امام سجاد ـ عليه السّلام ـ و دعا (2)
نويسنده:حسن منتظري
علم امام سجاد ـ عليه السّلام ـ
حضرت مولي الموحدين علي ـ عليه السّلام ـ فرمودند: لايقاس بآل محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ من هذه الامه احدٌ؛ هيچكس از اين امت را نمي شود (و نميتوان) با آل محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ مقايسه نمود.[1]آري ما دنيويان هرگز با اين معرفت و دانش كم و كوتاه خود نميتوانيم اوج عظمت و مقام والا و علم بيانتهاي معصومين ـ عليهم السّلام ـ را درك كنيم، چرا كه وقتي چشمهاي به درياي بيكران و لايزال الهي وصل گردد متصف به آن وسعت و عظمت ميگردد.
بهترين سند براي فهم گوشهاي از علم و عظمت و معنويت امام سجاد ـ عليه السّلام ـ بررسي و تدبر و تعمق در همين صحيفه سجاديه است كه هر قدر بيشتر در آن فرو رويم به معارف بيشتري پي ميبريم، همچنين رساله حقوق آن حضرت و كلمات نوراني منقول از آن حضرت همگي گوياي اين مطلب است.
امام در زمينه نشر معارف و احكام الهي در تمامي زمينهها و معارف در قالب دعا و مناجات چنان عميق و سترگ و گسترده گامهاي بلند و بزرگ برداشتهاند كه دانشمندان را به تحسين غيرقابل وصف و اعجاب واداشته است؛ چنان كه دانشمند بزرگ شيعه، مرحوم شيخ مفيد (ره) مينويسد: فقهاي اهل تسنن به قدري علوم از او نقل كردهاند كه به شمارش نميگنجد، و مواعظ و دعاها و فضايل قرآن و حلال و حرام به حدي از آن حضرت نقل شده است كه در ميان دانشمندان مشهور است و اگر بخواهيم آنها را شرح دهيم، سخن به درازا ميكشد و... .[2]
عبادت امام سجاد ـ عليه السّلام ـ
خاندان پيغمبر به پيروي از سيد و مقتداي خود در عبادت پروردگار اهتمام خاصي داشتند. قرآن به پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ امر كرد كه پاسي از شب را به نماز بگذراند تا آن كه خدا او را به مقامي محمود برساند: «عسي اَن يبعثك ربك مقاماً محموداً»[3] و او چنان در كار عبادت اهتمام ورزيد كه قرآن به دلداريش آمد «و ما انزلنا عليك القرآن لتشقي»[4] پس از او امامان دين سيرت جد خود را زنده نگاه داشتند و در ميان آنان علي ابن ابي طالب ـ عليه السّلام ـ و علي ابن الحسين ـ عليه السّلام ـ در كثرت عبادت امتيازي خاص يافتهاند چنان كه از لقبهاي او سيد العابدين، سيد الساجدين، و ذو الثفنات است.[5]قطعاً آنچه كه از عبادت و طاعت امام سجاد ـ عليه السّلام ـ نقل شده، گوشهاي از عبادت آن حضرت است كه ديگران مشاهده كردهاند و براي ما نقل شده است. خلوتهاي مناجات امام با حضرت حق جلّ و علا به گونهاي بود كه صفت ذوالثفنات از ويژگيهاي آن حضرت بود كه پس از هر مدتي پيشاني آن امام بزرگوار پينه بسته و آن را جدا ميكردند. يكي از ياران آن حضرت نقل ميكند كه: او (امام سجاد ـ عليه السّلام ـ ) را ديدم از شامگاه تا سحر طواف و عبادت ميكرد در حالي كه همگان خفته بودند، آن حضرت با چشماني گريان با سوز و عشق مناجات ميكردند.[6]
عبدالله بن محمدقرشي روايت ميكند كه: چون علي بن الحسين ـ عليه السّلام ـ وضو ميگرفت، رنگش زرد ميشد، به ايشان ميگفتند تو را چه ميشود، ميفرمود: آيا ميدانيد پيش چه كسي بر پا بايستم؟ [7]
روزي امام سجاد ـ عليه السّلام ـ در سجده بود، آتش در خانهاش افتاد، بدو گفتند يابن رسول الله آتش، آتش! و او همچنان در سجده بود تا آتش خاموش شد، بدو گفتند: چه چيز شما را از آتش به خود مشغول كرد؟ امام ـ عليه السّلام ـ فرمود: آتش آخرت.[8]
خادم آن حضرت نقل مي كند: نه در شب براي او رختخوابي گستردم و نه در روز براي او سفرهاي نهادم.[9]
حضرت امام باقر ـ عليه السّلام ـ در توصيف عبادتهاي پدر بزرگوارش چنين ميفرمايد: پدرم در يك شبانهروز، هزار ركعت نماز ميخواند، چنان كه اميرالمؤمنين حضرت علي ـ عليه السّلام ـ چنين ميكرد. آن حضرت پانصد درخت خرما داشت كه در كنار هر يك از آنها دو ركعت نماز ميخواند. هنگام نماز رنگ از چهرة پدرم ميپريد و همچون بندهاي ذليل در پيشگاه خداوند به نماز ميايستاد و اعضاي بدنش از خوف پروردگار به شدت ميلرزيد و به گونهاي نماز ميخواندند كه گويا آخرين نماز اوست و پس از آن از دنيا خواهد رفت.[10]
و امّا در بيان حكمت دعاهاو عبادات بسيار آن امام، روزي امام باقر ـ عليه السّلام ـ هنگامي كه پدر بزرگوار خود را در حال عبادتي عميق و سجدههاي طولاني و زياد ديد از ايشان پرسيد: «پدرجان! چگونه اين همه عبادت ميكنيد و از خود بيخود مي شوي؟» امام سجاد ـ عليه السلام ـ باز به گريه افتاد و پس از لحظهاي سكوت فرمود: «فرزند عزيزم! اگر تو به عبادتهاي جدّت اميرالمؤمنين آگاه ميشدي، هرگز عبادت مرا به حساب نميآوردي، عبادت من كجا و عبادت امير مؤمنان علي ـ عليه السّلام ـ كجا؟!»[11]
اين بود گوشهاي مختصر از عظمت والاي زين العابدين امام سجاد ـ عليه السّلام ـ و فرهنگ دعا در محضر آن حضرت و طاعت و عبادت و دعاي آن پيشواي معصوم ـ عليه السّلام ـ .
اللهم صل عليهم صلوة زاكية نامية دائمة طيبة.
پی نوشت ها:
[1] . نهج البلاغه، خطبه 2.
[2] . شيخ مفيد، الارشاد، ج 2، ص 260، مكتبه بصيرتي.
[3] . اسراء، 17.
[4] . طه، 2.
[5] . سيد جعفري شهيدي، زندگاني علي بن الحسين، همان، ص 139.
[6] . ابن شهر آشوب، مناقب، ج 4، ص 151، با تلخيص، انتشارات علامه، قم.
[7] . الارشاد، ج 2، ص 143، همان.
[8] . علي بن عيسي، اربلي، كشف الغمه، ج 2، ص 74، نشر تبريز.
[9] . محمد بن علي بن بابويه، علل الشرايع، ج 1، ص 232، نشر دار احياءالتراث العربي، نجف.
[10] . بحار الانوار، ج 46، ص 59.
[11] . ارشاد شيخ مفيد.