پرونده اي براي يك گمگشته

يادم مي آيد وقتي كه بچه بودم چند بار در بازار و يك بار در پارك بازي شهرمان گم شدم، خاطرم هست كه چه دلهره و شوري داشتم، حتي چند بار آنقدر گريه كردم كه نظر تمام رهگذران را جلب مي كرد. يك بار پليس به دادم رسيد و يك بار هم از طريق بلندگوي اطلاعات پارك والدينم را پيدا كردم، اما هنوز هم كه هنوز است آن لحظات تلخ را فراموش نكرده ام. شايد همين مسأله موجب شده كه اولين آموزش به فرزندم در مورد مواقعي باشد كه در جايي گم مي شود.
چهارشنبه، 15 اسفند 1386
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
پرونده اي براي يك گمگشته
پرونده اي براي يك گمگشته
پرونده اي براي يك گمگشته
نويسنده:سعيد كوشافر
منبع:روزنامه جوان
يادم مي آيد وقتي كه بچه بودم چند بار در بازار و يك بار در پارك بازي شهرمان گم شدم، خاطرم هست كه چه دلهره و شوري داشتم، حتي چند بار آنقدر گريه كردم كه نظر تمام رهگذران را جلب مي كرد. يك بار پليس به دادم رسيد و يك بار هم از طريق بلندگوي اطلاعات پارك والدينم را پيدا كردم، اما هنوز هم كه هنوز است آن لحظات تلخ را فراموش نكرده ام. شايد همين مسأله موجب شده كه اولين آموزش به فرزندم در مورد مواقعي باشد كه در جايي گم مي شود.

آموزش از كودكي

شايد در مدارس به طور غير رسمي به كمكهايي كه پليس به دانش آموزان بويژه در سنين كودكي مي تواند داشته باشد پرداخته شود، اما اين آموزشها حتي اگر رسمي هم باشد محدود به عبور از خيابان و مسايل راهنمايي و رانندگي است. و يا مربيان و معلمان گمان مي كنند، كودكي كه پا به مدرسه گذاشته ديگر آنقدر كوچك نيست كه در خيابان و كوچه راهش را گم كند و سرگردان شود، در حالي كه اين گونه نيست و درصد بالايي از گم شدنهاي كوتاه مدت مربوط به اين كودكان است، بويژه در زماني كه كودكان به همراه خانواده به مسافرت مي روند و در شهري هستند كه با خيابانها و كوچه هاي آن آشنا نيستند.از طرفي اين مسأله در خانواده نيز جدي گرفته نمي شود و آنقدر كه ساير آموزشها جدي گرفته مي شود به آن توجه نمي شود، شايد حادثه تلخ گم شدن كوتاه مدت، يا شيريني پس از پيدا شدن گمشده باعث شده كه بسياري از خانواده ها آنرا جدي نگيرند.

گم شدن كوتاه مدت

اما گم شدن يا مفقودي كوتاه مدت چيست؟ و آيا فقط بايد كودكان در اين زمينه آموزش ببينند؟ مفقودي كوتاه مدت عبارت از گم شدنهايي است كه در كوچه و خيابان و بازار و اكثراً براي كودكان، زنان و پيران كه آشنايي كاملي با محيط پيرامون خود ندارند، اتفاق مي افتد.اين گونه موارد به رغم اين كه استرس بسياري براي خانواده ها در پي دارد، اما در اكثر موارد چند ساعت بعد با مراجعه افراد گمشده يا خانواده هاي آنان به كلانتريها يا دفاتر اطلاع رساني حل مي شود.هر چند كه ممكن است در برخي موارد همين مفقوديهاي كوتاه مدت نيز به گم شدنهاي طولاني يا آدم ربايي منتهي شود، اما اين درصد بسيار ضعيف است.اين نوع گم شدن لزوم آموزش در تمام سطوح خانواده را نمايان تر مي كند، به اين صورت كه بايد تمام اعضاي خانواده مطلع باشند كه چنانچه دچار واقعه گم شدن يا دور افتادن از اعضاي خانواده شدند چه اقداماتي انجام دهند.به طور قطع اولين كار براي گمشده يا خانواده او مراجعه به اولين ايستگاه پليس يا مأموران حاضر در محل و اعلام مفقودي است. آنها سپس به صورتي كه باعث گم شدن بيشتر اعضاي خانواده نشوند به ساير مراكزي كه ممكن است افراد مفقود شده به آنها مراجعه كنند، سركشي و آنها را هم در جريان قرار دهند. در شهري زيارتي مانند مشهد سالانه هزاران مورد از اين گونه موارد مفقودي اتفاق مي افتد كه اغلب آنها چند ساعت بيشتر به طول نمي انجامد.

گم شدن طولاني

در برخي موارد اتفاق مي افتد كه گم شدنهاي كودكان يا حتي بزرگسالان بيشتر از آنچه گمان مي رود به طول مي انجامد و مثلاً از چند روز تجاوز مي كند.اين مورد بيشتر براي افراد سالخورده يا كساني كه داراي اختلال حواس هستند، اتفاق مي افتد.در كشور ما افراد داراي اختلال حواس مانند ساير مردم در خيابانها رفت و آمد مي كنند و كسي هم به آنها توجه ندارد و چه بسا اگر فردي از خانه و خانواده خود دور افتاده باشد و چندين روز هم در خيابان سرگردان باشد كسي متوجه نشود. از طرفي اين گونه افراد هم تمايلي براي مراجعه به پليس ندارند و گاه نيز به دلايل مختلف از پليس ترسيده و حتي با مشاهده آنها خود را مخفي مي كنند.اما در مورد افراد سالخورده گاه ممكن است، خستگي، گم شدن و طولاني بودن راه سر و كار آنها را به بيمارستان بكشاند و چون نشاني مشخصي از محل اقامت ندارند تا زمان بهبودي خانواده از محل آنها بي خبر باشد.در اين قبيل موارد است كه خانواده ها ضمن مراجعه به پليس و اعلام مشخصات فرد مفقود شده، عكس او را در روزنامه ها هم چاپ مي كنند تا چنانچه كسي از فرد مفقود اطلاعي داشت آنها را در جريان قرار دهد.

حوادث غيرمترقبه

حادثه زلزله در كشور ما و حوادثي مانند سيل و رانش زمين در ساير كشورهاي جهان باعث مي شود كه خسارات قابل توجهي به يك شهر يا روستا وارد شود.نمي دانم تا به حال در اولين ساعات وقوع چنين حوادث غيرمترقبه اي در محل بروز حادثه بوده ايد يا نه، در شرايط سخت موجود در آن مناطق افراد فقط به فكر نجات جان كساني هستند كه اميدي به زنده ماندن آنها وجود دارد.چه بسيار خانواده هايي كه پدر و مادرشان زير آوار مانده و فرزندان نجات يافته اند و بالعكس. هميشه در اين گونه حوادث، كودكاني خانواده خود را گم مي كنند يا خانواده هايي فرزندشان را از دست مي دهند و هر دو طرف گمان مي كنند كه آنها مرده اند.اگر چه طي سالهاي اخير سيستم بهزيستي و انتقال مجروحان و مصدومان تا حدودي بهبود يافته، اما اگر سري به بم، رودبار، يا جنوب خراسان بزنيد خواهيد ديد بسياري از خانواده ها هستند كه معتقدند فرزندشان در جريان زلزله زنده مانده، اما پس از آن خبري از او نيافته اند.در اين قبيل حوادث جز موارد بسيار نادر خانواده ها مي توانند گم شده خود را بيابند و در موارد زياد ديگري گم شده ها تا پايان عمر گمشده مي مانند و هرگز به خانواده خود نمي رسند، آنها شايد پس از گذشت سالها حتي فراموش كنند كه متعلق به كجا بوده اند و با شرايط جديد و خانواده جديد خود خو بگيرند و احساس مفقودي يا گمشدگي به كلي در آنها از بين برود.

باندهاي بزهكار

اما ذكر يك نكته را نبايد فراموش كرد، هميشه گم شدن افراد خود را جدي بگيريد، چه بسا آنها اسير باندهاي تبهكاري شده باشند كه قصد سوء استفاده از آنها را دارند.نيروهاي انتظامي هر ساله تعدادي باندهاي بزهكار را شناسايي و اعضاي آن را بازداشت مي كنند كه با هدف سوء استفاده از كودكان و دختران و... طراحي شده و در قبال فروش اعضاي بدن يا خود آنها به ديگران مبالغ قابل توجهي به دست مي آورند.آنها حتي ممكن است اين افراد را در كارهاي سخت به كار گيرند و يا با انتقال آنها به خارج از كشور، در قاچاق انسان دست داشته باشند.اين مطلب از اين جهت بيان مي شود كه برخي خانواده ها گم شدنها را جدي نمي گيرند و بدون مراجعه به پليس و صرفاً به طور شخصي به دنبال گمشده خود مي گردند، چه بسا ممكن است با اطلاع به مأموران انتظامي راز فعاليت يك باند تبهكار افشا شود و آنها به قانون سپرده شوند.اولين توصيه مسؤولان انتظامي نيز در اين خصوص به خانواده ها مراجعه به پليس و ذكر دقيق مشخصات فرد گمشده و زمان و مكان مفقودي است تا آنها بتوانند با بررسي مسأله نسبت به رديابي فرد مفقود اقدام كنند و چنانچه دست باند تبهكاري در ميان بود، با شگردهاي پليسي نسبت به انهدام اين باند اقدام كنند.

فرار از خانه

اما نوعي از گم شدن هم محصول زندگي اجتماعي شهري و روستايي است كه شايد به نوعي بحث برانگيزترين نوع مفقودي هم باشد.در اين نوع مفقودي كه خانواده تا حدودي نيز با انگيزه آن آشناست، پسر يا دختر خانواده اقدام به فرار از خانه مي كند و بدون اطلاع آنها مدتي را در مكاني نامعلوم مي گذراند.مشكلات اجتماعي خانواده ها، معضلات ازدواج و سختگيري يا سهل انگاري بيش از حد در محيط خانوادگي دليل بيشتر اين نوع فرارها را تشكيل مي دهد.در اغلب اين موارد خانواده ها به رغم اين كه مي دانند فرزند آنها از خانه به دليل يا دلايلي كه براي آنها روشن است فرار كرده، اعلام مفقودي مي كنند و براي حفظ آبروي خانواده اكثراً با پليس همكاري لازم را ندارند و همين امر باعث مي شود تا يافتن سر نخ يا فرد گمشده به درازا بكشد و پليس با مشكلات زيادي روبرو شود.
كساني كه از خانه فرار مي كنند نيز به دليل نداشتن پشتوانه و سرگرداني در شهرها اكثراً طعمه باندهاي بزهكار مي شوند و عاقبت از زندان، كانون بازپروري يا مراكز فساد و مواد مخدر سر در مي آورند.دكتر اقليما روان شناس و استاد دانشگاه در اين خصوص مي گويد: به هر حال هر نوع از گمشدگيها بيش از يك آسيب اجتماعي، طبيعي يا جبر زمانه است.فرار از خانه هم پديده اي مدرن ناشي از مسايل اجتماعي است كه در مواردي به گمشدگيهاي طولاني و چشم انتظاريهاي درازمدت تبديل مي شود.وي مي افزايد: جوانان و نوجوانان به خاطر فرار از برخي مشكلات اجتماعي خانه را ترك مي كنند و بيشتر آنها دچار مشكلاتي مي شوند كه فرار از آنها غير ممكن يا بسيار مشكل است.اين كارشناس يادآور مي شود: خانواده ها زماني متوجه مشكل درون خود مي شوند كه كار از كار گذشته و يكي از اعضاي خانواده به دليل همين مشكلات زندگي، اين كانون را ترك كرده است.دكتر اقليما تصريح مي كند: با اين حال برخي خانواده ها حتي بعد از فرار يكي از اعضاي خود حاضر به پذيرش اشتباه و همكاري با پليس نيستند كه اين امر مشكل را دو چندان مي كند.

اظهارات رئيس پليس آگاهي

سرهنگ صفوةا... محمدي رئيس پليس آگاهي خراسان رضوي در گفتگو با گزارشگر ما، مقوله مفقودي را جدا از آدم ربايي و گروگان گيري مي داند و مي گويد: خود فقداني هم شامل چند نوع مي شود، برخي افراد كهنسال يا خردسال يا افراد داراي اختلال حواس هستند كه حدود 30 درصد فقدانيها را شامل مي شود.
وي مي افزايد: بخشي از فقدانيها به اغفال و رابطه نامشروع و برخي به طولاني شدن مسافرتهاي كاري مربوط مي شود.
سرهنگ محمدي يادآور مي شود: اختلاف خانوادگي و فرار زنان، عدم موفقيت شغلي و تحصيلي نوجوانان و اعتياد از جمله ديگر مواردي است كه منجر به ترك خانه و در نهايت اعلام فقداني از سوي خانواده مي شود.
وي با اشاره به اين كه مفقودي خردسالان، افراد سالخورده و داراي اختلال حواس در شهرهاي مسافرتي و توريستي بيشتر به وقوع مي پيوندد، تصريح مي كند: در هر صورتي كه مفقودي اتفاق مي افتد بايد خانواده فرد با مراجعه به كلانتريها و يا آگاهي فرم مربوط به مفقودي را تكميل نمايند تا اقدامات پليس براي پيدا شدن اين فرد آغاز شود.
رئيس پليس آگاهي خراسان رضوي با بيان اين كه در بسياري از موارد خانواده ها پس از پيدا شدن گمشده خود مراتب را به كلانتريها يا آگاهي اعلام نمي كنند، مي گويد: از طرفي برخي خانواده ها از اعلام دلايل و احتمالات خود در مورد مفقودي فرزندشان طفره مي روند، در حالي كه بايد بدانند ارايه اطلاعات دقيق و شفاف در مورد مفقودي به معناي اعلام همگاني آن نيست و اين موارد به طور محرمانه و امانت نزد پليس باقي مي ماند.

توصيه هاي انتظامي

سرهنگ محمدي در ادامه چند توصيه به خانواده ها مي كند و مي گويد: اوليا بايد نظارت كاملي بر اعمال و رفتار فرزندان خود در داخل و خارج خانه و محيط آموزشي داشته باشند. در مراودات و دوستيابي آنها دقت نمايند و بين فرزندان خود تبعيض قايل نشوند.
رئيس پليس آگاهي خراسان رضوي در ادامه مي افزايد: نبايد در بحث آزادي به فرزندان افراط و تفريط شود، چرا كه هر دو صورت باعث مي شود جوان از محيط خانواده دلزده شده و دنبال راهي براي گريز از اين كانون برآيد.
وي يادآور مي شود: اصرار و اجبار فرزندان به ازدواج نيز در دو مرحله به فرار فرزندان مي انجامد، يكي در مرحله قبل از ازدواج و دوم پس از ازدواج كه در هر دو صورت تبعات جبران ناپذيري براي خانواده در پي دارد.

مراحل بعد از مفقودي

سرهنگ محمدي در ادامه به مراحل و كارهايي كه خانواده پس از مفقودي انجام دهد، اشاره مي كند و مي گويد: در مرحله اول خانه يا منطقه مفقودي و حوالي آن را به دقت بگرديد.
وي مي افزايد: از دوستان، همبازيها يا كساني كه با او آخرين تماس را داشته اند سراغ او را بگيريد، محلهاي بازي يا آخرين جايي كه او را ديده ايد به طور كامل كاوش كنيد و با تمام دوستان، خويشاوندان و همسايگان تماس بگيريد و آنها را در جريان مفقودي عضو خانواده قرار دهيد.
رئيس پليس آگاهي خراسان رضوي تصريح مي كند: در اولين فرصت با نيروي انتظامي تماس گرفته و اطلاعات خود را به طور دقيق در اختيار آنان قرار دهيد، مشخصات فردي، علامت مشخصي كه از بدو تولد داشته يا هر نوع علامت خاص ديگر، آخرين عكس، مشخصات لباسي كه بر تن دارد، مشكلات پزشكي وي، مشكلات اخيرش در خانه و مدرسه يا همبازيهايش را به اطلاع مأموران انتظامي برسانيد.
اين مقام انتظامي در ادامه با بيان اين كه بايد بررسي شود كه آيا يادداشتي از مفقود به جا مانده يا نه، مي گويد: بايد چنانچه دفترچه خاطراتي دارد مورد بررسي قرار گيرد، مشخصات و تلفن دوستان نزديك وي در اختيار نيروي انتظامي قرار گيرد و بررسي شود چه مقدار پول نقد يا وسايل قيمتي همراه دارد.
وي در خصوص مراحل اداري مفقودي نيز مي گويد: خانواده فرد مفقود بايد با همراه داشتن دو قطعه عكس تمام رخ از فرد به كلانتري محل مراجعه و مراتب را اعلام و فرم مربوطه را به طور كامل تكميل نمايند.
سرهنگ محمدي مي افزايد: هرگونه تماس يا خبري كه از فرد مفقود به خانواده رسيد بايد مأموران انتظامي را در جريان قرار دهند، چرا كه ممكن است اين موارد هر چند به نظر آنها ناچيز يا بي ارزش باشد اما مأموران را به محل فرد مفقود راهنمايي كند.

يك آمار جالب

سرهنگ صفوةا... محمدي با بيان اين كه 63 درصد مفقوديهاي اعلام شده زير 25 سال و 37 درصد بيش از 25 سال عمر دارند، مي گويد: اين در حالي است كه در مفقودان مرد 58 درصد زير 25 سال و 42 درصد بيش از 25 سال عمر دارند.
وي در مورد انگيزه هاي مفقودي نيز اظهار مي دارد: علت 32 درصد مفقوديها اغفال شدن فرد مفقود بوده است، 16 درصد به دليل انجام مسافرت يا كار، خانه و زندگي خود را ترك مي كنند و از آنها اطلاعي به دست نمي آيد و 14 درصد نيز به دليل اختلال حواس از محل زندگي خود دور شده و قادر به بازگشت به خانه نيستند.
وي علت 10 درصد مفقوديها را اختلاف خانوادگي عنوان مي كند و مي گويد: 5 درصد مفقوديها به دليل كهنسالي، خردسالي يا ساير حوادث اتفاق مي افتد و 5 درصد مفقوديها به دليل شكست در تحصيل يا اشتغال پديد مي آيد، در همين حال سه درصد مفقودان را هم معتاداني تشكيل مي دهند كه به همين دليل خانه و زندگي خود را ترك گفته اند.

ماجراهاي عجيب

اين مقام انتظامي در ادامه به پاره اي از تجربيات خود در زمينه مفقوديها اشاره مي كند و مي گويد: هنوز در برخي موارد احساس اعتماد متقابل مردم و پليس به وجود نيامده و همين امر باعث شده كه در برخي موارد مفقوديها خيلي طولاني شود.
وي مي افزايد: در موردي، از دو طرف خانواده پسر و دختر اعلام مفقودي شده بود در حالي كه هر دو طرف مي دانستند دليل مفقودي پسر و دخترشان چيست، اما به دليل حفظ آبرو حاضر به اعلام آن نبودند و اين امر آنقدر طول كشيد تا دختر و پسر بدون رضايت والدين عقد كردند و به خانه شان بازگشتند.
وي در عين حال اعلام كامل مفقودي را پيشگيري از عواقب بدتر دانسته و تصريح مي كند: در مواردي شاهد بوديم كه اگر خانواده همكاري لازم را داشتند به اتفاقات بسيار نامطلوب كه حتي گاه مرگ فرد مفقود را در پي داشته منتهي نمي شده است، اما در موارد بسياري خانواده احساس مي كنند اگر فرار دختر يا خانمي را گزارش كنند حيثيت آنها لكه دار مي شود.

هستند و خواهند بود

روزنامه قدس ستوني دارد به نام جويندگان وصال، اين قسمت مربوط به كساني است كه سالهاست از خانواده خود دور افتاده اند، بدون اين كه اعلام مفقودي صورت گرفته باشد. آنها در كودكي به دلايل بسيار متفاوت از خانواده خود دور شده اند و به پرورشگاه يا خانواده اي ديگر سپرده شده اند، اما اكنون عاطفه خويشاوندي آنها را به جستجوي خانواده واداشته است. اعلام مشخصات زمان جدايي و آنچه كه فرد در خاطر دارد يا از اطرافيان شنيده و لباسها و مشخصاتي كه داشته در برخي موارد باعث شده تا دو خانواده پس از سالها به هم برسند و چه صحنه زيبا و شعف انگيزي است لحظه اي كه دو طرف هم را در آغوش مي گيرند.اما همه موارد اين گونه نيست، بسياري هم هستند كه نمي توانند گمشده خود را بيابند، صفحه حوادث روزنامه ها هر روز عكسهايي از افرادي را به چاپ مي رسانند كه به علل مختلف از خانواده دور افتاده اند و در برخي موارد هرگز موفق به پيدا كردن گمشده خود نمي شوند.نياز نيست زياد دنبال اين ماجرا بگرديد، حتي اگر در خانواده و اطرافيان خود اندكي تحقيق كنيد به مواردي از اين دست خواهيد رسيد كه هرگز موفق به يافتن گمشده خود نشده اند و اين آرزو در دل آنها اندك اندك به يأس تبديل شده، اما هرگز فراموش نخواهد شد.

يك مركز منسجم

هم اكنون موارد زيادي وجود دارد كه ممكن است يك فرد گمشده را دربرگيرد، نگهداري در بهزيستي، خانه سالمندان، محل جمع آوري متكديان، بازپروريها، زندان، بيمارستان و حتي سردخانه پزشكي قانوني از جمله اين مكانهاست.اما اين مراكز با هم ارتباط كافي نداشته و گاه ممكن است به رغم اين كه فردي چندين ماه در يكي از اين مراكز نگهداري مي شود، ساير مراكز يا مأموران انتظامي از آن مطلع نشوند.همين امر هم باعث شد تا در صورت بروز مفقودي خانواده مجبور باشد تمام اين مراكز را به طور جداگانه جستجو كند كه زحمت طاقت فرسا بر خانواده تحميل مي كند و در بسياري از موارد نيز با توجه به گستردگي اين مراكز و حتي نداشتن ارتباط بين مراكز همنوع به نتيجه نرسد. ايجاد يك بانك اطلاعات مفقودان در مراكز انتظامي سراسر كشور از اولين كارهايي است كه بايد در سطح كشور انجام شود.پس از اين مهمترين كار ايجاد يك بانك اطلاعات ميان مراكزي كه ممكن است مفقودان در آن نگهداري شود در هر شهر و ارتباط آن با مراكز انتظامي آن شهر است تا ليست مفقوداني كه در مراكزي مانند بهزيستي، بيمارستان يا زندان نگهداري مي شدند در سيستم مفقودان كل كشور ثبت شود و در هر نقطه اي در كشور كه اعلام مفقودي مي شود بتوان به اين ليست دسترسي داشت. در اين صورت علاوه بر اين كه از دغدغه و نگراني بسياري از خانواده ها كاسته خواهد شد، از بروز برخي مفاسد و مشكلات پس از مفقودي نيز جلوگيري خواهد شد.




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط