دستاوردهای اسلامی و نقش ایران از دیدگاه شهید مطهری (3)

در اجتماعات استعمارزده و عقب مانده ، عادتاً روشنفکران هستند که می خواهندیا می کوشند که این شعور و وجدان جمعی را در مردم وطن خود بیدار کنند . از آنجا که زبان و سنن و فرهنگ ملی در ذهن این روشنفکران مرادف است با واقعیت فعلی ملت که آمیخته ای است از گرفتاری ها و بدبختی ها و عقب ماندگی ها و محرومیت ها ، روشنفکر از تبلیغ روی این سنت سر باز می زند و به سوی الگوهای دنیای پیشرفته و حاکم رو می آورد و می کوشد آن الگوها را برای ملت خود سرمشق تشکیل و تکوین شعور ملی قرار دهد .
يکشنبه، 12 اسفند 1386
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دستاوردهای اسلامی و نقش ایران از دیدگاه شهید مطهری (3)
دستاوردهای اسلامی و نقش ایران از دیدگاه شهید مطهری (3)
دستاوردهای اسلامی و نقش ایران از دیدگاه شهید مطهری (3)
نويسنده:حجر اكبري زادگان

نقش روشنفکران (1)

در اجتماعات استعمارزده و عقب مانده ، عادتاً روشنفکران هستند که می خواهندیا می کوشند که این شعور و وجدان جمعی را در مردم وطن خود بیدار کنند . از آنجا که زبان و سنن و فرهنگ ملی در ذهن این روشنفکران مرادف است با واقعیت فعلی ملت که آمیخته ای است از گرفتاری ها و بدبختی ها و عقب ماندگی ها و محرومیت ها ، روشنفکر از تبلیغ روی این سنت سر باز می زند و به سوی الگوهای دنیای پیشرفته و حاکم رو می آورد و می کوشد آن الگوها را برای ملت خود سرمشق تشکیل و تکوین شعور ملی قرار دهد . فرانتس فانون ، جامعه شناس وروان شناس بیدار دل آفریقایی که در اثر مهم و جاودان خویش نفرین شدگان زمین ظهور این حالت و احساس را در میان روشنفکران جامعه ی استعمار زده ، مرحله ی ابتدایی و خام تبلور وجدان ملی در میان این قشر می خواند . در این مرحله فکر روشنفکر جامعه ی استعمارزده گر چه از مقوله ی اندیشه است ، ولی یک کالای وارداتی است که از وراء مرزها و از سوی کشورهای مسلط غرب آمده است . او در این مرحله تنها « ترجمه ای می اندیشد و ترجمه ای عمل می کند . »
در مرحله دوم ، فانون زمانی که روشنفکر جامعه ی عقب مانده تصمیم گرفته است با صمیمت بیشتری به ملت خود بپردازد ، ولی چون موجودی ملت را با بدبختی و پریشانی و جهل و عقب ماندگی می یابد ، به سوی روزگاری از تاریخ ملت خود می رود که در آن جلال و شکوه و مجد و عظمتی با حداقل زرق و برقی سراغ بگیرد . بدین جهت ، یکباره جامعه ی حالیه را با تمام دلبستگی هایش رها می کند و از فراز قرن ها پرواز می کند و به هزاران سال قبل خیز بر می دارد ، اگر در تاریخ واقعی ملت خود چنین روزگاری را نیابد به سوی افسانه ها ی کهن رو می آورد . و منزل سوم تحول روشنفکر موقعی است که وی خیالپردازی ها را رها کرده ، با خلق وطن خود آشتی کرده و با درد و غمهای آنها آشنا شده ، طعم محرومیتها و فشارها را چشیده به دلبستگی های توده بستگی پیدا کرده است و به عقاید و عواطف آنها احترام می گذارد و خود را با آن آشنا می سازد و از آن درس و الهام می گیرد . تنها اینجاست که روشنفکر ، به شرط صداقت و عدم تقلید و دنباله روی از استادان غربی اش ، نقش سازنده و پیشرو خود را در ساختن و پرداختن و برانگیختن شعور و وجدان ملی باز می یابد و هر اندازه در این راه صمیمیت و گذشت بیشتری نشان دهد ، محصول و تأثیر اندیشه و عمل او وسیعتر و سریعتر می شود .

رخنه ی فرصت طلبان (2)

رخنه و نفوذ افراد فرصت طلب در درون یک نهضت از آفتهای بزرگ هر نهضت است . وظیفه ی بزرگ رهبران اصلی این است که راه نفوذ و رخنه ی این گونه افراد را سد نمایند . هر نهضت مادام که مراحل دشوار اولیه را طی می کند سنگینی اش بر دوش افراد مؤمن مخلص فداکار است ، اما همین که به بار نشست و یا لااقل نشانه های بار دادن آشکار گشت و شکوفه های درخت هویدا شد ، سر و کلّه ی افراد فرصت طلب پیدا می شود . روز به روز که از دشواریها کاسته می شود و موعود چیدن ثمر نزدیکتر می گردد ، فرصت طلبان محکمتر و پرشورتر پای عَلَم نهضت سینه می زنند تا آنجا که تدریجاً انقلابیون مؤمن و فداکاران اولیه را از میدان بدر می کنند . این جریان تا آنجا کلیت پیدا کرده که می گویند : « انقلاب فرزند خور است . » گویی خاصیت انقلاب این است که همین که به نتیجه رسید فرزندان خود را یک یک نابود سازد . ولی انقلاب فرزندخور نیست ، غفلت از نفوذ و رخنه فرصت طلبان است که فاجعه به بار می آورد . سردار ملی ها و سالار ملی ها و سایر قهرمانان آزادی خواه ، همه به گوشه ای پرتاب شدند و به فراموشی سپرده شدند و عاقبت در گرسنگی و گمنامی مردند ، اما فلان الدوله ها که تا دیروز زیر پرچم استبداد با انقلابیون می جنگیدند و طناب به گردن مشروطه چیان می انداختند ، به مقام صدارت عظمی رسیدند و نتیجه ی نهایی ، استبدادی شد به صورت مشروطیت . فرصت طلبی تأثیر شوم خود را در تاریخ صدر اسلام نشان داد . در دوره ی عثمان ، فرصت طلبان جای شخصیت های مؤمن به اسلام و اهداف اسلامی را گرفتند ، طریدها وزیر شدند و کعب الاخبارها مشاور ، و اما ابوذرها و عمارها به تبعیدگاه فرستاده شدند و یا در زیر لگد مچاله شدند .

نفوذ اندیشه های بیگانه (3)

اندیشه های بیگانه از دو طریق نفوذ می کنند . یکی از طریق دشمنان . هنگامی که یک نهضت اجتماعی اوج می گیرد و جاذبه پیدا می کند و مکتب های دیگر را تحت الشعاع قرار می دهد ، پیروان مکتبهای دیگر برای رخنه کردن در آن مکتب و پوساندن آن از درون ، اندیشه های بیگانه را که با روح آن مکتب مغایر است وارد آن مکتب می کنند و آن مکتب را به این ترتیب از اثر و خاصیت می اندازند و یا کم اثر می کنند .
دیگر از طریق دوستان و پیروان ، گاهی پیروان خود مکتب به علت ناآشنایی درست با مکتب ، مجذوب یک سلسله نظریات و اندیشه های بیگانه می گردند و آگاهانه یا نا آگاهانه آن نظریات را رنگ مکتب می دهند و عرضه می نمایند . امروز که نهضت اسلامی ایران اوج گرفته و مکتبها و « ایسم » ها را تحت الشعاع قرار داده است ، هر دو جریان را مشاهده می کنیم . هر گروهی را می بینیم که واقعاً وابسته به مکتبهای دیگر بالخصوص مکتبهای ماتریالیستی هستند و چون می دانند با شعارها و مارکهای ماتریالیستی کمتر می توان جوان ایرانی را شکار کرد ، اندیشه های بیگانه را با مارک اسلامی عرضه می دارند . بدیهی است اسلامی که با محتوای ماتریالیستی در مغز یک جوان فرو رود و تنها پوسته ی اسلامی داشته باشد به سرعت دور انداخته می شود . و هم می بینیم – و این خطرناکتر است – که افرادی مسلمان ولی ناآشنا به معارف اسلامی و شیفته ی مکتبهای بیگانه ، به نام اسلام اخلاق می نویسند و تبلیغ می کنند اما اخلاق بیگانه ، فلسفه ی تاریخ می نویسد همان طور ، سیاست می نویسد همان طور ، جهان بینی می نویسد همان طور ، تفسیر قرآن می نویسد همان طورو... و... و... ؛ من به عنوان یک فرد مسؤول به مسؤولیت الهی ، به رهبران عظیم الشأن نهضت اسلامی که برای همه شان احترام فراوان قائلم ، هشدار می دهم و بین خود و خدای متعال اتمام حجت می کنم که نفوذ و نشر اندیشه های بیگانه به نام اندیشه های اسلامی و با مارک اسلامی اعمّ از آن که روی سوء نیت و یا عدم سوء نیت صورت گیرد ، خطری است که کیان اسلام را تهدید می کند . راه مبارزه با این خطر تحریم و منع نیست . مگر می شود تشنگانی را که برای جرعه ای آب له له می زنند ، از نوشیدن آب موجود به عذر این که آلوده است منع کرد ؟! این ما هستیم که مسؤولیم . ما به قدر کافی در زمینه های مختلف اسلامی کتاب به زبان روز عرضه نکرده ایم . اگر ما به قدر آب زلال و گوارا عرضه کرده بودیم ، به سراغ آب های آلوده نمی رفتند .
گر نه تهی باشدی بیشتر این جویها خواجه چرا می دود تشنه در این کویها
راه مبارزه ، عرضه داشتن صحیح این مکتب در همه ی زمینه ها با زبان روز است . حوزه های علمیه ی ما که امروز این چنین شور و هیجان فعالیت اجتماعی یافته اند باید به مسؤولیت عظیم علمی و فکر خود آگاه گردند ، باید کارهای علمی و فکری خود را ده برابر کنند ، باید بدانند که اشتغال منحصربه فقه و اصول رسمی جوابگوی مشکلات نسل معاصر نیست .

تجدد گرایی افراطی (4)

پرهیز از افراط و تفریط و گرایش به اعتدال در هر کاری خالی از دشواری نیست . گویی همیشه راه اعتدال یک خط باریک است که اندک بی توجهی موجب خروج از آن است . این که در آثار دینی وارد شده که « صراط » از « مو» باریکتر است اشاره به همین نکته است که رعایت اعتدال در هر کاری سخت و دشوار است . بدیهی است که مشکلات جامعه ی بشری نو می شود و مشکلات نو راه حل نو می خواهد . « الحوادث الواقعه» چیزی جز پدیده های نو ظهور نیست که حل آنها بر عهده ی حاملان معارف اسلامی است . برخی آن چنان عوام زده هستند که تنها معیارشان سلیقه ی عوام است و عوام هم گذشته گر است و به حال و آینده کاری ندارد . برخی دیگر که به مسائل روز توجه دارند و درباره آینده می اندیشند متأسفانه سخاوتمندانه از اسلام مایه می گذارند ؛ سلیقه ی روز را معیار قرار می دهند و به نام « اجتهاد آزاد »به جای آن که اسلام را معیار حق و باطل زمان قرار دهند ، سلیقه و روح حاکم بر زمان را معیار اسلام قرار می دهند. مثلاً : مَهر نباید باشد چون زمانی نمی پسندند ، تعدد زوجات یادگار عهد بردگی زن است ، پوشیدگی همین طور ،اجاره ومضاربه و مزارعه یادگار عهد فئودالیسم است و فلان حکم دیگر یادگاری عهدی دیگر ، اسلام دین عقل و اجتهاد است ، اجتهاد چنین و چنان حکم می کند . باید توجه داشته باشیم که حتی معیارهایی که دانشمندان روشنفکر و مترقی اهل تسنن نظیر عبده و اقبال برای حل مشکلات جدید ارائه کرده اند از قبیل تمایز قائل شدن میان عبادات و معاملات و تعبیرهای خاصی که آنها از اجماع ، اجتهاد ، شورا و غیره کرده اند و همچنین جهان بینی اسلامی که آنها عرضه کرده اند ، به هیچ وجه برای ما که پرورده ی فرهنگ اسلامی پیشرفته ی شیعی هستیم قابل قبول نیست و نمی تواند الگو قرار گیرد . فقه شیعه ، حدیث شیعه ، کلام شیعه ، فلسفه شیعه ، تفسیر شیعه ، فلسفه ی اجتماعی شیعه از آن چه در جهان تسنن رشد کرده بسی رشد یافته تر و جوابگوتر است . به هر حال تجدیدگرایی افراطی- که هم در شیعه وجود داشته و هم در سنی – و در حقیقت عبارت است از آراستن اسلام به آنچه از اسلام نیست و پیراستن آن از آنچه از اسلام هست به منظور رنگ زمان زدن و باب طبع زمان کردن ، آفت بزرگی برای نهضت است و وظیفه رهبری نهضت است که جلوی آن را بگیرد .

ابهام طرح های آینده (5)

فرض کنید ساختمان فرسوده و بی قواره ای را که در آن با ناراحتی به سر می بریم می خواهیم خراب کنیم و به جای آن ، ساختمانی نو وزیبا که فاقد نواقص قبلی باشد و آسایش ما را کاملاً تأمین کند، بسازیم . اینجا دو احساس داریم : یک احساس منفی درباره ی ساختمان موجود که می خواهیم هر چه زودتر خود را از شر آن راحت سازیم و دیگر احساس مثبت درباره ی ساختمان جدیدی که می خواهیم بسازیم و هر چه زودتر یک زندگی خانوادگی ایده آل در آن به وجود آوریم . از نظر احساس منفی تکلیف ما روشن است . نیاز زیادی نیست که ضرورت تخریب آن برای ما توضیح داده شود ، زیرا عملاً ناراحتیها را لمس می کنیم . اما از نظر احساس مثبت اگر طرحی و نقشه ای مشخص جلوی ما بگذارند یا ماکتی تهیه کنند و جلوی ما بگذارند که ساختمان آینده این است با این مزایا و محاسن ، و ما در آن نقصی نتوانیم پیدا کنیم قطعاً تسلیم می شویم و قبول می کنیم . ولی اگر طرحی ارائه نشود و از طرف متخصصان مورد اعتماد به طور اجمال گفته شود بعد از خراب کردن ، ساختمانی بسیار عالی به جای آن خواهیم سا خت ، بدیهی است که شوق ما تحریک می شود اما نوعی دلهره هم در ته دل خواهیم داشت .
اما اگر دو گروه مهندس پیشنهاد ساختن ساختمان جدید با نقشه معین و وعده بدهند که بهترین ساختمان ها خواهیم ساخت . اینجاست که ابهام و روشن نبودن طرح این گروه ممکن است و ما را به سوی گروهی می کشاند که طرحی نو و روشن دارد .
روحانیت آن گروه مهندس اجتماعی مورد اعتماد جامعه است که به علل خاصی درارائه طرح آینده کوتاهی کرده و لااقل به طور کامل و به امضاء رسیده ارائه نداده است . اما در مقابل ، گروههای دیگر هستند که طرحها و نقشه هاشان مشخص است ؛ معلوم است جامعه ی ایده آل آنها از نظر حکومت ، از نظر قانون ، از نظر آزادی ، از نظر ثروت ، از نظر مالکیت ، از نظر اصول قضایی ، از نظر اصول اخلاقی و ... چگونه جامعه ای است . تجربه نشان داده که روشن نبودن طرح آینده ضایعات اساسی به بار می آورد .
قطعاً نهضت باید طرحهای روشن و خالی از ابهام و مورد قبول و تأیید رهبران ارائه دهد تا جلو ضایعات گرفته شود . ما خوشبختیم و خدا را سپاسگزار که از نظر مواد خام فرهنگی ، فوق العاده غنی هستیم . نیازی از این نظر به هیچ منبع دیگر نداریم . تنها کاری که باید بکنیم استخراج و تصفیه و تبدیل این مواد خام به مواد قابل استفاده است و مستلزم بیداردلی و کار و صرف وقت است . و باز خوشبختیم که این بیداری در حوزه های علمیه ما آغاز شده و امیدوارم که روز افزون باشد و هر چه زودتر شاهد آنچه آرزو داریم باشیم .

پی نوشت ها :

1-خدمات متقابل اسلام و ایران ص24
2- نهضتهای اسلامی در صد ساله ی اخیر ص92
3- همان کتاب ص87
4- همان کتاب ص89
5- همان کتاب ص94
پاورقی ها
1)خدمات متقابل اسلام و ایران / استاد مرتضی مطهری / شهریور 84 /چاپ فجر / انتشارات صدرا
2)پیرامون انقلاب اسلامی /استاد مرتضی مطهری / شهریور 84 / چاپ فجر / انتشارات صدرا
3)نهضتهای اسلامی در صد ساله ی اخیر / استاد مرتضی مطهری / اردیبهشت 84 / چاپ فجر / انتشارات صدرا
4)پیرامون جمهوری اسلامی / استاد مرتضی مطهری /شهریور 84 / چاپ فجر /انتشارات صدرا .





ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط