امروزه در بهاوری تفسیر موضوعی نباید تردید کرد. روی آورد و کارکرد قرآن شناسان معاصر این حقیقت را نمایان می سازد.
برای نمونه سخنانِ شیخ محمود شلتوت (1) و شهید صدر (رحمه الله) (2) که آن را « روش توحیدی » در برابر « روش تفسیر تجزیه ای » می نامد و استاد جوادی آملی (3) و استاد سبحانی تبریزی (4) و استاد مکارم شیرازی (5) و استاد مصباح یزدی (6) و استاد عفّت محمّد شرقاوی (7) را می توان نگریست. (8)
با این همه، در بیان ادلّه و اهمیّت « تفسیر موضوعی و برشماری امتیازها و ارجمندی آن بر تفسیر ترتیبی، موارد زیر را می توان نام برد:
1. جامعیّت و شمول گرایی:
کلان نگری و هم نشین سازی آیات و پرهیز از اندیشه تجزیه ای و بینش جزیره ای، نگاه خردورزانه و حکیمانه به همه آیات مرتبط و متناظر، نیز تدبّر تامّ در مفاهیم و مقاصد آن ها، صراط مستقیم را به درستی و با همه زوایایش به نمایش می گذارد.2. ژرفانگری و عمق یابی:
تحلیل ابعاد و زوایای افقی و عمودی موضوع، مددکار قرآن پژوه در دست یابی به لایه های معرفتی متداخل و مترتّب ( تو در تو و تو بر تو ) در آیات الهی است.تو پنداری جهانی غیر از این نیست *** زمین و آسمانی غیر از این نیست
چو آن کرمی که در پیل زمان است *** زمین و آسمان او همان است
3. ابهام زدایی و شفافیّت و گویایی:
جستن راه روشن و بی ابهام فقط در این شیوه شدنی است؛ برای نمونه، دو گروه اشعری و اعتزالی، اگر با این روش به تفسیر کتاب آسمانی می پرداختند، هرگز به دام جبر و تفویض نمی افتادند و به روشنی، حقّانیّت « مکتب اعتدال و أمرٌ بین الأمرین » را درمی یافتند و این همه درگیری ها و کشتارها و حرمت شکنی ها و شخصیّت سازی ها رخ نمی داد؛ سیاست مداران نیز از وجود سران این دو گروه، در راستای اهداف شوم خویش، بهره های شایانی نمی بردند و چپاول ها و قانون شکنی هایشان را رسمیّت نمی بخشیدند.راستی، اگر پژوهش های معناشناسانه در موضوعات مختلف قرآنی مانند توحید و شرک، محکم و متشابه، عرش و کرسی، لوح و قلم... به گونه روشمند و با دقّت فراوان انجام شود، بسیاری از مشکلات علمی و عملی جامعه اسلامی حل نمی گردد؟
4. گره گشایی و پاسخ گویی به نیازهای روزآمد و کاربردی ساختن قرآن در زندگی انسانی:
پرسش های هر عصر و نسلی فرآورده رشد دانشی و توانِشی و لحظه به لحظه نوشنونده است. از سوی دیگر، استنطاق قرآن و به سخن واداشتن آن برای نمایاندن پاسخ های به روز، در حلّ مشکلات آدمیان تا روز رستاخیز، در پهنه تفسیر ترتیبی با چالش های جدّی روبه روست و این مهم فقط در عرصه تفسیر موضوعی به چنگ می آید.برای نمونه، با تدبّر در آیات زیر، چگونگی آفرینش آدم و نقد تئوری تکامل داروین روشن می شود ( سوره ها به ترتیب شماره های حدسی نزول آمده است ): مرسلات/20؛ فرقان/ 54؛ هود (علیه السّلام) / 61؛ حجر/ 26؛ انعام/2؛ سجده/ 7؛ آل عمران/ 59 و دهر / 2.
جمع بندی پایانی آیات پیش گفته را در آیه 5 از سوره حجّ، می توان تماشا کرد:
( یا أَیُّها النّاسُ إِن کُنتُم فی رَیبٍ مِنَ البَعثِ فَإنّا خَلَقناکُم مِن ترابٍ ثُمَّ مِن نُطفةٍ ثُمَّ من عَلَقَة ثُمَّ مِن مُضغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَ غَیرِ مُخَلَّقَةٍ لِنُبَیِّنَ لَکُم و نُقرٌ فی الأرحام ما نشاءُ إلی أَجَلٍ مُسَمّیً ثُمَّ نُخرِجُکُم طفلاً ثمَّ لِتَبلُغوا أشُدَّکُم وَ مِنکُم مَن یُتَوَفّی وَ مِنکم من یُرَدُّ إلی أَرذَلِ العُمُرِ لِکَیلا یَعلَمَ مِن بَعد علمٍ شَیئاً وَ تَریَ الأرضَ هامِدَهً فَإِذا انزَلنا عَلَیها الماءَ اهتَزَّت وَ رَبَت و أنبَتَت مِن کُلِّ زَوجٍ بَهیجٍ ).
5. نوسازی و نوآوری و کشف راهبرد جدید و راهکار تازه:
امام علی (علیه السّلام) با این روش و کنار هم قرار دادن دو آیه، حکمی نو را به یغماگران مسند منیع خلافت آموخت و زن بینوایی را از مرگ و سنگسار شدن نجات داد. (9) امروز نیز دروازه کاربست این شیوه علمی در دست یابی به معارف والای قرآنی و حلّ مشکلات جوامع انسانی بر روی همگان باز است که با آگاهی از گره ها و گروه ها، نیازها و نگره ها، خواسته ها و ناخواسته های عصر خویش، راهبردها و راهکارهای تازه را پیش نهند و صراط مستقیم سعادت و رهنمودهای درست پیمایی را به آنان بنمایانند.6. ارائه مباحثی نظام دار و هدف مند:
کشف تئوری های بنیادین و نظریه های زیربنایی قرآن و بیان منظومه فکری و اخلاقی و رفتاری آن فقط در سایه رویکرد به سبک موضوعی شدن است. این ویژگی به آشکار شدن پیوستگی چهره قرآن و ناپاشیدگی معارف برین آن می انجامد و ما را در بررسی و نقد مکاتب برون فکن بشری بسیار مدد می رساند.هم چنین از تک سویه نگری و انحصارطلبی و جمود بر یکی از لایه ها و زاویه های موضوعات وحیانی باز می دارد و افق دید مفسر را از تک آیه بینی به فراخ نگری همه آیات الهی و هم زیستی و هم نشینی نونگرانه، پیوند پویا و پایایی را میان معارف قرآنی استوار می سازد.
بسیار شایسته است پس از برشماری امتیازهای این سبک تفسیری، به دو آسیب آن نیز نیم نگاهی بیفکنیم:
1. جستار ناقص در آیات؛ گاه پژوهش گر به جست و جوی واژگانی بسنده می کند و از دیگر یادکردها غافل می ماند، از این رو به نتیجه نادرستی می رسد؛
2. تحمیل و ترجیح نظر شخصی؛ گاه پژوهش گری با پیش دانسته ها و پیش باورهای ویژه ای خدمت قرآن مجید می آید و بر اثر آن ها از واقع نگری و حقیقت جویی درمی ماند و خواسته یا ناخواسته اندیشه خود را برداشت قرآنی می پندارد.
برای پیش گیری از دو آسیب یاد شده باید گام های شش گانه گذشته را به دقت شناخت و در اجرای دقیق آن ها بسیار کوشید.
پینوشتها:
1- ر.ک: شیخ محمود شلتوت، من هدی القرآن، ص 322-323.
2- ر.ک: محمدباقر صدر، المدرسه القرآنیة، ص 33.
3- ر.ک: عبدالله جوادی آملی، زن در آینه جلال و جمال، ص 59-62.
4- ر.ک: سبحانی تبریزی، منشور جاوید، ج1، ص 11.
5- ر.ک: ناصر مکارم شیرازی، پیام قرآن، ج1، ص 12 و 26.
6- ر.ک: مصباح یزدی، معارفی از قرآن، ج1، ص 26.
7- ر.ک: عفت محمد شرقاوی، الفکر الدّینی فی مواجهة العصر، ص 352.
8- برای آگاهی افزون تر ر.ک: عبدالفتّاح الخالدی، التفسیر الموضوعی بین النظریة و التطبیق، ص 43 به بعد؛ مصطفی مسلم، مباحث فی التفسیر الموضوعی، ص 31 به بعد.
9- در بیان کمترین زمان ممکن برای بارداری زنان ( شش ماه ) با استمداد از مدلول التزامی آیه 14 از سوره مبارکه « لقمان »: ( وَ وصَّینا الإنسانَ بِوالدیه حَمَلتهُ أُمُّهُ وَهناً عَلی وَهنٍ وَ فصالُهُ فِی عامَینِ ) و آیه 15 از سوره مبارکه « احقاف »: ( وَ وَصَّینا الإنسان بِولادَیه إحساناً حَمَلَتهُ أَّمُّهُ کُرهاً وَ وَضَعَتهُ کُرهاً و حَملُهُ و فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهراً ). ر.ک: نباطی بیاضی، الصراط المستقیم، ج2، ص 11، 17 و 34؛ راوندی، فقه القرآن، ج2، ص 124؛ علامه حلّی، کشف الحقّ و نهج الصّدق، ص 302؛ سیدبن طاووس، الطرائف، ج2، ص 487؛ دیلمی، ارشاد القلوب، ج2، ص 213؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج31، ص 246؛ سیدهاشم بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج4، ص 147؛ ابن جمعه هویزی، نورالثّقلین، ج5، ص 14؛ محمد مشهدی قمی، کنزالدّقایق، ج9، ص 451.
در خور درنگ این که، میان آیه 233 سوره بقره ( حولین کاملین ) و سوره احقاف نیز جمع بندی و استخراج ِ مفاد التزامی شدنی است.
حیدری فر، مجید؛ (1392)، مهندسی فهم و تفسیر قرآن، قم: مؤسسه بوستان کتاب، چاپ دوم