مقام معظم رهبری «در آیینه ی خاطرات و نظرات بزرگان»
نويسنده:علی اصغر لطفی
?گذار تقويم، بيست و هشتم صفر سال 1318 هجري شمسي را نشان مي داد كه منزل محقّر و ساده ي حاج سيّد جواد با تولّد سيّد علي كه دومين فرزند خانواده بود حال و هواي تازه اي يافت. حاج سيّد جواد از علماي زاهد و بنام مشهد بود كه سال ها در اين شهر منبع فيوضات بسياري براي طلّاب به شمار مي رفت.آقا سيّد علي دوران كودكی را در دامان مادري كه از شيفتگان خاندان اهل بيت اطهار(عليهم السلام) بود، گذراند و به تدريج با ملكات اخلاقي يك خانواده ي روحاني و اهل علم خو گرفت و آشنا شد.
پدر ايشان، حجت الاسلام حاج سيّد جواد خامنه اي مادرشان صبّيه ي حجت الاسلام و ا لمسلمين سيد هاشم نجف آبادي سعي بليغي در تربيت فرزند خود داشته و در دوران طفوليت زمينه ي شناخت و آشنايي او را با معارف اسلامي فراهم ساختند. توضيح اين كه خانواده در اسلام، يك اساس مستحكم دارد كه مبناي تربيت و سعادت دنيا و آخرت فردي و اجتماعي است. چون يك فرزند كه در دامان پاك خانواده، تربيت درست و ايماني شده است موجب نجات يك ملّت و بلكه فراتر از آن مي گردد و برعكس، تربيت ناصلاح و غير ديني خانواده موجبات انحرافات يك ملّت و فراتر از آن را فراهم مي آورد. مقام معظّم رهبري حوزه هاي علميّه، امروز ركن نظام اسلامي، يعني ولي فقيه امّت اسلامي هستند. ركني كه منادي نجات همه ي انسان ها از ظلمت ها به نور است.
مقام معظم رهبري مبناي تربيت ايماني و آشنايي با توحيد خود را از خانواده مي دانند:
«عرض كنم كه من از دوره ي نوجواني – يعني همان دوراني كه تازه از دبستان بيرون آمده و طلبه شده بودم – به دعا و توجّه و اين ها خيلي اهتمام مي ورزيدم؛ اما اين را كه چه تصّوري از خدا داشتم، الان نمي توانم چيزي به ياد بياورم كه درباره ي خدا چگونه فكر مي كردم، كما اينكه انسان درباره ي ذات مقدّس پروردگار هم نبايد خيلي فكر كند و راجع به ذات مقدّس پروردگار، در فكر فرو برد.وجود خداي متعال، يك وجود بديهي و روشن و واضحي است كه همه ي وجود يك انسان، به او گواهي مي دهد؛ يعني اگر انسان دچار وسوسه نشود و خودش را در وسوسه ها غرق نكند، ذهن انسان، دل و جان انسان به وجود خدا گواهي مي دهد، واقعاً وجود خدا حتّي به برهان و استدلال، احتياج ندارد؛ اگرچه برهان و استدلال زيادي هم در مورد پروردگار هست.
آنچه كه آن وقت براي من مطرح بود عملاً وجود داشت، اين بود كه اهل دعا و ذكر و دعاهاي مأثور و اعمالي كه وارد شده بود، بودم. مثلاً يادم است هنوز بالغ نبودم كه اعمال روز عرفه را بجا آوردم، اعمال آن روز، طولاني هم هست – لابد آشنا هستيد؛ خيلي از جوانان با آن اعمال آشنا هستند – چند ساعت طول مي كشد. اعمال، از بعد از نماز ظهر وعصر شروع مي شود؛ و اگر انسان بخواهد به همه ي آن اعمال برسد، شايد تا نزديك غروب – روزهاي نه چندان بلند – به طول مي انجامد.
آن وقت من يادم است كه با مادرم – چون مادرم هم خيلي اهل دعا و توجّه و اعمال مستحبي و اينها بود – مي رفتيم يك گوشه ي حياط كه سايه بود – منزل ما حياط كوچكي داشت – آنجا فرش پهن مي كرديم چون مستحب است كه زير آسمان باشد- هوا گرم بود؛ آن سال هايي كه الان در ذهنم مانده، يا تابستان بود، يا شايد پائيز بود، روزها نسبتاً بلند بود. در آن سايه مي نشستيم و ساعت هاي متمادي، اعمال روز عرفه را انجام مي داديم. هم دعا داشت، هم ذكر و هم نماز، مادرم مي خواند، من و بعضي از برادر و خواهرها هم بودند، مي خوانديم. دوره ي جواني و نوجواني من اين گونه بود؛ دوره ي انسي با معنويات و با دعا و اين ها. البتّه ماها آن وقت از يك امتياز برخوردار بوديم كه اگر آن امتياز، امروز در جواني باشد، دعا و ذكر و نماز براي او شيرين خواهد بود و مطلقاً خسته كننده نخواهد بود؛ و آن توجّه به معاني است. ببينيد هر كسي كه از نماز خسته مي شود، يا معناي نماز را نمي داند، يا توجّه نمي كند؛ و الاّ اگر كسي معناي نماز را بداند و به نماز هم توجّه بكند، امكان ندارد از نماز خسته بشود، اصلاً امكان ندارد.1
مقام معظّم رهبري، هنگامي كه با سؤال مجدّد جوانان مبني بر چگونگي شناخت خود از خداوند مواجه مي شوند و مي بينند كه نوع انتظار جوانان، استدلال هاي علمي است و گويا تنها از اين دريچه است كه مي توان به توحيد و شناخت خداوند رسيد و به اعمال عبادي و ا يماني قلبي كه از كودكي و در خانواده آغاز مي گردد و دريچه ي مطمئن معرفت ديني است، توجّه كمتري مي شود، مجدّداً تأكيد مي كنند كه: «البته من به صورت ايماني، از خانواده گرفتم؛ و به صورت معرفتي، بعدها با فكر و با مطالعه ي كتاب هاي استدلالي، توانستم به معرفت استدلالي دست پيدا كنم. عزيزان من، مي توانم به شما بگويم كه معرفت استدلالي لازم است، اما آن چيزي كه انسان را نجات مي دهد به حركت وا مي دارد، همان معرفت ايماني است، يعني وقتي ابوذر مسلمان شد، پيامبر اسلام نرفته بود برهان نظم و برهان خلق و برهان علت اولي را براي او بيان كند و بگويد به اين دليل خدايي هست و خدا يكي است و اين بت ها خدا نيستند. نخير، با آن بيان پرجاذبه ي خويش، ايماني را در دل ابوذر انداخته بود.
مي دانيد، آن بياني كه بر اثر نورانيّت ايمان در دل انسان به وجود مي آيد – حالا چه آن را پدر و مادر به انسان بدهند، چه يك بزرگ تر ديگر، چه يك حادثه كه گاهي آن ايمان ناب را به انسان مي بخشد؛ كه آن براي انسان، خيلي بيشتر به كار مي آيد، تا آن استدلال ها، اگرچه آن استدلال ها حتماً لازم است؛ زيرا در آن ايماني كه گفتم، ممكن است گاهي وسوسه بشود، بعضي بيايند و خدشه بكنند. انسان براي اينكه خودش را ازآن وسوسه ها به جاي امني برساند، به آن استدلال احتياج دارد. آن استدلال، مثل ستوني، مثل ديواري است كه انسان به آن تكيه مي دهد و خيالي آسوده است كه جاي وسوسه و دغدغه نيست؛ يعني كسي نمي تواند در انسان ترديد ايجاد كند. امّا آن چيزي كه انسان را به كار مي آيد، به حركت وادار مي كند و در ميدان هاي زندگي كمك مي كند، همان اعتقادي است كه از ايمان، از محبّت، از جاذبه و از شور و عشق حاصل مي شود.2
مقام معظّم رهبري در چنين خانواده اي با توحيد ناب و معرفت ايماني آشنا شد و رشد يافت و آماده ي حضور در صحنه ها جدّي زندگي و مبارزه شدند. وضعيت مادي خانواده ي ايشان چندان مناسب نبود، امّا معنويت و طهارت همراه با قناعت عزتمندان، زندگي شيريني را براي آنان بوجود آورده بود.
كودكي آقا سيد علي مصادف با ايّام جنگ جهاني دوم و اشغال ايران از سوي متفقين بود با اينكه مشهد در كرانه جنگ واقع بود و همه چيز نسبت به شهرهاي ديگر كشور در آن ارزان و فراوان بود معهذا وضعيت خانوادگي ايشان طوري بود كه اغل نان جو مي خوردند و ندرتاً نان گندم تهيه مي شد. آقا سيّد علي شبهايي را به ياد دارند كه در منزل شام نداشتند و با پول خردي كه بعضي وقت ها مادربزرگشان مي داد قدري كشمش يا شير مي خريدند و با نان مي خوردند.3 منزل پدري كه آقا سيدعلي در آنجا متولد شدند، خانه اي در حدود 70-60 متري در محلّه ي فقيرنشين مشهد بود كه فقط يك اطاق و يك زيرزمين داشت و هنگامي كه براي پدرشان ميهمان مي آمد همگي به زيرزمين مي رفتند تا در آن تنها اطاق از ميهمان پذيرايي شود. بعد عده اي از علاقمندان پدرشان، زمين كوچكي را كه كنار اين منزل بود خريدند و به آن اضافه كردند و منزل داري سه اتاق شد. اغلب مادر بزرگوارشان از لباس كهنه ي پدر، برايشان لباس تهيه مي كردند كه غالباً داراي چند وصله بود.4
در اينجا به اين چند نكته در مورد زندگي و دوران كودكي و نوجواني مقام معظّم رهبري بسنده كرده و به بيان شخصيت ايشان از ديدگان بزرگان و علماء و خاطرات ميپردازيم.
«حضرت آيت الله العظمي خامنهاي در آينه كلام حضرت امام خميني(رحمت الله علیه)»
بازوي تواناي جمهوي اسلامي و خورشيد روشنيبخش آن:
«اينجانب كه از سال ها قبل از انقلاب با جنابعالي ارتباط نزديك داشتهام و همان ارتباط... بحمدالله تاكنون باقي است جنابعالي را يكي از بازوهاي تواناي جمهوري اسلامي ميدانم و شما را چون برادري كه آشناي به مسائل فقهي و متعهد به آن هستيد و از مباني فقهي مربوط به ولايت مطلقه فقيه جداً جانبداري ميكنيد ميدانم و در بين دوستان و متعهدان به اسلام و مباني اسلامي از جمله افراد نادري هستيد كه چون خورشيد روشني ميدهيد.» 5
عالم به دين و سياست و مبارزه در خط مستقيم اسلام
«خداوند متعال بر ما منّت نهاد كه افكار عمومي را براي انتخاب رئيسجمهور متعهد و مبارز در خط مستقيم اسلام و عالم به دين و سياست هدايت فرمود.» 6
دعوتكننده به صلاح و سداد
«اينان [منافقان] آنقدر از بينش سياسي بينصيباند كه بيدرنگ، پس از سخنان شما در مجلس و جمعه و پيشگاه ملّت به اين جنايت دست زدند و به كسي سوء قصد كردند (آيتالله خامنهاي) كه آواي دعوت او به صلاح و سداد در گوش مسلمين جهان طنينانداز است.» 7
سرباز فداكار جبهههاي دفاع و خدمتگزار ملّت مظلوم
«من به شما، خامنهاي عزيز، تبريك ميگويم كه در جبهههاي نبرد، با لباس سربازي و در پشت جبهه با لباس روحاني به ملّت مظلوم خدمت نموده و از خداوند تعالي سلامت شما را براي ادامهي خدمت به اسلام و مسلمين خواستارم.» 8
سازشناپذير با دشمنان و رحيم با دوستان
«ايشان... به حكم قرآن كريم، اشداء علي الكفّار و رحماء بينهم بودهاند.» 9
فرزند امام
«من آقاي خامنهاي را بزرگش كردم.» 10
بجاي استاد مطهري
«البته بايد اشخاصي كه هم گوينده هستند بيايند در دانشگاه و من پيشنهاد ميكنم كه آقا سيد علي آقا بيايند. شما ممكن است برويد پيش ايشان از قول من بگوييد ايشان بيايند به جاي آقاي مطهري بسيار خوب است. ايشان؛ فهيم است، مي تواند صحبت كند، ميتواند حرف بزند. 11
«ويژگيهاي مقام معظّم رهبري و انتخاب شايستهي خبرگان در كلام آيات عظام و حجج اسلام»
آيت الله العظمي اراكي (رحمت الله عليه):
«انتخاب شايستهي حضرت عالي به مقام رهبري جمهوري اسلامي ايران، مايه دلگرمي و اميدواري ملّت قهرمان ايران است.» 12
آيتالله العظمي بهاء الديني (رضوان الله عليه)
«... از همان زمان، رهبري را در آقاي خامنهاي ميديدم، چرا كه ايشان ذخيره الهي براي بعد از امام بوده است. بايد او را در اهدافش ياري كنيم. بايد توجّه داشته باشيم كه مخالفت با ولايت فقيه كار سادهاي نيست. هنگامي كه ميرزاي شيرازي بزرگ، مبارزه با دولت انگلستان را از طريق تحريم تنباكو آغاز كرد، يك روحاني با او مخالفت كرد و ميرزا با شنيدن مخالفت او، وي را نفرين كرد. همان نفرين باعث شد كه نسل او از سلك روحانيت محروم شوند، پسر جوانش جوانمرگ شد و حسرت داشتن فرزند عالم به دل او ماند.» 13
آيتالله مهدوي كني، دربارهي انتخاب خبرگان رهبري گفتهاند:
«اين الهامي بود از الهامات الهي و هدايتي بود از هدايت معنوي روح حضرت امام (رضوان الله علیه) كه هنوز اين ملّت را رها نكرده و اين رحمتي بود از طرف خداوند كه در كوران اين مصيبت جانكاه، با تعيين آيتالله خامنهاي كه از ياران صديق امام و از ياران خوشنام و خوش سابقه بوده و مجتهد و عادل است، به عنوان رهبري نظام جمهوري اسلامي ايران، آرامش توأم با اعتماد و اطمينان بر كشور و امّت فداكار حاكم گرديد.» 14
آيت الله جوادي آملي؛ مدرس حوزه علميه قم:
«اجتهاد و عدالت حضرت آيتالله جناب آقاي حاج سيدعلي خامنهاي دامت بركاته، مورد تأييد ميباشد، لازم است امّت اسلامي – ايدهم الله – در تقويت رهبري معظّم له در بذل نفس نفيس در هيچ گونه نثار و ايثار دريغ نفرمايند.» 15
آيت الله امامي كاشاني:
«آيت الله خامنهاي به تمام رموز سياست و حكومت آگاه بوده و شخصي با ورع، با تقوا، محبوب، مخلص، عالم و داراي بنيهي فقهي هستند.» 16
آيت الله حائري شيرازي، امام جمعه شيراز:
«آيت الله خامنهاي صالحترين فرد براي رهبري هستند.»17
«آيت الله خامنهاي علاوه بر تمام ويژگيها، يك عالم آگاه به مسائل اسلامي است و از سياست و درايت خاصّي برخوردار است.»18
آيت الله يوسف صانعي، از مراجع تقليد:
«آيت الله خامنهاي نه تنها مجتهد مسلّم ميباشد، بلكه فقيه جامعالشرايط واجب الاتباع ميباشد.» 19
حجتالاسلام و المسلمين حاج سيداحمد آقا خميني(رحمت الله علیه):
«حضرت امام بارها از جناب عالي به عنوان مجتهدي مسلّم و بهترين فرد براي رهبري نام بردند.»20
«انتخاب شايسته و بسيار خداپسندانه ي حضرت عالي، باعث شادي تمام دوستداران اسلام و انقلاب اسلامي در جهان گرديد. حضرت عالي از چهرههاي درخشان انقلاب اسلامي ايران بوده و همواره مورد تأييد و تكريم امام عزيزمان بودهايد.» 21
پدر ايشان، حجت الاسلام حاج سيّد جواد خامنه اي مادرشان صبّيه ي حجت الاسلام و ا لمسلمين سيد هاشم نجف آبادي سعي بليغي در تربيت فرزند خود داشته و در دوران طفوليت زمينه ي شناخت و آشنايي او را با معارف اسلامي فراهم ساختند. توضيح اين كه خانواده در اسلام، يك اساس مستحكم دارد كه مبناي تربيت و سعادت دنيا و آخرت فردي و اجتماعي است. چون يك فرزند كه در دامان پاك خانواده، تربيت درست و ايماني شده است موجب نجات يك ملّت و بلكه فراتر از آن مي گردد و برعكس، تربيت ناصلاح و غير ديني خانواده موجبات انحرافات يك ملّت و فراتر از آن را فراهم مي آورد. مقام معظّم رهبري حوزه هاي علميّه، امروز ركن نظام اسلامي، يعني ولي فقيه امّت اسلامي هستند. ركني كه منادي نجات همه ي انسان ها از ظلمت ها به نور است.
مقام معظم رهبري مبناي تربيت ايماني و آشنايي با توحيد خود را از خانواده مي دانند:
«عرض كنم كه من از دوره ي نوجواني – يعني همان دوراني كه تازه از دبستان بيرون آمده و طلبه شده بودم – به دعا و توجّه و اين ها خيلي اهتمام مي ورزيدم؛ اما اين را كه چه تصّوري از خدا داشتم، الان نمي توانم چيزي به ياد بياورم كه درباره ي خدا چگونه فكر مي كردم، كما اينكه انسان درباره ي ذات مقدّس پروردگار هم نبايد خيلي فكر كند و راجع به ذات مقدّس پروردگار، در فكر فرو برد.وجود خداي متعال، يك وجود بديهي و روشن و واضحي است كه همه ي وجود يك انسان، به او گواهي مي دهد؛ يعني اگر انسان دچار وسوسه نشود و خودش را در وسوسه ها غرق نكند، ذهن انسان، دل و جان انسان به وجود خدا گواهي مي دهد، واقعاً وجود خدا حتّي به برهان و استدلال، احتياج ندارد؛ اگرچه برهان و استدلال زيادي هم در مورد پروردگار هست.
آنچه كه آن وقت براي من مطرح بود عملاً وجود داشت، اين بود كه اهل دعا و ذكر و دعاهاي مأثور و اعمالي كه وارد شده بود، بودم. مثلاً يادم است هنوز بالغ نبودم كه اعمال روز عرفه را بجا آوردم، اعمال آن روز، طولاني هم هست – لابد آشنا هستيد؛ خيلي از جوانان با آن اعمال آشنا هستند – چند ساعت طول مي كشد. اعمال، از بعد از نماز ظهر وعصر شروع مي شود؛ و اگر انسان بخواهد به همه ي آن اعمال برسد، شايد تا نزديك غروب – روزهاي نه چندان بلند – به طول مي انجامد.
آن وقت من يادم است كه با مادرم – چون مادرم هم خيلي اهل دعا و توجّه و اعمال مستحبي و اينها بود – مي رفتيم يك گوشه ي حياط كه سايه بود – منزل ما حياط كوچكي داشت – آنجا فرش پهن مي كرديم چون مستحب است كه زير آسمان باشد- هوا گرم بود؛ آن سال هايي كه الان در ذهنم مانده، يا تابستان بود، يا شايد پائيز بود، روزها نسبتاً بلند بود. در آن سايه مي نشستيم و ساعت هاي متمادي، اعمال روز عرفه را انجام مي داديم. هم دعا داشت، هم ذكر و هم نماز، مادرم مي خواند، من و بعضي از برادر و خواهرها هم بودند، مي خوانديم. دوره ي جواني و نوجواني من اين گونه بود؛ دوره ي انسي با معنويات و با دعا و اين ها. البتّه ماها آن وقت از يك امتياز برخوردار بوديم كه اگر آن امتياز، امروز در جواني باشد، دعا و ذكر و نماز براي او شيرين خواهد بود و مطلقاً خسته كننده نخواهد بود؛ و آن توجّه به معاني است. ببينيد هر كسي كه از نماز خسته مي شود، يا معناي نماز را نمي داند، يا توجّه نمي كند؛ و الاّ اگر كسي معناي نماز را بداند و به نماز هم توجّه بكند، امكان ندارد از نماز خسته بشود، اصلاً امكان ندارد.1
مقام معظّم رهبري، هنگامي كه با سؤال مجدّد جوانان مبني بر چگونگي شناخت خود از خداوند مواجه مي شوند و مي بينند كه نوع انتظار جوانان، استدلال هاي علمي است و گويا تنها از اين دريچه است كه مي توان به توحيد و شناخت خداوند رسيد و به اعمال عبادي و ا يماني قلبي كه از كودكي و در خانواده آغاز مي گردد و دريچه ي مطمئن معرفت ديني است، توجّه كمتري مي شود، مجدّداً تأكيد مي كنند كه: «البته من به صورت ايماني، از خانواده گرفتم؛ و به صورت معرفتي، بعدها با فكر و با مطالعه ي كتاب هاي استدلالي، توانستم به معرفت استدلالي دست پيدا كنم. عزيزان من، مي توانم به شما بگويم كه معرفت استدلالي لازم است، اما آن چيزي كه انسان را نجات مي دهد به حركت وا مي دارد، همان معرفت ايماني است، يعني وقتي ابوذر مسلمان شد، پيامبر اسلام نرفته بود برهان نظم و برهان خلق و برهان علت اولي را براي او بيان كند و بگويد به اين دليل خدايي هست و خدا يكي است و اين بت ها خدا نيستند. نخير، با آن بيان پرجاذبه ي خويش، ايماني را در دل ابوذر انداخته بود.
مي دانيد، آن بياني كه بر اثر نورانيّت ايمان در دل انسان به وجود مي آيد – حالا چه آن را پدر و مادر به انسان بدهند، چه يك بزرگ تر ديگر، چه يك حادثه كه گاهي آن ايمان ناب را به انسان مي بخشد؛ كه آن براي انسان، خيلي بيشتر به كار مي آيد، تا آن استدلال ها، اگرچه آن استدلال ها حتماً لازم است؛ زيرا در آن ايماني كه گفتم، ممكن است گاهي وسوسه بشود، بعضي بيايند و خدشه بكنند. انسان براي اينكه خودش را ازآن وسوسه ها به جاي امني برساند، به آن استدلال احتياج دارد. آن استدلال، مثل ستوني، مثل ديواري است كه انسان به آن تكيه مي دهد و خيالي آسوده است كه جاي وسوسه و دغدغه نيست؛ يعني كسي نمي تواند در انسان ترديد ايجاد كند. امّا آن چيزي كه انسان را به كار مي آيد، به حركت وادار مي كند و در ميدان هاي زندگي كمك مي كند، همان اعتقادي است كه از ايمان، از محبّت، از جاذبه و از شور و عشق حاصل مي شود.2
مقام معظّم رهبري در چنين خانواده اي با توحيد ناب و معرفت ايماني آشنا شد و رشد يافت و آماده ي حضور در صحنه ها جدّي زندگي و مبارزه شدند. وضعيت مادي خانواده ي ايشان چندان مناسب نبود، امّا معنويت و طهارت همراه با قناعت عزتمندان، زندگي شيريني را براي آنان بوجود آورده بود.
كودكي آقا سيد علي مصادف با ايّام جنگ جهاني دوم و اشغال ايران از سوي متفقين بود با اينكه مشهد در كرانه جنگ واقع بود و همه چيز نسبت به شهرهاي ديگر كشور در آن ارزان و فراوان بود معهذا وضعيت خانوادگي ايشان طوري بود كه اغل نان جو مي خوردند و ندرتاً نان گندم تهيه مي شد. آقا سيّد علي شبهايي را به ياد دارند كه در منزل شام نداشتند و با پول خردي كه بعضي وقت ها مادربزرگشان مي داد قدري كشمش يا شير مي خريدند و با نان مي خوردند.3 منزل پدري كه آقا سيدعلي در آنجا متولد شدند، خانه اي در حدود 70-60 متري در محلّه ي فقيرنشين مشهد بود كه فقط يك اطاق و يك زيرزمين داشت و هنگامي كه براي پدرشان ميهمان مي آمد همگي به زيرزمين مي رفتند تا در آن تنها اطاق از ميهمان پذيرايي شود. بعد عده اي از علاقمندان پدرشان، زمين كوچكي را كه كنار اين منزل بود خريدند و به آن اضافه كردند و منزل داري سه اتاق شد. اغلب مادر بزرگوارشان از لباس كهنه ي پدر، برايشان لباس تهيه مي كردند كه غالباً داراي چند وصله بود.4
در اينجا به اين چند نكته در مورد زندگي و دوران كودكي و نوجواني مقام معظّم رهبري بسنده كرده و به بيان شخصيت ايشان از ديدگان بزرگان و علماء و خاطرات ميپردازيم.
«حضرت آيت الله العظمي خامنهاي در آينه كلام حضرت امام خميني(رحمت الله علیه)»
بازوي تواناي جمهوي اسلامي و خورشيد روشنيبخش آن:
«اينجانب كه از سال ها قبل از انقلاب با جنابعالي ارتباط نزديك داشتهام و همان ارتباط... بحمدالله تاكنون باقي است جنابعالي را يكي از بازوهاي تواناي جمهوري اسلامي ميدانم و شما را چون برادري كه آشناي به مسائل فقهي و متعهد به آن هستيد و از مباني فقهي مربوط به ولايت مطلقه فقيه جداً جانبداري ميكنيد ميدانم و در بين دوستان و متعهدان به اسلام و مباني اسلامي از جمله افراد نادري هستيد كه چون خورشيد روشني ميدهيد.» 5
عالم به دين و سياست و مبارزه در خط مستقيم اسلام
«خداوند متعال بر ما منّت نهاد كه افكار عمومي را براي انتخاب رئيسجمهور متعهد و مبارز در خط مستقيم اسلام و عالم به دين و سياست هدايت فرمود.» 6
دعوتكننده به صلاح و سداد
«اينان [منافقان] آنقدر از بينش سياسي بينصيباند كه بيدرنگ، پس از سخنان شما در مجلس و جمعه و پيشگاه ملّت به اين جنايت دست زدند و به كسي سوء قصد كردند (آيتالله خامنهاي) كه آواي دعوت او به صلاح و سداد در گوش مسلمين جهان طنينانداز است.» 7
سرباز فداكار جبهههاي دفاع و خدمتگزار ملّت مظلوم
«من به شما، خامنهاي عزيز، تبريك ميگويم كه در جبهههاي نبرد، با لباس سربازي و در پشت جبهه با لباس روحاني به ملّت مظلوم خدمت نموده و از خداوند تعالي سلامت شما را براي ادامهي خدمت به اسلام و مسلمين خواستارم.» 8
سازشناپذير با دشمنان و رحيم با دوستان
«ايشان... به حكم قرآن كريم، اشداء علي الكفّار و رحماء بينهم بودهاند.» 9
فرزند امام
«من آقاي خامنهاي را بزرگش كردم.» 10
بجاي استاد مطهري
«البته بايد اشخاصي كه هم گوينده هستند بيايند در دانشگاه و من پيشنهاد ميكنم كه آقا سيد علي آقا بيايند. شما ممكن است برويد پيش ايشان از قول من بگوييد ايشان بيايند به جاي آقاي مطهري بسيار خوب است. ايشان؛ فهيم است، مي تواند صحبت كند، ميتواند حرف بزند. 11
«ويژگيهاي مقام معظّم رهبري و انتخاب شايستهي خبرگان در كلام آيات عظام و حجج اسلام»
آيت الله العظمي اراكي (رحمت الله عليه):
«انتخاب شايستهي حضرت عالي به مقام رهبري جمهوري اسلامي ايران، مايه دلگرمي و اميدواري ملّت قهرمان ايران است.» 12
آيتالله العظمي بهاء الديني (رضوان الله عليه)
«... از همان زمان، رهبري را در آقاي خامنهاي ميديدم، چرا كه ايشان ذخيره الهي براي بعد از امام بوده است. بايد او را در اهدافش ياري كنيم. بايد توجّه داشته باشيم كه مخالفت با ولايت فقيه كار سادهاي نيست. هنگامي كه ميرزاي شيرازي بزرگ، مبارزه با دولت انگلستان را از طريق تحريم تنباكو آغاز كرد، يك روحاني با او مخالفت كرد و ميرزا با شنيدن مخالفت او، وي را نفرين كرد. همان نفرين باعث شد كه نسل او از سلك روحانيت محروم شوند، پسر جوانش جوانمرگ شد و حسرت داشتن فرزند عالم به دل او ماند.» 13
آيتالله مهدوي كني، دربارهي انتخاب خبرگان رهبري گفتهاند:
«اين الهامي بود از الهامات الهي و هدايتي بود از هدايت معنوي روح حضرت امام (رضوان الله علیه) كه هنوز اين ملّت را رها نكرده و اين رحمتي بود از طرف خداوند كه در كوران اين مصيبت جانكاه، با تعيين آيتالله خامنهاي كه از ياران صديق امام و از ياران خوشنام و خوش سابقه بوده و مجتهد و عادل است، به عنوان رهبري نظام جمهوري اسلامي ايران، آرامش توأم با اعتماد و اطمينان بر كشور و امّت فداكار حاكم گرديد.» 14
آيت الله جوادي آملي؛ مدرس حوزه علميه قم:
«اجتهاد و عدالت حضرت آيتالله جناب آقاي حاج سيدعلي خامنهاي دامت بركاته، مورد تأييد ميباشد، لازم است امّت اسلامي – ايدهم الله – در تقويت رهبري معظّم له در بذل نفس نفيس در هيچ گونه نثار و ايثار دريغ نفرمايند.» 15
آيت الله امامي كاشاني:
«آيت الله خامنهاي به تمام رموز سياست و حكومت آگاه بوده و شخصي با ورع، با تقوا، محبوب، مخلص، عالم و داراي بنيهي فقهي هستند.» 16
آيت الله حائري شيرازي، امام جمعه شيراز:
«آيت الله خامنهاي صالحترين فرد براي رهبري هستند.»17
«آيت الله خامنهاي علاوه بر تمام ويژگيها، يك عالم آگاه به مسائل اسلامي است و از سياست و درايت خاصّي برخوردار است.»18
آيت الله يوسف صانعي، از مراجع تقليد:
«آيت الله خامنهاي نه تنها مجتهد مسلّم ميباشد، بلكه فقيه جامعالشرايط واجب الاتباع ميباشد.» 19
حجتالاسلام و المسلمين حاج سيداحمد آقا خميني(رحمت الله علیه):
«حضرت امام بارها از جناب عالي به عنوان مجتهدي مسلّم و بهترين فرد براي رهبري نام بردند.»20
«انتخاب شايسته و بسيار خداپسندانه ي حضرت عالي، باعث شادي تمام دوستداران اسلام و انقلاب اسلامي در جهان گرديد. حضرت عالي از چهرههاي درخشان انقلاب اسلامي ايران بوده و همواره مورد تأييد و تكريم امام عزيزمان بودهايد.» 21
پی نوشت ها
1- گفت و شنود رهبر معظّم انقلاب با گروهي از نوجوانان و جوانان 14/11/76
2- پيشين
3- روزنامه جمهوري اسلامي 20/5/64
4- پيشين
5- صحيفهي نور، جلد 20، ص 173
6- صحيفهي نور، جلد 15، ص 179
7- پيشين ص 41
8- پيشين
9- پيشين اولين حكم تنفيذ رياست جمهوري آيت الله خامنهاي 17/7/60
10- صحيفه نور، جلد 15، ص 139
11- پيشين جلد 7 ص 103
12- روزنامه جمهوري اسلامي 22/3/68
13- كتاب آيت بصيرت
14- روزنامه رسالت 23/3/68
15- درر الفوائد في اجوبه القائد، ص 19
16- نسل كوثر، ص 88، مصاحبه با مركز تحقيقات اسلامي سپاه 6/11/72
17- روزنامه رسالت 30/3/68
18- نسل كوثر ص 88
19- دررالفوائد في ربوبه القائد ص 17
20- روزنامه رسالت 16/3/68
21- همان پيشين