و همسایگان و خانواده دارم.
ه.معنا دادن به زندگانی با شکر خلق از خالق قاعدتا ثمره ای جز کاهش فشارها واسترس های روانی حاکم در جامعه را نحواهد داشت.
پی نوشت:
۱. رعد/سوره۱۳، آیه۲۸.
۲.عنکبوت/سوره۲۹، آیه۴۵.
۳. مزمل/سوره۷۳، آیه۶.
۴. نساء/سوره۴، آیه۴۳.
۵. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۴۵.
۶. هود/سوره۱۱، آیه۱۱۴.
۷. اخلاص/سوره۱۱۲، آیه۱.
۸. یوسف/سوره۱۲، آیه۳۹.
۹. انبیا/سوره۲۱، آیه۲۲.
۱۰. آل عمران/سوره۳، آیه۱۰۳.
۱۱. فاتحة/سوره۱، آیه۵.
۱۲. بقره/سوره۲، آیه۱۵۳.
۱۳. یونس/سوره۱۰، آیه۶۲.
۱۴. کشف الاسرار، ج ۲، ص۶۷۶ .
۱۵. امام علی (علیهالسلام)، نهج البلاغه، حکمت ۴۴۹.
۱۶. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۲.
۱۷. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۹۸.
۱۸. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۹۶، ص۲۳۱.
۱۹. امام علی (علیهالسلام)، نهج البلاغه، نامه۳۱.
۲۰. منافقون/سوره۶۳، آیه۸.
۲۱. نحل/سوره۱۶، آیه۹۷.
۲۲. فتح/سوره۴۸، آیه۴۸.
۲۳. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۵۶، ص۴۲۹.
۲۴. آل عمران/سوره۳، آیه۱۵۹.
۲۵. فاتحة/سوره۱، آیه۵.
۲۶. قمی، عباس، مفاتیح الجنان، دعای کمیل.
۲۷. قمی، عباس، مفاتیح الجنان، دعای کمیل.
۲۸. یونس/سوره۱۰، آیه۶۲.
منبع:
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «نقش نماز در خانواده»،
https://fa.wikifeqh.ir/
نویسنده:دکتر محسن ایمانی
* این مقاله در تاریخ 1401/9/20 بزور رسانی شده است.