نویسنده: ایرا ماروین لاپیدوس
برگردان: علی بختیاری زاده
برگردان: علی بختیاری زاده
اتیوپی و سومالی از زمان ورود اسلام در خود تا حال حاضر شاهد وجود کشمکش و درگیری بین مسلمانان و مسیحیان بوده اند. در قرن نهم تجار ساحل نشین برای نخستین بار به هرر واقع در خاک اتیوپی قدم گذاشتند. آنان در این منطقه (هرر) در کنار انجام فعالیتهای تجاری به تبلیغ و ترویج اسلام در بین گماشتگان و شرکای تجاری خود و مردمان روستایی نیز پرداختند. در اواخر قرن دوازدهم نیز خانوادهی «محزوم» پادشاهی مسلمان شوآ را در این منطقه بوجود آورد. پادشاهی مسلمان ایفات نیز در این منطقه پا به عرصهی وجود گذاشت و در سال 1285 پادشاهی شوآ را ضمیمه خود کرد. در حاشیهی جنوب غربی اتیوپی نیز امیرنشینها و حکومتهای متعددی توسط مسلمانان بوجود آمدند. تجار عربی نیز که به سومالی قدم گذاشتند با زنان محلی ازدواج کردند و خانوادههای دو رگه ای را در این منطقه بوجود آوردند. با مهاجرت آنان به سومالی فرهنگ مردمان این منطقه که عمدتاً چادرنشین بودند شدیداً تحت تأثیر اسلام و زبان عربی قرار گرفت.
اتیوپی که امیرنشینهای اسلامی متعددی در آن بوجود آمدند دارای تمدن مسیحی کهنی بود. اغلب مردم این منطقه به زبان امهری صحبت میکردند. زبان امهری همانند زبان عربی و عبری یکی از شاخههای زبان سامی به حساب میآمد. اولین حکومت این منطقه که به آئین مسیحیت گروید پادشاهی آکسوم بود. این پادشاهی در قرن چهارم میلادی دین مسیحیت را پذیرفت و کلیسای اتیوپی را بوجود آورد؛ سرپرست کلیسای اتیوپی همواره از سوی اسقف اعظم اسکندریه تعیین میشد (تاسال 1948 ). پادشاهان مسیحی اتیوپی نجاشی نامیده میشدند. آنها به وسیلهی چند پادشاه محلی که خراجگزار حکومت بودند قلمرو خود را اداره میکردند. در اواسط قرن سیزدهم بین پادشاهان مسیحی این منطقه و بازرگانان مسلمان بر سر کنترل بر مسیرهای تجاری که به ساحل منتهی میشدند مبارزهی سختی درگرفت. این مبارزه به تدریج تغییر ماهیت داد و به کشمکش تلخ و درازمدتی بین پادشاهان مسلمان و مسیحی، تجار مسلمان و مسیحی، و دو دین اسلام و مسیحیت برای تسط یافتن بر اتیوپی تبدیل شد؛ کشمکش مذکور تا حال حاضر نیز ادامه دارد.
در اولین مرحله از این کشمکش پیروزی از آن مسیحیان بود. مسیحیان تا سال 1415 توانستند بر پادشاهی مسلمان ایفات و امیرنشینهای مسلمان دیگر غلبه یابند. با این وجود درحالی که گروههایی از مسلمانان سلطهی مسیحیان را بر خود پذیرفتند فرزندان پادشاهان حکومت سرنگون شدهی ایفات به سومالی رفتند و در سواحل این منطقه پادشاهی «آدل» را بوجود آوردند. پادشاهی آدل با حمایت مردمان چادرنشین عفار و سومالی حملاتی را به اتیوپی آغاز کرد و با تصرف هرر در سال 1520 پایتخت خود را به این منطقه منتقل نمود. بین سالهای 1516 تا 1542 نیز فردی با نام امام احمد با حمایت سربازان و تفنگداران عثمانی توانست اکثر مناطق جنوبی اتیوپی را به تصرف خود درآورد. امام احمد نهایتاً در سال 1542 از نیروهای مسیحی که مورد حمایت پرتغالیها قرار داشتند شکست سختی خورد و از پیشروی بیشتر بازماند.
با شکست خوردن امام احمد رژیمهای مسلمان اتیوپی یکی پس از دیگری توسط نیروهای مسیحی سرنگون شدند و تنها دشتهای عفار و بخشهایی از مناطق جنوب غربی اتیوپی همچنان تحت کنترل مسلمانان باقی ماندند. در عین حال در طول قرن شانزدهم تا قرن هیجدهم اسلام در بین مردمان گالا، قبایل عفار، و مردمان تیگره زبان مناطق جنوبی و شرقی اتیوپی گسترش یافت و در اواسط قرن هفدهم علی بن داوود به تأسیس سلطان نشین جدیدی در هرر موفق شد. این حکومت به دلیل رونق تجارت در دریای سرخ و شاخ آفریقا و دارا بودن رابطهی تجاری بازایلا و فونج توانست تا اواسط قرن نوزدهم به حیات خود ادامه دهد.
گالاها مردمان چادرنشینی بودند که زبان، فرهنگ، و سازمان اجتماعی- سیاسی مشترکی داشتند. آنها در اوایل قرن شانزدهم به سمت اتیوپی حرکت کردند، در حوالی شهر هرر سکنی گزیدند، با آهستگی به سمت مناطق شوآ و عفار پیش رفتند و به دین اسلام گرویدند. آنها در ظاهر سلطهی پادشاه هرر را بر خود پذیرفتند و در عمل نظام قبیله ای و استقلال سیاسی خود را حفظ کردند. گالاها در اوایل قرن نوزدهم بر شهر هرر تسلط یافتند. البته آنها به دلیل نیازشان به یک منطقهی آزاد تجاری این شهر را از بین نبردند و بدین ترتیب این شهر همچنان به عنوان شهری مسلمان نشین با مراقد و آرامگاههای متعدد باقی ماند و حیات اسلامی خود را حفظ کرد.
در سالهای نخستین قرن نوزدهم در اثر رونق گرفتن تجارت از طریق دریای سرخ، افزایش مسافرت مسلمانان اتیوپی به مکه، و همچنین افزایش تقاضا برای برده مجدداً نفوذ مسلمانان در فلات اتیوپی افزایش یافت. در این زمان گندر پایتخت اتیوپی توسط تجار سودانی و اتیوپیایی مجدداً رونق خود را باز یافت و به مرکز مبادلهی تولیدات اروپایی و طلا در مقابل قهوه، موم، مشک، و برده تبدیل شد. تجار سودانی و اتیوپیایی همچنین به منطقهی گالا در جنوب و جنوب غربی اتیوپی قدم گذاشتند و به فروش مس، (فلز) برنج، چاقو، شمشیر، ادویه، و لباس در این منطقه و خرید قهوه، پوست، موم، و برده از این منطقه پرداختند. تا ربع دوم قرن نوزدهم حدود شش تا هفت هزار برده توسط تجار برده از اتیوپی به خارج صادر شدند. گسترش تجارت در اتیوپی به نفع مسلمانان این منطقه بود و از سوی دیگر باعث گسترش اسلام در بین مردمان گالا شد.همچنین برخی از گالاها به مناطق کوهستانی صیدامه و ایالات امهره قدم گذاشتند که به دنبال آنها بازرگانان و علمای مسلمان نیز توانستند جای پایی در این مناطق باز کنند. گالا در مناطق واقع در جنوب غربی اتیوپی دارای بیشترین نفوذ بودند. آنها دو پادشاهی «لیمّوایناریا» و «جیماکاکّا» را در این بخش از اتیوپی بوجود آوردند. پادشاهی ایناریا توسط ماجراجویی بانام «بوفوآباگومول» بوجود آمد. بوفو به محض این که قدرت را در دست گرفت مسلمان شد و تجار مسلمان را به استخدام خود درآورد. همانند سلاطین پادشاهیهای آفریقای سودانی سلاطین این پادشاهی نیز برای تثبیت و حفظ قدرت خود به حمایت سرمایه داران، مقامات، و مدیران مسلمان نیازمند بودند. پایتخت ایناریا شهر ساکّا بود که دارای 10 تا 12 هزار سکنه به همراه چند صد عالم مسلمان بود. پادشاهی ایناریا از طریق دریاچهی ردولف محصولاتی مثل عاج، پوست، و بخور و از طریق کافا محصولاتی مثل مشک، طلا، و ادویه جات را به خارج صادر میکرد. طلا نیز از جمله محصولات صادراتی این منطقه بود. صادرات این کالا در انحصار دستگاه سلطنتی قرار داشت.
مردان مقدس مسلمان و طریقتهای صوفیگری نقش مهمی در گسترش اسلام در منطقه اتیوپی و سومالی داشتند. صوفیان قادریه از همان نخستین سالهای ورود اسلام به هرر وارد این منطقه شدند و به فعالیتهای تبلیغی در این منطقه پرداختند. آنها در قرن نوزدهم نیز برای تبلیغ به سومالی واریتره رفتند. فرقههای اصلاح طلب اسلامی نیز پس از قادریها قدم به خاک اتیوپی و سومالی گذاشتند؛ فرقهی صالحیه بعد از سال 1850 در اقادن رواج یافت، فرقهی احمدیه توسط علی مایه دوروگبا در بین مردمان سومالی گسترش یافت، و فرقهی میرقانیه نیز در جریان سالهای 1860 تا 1899 توسط سیدهاشم میرقانی در مساوا و اریتره رواج پیدا کرد. مردان مقدس مسلمانی که به اتیوپی و سومالی قدم گذاشتند در بین مردمان بت پرست این منطقه سکنی گزیدند و با خانوادههای رهبران محلی پیوند ازدواج برقرار کردند. آنها فرزندانی را پرورش دادند که رهبری جوامع محلی را در دست گرفتند مردم تحت امر خود را تماماً مسلمان کردند. در دورهی رهبری این صوفی زادهها آرامگاههای صوفیان از اهمیت خاصی در نزد مسلمانان منطقه برخوردار شدند و به اماکن زیارتی این منطقه تبدیل شدند. آئینها و آداب مذهبی که در این اماکن اجرا میشدند آمیزه ای از آئینهای زیارتی مکه، آئینهای ویژهی تکریم و تقدیس مردان مسلمان، و محلی گالاها و دیگر مردمان محلی بودند. به هرحال در نتیجهی مهاجرتهای صوفیان مسلمان، فعالیتهای تجار مسلمان و همچنین به دلیل توسعه طلبیهای گالاهای مسلمان بسیاری از مردم اتیوپی به اسلام گرویدند.
درحالی که گالاها فلات هرر را اشغال کردند سومالیها نیز از عفار به سمت جنوب و غرب حرکت کردند. آنها ابتدا مناطق عفار تا اقادن را متصرف شدند و سپس تا قرن هیجدهم توانستند تا رود جوبا پیش بروند و شهرهای ساحلی موگادیشو، زایلا، و بربرا را تحت کنترل خود درآوردند. در قرن نوزدهم نیز آنها توانستند از سمت جنوب تا شمال کنیا پیش بروند. گالاهایی که در مناطق تصرف شده توسط سومالیها زندگی میکردند یا جذب این گروه شدند و یا مجبور به مهاجرت به مناطق دیگرگردیدند. به هر ترتیب خانوادههای گالا و سومالی باعث گسترش اسلام در اتیوپی جنوبی و شاخ آفریقا و در نتیجه بوجود آمدن یک جامعهی اسلامی توده ای شبیه جامعهی اسلامی موریتانی در این منطقه گردیدند.
منبع مقاله :
ایرا ماروین، لاپیدوس؛ (1381)، تاریخ جوامع اسلامی، ترجمه علی بختیاری زاده، تهران: انتشارات اطلاعات. چاپ دوم