نظم نوین جهانی ؟

چرا اخیراً در دنیا این قدر دربارۀ صلح و همکاری بین المللی و همزیستی مسالمت آمیز صحبت می شود ؟ آیا واقعاً دوران جنگ در برخوردهای نظامی سپری شده است ؟ - در زیر این ظاهر آراسته ی مسائل سیاسی، چه اهداف و اغراضی نهفته است ؟ چگونه می توان آنها را کشف کرد؟ این از نمونه سؤالهایی است که در ذهن هر کسی به
يکشنبه، 12 اسفند 1386
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نظم نوین جهانی ؟
نظم نوین جهانی ؟
نظم نوین جهانی ؟
نويسنده:مهدی رهواره

مقدمه

چرا اخیراً در دنیا این قدر دربارۀ صلح و همکاری بین المللی و همزیستی مسالمت آمیز صحبت می شود ؟ آیا واقعاً دوران جنگ در برخوردهای نظامی سپری شده است ؟
- در زیر این ظاهر آراسته ی مسائل سیاسی، چه اهداف و اغراضی نهفته است ؟ چگونه می توان آنها را کشف کرد؟ این از نمونه سؤالهایی است که در ذهن هر کسی به وجود می آید .
جهانی که ما در آن زندگی می کنیم و روابط اجتماعی و سیاسی آن به قدری پیچیده و متنوع است و چنان هر روز پیچیده تر و متنوع تر می شود که برای رسیدن به نتیجه یا باید رگه های اصلی ارتباط ها و جهت ها را پیدا کرد و از اتلاف همه ی عمر نجات یافت و یا از بیخ و بن از خیر آگاهی و فهم این قضایا منصرف شد یعنی خود را به دست سیل حوادث سپردن و همراه موج و جریان به هر جا رفتن در حالی که انسان دارای شأن و اعتماد است و هوشیار و صاحب اختیار و هرگز به همراهی با باد و موج و رفتن با جریان فرود و اوج رضایت نمی دهد بلکه می خواهد که خود بسنجد و انتخاب کند و نیز چنین خواسته هایی نیاز به آگاهی دارد و اگر می خواهیم شأن انسانی داشته باشیم و صاحب اراده و اختیار اجتماعی و سیاسی باشیم و راه خود را خود انتخاب کنیم دانستن روابط شرق و غرب و مقصدهای پنهان و سؤالات که گفته شد لازم و ضروری است و همچنین بحث نظم نوین جهانی در قلمرو علوم سیاسی و روابط بین الملل موضوع تازه ای است که دانستن آن هم لازم و ضروری است . و هدف از نوشتن این مقاله ارائۀ تصویری از تحولات جاری عالم است تا براساس آن بتوانیم آینده را پیش بینی کنیم و از همه مهمتر بتوانیم وظیفه خود را دریابیم. (نظم نوین جهانی)

نظام نوین جهانی یعنی چه

یکی از مهمترین مسائلی که امروز در محافل و مجالس متعدد جهانی از آن بحث می شود، نظم نوین جهانی است این نکته تا آنجا مورد توجه است که از سالهای گذشته تا به امروز اکثر روزنامه های دنیا بعضی از مقالات مهم را به آن اختصاص داده و همه روزه مطلبی پیرامون آن یا حتی الامکان در مورد یکی از اصطلاحات و مفاهیم آن ارائه می نمایند. این موضوع تا آنجا اهمیت پیدا کرده که حتی در سطح بین الملل وسیاست خارجی کشورها تأثیر گذار بوده است و باعث جهت دهی به جریانات و افکار سیاسی امروز شد ه است لذا کشورها و حتی افراد در برخورد با این قضیه دو راه بیش تر پیش رو نداشته یکی این که در مورد آن اطلاع کسب کرده و آن را شناخت تا رفتارمان جهت آگاهانه پیدا کند راه دوم خود را به دست سیل حوادث سپردن می باشد . که این راه دوم به خصوص در جهان کنونی نه تنها به صرفه نبوده و فرض آن برای هیچ کشوری امکان ندارد .
زیرا مفاهیمی چون جهانی شدن بخشی از جهان امروز شده است و نادیده گرفتن آن برای هر جامعه ای مقدمات زوال و نابودی آن خواهد گردید. حال باید دید که نظم نوین جهان به چه منظور است که این همه اهمیت پیدا کرده است اگر بخواهیم به صورت تعریف محظ این موضوع بپردازیم این تحقیق گنجایش آن را ندارد لذا ابتدا با مثال های عینی گوناگونی سعی در روشن کردن بحث را داریم :
مثال را خیلی ساده و ملموس بزنیم فرض کنید که خط آهن های کشور روسیه چند سانتی متر ازدیگر کشورها بزرگتر است خود این نکته جنبه های مثبت و منفی را در بر خواهد داشت یک مسافر برای انتقال بار خود به خاک روسیه مجبور است پس از رسیدن به خاک این کشور قطار خود را عوض کند که این کار هم باعث هدر رفتن وقت است و هم باعث زیاد شدن هزینه ها ولی اگر همین منطقه دست دشمن بیفتد دشمن نمی تواند از خط آهن آنها استفاده نماید تقریباً همه تفاوتهایی که در زمینه های مختلف بین اجزاء متفاوت زندگی یک ملت و کشور با دیگر ملل و کشورهای جهان وجود دارد همین ضرر و سود را در بر می گیرد پول هر کشور فقط مخصوص خودش است و برای برقراری روابط تجاری باید پول خود را عوض نماید . این روابط زمانی به مشکل بر می خورد که بخواهند یک یا چند پارامتر در هر زمینه ای که باشد را با هم مقایسه نمایند که با هم هم خوانی داشته باشند .
به تدریج در قرون اخیر ارتباط کشورها با یکدیگر بیشتر شده ، لزوم انتخاب معیار را بیشتر کرده است بعد از این که قبول کردیم که باید معیار واحدی داشته باشیم ، اولین سؤال این است که کدام معیار ؟ چه کسی این معیار را انتخاب کند اگر روزی ایران و شوروی بخواهند ریل هایشان را مساوی کنند تا قطار از تهران مستقیماً به مسکو برود آن وقت ایران باید خط های آهنش را بزرگ تر کند یا روسیه باید تنگتر کند.
در روابط بین المللی این دو واژه زور و احتیاج دو عنصر اصلی رابطه و معیار تعیین خطوط و ارزشهاست – و نه عقل و منطق و حق و عدل – همیشه این گونه بوده است که هر طرف زورش بیشتر بوده معیارهای خود را تحمیل می کند و آن که محتاج تر است باید انعطاف بیشتری داشته باشد و خود را برای تغییر آماده نماید. پس به طور کلی می توان گفت که در جهان امروز با توجه به حجم ارتباطات در همه سطوح چه اقتصادی ، فرهنگی ، سیاسی ، اجتماعی و ... نیاز به هماهنگی و انسجام بین کشورها احساس می شود به طرزی که این مبادلات به راحتی صورت گیرد بنابراین باید معیاری انتخاب کرد تا از آن پیروی نمایند . و این معیار ها توسط کشورهای قدرتمند و توسعه یافته به کشورهای در حال توسعه و ضعیف تحمیل می شود و این است نظام نوین جهانی مورد قبول کشورهای قدرتمند.(1)

تعریف نظم نوین

با اوج گیری بحث نظم نوین جهانی تحلیل گران سیاسی در پی تعاریف مختلف برآمده اند و تاکنون نتوانسته اند تعریفی مبتنی بر این واژه را گرد بیاورند ، ارائه تعریفی مبتنی بر عقل و واقعیت نیز به بحثهای مبسوطی نیاز دارد و نیز عده ای از صاحبنظران همچون زبیگنیو برژینسکی مشاور سابق امنیت ملی آمریکا می گویند.
نظم نوین جهانی ، تاکنون شعار بوده ، مطمئن نیستم رئیس جمهور هم معنای آن را بداند که چیست ؟
من نمی دانم معنای واقعی آن چیست ، در حال حاضر در جهان تنها یک ابر قدرت وجود دارد که آن هم ایالات متحده است .گروهی از نظریه پردازان روابط بین الملل اصطلاح در نظم نوین جهانی و عباراتی در راستای آن را به کار برده اند . که شامل کلماتی جذاب و دلنشین است که برای فریب افکار عمومی ملتها به کار رفته است.
(جوزف تای ) رئیس مرکز بین المللی دانشگاه ها وارد می گوید:
نظام نوین جهانی ، امنیت دسته جمعی ، وابستگی متقابل کشورها به یکدیگر ، متوقف ساختن اقدامات سلطه و یا نه منطقه ای برای جلوگیری از فرو افتادن آمریکا در سراشیب سقوط است ، گاه کلمات پر جاذبه راه را بر افکار ساده و روشن سد می کند.(2)
تعریف نظم نوین جهانی را می توان در سه قالب جای داد

1- از لحاظ دیدگاه ارزشی

ملاک و معیار ارزشی در هر جامعه ای گوناگون است و هر جامعه ای با توجه به عقیده و آداب و رسوم خود این معیارها را مورد توجه قرار می دهد.
جرج بوش در مورد تعریف نظم نوین جهانی می گوید :
* نظم نوین جهانی می گوید که بسیاری از کشورها با سوابق نامتبانس و همراه با اختلافات می توانند به دور هم جمع شوند ، تا از اصل مشترکی پیشتیبانی کنند و آن اصل این است که شما با زور کشور دیگر را اشغال نکنید بنابراین پیدایش نظم نوین جهانی تا حدی که تاکنون نمایان گشته است ، با این مفهوم واحد که ما علیرغم اختلافاتی که احتمالاً داشته ایم و مشکلات دو جانبه ای که احتمالآ وجود داشته است می رویم که متحد شویم و در مقابل تجاوز بایستیم. ( روزنامه ابرار ، مورخ 11/1/1370)
در واقع نظم نوین جهانی از نظر بوش منوط به ارزشهای آمریکا ، رهبری آمریکا و نیرومندی آن است .
(روزنامه رسالت ، 1/5/70)
منافع ملی قدرتها به معنای رهبری بی چون و چرای آن و احیای فرهنگ و ارزشهای آنها در بین جوامع و حذف هر فرهنگی که منافع آنها را مورد تهدید قرار می دهیم پس منافع ملی آمریکا یعنی حضور دائم در خلیج فارس و تمام آبهای جهان
پس نتیجه خواهیم گرفت که در اصل نظم نوین جهانی به این معنی است که هر کس و هر چه منافع ملی ایالات متحده را با خطر مواجهه کند آن را باید بی نظمی تلقی کرد و آن را نیز بایستی نابود کرد و نام دیگر نظم نوین جهانی را می توان توسل به زور نامید که این تعریف در روزنامه کیهان به نقل از گاردین در تاریخ 2/2/70 به چاپ رسید.

2- دیدگاه ساختاری

تحولات ایجاد شده در ساختار بین الملل نقطۀ عطفی در تاریخ روابط بین الملل بعد از جنگ جهانی دوم به شمار می رود و در مورد چگونگی ساختار آینده این سیستم از جمله مباحث مطرح در بین سیاست، مدل آن است که تعریف نظم نوین را مورد توجه قرار داده است . با شروع جنگ خلیج فارس و حضور برتر آمریکا، جرج بوش اعلام نمود.جنگ خلیج فارس نخستین آزمون برای پدیدار شدن یک نظم نوین بود ، جهانی که در آن یک نظام حاکم است.
و در این مورد یک تحلیل گر سوری در روز نامه تایم می گوید:
جنگ خلیج فارس به این دلیل آغاز شد که شوروی ضعیف است و دیگر ابر قدرت نیست ، نظام نوین جهانی یک نظام آمریکایی است که رئیس آن IA می با شد . روزنامه اطلاعات 5/2/70 نقل از تایم
در نظام بین المللی جدید، آمریکا سعی می کند به صورت یک قدرت مسلط درآید و مثل انگلیس به یک کانون عمده ی تعیین کنندۀ مناسبات بین المللی تبدیل شود.

3 – دیدگاه اقتصادی(3)

جهان سوم خط های نظم جدید اقتصادی بین المللی است تا بی عدالتی نظم گذشته را جبران نماید و از حاکمیت اقتصادی و سیاسی های پیشتیابی نماید اما کمسیون سه جانبه می کوشد یک سیستم اقتصادی باز سازی شده بین المللی را جانشین نظم موجود کنند.
ویلیام ورتی روزنامه نگار آمریکائی می گوید :
نظم نوین جهانی جرج بوش یک طرح سازماندهی شده برای مشکل دهی تازه به استعمار در جهان سوم است تا منافع آمریکا باز هم تأمین شود جنگ خلیج فارس یک نمونه بارز در این زمینه به حساب می آید
روزنامه کیهان 2/5/70

زمینه تاریخی نظم نوین

یکی از ویژگی های مهم نظام بین المللی سالهای پس از جنگ جهانی دوم ، جنگ سرد و مبارزه ایدئو لوژیک بین غرب و شرق بوده می باشد ، همچنین بررسی شکست کامل توازن فقط در اروپا و تمرکز قدرت میان ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی بدون توجه به ساختار اقتصادی حاکم بر جامعه آمریکا نمی تواند واقع بینانه و روشن باشد به بدین صورت است که عصر جدید بعد از جنگ سرد با سرنوشت ملتها ، به ویژه کشورهای جهان سوم گره خورده است ، تغییرات دوران پس از جنگ سرد بر مسائل امنیتی ملتهای مختلف تأثیر بسزایی دارد و همچنین سیستم های اطلاعاتی را دگرگون خواهد کرد.

1- نظام دو قطبی سازش ناپذیر

بعد از جنگ جهانی دوم در سال 1945 میلادی ایالات متحده آمریکا به عنوان برندۀ اصلی جنگ خود را بعنوان بزرگترین قدرت اقتصادی و نظامی وارد صحنه بین المللی نمود و نقش نگهبان نظام سرمایه دارای را به عهده گرفت . در همین حال اتحاد جماهیر شوروی رقابت سختی را با آمریکاو اروپای غرب بر سر مناطقی شروع نمود . اتحاد جماهیر شوروی می خواست مناطق نفوذی را که در اروپای شرق بدست آورده بود برای همیشه تحت کنترل بگیرد و در حالیکه آمریکا ضمن سعی و تلاش برای حفظ و نگهداری اروپای غربی ، از طریق دادن کمک های اولیه مالی و نظامی سعی داشت امنیت خود را در آنجا محکم کند.
این دو قدرت سعی می نمودند که وجود خود را با ایجاد پیمانهای نظامی و اقتصادی حفظ کنند و کشورهای جهان سوم را نیز زیر سلطۀ خود در بیاورند و ما می توانیم با اصطلاح نظم دو قطبی عوامل و واقعیت های جنگ سرد را توصیف کنیم . بعد از جنگ جهانی دوم با دستیابی به بمب اتمی امکانات جدیدی برای آمریکا بوجود آمد طوری که توانست بازدارندگی یکجانبه را اجرا کند تا بتواند با هدف های سیاست خارجی خود از تهدیدهای مستقیم استفاده کند . شوروی از اوایل دهه ی 50 به تدریج بر برخی از مشکلات ناشی از جنگ غلبه یافت و توانست در زمینۀ سلاحهای اتمی بالستیک موفقیتهای را به دست آورد و در نتیجه با وجود آمدن چنین موضوعی توازنی بین این دو ابر قدرت بوجود آمد که آنها را مجبور می کرد نسبت به مواضع همدیگر ارزیابی مجددی را داشته باشند . بعد از کنگره ی بیستم جذب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی آمریکا موضع خود را در قبال شوروی مورد تجدید نظر قرار داد و شوروی نیز با نفوذ در کشورهای جهان سوم و پرتاب اولین ماهواره به نام « اسپوتنیک » به فضا سیاست خود را به نمایش گذاشت و همچنین با استفاده از سلاحهای ماهواره ای موقعیت نظامی آمریکا را به خطر انداخت.
با توجه به موقعیت آمریکا ، آمریکا سعی نمود با استفاده از بحران موشکی کوبا ، طرح و تولید موشکها تازه پیمای بالستیک برتری چند گانه ای را بدست آورد و توانست در سالهای اول دهه 1960 این برتری را به دست آورد این بحران موشکی کوبا دوره ای جدیدی را در روابط بین الملل ایجاد نمود و امریکا و شوروی را به دوران باز دارندگی متقابل سوق داد و نظام دو قطبی به پایان رسید.

2- دوران دو قطبی تحمیل پذیر

با پایان نظام دو قطبی سنتی شروع دوره های جدیدی بنام دوران تنش زادیی باعث شد زمینه تحکیم روابط بین ابرقدرتها را بر اصول همزیستی فراهم کند ، با آگاهی از قدرت فوق العاده نظامی شوروی در اوایل دهه 1960 باعث شد آمریکائیها به چنین تحولی تن در دهند و رابطه خود را با شوروی بدون جنجال بپذیرند و این دگرگونی در مورد تصمیم گیرندگان سیاسی آمریکا را می توان در سخنان کندی ملاحظه نمود (جهت ایجاد جهانی امن تر لازم است مردم آمریکا در موضع متعصبانه ضد کمونیستی خود تجدید نظر کنند) ودر آن زمان مهمترین مسأله برای ابر قدرتها مسئلۀ تأمین امنیت بود .
با کاهش خطرات درگیری هسته ای منافع این دو ابر قدرت در زمینه های اقتصادی سیاسی و نظامی تأمین می شد و این دو ابر قدرت با ایجاد خط سرخ یا ارتباط تلفنی مستقیم و با عقد قرار داد منع آزمایش اتمی موافقت کردند ، بعد از این قرارداد انتظار می رفت که شوروی توانایی نمودن ضربه دوم را داشته باشد که چنین شد ، در سال 1968 شوروی در مقابل 1054 موشک امریکا ، 900 موشک قاره پیما در اختیار داشت که نوعی ثبات تناقض آمیز را به وجود می آورد و این نوع ثبات ، وابستگی شوروی و آمریکا و همپیمانان را بطور مستقیم کاهش داد و باعث از هم گسیختگی و پیوندهای نظام دو قطبی شد.

3- نظام بین المللی در دهۀ 1970 و 1980

آمریکا در پایان دهۀ 1960 در برابر مسئله « بی صلاحتی بین الملل» قرار گرفته بود و برای اینکه بتواند بار دیگر پرستیژ بین المللی خود را بدست آورد مجبور بود بر بسیاری از شکست های خود فایق آید آمریکا در جنگ ویتنام نه می توانست جنگ را ادامه ندهد و نه قادر بود جنگ را با خسارت مالی و جانی سنگین ادامه دهد ، این جنگ بر اقتصاد داخلی آمریکا اثرات تورم زایی را گذاشت و اتحاد ملی آمریکا را متلاشی نمود و در نتیجه دولت نیکسون چون در برابر مشکلات جنگ و بحران مشروعیت قرار داشت مجبور بود امکانات عقب نشینی آبرومندانه را از ویتنام فراهم کند تا پرستیژ بین المللی از دست رفته را دوباره به دست آورد و به اقتصاد ورشکسته سر وسامانی بدهد و بتواند از تکنولوژی تسلیحاتی شوروی جلوگیری کند دیپلماسی آمریکا برای رسیدن به این هدف ها به آزادی عمل رشته نیاز داشت ، آن را می توانست از طریق نزدیکی با چین وشوروی به دست آورد و البته تلاش می کرد اختلافات دو کشور چین و شوروی که به نحوی شروع شده بود را تشدید نماید ، بارزترین نشانۀ آمادگی آمریکا و تحکیم پیوندهای نظامی ، تسلیحاتی با شوروی را میتوان در مذاکرات عجولانه که در زمینه محدودیت سلاحهای استراتژیک انجام شد را ملاحظه نمود ، نظیر بدل جهان چند قطبی نیکسون امکان نزدیکی آمریکا را با رقبای قدیمی آسان ساخت .و همبستگی آنها را محکم نمود و اما از سوی دیگر به فشار ژاپن و اروپای غربی بر واشگتن مشروعیت بخشید و اختلاف بین آن دو را با ایجاد ثبات بین المللی از بین برد با افزایش قدرت اقتصادی ژاپن و اروپای غربی موقعیت برتری اقتصادی و مالی آمریکا متزلزل شد و رقابت تجاری بین آنها شکل جدیدی را به خود گرفت انتظار می رفت که ژاپن و اروپا غربی بعنوان ابر قدرت اقتصادی قربانی بیشتری نسبت به گذشته بدهند . و اما در عین حال تضاد منافع آمریکا با همپیمانانش پس از جنگ اکتبر 1973 اعراب و اسرائیل و بحران ساختاری اروپا ابعاد گسترده به خود گرفت و در نتیجه رقابت اقتصادی امریکا و ژاپن و اسرائیل دچار جنگ تمام عیار شد که بر خواسته های مردم بپا خواستۀ جهان سوم نقش داشته است.(4)

• نظم یا نظام ؟

بین دو کلمه نظم و نظام از لحاظ بار معنایی – سیاسی تفاوت زیادی وجود دارد :
نظم نوین جهانی ترجمه عبارت (NOW) NEW WORLD ORDER می باشد تعدادی از مردم AREDER را مترادف و هم معنی SYSTEM می دانند و همچون ایرانیان که سیستم را به معنی مجموعه ای از عناصر که در ارتباط متقابل با یگدیگرند SYSTEM به معنی نظم می دانند و در نتیجه باید این جمله نوین جهانی خوانده شود.
نکته ای که وجود دارد این است که با فروپاشی نظام سیاسی شوروی و بلوک شرق و از بین رفتن رقابت قدرتها جهان را صاحب نظام جدیدی می دانند که با نظام قبلی تفاوت دارد و مبتنی بر قدرت همه جانبه امریکا و کشورهای غربی می باشد. و می توان نتیجه گرفت که جهان در حال شکل گیری نظام جدیدی یا نظام نوین است نه نظم نوین ولی نظام نوین به عنوان یک نظام و اصولی که دوام داشته باشد نیست بلکه عارضه ای مرحله ای است و به قدرت های بین المللی معین و شرایط تاریخی معین مربوط می شود و توجیهی برای اجرای یک مأموریت سیاسی مشخص است و چون این نظام ثابت و مستمر نیست نمی توانیم به آن نظم یا نظام بگوئیم .(5)

پی نوشت ها

1- ر.ک نظام نوین جهانی ، شمس الدین رحمانی
2- نظم نوین : دانشکده اطلاعات ، ص 20
3- همان ، ص 21
4- همان ، ص 4
5- همان ، ص 15

منابع

نظام نوین جهانی ، نوشته:شمس الدین رحمانی
نظم نوین ، نوشته: دانشکده اطلاعات
روزنامه کیهان





ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط