ریشه‌های اندیشه‌ی تالکوت پارسونز

پارسونز یکی از برجسته‌ترین نظریه‌های جامعه‌شناختی، یعنی نظریه‌ی کارکردگرایی -ساختاری، را پدید آورد. او از همان زمان که دانشجویی جوان بود می‌دانست که باید به مقولات کلان توجه کند و به همین دلیل، به رویکردهای نظری
سه‌شنبه، 24 شهريور 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ریشه‌های اندیشه‌ی تالکوت پارسونز
 ریشه‌های اندیشه‌ی تالکوت پارسونز

 

نویسنده: تیم دیلینی
برگردان: بهرنگ صدیقی و وحید طلوعی



 

پارسونز یکی از برجسته‌ترین نظریه‌های جامعه‌شناختی، یعنی نظریه‌ی کارکردگرایی -ساختاری، را پدید آورد. او از همان زمان که دانشجویی جوان بود می‌دانست که باید به مقولات کلان توجه کند و به همین دلیل، به رویکردهای نظری خرد کمتر علاقه نشان می‌داد. تا حدی عجیب است که او آثار مارکس را نادیده گرفت.

تأثیرات کلی دانشگاهی

پارسونز به مثابه یک امریکایی که هم در ایالات متحده و هم در اروپا تحصیل کرد، با نظرات گوناگونی آشنایی یافت. علاقه‌اش به تحلیل‌های کلان، او را به رویکردهای اروپایی، که آنها هم در آن دوران به مقولات کلان می‌پرداختند، نزدیکتر کرد. پارسونز در مقدمه‌ی رسالاتی در باب نظریه‌ی جامعه‌شناختی (1954) نوشته است: «کارل مانهایم در جایی گفته است که یکی از تفاوت‌های اساسی بین جامعه‌شناسی اروپایی و جامعه‌شناسی امریکایی برمی گردد به توجه اروپاییان به تشخیص مسائل سیاسی -اجتماعی عمده‌تر زمانه‌ی خود، به ویژه در مورد قاره‌ی اروپا؛ خصوصیتی که جامعه‌شناسی را به فلسفه‌ی تاریخ متصل می‌کند، در حالی که جامعه‌شناسی امریکایی دلبستگی بسیاری به مطالعات تجربی محدود و مشخص درباره‌ی برهه‌هایی از جامعه‌ی معاصرش دارد» (Parsons, 1954: 12). تقریباً هیچ مدرکی وجود ندارد، دال بر این که وی از موج نوظهور مکتب کنش‌گرایی متقابل نمادین و پراگماتیسم امریکایی، که اندیشمندانی چون مید، کولی، بلومر و دیویی پیشتازان آن بودند، متأثر شده باشد. پارسونز در کتاب نخستش، ساختار کنش اجتماعی (1937)، فقط به معدودی از جامعه شناسان رسمی امریکایی اشاره کرده است (از جمله مرتن، هومنز، ساروکین و وبلن). اما سال‌ها بعد، در رسالتی در باب نظریه‌ی جامعه‌شناختی (1954)، از نظرات مید و کولی در مورد مسائل مربوط به کنش‌های متقابل صمیمانه تمجید، اما از آنان به سبب ناکامی در تکوین برنامه‌ای منسجم برای تحقیقی جامع انتقاد کرده است. به هر رو، طی گذراندن یک دوره‌ی فلسفه در کالج اَمرست بود که این دانشمند ذاتی منحصر به فرد، نخستین بار با آثار افرادی چون کولی، سامنر و دورکم آشنا شد و به علوم اجتماعی تغییر رشته داد. البته دورکم، در مقایسه با کولی و سامنر، تأثیر بیشتری بر پارسونز گذاشت. پارسونز با آثار وبلن نیز هنگام گذراندن دوره‌ی مربوط به علم اقتصاد آشنایی یافت.
اساتید پارسونز در مدرسه‌ی عالی اقتصاد لندن اندیشمندانی بودند چون:‌ هابهاوس، از نخستین صاحب نظران در بحث تکامل اخلاقی؛ گینزبرگ، از خبرگان در زمینه‌ی نهادهای اقتصادی در جوامع کم سواد و ملینوفسکی، پیشگام تحلیل ساختاری -کارکردی در انسان شناسی. تلاش پارسونز برای آن که همه‌ی علوم اجتماعی را در علم کنش انسانی ادغام کند، مستقیماً از ملینوفسکی متأثر بود. پارسونز بیش از سایر نظریه پردازان از ماکس وبر و امیل دورکم تأثیر گرفت. او خود در مقاله‌ی «مسیحیت و جامعه‌ی صنعتی مدرن» (1963) شرح داده است که چگونه «تجربیات اروپایی متأثر از به ویژه ماکس وبر و دورکم» ایده‌های او را این گونه شکل دادند (Parsons, 1963: 34).

امیل دورکم

پارسونز، که برای مطالعات تطبیقی گسترده اهمیتی بسیار قائل بود، مطالعات تطبیقی وبر را در مورد ادیان و مطالعات دورکم را در مورد میزان خودکشی، مهم‌ترین برنامه‌های پژوهشی نسل گذشته‌ی جامعه شناسان یافت (Parsons, 1954). او مطالعات دورکم را در مورد خودکشی، «حد واسط روش تطبیقی گسترده و آن چه که می‌توان ایدئال موشکافانه روال عملی نامید»، توصیف کرده است (Parsons, 1954: 16) او با این که تلاش ناشیانه‌ی دورکم را در استفاده از روش آماری به نقد کشید، مهارت او را در استخراج مجموعه‌ای از ترکیب‌های قابل ملاحظه از داده‌ها حیرت انگیز دانست. بررسی‌های دورکم حاکی است از وجود تفاوت‌هایی در میزان خودکشی، براساس دین افراد، که جهان شمول است؛ تفاوت در میزان خودکشی بین ارتشیان و مردم عادی در یک کشور و تغییر در میزان خودکشی با بروز چرخه‌های رکود و رونق اقتصادی. دورکم نشان داد، چنانچه نظریه‌ها با داده‌های تجربی تأیید شوند، نوعی مشروعیت برای این ادعا فراهم می‌شود که جامعه‌شناسی علم است.
دورکم به سبب مطالعاتش در خصوص بومیان استرالیایی، که در اشکال بنیانی حیات دینی (1915) یافت می‌شود، نیز شهرت دارد. او در این کتاب با ارائه‌ی مدارک، بر وجود «اتحاد دینی» در ابتدایی‌ترین جوامع تأکید کرده است. جوامع ابتدایی تحت نفوذ احساسات و مشغولیت‌های مذهبی‌اند و نظام‌های اعتقادی دینی -جادویی و رواج مناسک مذهبی بر آنان حاکم است. پارسونز با مطالعه‌ی بررسی‌های دورکم دریافت که مقدساتی چون خویشاوندی در این جوامع نه فقط از اهمیتی بسیار، بلکه از ساخت دقیقی نیز برخوردارند (Parsons, 1966). او متوجه شد که کل نظام فرهنگی و اجتماعی به نظام خویشاوندی پیوند خورده است. او به علاوه، اهمیت مذهبی توتم‌ها را به مثابه واحدهای خویشاوندی در پیوند با سازمان دهی قبایل می‌دانست. «منابع توتمی آن چنان شکل می‌گیرند که نماد یکپارچگی واحد اجتماعی در نظم کلی وضعیت بشر باشند...» (Parsons, 1966: 38). به این ترتیب، پارسونز تحت تأثیر دورکم متوجه درستی یک سیستم ساختاری شد که به خوبی کار می‌کند و اجزای آن براساس ضرورت (خویشاوندی) به یکدیگر پیوند یافته‌اند و در تلاش در راه دستیابی کل جامعه به سودمندی بیشتر هستند. ایده‌های دورکم بر نظریه‌ی تکاملی پارسونز نیز تأثیر گذاشت.

ماکس وبر

پارسونز بیشترین تأثیر را از ماکس وبر گرفت. او رساله‌ی دکترایش را، «مفهوم کاپیتالیسم»، عمدتاً با تکیه بر اخلاق پروتستان و روح سرمایه داری وبر نوشت. پارسونز زمانی که در اروپا مشغول به تحصیل بود، با آثار وبر آشنا شد و کسی بود که بعدها آثار وبر را برای جامعه شناسان امریکایی به انگلیسی ترجمه کرد. پارسونز احساس می‌کرد که رویکرد واگشت گرایی مارکس در تبیین ساختار اجتماعی و کنش اجتماعی، مبنی بر مقید دانستن آنها به نحوی تقریباً انحصاری به قلمرو اقتصادی، بیش از حد ساده انگارانه و غیر واقعی است. پارسونز از بی میلی وبر به ساده سازی تبیین‌های مربوط به پیچیدگی نظام اجتماعی جانبداری می‌کرد. «وبر اساساً تمایزات معین و وسیعی را که میان الگوهای نظام‌های ارزش گذاری، بنا به اصطلاح امروزی، وجود دارد، محرز کرد... او نحوه‌ی تناظر این... ا لگوها را با خطوط تمایز وسیع ساختارهای اجتماعی که در جوامع نهادینه شده‌اند نشان داد» (Parsons, 1954: 15). پارسونز تحلیل‌های وبر را نخستین پیشرفت اساسی در افتراق نظام دار میان گونه‌های اصلی نظام‌های ارزشی و ساختارهای اجتماعی مرتبط با آنها می‌دانست، که پس از تمایز مشهور تونیس بین گماینشافت و گزلشافت ارائه شده است.
آموخته‌های پارسونز از وبر عبارت بودند از «مسائل مربوط به معنا» و «ایده‌ها» در پشت تعبیرهای نمادین فرهنگی «بازنمودها» (نظیر خدایان، توتم‌ها و ماوراءالطبیعه)؛ نمادهایی که واقعیاتی غایی می‌سازند اما خود چنین واقعیاتی نیستند. از همین رو است که می‌توان رفتار آدمی را متأثر از سیستم اجتماعی دانست. پارسونز هم عقیده با وبر، به این نتیجه رسید که چون سیستم اجتماعی از کنش متقابل افراد به وجود می‌آید، کنش‌های متقابل از محیط اجتماعی متأثر می‌شوند (Parsons, 1966). کنش‌های متقابل بخشی از یک نظام کنش بزرگترند و باید در یک نظریه‌ی کامل گنجانده شوند. پارسونز همانند وبر، در پی ارائه‌ی توصیفی قانع کننده از اشکال منطقی روابط اجتماعی بود که بتوان در مورد تمام گروه‌ها، اعم از کوچک و بزرگ به کار برد. او در پی آن بود که سیستمی (نظریه‌ی عامی) برای کنش اجتماعی پدید آورد که تمام جنبه‌های آن را دربرگیرد. پارسونز نخستین تلاش خود را در مورد چنین طرح منظم شده‌ای در ساختار کنش اجتماعی (1937) ارائه کرد.
منبع مقاله :
دیلینی، تیم؛ (1391)، نظریه‌های کلاسیک جامعه شناسی، ترجمه‌ی بهرنگ صدیقی و وحید طلوعی، تهران: نشر نی، چاپ ششم.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.