علل شيفتگى به مكتب‏هاى بيگانه‏

سؤال كننده محترم توجه دارد كه «نديدن» با نبودن، متفاوت است، به چشم نيامدن عنصرى خاص در يك فرهنگ علل مختلف دارد. شمارى از اين علت‏ها عبارت است از: 1 ) عدم مطالعه كافى
يکشنبه، 19 اسفند 1386
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
علل شيفتگى به مكتب‏هاى بيگانه‏
علل شيفتگى به مكتب‏هاى بيگانه‏
علل شيفتگى به مكتب‏هاى بيگانه‏
نويسنده:عبدالكريم بهجت‏پور
منبع: مجله پرسمان
سؤال كننده محترم توجه دارد كه «نديدن» با نبودن، متفاوت است، به چشم نيامدن عنصرى خاص در يك فرهنگ علل مختلف دارد. شمارى از اين علت‏ها عبارت است از:
1 ) عدم مطالعه كافى
گاه مطالعه كافى در فرهنگ موردنظر نه در سطح و نه در عمق صورت نمى‏گيرد. اقبال مى‏گويد: مسلمانان آنگاه كه از فرهنگ خود بيگانه شدند، جذب فرهنگ بيگانه گرديدند.
در اين موقعيت، حتى بايد دشمنى با فرهنگ خودى را نيز محتمل مى‏دانست؛ چنان كه امام على(ع) در حكمت 173 نهج البلاغه مى‏فرمايد: «الناس اعداء ما جهلوا؛مردم دشمنان آنچه نمى‏دانند هستند». به قول مولانا:
آدمى مر خويش را ارزان فروخت
بود اطلس خويش را بر دلق دوخت‏
هر كه دو ارزان خرد ارزان دهد
گوهرى طفلى به قرص نان دهد
اقبال لاهورى در اين باره مى‏گويد:
آه از قومى كه چشم از خويش بست
دل به غير الله داد از خود گسست‏
تا خودى در سينه ملت بمُرد
كوه كاهى كرد و باد او را ببرد1
به نظر مى‏رسد، اگر به فرهنگ شيعى چنان كه بايد، معرفت پيدا شود بسيارى از ناديده‏ها ديده مى‏شود. چنان‏كه از ائمه اطهار(ع) رسيده است: «علم جز از نزد اهل بيت(ع) بيرون نمى‏آيد.»امام باقر(ع) به سلمة بن كُهَيل و حكم بن عَتَيْبه‏2 مى‏فرمايد: «به مشرق برويد يا به مغرب علم درست به دست نياوريد جز آنچه از نزد ما خاندان بيرون آمده است».3
2 ) كردار حاملان فرهنگ‏
سبب ديگر به چشم نيامدن چيزى در فرهنگ شيعى، عمل پيروان و حاملان آن است. معمولاً كردار و رفتار مربيان وحاملان يك فرهنگ عامل‏داورى ديگران در مورد محتواى فرهنگ شمرده مى‏شود. اين عامل به مسلمانان منحصر نيست. در گزارش‏هايى كه از بى‏اعتقادى و تمسخر دين‏دارى در اروپاى قرن هيجدهم رسيده، جنگ‏هاى فرقه‏اى و نزاع‏هاى گروهى مسيحيان عامل اصلى تمسخر دين و دين‏دارى در اروپا4 شمرده شده است و در واقع مذهب مسيحى را بانى واقعى جنگ‏ها و خصوصاً جنگ‏هاى مذهبى سى ساله در قرن 17م دانسته‏اند.5
ماركى در آرژانسون هوشمند در 1753م بر خطاى كشيشان انگشت گذاشته، مى‏نويسد: «عامل نابودى دين را نه در نفوذ فلسفه انگلستان كه جز صد فيلسوف پاريسى كسى با آن آشنايى ندارد بلكه بايد در خشم و نفرت مردم از كشيشان جست و جو كرد. خشم و نفرتى كه اكنون به اوج شدت خود رسيده است.»6
3 ) توليد علوم و فنون در فرهنگ بيگانه‏
وجود توانايى‏هاى فرهنگ بيگانه در توليد علوم و فنون و صنايع در مقابل محروم بودن كشورهاى اسلامى از هر پيشرفتى در سده‏هاى اخير از عوامل مهم جذب شدن به فرهنگ بيگانه است. حضرت على(ع) توصيه مى‏فرمايد:«والله الله فى القرآن ان لايسبقكم بالعمل به غيركم؛7 خدا را، خدا را درباره قرآن، مبادا ديگران در عمل كردن به دستورهايش از شما پيشى گيرند.چنان كه ملاحظه مى‏شود، فرهنگ جديت و تلاش، استقلال و خود اتكايى، نشاط و شادابى، وجدان كارى و تحمل سختى‏ها و عزم و اراده مصمم كه ساخت يك تمدن مرهون آن است، بخشى از آموزه‏هاى اصيل قرآن و سنت به شمار مى‏آيد. متأسفانه اين امر در كشورهاى اسلامى مورد غفلت قرار مى‏گيرد و حتى دست‏هايى خائن عليه دست‏آوردهاى خودى و كوچك و يا ناچيز نماياندن فعاليت هايى كه براى پيشرفت انجام مى‏شود، تلاش مى‏كنند.8 در نتيجه امروز دنياى اسلام به جايى مى‏رسد كه در توليد علوم نقش بسيار ناچيز دارد و جوانانش كه احياناً قدرت تحليل علل عقب افتادگى‏ها را ندارند، به فرهنگ بيگانه روى مى‏آورند. البته جوانان فراوانى نيز وجود دارند كه علوم و فنون را از فرهنگ بيگانه به دست آورده، جذب فرهنگ بيگانه نشده‏اند و در جهت رفع كاستى‏ها و عقب ماندگى‏ها مى‏كوشند.
4) عدم پاسخ به دغدغه‏ها و سؤالات جوانان‏
مرحوم استاد مطهرى كه خود اسوه و شهيد راه تعليم و تربيت است در موضوع رهبرى نسل جوان به ضرورت جنبه طرح جامع دين به اين سه نسل اشاره كرده، سر تفوق و جاذبه مكاتب ماترياليستى در ميان اين نسل را ارائه و طرح جامع مكتب و پاسخ گويى به تمام نيازهاى فكرى آن‏ها مى‏داند. وى در كتاب ده گفتار آورده است:«اتفاقاً ديگران از راه شناختن درد اين نسل آن‏ها را منحرف كرده‏اند و از آن‏ها استفاده كرده‏اند. مكتب‏هاى ماترياليستى كه در همين كشور به وجود آمد و اشخاص فداكار درست كرد براى مقاصد الحادى، از چه راه كرد؟ از همين راه! مى‏دانست كه اين نسل احتياج دارد به يك مكتب فكرى كه به سؤالاتش پاسخ دهد، يك مكتب فكرى؛ و او عرضه كرد. مى‏دانست كه اين نسل يك سلسله آرمان‏هاى اجتماعى بزرگى دارد و درصدد تحقق دادن به آن‏ها است، خود را با آن آرمان‏ها هماهنگ نشان داده در نتيجه افراد زيادى را دور خودجمع كرد با چه فداكارى و صميميتى... .
روح هم اگر به حدى رسيد كه تشنه يك مكتب فكرى شد كه روى اصول معين و مشخص به سؤالاتش پاسخ دهد و همه مسائل جهانى و اجتماعى را يكنواخت برايش حل كند و جلويش بگذارد، اهميت نمى‏دهد كه منطقاً قوى است يا نيست. بشر آن قدرها هم دنبال حرف محكم و منطقى نيست دنبال يك فكر منظم و آماده است كه يكنواخت در مقابل هر سؤالى جوابى بگذارد.8
هر فرهنگى هر چند ريا كارانه دغدغه‏ها را رفع كند و خود را پاسخگوى خواسته‏ها و نيازها و سؤالات بداند از جاذبه بيش‏ترى برخوردار است. به دلايل تاريخى و خصوصاً پس از قرن‏هاى اوليه ظهور اسلام، به تدريج رهبران فكرى، سياسى و اجتماعى امور حاشيه‏اى را بر امور اصلى ترجيح دادند. در نتيجه بسيارى از سؤالات بى‏پاسخ ماند.
5 ) پيروزى
بايد توجه داشت كه نفس پيروزى يك جريان گاه عامل تبعيت و مجذوب شدن ديگران است. فرهنگ‏هاى پيروز و موفق زمينه جذب بسيار بالايى دارند. پيروزى يك فرهنگ، هر چند همه جانبه نباشد، چنان چشم‏ها را خيره مى‏كند كه فرصت مقايسه بين فرهنگ‏ها و سنجش مجموعه توانايى‏ها را از بين مى‏برد. در اين موقعيت، فرهنگ مغلوب هر چند ظرفيت‏هاى بالايى در ابعاد ديگر داشته باشد تا مدت‏ها در محاق فرو مى‏رود. بنابراين يا بايد نقص خود را جبران كند و يا بايد منتظر سرخوردگى شيفتگان فرهنگ ديگر و بازگشت آن‏ها به سوى خويش باشد؛ چنان كه امروز شاهد بازگشت غرب به معنويت و خيزش روز افزون بشريت به سمت ارزش‏ها و اوامر اساسى اسلامى هستيم؛ بلكه در جهان اسلام نيز حركت به سمت عقلانيت گسترش يافته و بازگشت به ارزش‏هاى فرهنگ شيعى شتاب گرفته است. از سوى ديگر شكست يك فرهنگ و عدم توان آن در تأمين اهداف و برنامه‏هاى اعلام شده نيز سبب گريز مردم از آن مى‏شود كه نمونه روشن آن در ماركسيسم مشاهده شد.
خلاصه آن كه روى آوردن به يك فرهنگ و بريدن از فرهنگ ديگر در عوامل متعدد ريشه دارد. امروز بايد همه دنياى اسلام، خصوصاً مذهب تشيع، از فرصتى كه در پرتو انقلاب اسلامى ايجاد شده و بيدارى و معنويت خواهى گسترده‏اى كه در جهان پديده آمده، بهره‏گيرد؛ از ميان برهاى موجود به علوم و فنون دست يابد و خود را در قافله تمدن تثبيت كند؛ به عبارت ديگر، وظيفه، آن است كه فرهنگ تشيع را متجلى سازيم و جامعيت اسلام را به اثبات رسانيم؛ سير پرافتخار پيروزى دين را كه امام خمينى آغاز كرد، ادامه دهيم و با وحدت و همدلى و سخت كوشى و صبورى و تحمل مشقات و مشكلات در جهت شكوفايى فرهنگ تشيع بكوشيم.

پى‏نوشت:

1 .كليات اقبال، ص‏218.
2 .مجلسى(ره): اين دو نفر از فقهاى اهل سنت هستند.
3 . اصول كافى، ج‏2، ص‏331، حديث‏3.
4 .تاريخ تمدن، ويل دورانت، ج‏8، ص‏108.
5 .همان، ج‏7، ص‏668.
6 .همان، ج‏9، ص‏680.
7 .نهج البلاغه، نامه 47.
8 .وصيت نامه الاهى و سياسى امام خمينى (ره)
9 .ده‏گفتار، ص‏218و217.





ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط