گناه شيطان‏

علت گناه شيطان در بهشت چه بود با آن كه خداوند او را در كتاب حكيم متكبر ناميد و آن ساليان سال عبادت او يعنى هدفى نداشت و لذتى نداشت كه خداوند او را به اين صورت نام مى‏برد و گناه او از رحمت الاهى دور انداخت؟
يکشنبه، 19 اسفند 1386
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
گناه شيطان‏
 گناه شيطان‏
گناه شيطان‏
منبع:مجله پرسمان
علت گناه شيطان در بهشت چه بود با آن كه خداوند او را در كتاب حكيم متكبر ناميد و آن ساليان سال عبادت او يعنى هدفى نداشت و لذتى نداشت كه خداوند او را به اين صورت نام مى‏برد و گناه او از رحمت الاهى دور انداخت؟
شيطان از جنس جن‏1 و مانند انسان موجودى مختار است‏2 و هر موجود مختار مى‏تواند راه‏هاى خوب و بد برگزيند3 و نتيجه آن را دريافت كند4. خداوند جن و انس را اساساً براى سعادت و رسيدن به كمال آفريده‏5 و آن دو را به راه سعادت هدايت فرموده است. ليكن برخى از انسان‏ها و جنى‏ها راه هدايت را پذيرفته‏6 و برخى آن ر ارها ساخته و خود و ديگران را به بدى‏ها دعوت مى‏كنند.7 شيطان نيز يكى از همين‏ها است. در قرآن مجيد هر انسان ياجن بدكار و دعوت كننده به بدى‏ها را شيطان ناميده است و يكى از اين شياطين همان «ابليس» است كه از سجده بر آ دم سر برتافت و راه انحراف و دعوت به انحراف پيش گرفت.8 البته او بر هيچ كس سلطه ندارد و فقط وسوسه‏گر است‏9 و خداوند خطر وسوسه‏گرى‏هاى او را گوشزد كرده، به مقاومت در برابر آن پاداش بسيارى مى‏دهد.10
براساس بعضى از آيات قرآن، جن مانند انسان موجودى مختار، انتخابگر و صاحب اراده است و هنگامى كه بر سر دو راهى قرار مى‏گيرد، يكى را بر مى‏گزيند.11
بنابراين، شيطان از آن جا كه جن بوده است، موجودى انتخابگر و صاحب اراده بوده و توان سرپيچى از فرمان خداوند را داشته است.
بله در اثر كثرت عبادت شيطان در رديف ملائكه به شمار مى‏آمد؛ ولى اصالتاً از جنيان بود. در مقابل انسان كه از خاك خلق شده است، شيطان از آتش خلق شده است.
خداوند متعال در قرآن مى‏فرمايد: «و اذ قلنا للملائكه اسجدوا لادم فسجدوا الا ابليس ابى واستكبر و كان من الكافرين؛ و چون فرشتگان را فرمان داديم كه بر آدم سجده كنند همه سجده كردند مگر شيطان كه ابا و تكبر ورزيد واز فرقه كافران بود»12
از صدر اين آيه به دست مى‏آيد كه ابليس نيز كه از نوع جن است ولى به خاطر عبادت‏هاى فراوان در كنار ملائكه قرار داشت، لذا وقتى خدا ملائكه را به سجده فرمان داد، ابليس را نيز در برگرفته است.
حضرت على(ع) نيز مى‏فرمايند: «فاعتبروا بما كان من فعل الله بابليس اذا حبط عمله الطويل و جهده الجهيد و كان قد عبدالله سته آلاف...؛ پند و عبرت گيريد به آنچه خداود با ابليس رفتار كرد، در آن هنگام كه اعمال و عبادات طولانى و تلاش و كوشش‏هاى او را كه شش هزار سال بندگى خدا كرده بود... به ساعتى تكبر ورزيدن بر باد داد...»13
اولاً، ابليس با تمرد و عصيان خود نشان داده كه عبوديت ندارد. اگر عبوديت داشت، در برابر امر خدا خضوع مى‏كرد و اطاعت و انقياد خود را نشان مى‏داد. ثانياً، شيطان زياد عبادت داشت شش هزار سال اما امتناع از سجده كردن براى آدم(ع) امتناعى معمولى و ساده نبود و گناه عادى محسوب نمى‏شد، بلكه سركشى و آميخته به اعتراض و ا نكار مقام پروردگار بود. به اين جهت مخالفت او از كفر و انكار علم و حكمت خدا سر در آورد و به همين جهت مى‏بايست تمام مقام‏ها و موقعيت‏هاى خويش را در درگاه الاهى از دست بدهد.14
ديگر اين كه، كفر موجب حبط عمل است، تكبرى كه موجب كفر شيطان شد همانند جرقه‏اى بود كه انبار باروت را به خاكستر تبديل كند، لذا عبادت طولانى ابليس را تكبر و عصيان و عدم تسليم يك جا از بين برد. به همين جهت، خداى سبحان در قرآن مجيد مى‏فرمايد: «و اذ قلنا للملائكه اسجدوا لادم فسجدوا الا ابليس ابى و استكبر و كان من الكافرين»15 ابليس در اثر استكبار و نافرمانى از كافران شد. ابليس طبق صريح آيات قرآن از جنس فرشتگان نبود بلكه در صف آن‏ها قرار داشت و او از طايفه جن بود كه مخلوقى جسمانى است. انگيزه او در اين مخالفت كبر و غرور و تعصب خاصى بود كه بر او چيره شد. او همان پنداشت كه از آدم برتر است و علت كفر او نيز همين بود كه فرمان حكيمانه پروردگار را نادرست شمرد.16
علامه طباطبايى در الميزان احتمال داده كه ابليس قبل از قضيه امتناع از سجده بر آدم، كافر بوده و امتناع از سجده با كفر ضميرش ارتباط داشته است. البته منظور از اين كفر بى‏اعتقادى به خدا نبود، بلكه همان رذيله خودخواهى و خودپرستى است كه به صورت خفى و نا آشكارا در دورنش بوده و سبب طغيان و سركشى‏اش در برابر پروردگار شد.17
اين نشان مى‏دهد ابليس به علت كثرت عبادت از مقام و منزلت بزرگى برخوردار بوده است؛ از سوى ديگر در ذيل آيه مذكور آمده است «و كان من الكافرين» - چنان كه علامه طباطبايى در تفسير اين آيه گفته است.
اين تعبير نشان مى‏دهد كه شيطان از قبل، در ضمير خود اين رذيله نفسانى را داشت. اما تا زمان وجوب سجده، مجالى براى برو آن پيدا نشده بود. رواياتى نيز مؤيد اين مطلب وجود دارد كه علامه طباطبايى ذيل همين آيه ذكر كرده است. از مجموع صدر و ذيل آيه مى‏توان دريافت كه وجود رذائل نفسانى در او باعث شد كه در مجال مناسب، واقعيت رذائل خود را نشان دهد و ضمير پنهان خود را با كفر آشكار كند و اين همان معناى هشدار على(ع) و عبرت‏گيرى از شيطان است.
اظهار نظر دقيق شما درباره پاسخ‏ها(يا ذكر كد سؤال) موجب تكامل و پويايى كار ما است.

پى‏نوشت:

1. كهف(18):50.
2. الرحمن(55): 39؛ انعام(6):30؛ اعراف(7):8و32؛ احقاف(46):18؛ جن(72):17.
3. فصلت(41): 29و25؛ احقاف(46):29.
4. اعراف(7):179؛ جن(72):16و15.
5. ذاريات(51):56.
6. جن(72):2و14و13و11.
7.ناس(114):4-6؛ جن(72):4و7و14و11.
8. انعام(6):112؛ كهف(15):50.
9. ناس(114):6.
10. حجر(15): 27و33؛ الرحمن(55):15؛ اعراف(7): 12؛ ص(38):76.
11. ذاريات(51):56؛ انعام(6):30؛ جن(72):15، 11و14؛ بقره(2):24.
12. بقره(2):34.
13. نهج البلاغه، خ‏192.
14. تفسير نمونه (گزيده)، ج‏1و2.
15. بقره(2): 34.
16. گزيده تفسير نمونه، ج‏1، ص‏63و62.
17. الميزان، ج‏1، ص‏119.





ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط