بین المللی شدن تلویزیون در بلژیک

گزارشی کوتاه که توسط یونسکو و براساس تحقیقی که در سالهای (1978 تا 80) به درخواست وزارت فرهنگ فرانسوی بلژیک، انجام و نتایج آن به نام تلویزیون: بازی بی‌مرز (Television: enjeux sans frontiere) چاپ دستگاه
دوشنبه، 13 مهر 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بین المللی شدن تلویزیون در بلژیک
بین المللی شدن تلویزیون در بلژیک

 

نویسندگان:
ژان ماری پیم
آرماند ماتلار
مترجم: مهرداد وحدتی





 

گزارشی کوتاه که توسط یونسکو و براساس تحقیقی که در سالهای (1978 تا 80) به درخواست وزارت فرهنگ فرانسوی بلژیک، انجام و نتایج آن به نام تلویزیون: بازی بی‌مرز (Television: enjeux sans frontiere) چاپ دستگاه گرونوبل، 1980 منتشر شده، تنظیم گردیده است.

محل تلاقی کانال‌های تلویزیونی اروپا

1984 سال جرج اورول و نیز سال ورود تلویزیون چند ملیتی تقویت شده از ماهواره به اروپاست. به زودی سازمانهای ملی تلویزیون ناچار به مقابله با چالشی نو خواهند شد که برخی جنبه‌های آن هم اکنون نیز به چشم می‌خورد.
برای هر کس که بخواهد تضاد میان نظام انحصاری تلویزیون ملی و بین المللی شدن رسانه‌ای همچون تلویزیون را در حال حاضر بررسی کند، مطالعه‌ی تحولات اوضاع در بلژیک نمونه مناسبی خواهد بود. (1)
اینجا انحصار پخش صدا در بلژیک به سال 1930 برمی‌گردد. در آن سال، مقامات سال، مقامات دولتی با بخشیدن کلیه‌ی طول موجهای موجود به مؤسسه ملی پخش رادیویی (INR) (2) در واقع تصمیم به ایجاد نوعی انحصار گرفتند.
این تصمیم در آن زمان،‌ به دلایل اصولی مورد انتقاد قرار گرفت. انحصار به خاطر مغایرت آن با آزادی بیان، که در قانون اساسی تضمین شده، غیر قانونی دانسته شد و بدان علت که پیش بینی می‌شد فقدان رقابت باعث تنزل INR به وضعیتی متوسط و بی‌ثمر گردد، از لحاظ فرهنگی نامطلوب به شمار آمد. وزیر مسئول پخش، این مخالفتها را وارد دانست «در حالی که تأکید می‌کرد INR صرفاً سازمانی است که تشکیلات دیگر را از لحاظ فنی زیر بال و پر می‌گیرد و وضعیت موجود علوم و محدودیت طول موجها، وجود آن را ضروری ساخته است». او ابراز امیدواری کرد که در پیشرفتهای فنی امکان تحقق هرچه سریع‌تر شرایطی آرمانی را که به طور قطع، بیش از طرح موجود با اصول قانون اساسی همخوانی دارد، فراهم آورد». (3)
انحصار دولتی با وجود آن که موقتی بود ادامه پیدا کرد. در فاصله‌ی سالهای 1945 تا 1959 دو لایحه و چهار پیشنهاد به منظور تطبیق سازمان پخش (رادیویی) بلژیک با شکل فرهنگ کشور و مبارزه با آنچه در حکم انحصار بود، در مجلس مطرح گردید. هدف لایحه‌ی هفدهم فوریه 1948 فراهم آوردن «کثرت گرایی اجتماعی به منظور امکان پذیر ساختن بیان آزادانه تمام اندیشه‌ها بود». برای رسیدن بدین هدف، مقرر شده بود که سازمان پخش بلژیک قسمتی از زمان پخش طول موجهای خود را در اختیار انجمنهای آزاد شنوندگان قرار دهد و طول موجهای دیگر که برد کمتری دارند، به کلی در اختیار همین انجمنها که در سطح ملی فعالیت خواهند کرد، قرار گیرند. (4) لایحه‌ی سال 1948/49 از این هم فراتر رفته، در مورد تخصیص طول موجها به اشخاص حقوقی اختیارات فراوانی به وزیر مربوط می‌داد. در واقع، چنین مقرر شد که وزیر بتواند استفاده از تعدادی از طول موجها را (بویژه طول موجهای متریک و امواج بسیار کوتاه را که مورد نیاز سازمان پخش نبود) در اختیار ایستگاه‌های پخش خصوصی حائز شرایط مندرج در فرمان سلطنتی که قرار بود در این مورد صادر شود، قرار گیرد. لایحه همچنین مقرر می‌داشت که انجمنهای شنوندگان (که به صورت سازمانهای غیر انتفاعی دارای اهداف فرهنگی) تشکیل شده و دست کم دو هزار عضو دارند که هزینه‌ی پروانه‌ی خود را پرداخته‌اند و هدف آنها پخش برنامه‌های رادیویی است، بتوانند براساس روشهای تعیین شده در فرمان سلطنتی که پس از اظهار نظر شورای عالی پخش می‌شد، چند ساعت از وقت آنتن را از وزیر بگیرند.
این لایحه تبلیغات را در ایستگاه‌های ملی ممنوع می‌کرد، ولی تبلیغ در ایستگاه‌های محلی را مجاز می‌دانست. این مقررات عمدتاً در لایحه‌ی سال 1953 نیز تکرار شد. در هر حال هیچ یک از این لوایح به طور علمی مورد بحث قرار نگرفت و قانون سال 1960 انحصار عملی دولت را تحکیم کرد.
تا سالهای دهه‌ی 1970 هیچ گاه این انحصار به طور جدی مورد چالش قرار نگرفت. (5)
سازمان تلویزیون بلژیک از همان آغاز با مسئله‌ی دنباله روی از الگوی ایجاد شده توسط دیگر شرکتهای تلویزیونی رو به رو بود. حتی تأسیس تلویزیون بلژیک باگرته برداری از الگویی بیگانه صورت گرفت؛ زیرا تلویزیون بلژیک در دوره‌ی فعالیت تجربی خود، یعنی از حدود سال 1953 تا 1959 عمدتاً فرانسوی بود و مسیر تلویزیون فرانسه را تعقیب می‌کرد. تلویزیون بلژیک به مدت چند سال نمایشهای گوناگون، بازیهای تلویزیونی و برنامه‌های ورزشی فرانسه را تقویت می‌کرد و برای دست کم سه سال اخباری را تقویت می‌کرد که از پاریس پخش می‌شد. نکته‌ی اخیر نشان می‌دهد که در آن زمان، تلویزیون به عنوان وسیله‌ی اطلاع رسانی تا چه حد دست کم گرفته می‌شد. امروزه به دشواری می‌توان باور کرد که یک کشور مستقل اخبار تلویزیونی خود را از کشور همسایه دریافت کند. در هر حال، در بلژیک اوضاع بر این منوال بود. ممکن است گفته شود که برای این کار دلایل قانع کننده‌ای از قبیل عدم آمادگی، که روی آوردن به متخصصان حتی متخصصان خارجی را الزامی می‌ساخت، وجود داشته و یا اینکه مشکلات مالی دستاویز قرار گیرد. به هر صورت، این دستاویزها با دست کم گرفتن اهمیت اخبار تلویزیونی در آن زمان همخوانی کامل دارد. درستی این نظر در سال 1956 با اولین رویداد سیاسی جدی روشن شد (منظور بحران کانال سوئز است که در آن ماجرا بلژیک از سیاست مداخله گرانه‌ی فرانسه جانبداری نکرد). در آن زمان بود که بلژیک راهی بسیار ابتدایی برای پخش برنامه‌ی خبر اختصاصی خود پیدا کرد.
با تدوین سیاست مستقل تهیه‌ی برنامه توسط رادیو تلویزیون بلژیک (RTB) وابستگی آن کشور به فرانسه رو به کاهش گذاشت. در سال 1966 تنها 15 درصد برنامه‌ها در فرانسه تولید می‌شد. در هر حال این رقم گمراه کننده است؛ زیرا تفاوت نسبت برنامه‌های فرانسوی را در انواع مختلف برنامه‌هایی که پخش می‌شود، پنهان می‌کند. به عنوان مثال، در بخشهایی که توسط رادیو و تلویزیون بلژیک تقویت شده بود، مثل گزارشهای تبلیغاتی، اتکا به فرانسه شدیداً کاهش یافت؛ اما در مورد برنامه‌های سرگرم کننده، بخصوص برنامه‌های دنباله دار و مجموعه‌های تلویزیونی وضع به کلی فرق می‌کرد. روی هم رفته، بیش از 80 درصد برنامه‌های دنباله دار و مجموعه‌های تلویزیونی در فرانسه تولید می‌شد. (6)
تا سال 1970 وابستگی بلژیک به فرانسه از نظر داستان عمدتاً در سیاست خرید آن کشور مشهود بود. از آن زمان تاکنون دو نوع وابستگی دیگر نیز مشاهده شده است. نخست آن که بلژیک در محدوده‌ی بسیار کوچک امکانات خود نمایشهای تلویزیونی یا برنامه‌های دنباله داری با استفاده از الگوی فرانسه تدارک دیده است. می‌توان از نمایشهایی نام برد که صحنه‌ی وقوع آنها محلی است، در آنها از لهجه‌های محلی استفاده می‌شود و حتی محل بازی آنها جایی خاص در بلژیک است. اما این نمایشها دقیقاً همان حال و هوای نمایشهای جدید فرانسوی را دارد.
همچنین باید از سریالهای اقتباس شده از داستانهایی که در قرن نوزدهم مقبولیت عام داشت، یاد کرد. در اینجا نیز مثل داستانهای پلیسی، فکر از فرانسه گرفته شده است. در یکی از نمایشهای دنباله دار تلویزیونی (قهرمان مخلوق S.A.Steeman) یعنی کارآگاه ونس درست مثل کارآگاه بورل، همتای فرانسوی خود، سربزنگاه وارد معرکه می‌شود.
دومین وابستگی بلژیک به فرانسه در شکل تولید بین المللی آن کشور به چشم می‌خورد. اکنون چند سالی است که بین المللی شدن تولید مشاهده می‌شود. این به معنی مداخله‌ی یک سازمان تلویزیون بیگانه در تهیه‌ی یک سلسله برنامه‌ی تلویزیونی از همان آغاز کار است. به عنوان مثال، در یک سلسله برنامه فرانسوی مفروض، بلژیک داستان (7) خاص خود را در داخل کشور و با شرکت بازیگران بلژیکی تولید می‌کند. در مقیاس وسیع‌تر سازمانهای تلویزیونی تعدادی از کشورها از جمله بلژیک در مورد تهیه‌ی تعدادی فیلم مرتبط به هم یا دارای یک موضوع عمومی یا بن مایه مشترک توافق می‌کنند. هر یک از کشورهای شرکت کننده فیلم خودش را تولید می‌کند. بدین شکل از طریق همکاری و مبادله، مجموعه‌ای بین المللی از برنامه و داستانهای آماده‌ای (8) تولید می‌شود که نباید چه از نظر نویسندگی و چه از نظر انطباق با واقعیت، انتظار زیادی از آنها داشت. مسلماً این نوع تولید مشترک زمانی موفقیت آمیز خواهد بود که بتواند تا سرحد امکان قابل درک باشد. به هیچ شکل نباید از شیوه‌ی متداول بیان داستان فاصله گرفته شود. محتوا نیز باید در حیطه‌ی موازین اخلاقی و سیاسی مورد قبول واقع شود. در نتیجه، تجربه‌ی داستان و رابطه‌ی شخص با دنیای تصورات به صورت یک برنامه‌ی تکراری و یکنواخت هر بعدازظهر در خواهد آمد.

پیدایش تلویزیون کابلی

رادیو تلویزیون بلژیک با قربانی کردن یک بخش به منظور امکان پذیر ساختن بقای بخش دیگر توانست گونه‌ای استقلال به دست آورد، اما گسترش تلویزیون کابلی موجب تغییر بنیادی اوضاع شد. (9) بلژیک با 13 کانال کابلی موجود (برخی به زبانهای خارجی) در اروپا مقامی منحصر به فرد دارد و تنها کشوری است که چنین طیف وسیعی از برنامه‌ها را ارائه می‌کند. با وجود سه کانال آلمانی، دو کانال هلندی، دو کانال بلژیکی به زبان فرانسه، سه کانال فرانسوی، رادیو تلویزیون لوکزامبورگ و سه کانال انگلیسی، اوضاع نسبت به ده سال پیش به شدت تفاوت کرده است. گرچه نمی‌توان میزان این تغییر را تنها از نوآوریهای فنی یا افزایش تعداد برنامه‌های موجود، مورد سنجش قرار داد؛ زیرا این کار موجب نادیده گرفته شدن نقش گسترش تلویزیون کابلی در بروز کشاکش عمیق سیاسی - اجتماعی در وضعیت فعلی ارتباطات خواهد شد.
این کشاکش به هیچ روی در حکم یک تحول صرف یا نتایج غیر عمدی کاربرد فن آوری جدید نیست. این گونه فکر کردن به معنای دست کم گرفتن زمینه‌ای است که تلویزیون کابلی در آن به رشدی سریع پرداخت و ویژگی شاخص آن حمله به انحصار است. دقیق‌تر آن که این نوع تفکر موجب دست کم گرفتن حضور بی‌امان منافع خصوصی در بطن تلویزیون کابلی خواهد بود. به این گفته این حقیقت را اضافه کنید که جدا از چند ویژگی زشت از جمله پخش آگهی (که در بلژیک مجاز نیست، هر چند بینندگان تبلیغات تلویزیون کشورهای همسایه را دریافت می‌کنند)، این «تجاوز به» محدوده‌ی انحصار کاملاً قانونی است و توسعه آن طوری سازمان داده شده است که مقامات دولتی فعالانه در آن دخالت دارند و خواننده متوجه می‌شود که مطالعه‌ی تلویزیون کابلی می‌تواند تا حدود زیادی موجب روشن شدن مشکلی بزرگ تر، یعنی سیاست ارتباطات در بلژیک شود.
در هر حال درسهایی که باید از توسعه‌ی تلویزیون کابلی در بلژیک گرفت، چگونگی وقوع این تحول، اعمالی که به خاطر آن صورت گرفت یا برعکس به اجرا در نیامد، راهبردهایی که در کار دخالت داشت و یا فقدان بصیرت در کار، همه خارج از محدوده جغرافیایی بلژیک نیز واجد اهمیت هستند. آنچه امروز در بلژیک دیده می‌شود پیش درآمد حادثه‌ای است که فردا در برخی دیگر از کشورهای اروپایی رخ خواهد داد. در آغاز دهه‌ی 1980 در حال گام نهادن به عصر رقابت جهانی بین کانالهای تلویزیونی هستیم. آنچه دیروز پخش از طریق کابل در بلژیک انجام داد، فردا از طریق ماهواره‌های پخش مستقیم و تلویزیون‌های کابلی در دیگر کشورهای اروپایی انجام خواهد شد. مسلماً دامنه‌ی عمل این ماهواره‌ها که کمتر از سه سال دیگر آماده فعالیت خواهند شد، از مرزهای ملی فراتر خواهد رفت. این بدان معناست که می‌توان برای برخی از کشورهای اروپایی بدون آن که خود خواسته باشند، برنامه پخش کرد. حتی اگر این کار با پیش بینی قبلی صورت گیرد می‌توان این برنامه‌ها را از طریق سیستمهای پخش کابلی و تقویت به سمت نواحی مورد نظر که دسترسی مستقیم به آنها امکان پذیر نیست، هدایت کرد. از آنجا که ماهواره‌های پخش مستقیم اقدام به پخش آگهی خواهند کرد ممکن است سازمانهای ملی تلویزیون کشورهای اروپایی در فاصله‌ی سالهای 1980 تا 90 با همان وضعیتی مواجه شوند که سازمان ملی تلویزیون بلژیک از سال 1970 با آن رو به رو بوده است. برخی کشورهای مهم اروپایی بویژه جمهوری فدرال آلمان (10) از هم اکنون اقداماتی برای مقابله با این وضع به عمل آورده‌اند. در هر حال، جدا از این حقیقت که هنوز هیچ پاسخ مشخصی یافت نشده است، باید در نظر داشت که عده‌ی زیادی افراد دارای افکار محافظه کارانه وجود دارند که مانع انعقاد قراردادهای بسیار محدود کننده با کشورهای دیگر می‌شوند. نمونه‌ی بلژیک نشان می‌دهد که چگونه حتی در مواقعی که تضمینهای قانونی وجود دارد، دولتها قادر به مقاومت در برابر فشارهای وارد از سوی صنایع نیستند.
تلویزیون کابلی عبارت است از روش پخش و دریافت تصاویر تلویزیونی از طریق سیم؛ گرچه پخش بی‌سیم قدمی بزرگ رو به جلو تلقی می‌شود، معلوم شده که هنوز در برخی موارد، استفاده از سیم یا کابل ضرورت دارد. استفاده از سیم موجب کیفیت بهتر تصویر دریافتی می‌شود و در برخی موارد، آنجا که وضعیت زمین یا وضع محیط شهری، دریافت تصویر از آنتن را با اشکال مواجه می‌کند و یا مانع کار می‌شود، تنها راه چاره است. طرز کار تلویزیون کابلی نسبتاً ساده است. تعدادی آنتن سیگنال‌های پخش شده را دریافت کرده به ایستگاه مرکزی می‌فرستند. در آنجا این علایم پس از آماده شدن به شبکه‌ی کابل خورانده می‌شود. آماده سازی عبارت است از تشدید یا تغییر سیگنال‌ها، تغییر جای فرکانس و مرتبط ساختن آنها با خود شبکه و با استفاده از تقویت کننده‌هایی که در فواصل معین کار گذاشته شده‌اند تا سیگنال‌هایی را که در هنگام انتقال با کابل تمایل به ضعیف شدن دارند، تقویت کنند.
بلژیک اولین کشور اروپایی بود که فعالانه به تلویزیون کابلی علاقه نشان داد. کوتیدل، اولین شرکت تلویزیون کابلی بلژیک، در سال 1960 یعنی بیش از 20 سال قبل تأسیس شد. شروع به کار اولین شبکه‌ی تلویزیون کابلی در بلژیک بیشتر دلایل فنی داشت. در نامُور که شهری در دل دره است، دریافت درست تصاویر تلویزیونی جز با داشتن آنتن اختصاصی گران قیمت که در برخی موارد، گران‌تر از خود دستگاه تلویزیون تمام می‌شد، امکان پذیر نبود. گرچه قطعاً دلایل فنی موجب انتخاب نامور به عنوان نقطه‌ی شروع تلویزیون کابلی گردید، تصور این که صرفاً همین دلایل باعث این انتخاب شد، نادرست است. نباید فراموش کرد که موقعیت جغرافیایی بلژیک به گونه‌ای است که دریافت برنامه‌های خارجی را امکان پذیر می‌سازد. این گونه برنامه‌ها که از طریق کابل تقویت می‌شد، امکان انتخاب گسترده را در اختیار مشتریان بالقوه قرار داد. در سال 1967 شرکت کوتیدل بین نامور که در آنجا تصاویر تلویزیونی فرانسه از طریق آنتن قابل دریافت بود، و لی‌یژ که انجام این کار در آنجا عملی نبود، از طریق امواج رادیویی ارتباط برقرار ساخت. بعداً در مرحله‌ای وسیع‌تر، شهرهای ور - وی یه (Verviers) و ویزه (Vise) توانستند برنامه‌های فرانسه و RTL را که در این فاصله به حوزه‌ی فعالیت شرکت تلویزیون کابلی اضافه شده بود، دریافت کنند. سرانجام، بین برخی نواحی بروکسل ارتباط برقرار شد و زان پس برخی از نواحی شهرداری منطقه‌ی بروکسل که قبلاً توسط کوتیدل مجهز به کابل شده بودند، به این شبکه‌ی ارتباطی پیوستند. این جریان و چگونگی توسعه‌ی آن به وضوح نشان می‌دهد که از همان آغاز کار هیچ گاه قصد آن نبود که تلویزیون کابلی از نظر فنی وضع دریافت برنامه‌ها را بهبود بخشد، بلکه هدف تغییر وضعیت تلویزیون در بلژیک بود. در سال 1970 به علت علاقه مند شدن شرکتهای بزرگ دست اندرکار تولید یا توزیع نیروی برق و نیز مقامات دولتی و مصرف کنندگان به تلویزیون کابلی، این تلویزیون نیرویی تازه یافت. از آن زمان به بعد نصب کابل، بویژه در نواحی بسیار پرجمعیت که در آنجا موضوع تلویزیون مدار بسته به طور بالقوه سودآور بود، در مقیاسی وسیع انجام گرفت. تعداد برنامه‌ها و تعداد مشترکان شدیداً افزایش یافت. طبق آمار اتحادیه‌ی حرفه‌ای پخش تلویزیونی (Union Professionellede Telle distribution RTD) شمار مشترکان که در سال 1970 بالغ بر 23989 نفر بود، در سال 1978 به 1/8 میلیون نفر رسید. ارقام سالانه به طور مفصل در جدول شماره‌ی یک به دست داده شده است.
** جدول شماره‌ی یک. تعداد افراد دارای تلویزیون و مشترکان تلویزیون کابلی

سال

تعداد گیرنده‌ی سیاه و سفید (11)

تعداد گیرنده‌ی رنگی (12)

کل تعداد تلویزیون‌ها

اداره دولتی تلفن و تلگراف (13) RTT

RTD

1970

2099893

 

 

؟

23989

1971

2202543

 

 

؟

82830

1972

2237865

50702

2288567

185792

213350

1973

2207617

168420

2376037

372833

390529

1974

2106456

357743

2464201

785216

654434

1975

1975958

573270

2549228

1063831

10252219

1976

1818808

827042

2645850

1388236

1501273

1977

1712742

1098397

2811145

1673617

1735742

31-8-78

1585275

1276713

2861988

1861361

(14)1926919

مأخذ: اطلاعات به جز ستون آخر که از (Union Professionalle de RTD Teledistribution) گرفته شده توسط اداره تلفن و تلگراف (Regie des TT) در اختیار قرار داده شده است.
تا 31 دسامبر 1978 چهل و دو شرکت تلویزیون کابلی به اتحادیه‌ی حرفه‌ای پخش تلویزیونی U.P.T پیوسته بودند. وضعیت حقوقی آنها بدین گونه است که یا کاملاً در اختیار شهرداری قرار دارند، یا به طور مشترک توسط شهرداری و بخش خصوصی اداره می‌شوند و یا این که صرفاً به صورت شرکت خصوصی هستند. طبق برآورد، تعداد کل مشترکان تلویزیون کابلی به طور مساوی میان این سه دسته پخش می‌شود.
سودآوری شبکه بستگی به هزینه‌های تأسیسات، نگهداری و عملیات، در برابر درآمدهای هر یک از تأسیسات و حق اشتراک دریافتی دارد. احتمال سودآوری تلویزیون کابلی در نواحی بسیار پرجمعیت شهری، که تعداد مشترکان بالقوه در آنجا زیاد است، بیشتر خواهد بود. وقتی که تنها نفع مادی مورد نظر باشد، مثل مورد شرکتهای خصوصی، مراکز شهری برای نصب شبکه‌ی تلویزیونی کابلی ترجیح دارد. وقتی سودآوری انگیزه نباشد، مثل مورد شرکتهایی که اداره‌ی آنها به کلی در اختیار شهرداری است، تلویزیون کابلی یکی از خدمات عمومی محسوب می‌شود که همه کس می‌تواند با پرداخت بهای یکسان از آن استفاده کند. شرکتهای دارای مالکیت مشترک این دو رهیافت را با یکدیگر تلفیق می‌کنند. این گونه شرکتها به صورت مؤسسه‌هایی اداره می‌شوند که در آن یک مقام دولتی به عنوان سرپرست، با مدیری از بخش خصوصی که عملاً مسئول اداره‌ی سازمان است، همکاری می‌کند. آنها جهت سرمایه گذاری سرانه برای هر خانه، سقفی تعیین می‌کنند و اگر شهرداری بخواهد کل منطقه دارای کابل باشد هزینه‌های آن را تأمین خواهد کرد.
به عکس دیگر کشورهایی که تلویزیون کابلی در آنها توسعه‌ی فراوان یافته، مثل آمریکا و کانادا، شرکتهای تلویزیونی کابلیِ بلژیک در هر وضعیت حقوقی‌ای که باشند ارتباطی نزدیک با شرکتهای خصوصی برق دارند. درک ارتباط میان تأسیس برق و تلویزیون آسان است.
گستراندن تلویزیون کابلی برای شرکتهای برق کار ساده‌ای است؛ زیرا شبکه‌ی موجود برای توزیع برق و دانش فنی کسب شده در این زمینه، به شرکتهای توزیع برق اجازه می‌دهد که بدون برخورد با مشکلات پیچیده‌ی فنی و با کمترین هزینه، به توزیع برنامه‌های تلویزیونی بپردازند. این کار همچنین تجارتی است پر سود. زیرا اولاً تلویزیون کابلی فعالیتی است که سود خوبی دارد، هر چند کسب سود به درازا می‌کشد. بدون شک توسعه‌ی شبکه‌ی تلویزیون کابلی موجب افزایش مصرف خانگی برق خواهد شد. گفته می‌شود که هدف شرکت الکتروبل از تأسیس شرکت تلویزیونی کابلی کوتیدل در سال 1960 کاهش مصرف برق در اوایل شب که مصرف به اوج خود می‌رسد، بوده است. گذشته از این، در دوزو کلکهای بازاریابی‌ای که شرکتهای برق به منظور فروش بیشتر علیه یکدیگر سوار می‌کنند، تلویزیون کابلی به آنها امکان می‌دهد که در برخی از نواحی یا مناطق شهرداری جای پای محکم‌تری به دست آورده، ابتدا به توزیع برنامه‌های تلویزیونی و در پی آن، به فروش برق بپردازند.
گسترش تلویزیون کابلی در بلژیک، توسط بخش خصوصی صورت گرفته و به طور مستقیم یا غیرمستقیم ارتباطی نزدیک با آن دارد. بدین لحاظ، این گسترش به صورتی انجام گرفته که بیشتر به منافع خاص مالی یا انتخاباتی کمک کند تا سیاست کلی ارتباطات کشور. از همه‌ی اینها گذشته، گنجاندن حمایت قاطع از ایجاد یک شبکه‌ی تلویزیونی کابلی در شهرداری شهر یا محل زندگی، در برنامه‌های انتخاباتی اشخاص، روشی مؤثر و ساده است. شیوه‌ی گسترش تقریباً بی‌نظم شبکه‌ها، محدود شدن دخالت دولت به ایجاد یک سیستم ملی تقویت امواج رادیویی، موافقت با تقویت کردن آگهی خارجی برای پخش در داخل کشور، علی رغم قانونی که انجام این کار توسط رادیو تلویزیون فرانسه - بلژیک (RTFB) را ممنوع ساخته است (برنامه‌های رادیو تلویزیون بلژیک به زبان فرانسه از برنامه‌هایی که به زبان Flemish پخش می‌شود، مجزاست)، کوتاه آمدن وزیران در مورد مسئله‌ی کنترل، و کشمکشهای شرکتهای تلویزیونی کابلی با رادیو تلویزیون فرانسه - بلژیک و انجمنهای مصرف کنندگان، همگی نشان دهنده‌ی آن است که سیاستی که در مورد اداره‌ی شرکتهای تلویزیونی کابلی مورد پیروی قرار گرفته، بیشتر پیروی از «امر انجام شده» (15) بوده است. وزارت پست و ارتباطات نقش خود را به ایجاد یک نگرش واحد بر تلویزیون کابلی، آن هم تنها از دیدگاه زیربنای فنی محدود کرد.
تأثیر این خط مشی پیروی از «امر انجام شده»، دادن پاسخهای خاص و پر اهمیت به پرسشهایی بود که هیچ گاه در گذشته مورد بحث آزادانه قرار نگرفته بودند؛ همچون مسائل راجع به ارزشهای مرتبط با گسترش برخی از الگوهای ارتباطات، و انتخابهای اجتماعی دربردارنده‌ی آن الگوها. بدین شکل، وضعیتی غیرقابل بازگشت ایجاد شده که در حال حاضر بر موازنه‌ی میان دیدگاه آزادمنشانه‌ی طرفداری از فعالیت بخش خصوصی در ارتباطات، و تلقی ارتباطات به عنوان یکی از خدمات عمومی سنگینی می‌کند. پخش مجدد آگهی‌ها و برنامه‌های RTL مثال خوبی است. اگر دولت می‌خواست قانون را دقیقاً اجرا کند می‌توانست جلو هر دو را سد کند. آنچه مسلم است این که پیروی از چنین رویه‌ای از لحاظ سیاسی غیرقابل تصور شده است. هیچ کس، چه در جناح راست و چه در جناح چپ، نمی‌خواهد جلو فعالیت RTL را بگیرد. «امر انجام شده» همان طور که مرسوم این قبیل امور است، به صورت یک نیاز درآمده است و بازگشت به وضع قبلی غیر ممکن به نظر می‌آید.
در هر حال، کار به همین جا خاتمه پیدا نمی‌کند و سیاست امر واقع شده صرفاً به معنای طفره رفتن از اجرای قانون و گسترش چیزهایی که صریحاً منع شده به موازات آن نیست این سیاست اعتبار قانون را به چالش می‌کشد و احتمالاً در همین جاست که به صورت بخشی از راهبردی پردامنه‌تر درمی‌آید. گسترش تلویزیون کابلی نفی بالفعل انحصار است. درست است که توزیع برنامه‌های تلویزیونی به گونه‌ای کاملاً قانونی صورت می‌گیرد، اما تلویزیون کابلی در حین کار از نظر کیفی تغییراتی در شرایط اعمال انحصار ایجاد می‌کند این امر رقابتی را که به خاطر وضعیت جغرافیایی بلژیک، در گذشته نیز وجود داشت ولی قبل از ارائه‌ی تلویزیون کابلی چندان گسترده نبود، کامل می‌کند. نگاهی به جدول شماره‌ی دو نشان می‌دهد که ارائه‌ی تلویزیون کابلی در سطح گسترده باعث کاهش جدی بینندگان و شنوندگان RTL شده است.
** جدول 2: تعداد بینندگان کانال‌های تلویزیونی فرانسه زبان در بلژیک (برحسب درصد)
بین المللی شدن تلویزیون در بلژیک
مأخذ: گزارشهای فعالیت سال 1977 RTFB

پیامدهای تلویزیون کابلی

جدول فوق نمایانگر تاخت و تازهای کانال‌های تلویزیون کابلی و RTL است؛ تاخت و تازی که به نظر می‌رسد امروز به نقطه‌ی اوج خود رسیده باشد. در هر حال، در مورد ارقام مربوط به RTB باید توجه داشت که تعداد بینندگان در مواقعی که برنامه‌های بازجویی یا برنامه‌های ویژه نمایش داده می‌شود به زیر 40 درصد کاهش پیدا کند و در هنگام نمایش فیلم به بالای 60 درصد افزایش یابد. در نتیجه‌ی وجود تلویزیون کابلی، RTFB مجبور به رقابت با کانال‌هایی است که هیچ گونه دلمشغولی فرهنگی ندارند یا از پشتوانه‌هایی به مراتب بزرگتر برخوردارند.
بی‌تردید به خاطر همین رقابت است که تعداد فیلمهایی که توسط RTFB نمایش داده می‌شود، افزایش یافته است. 164 فیلم در سال 1974، 172 فیلم در سالهای 76-1975 و 218 فیلم در سال 1977.
بنابراین گسترش تلویزیون کابلی، RTFB را با خطر کاهش بیننده مواجه می‌کند و همین از دست دادن بیننده باعث می‌شود تا تقاضای لغو انحصار علناً مطرح گردد. نتایج حاصل از عملیات فنی (گسترش تلویزیونی کابلی) چونان اهرمی جهت درخواست [به کار بستن] سیاست دیگری درباره‌ی ارتباطات مورد استفاده قرار خواهد گرفت. در هر حال، این حقیقت که شرکتهای خصوصی منافعی در تلویزیون کابلی دارند این احتمال را که مبارزه با انحصار، انگیزه‌ای جز آرزوی بازگشت به الگوی متداول تلویزیون آزاد، یعنی الگوی ارتباطات تجاری که توسط بخش خصوصی اداره می‌شود داشته باشد، منتفی می‌سازد. شیوه‌ی ارائه‌ی تلویزیون کابلی در بلژیک به خوبی نشان می‌دهد که سیاست «بگذار بکنند» (16) در سطح فنی، کمکی به خواسته‌های ترقی خواهانه نمی‌کند. بی‌تردید این امر درس تازه‌ای نیست؛ در صورت نیاز، برای قانع شدن می‌توان نگاهی به ایتالیا در دوران پس از انحصار انداخت. گرچه شرایط در بلژیک در چنان مقیاس وسیعی قرار ندارد، به نظر نمی‌آید که پیچیده‌تر از اوضاع ایتالیا باشد.
ظرف کمتر از ده سال، تلویزیون کابلی صحنه‌ی تلویزیون بلژیک را به کلی دگرگون کرده است. دلیل این تغییر وضع، نه در سیاست کلی و هماهنگ شده‌ی دولت و نه در قدرتهای خاص فن آوری است. هر چند تکامل فنی واقعیت دارد، عامل تعیین کننده در مورد این تکامل، شماری از عوامل سیاسی - اقتصادی بوده‌اند که بخشی از تلاشی وسیع به منظور مبارزه با اندیشه‌ی انحصار و سرپیچی از ممنوعیت پخش آگهی‌های تلویزیونی است. این تغییر شکل با مشارکت فعال نمایندگان منتخب و از طریق شرکتهایی که کاملاً در اختیار شهرداریها بوده یا به طور مشترک با شهرداری‌ها اداره می‌شدند و بیشتر نگران اثرات کوتاه مدت تلویزیون کابلی بودند تا یک سیاست کلی پایدار راجع به تلویزیون به عنوان یکی از خدمات عمومی صورت گرفت. امروز این تغییر شکل به صورت یک حقیقت درآمده است و هرگونه سیاست ارتباطاتی باید موازنه‌ی قوای ناشی از اجرای سیاست «بگذار بکنند» در ده سال گذشته را به حساب آورد. این امر به وضوح، در مذاکرات چند ماهه‌ای که در مورد نیاز به قانون جدید به عمل آمده است به چشم می‌خورد. شرکتهای تلویزیونی کابلی نشان داد‌اند که قویاً تصمیم دارند صرفاً مدیران بیطرف یک فن آوری تازه باشند. این شرکتها با استفاده از قدرت «امر انجام شده» پیشنهادهایی مطرح می‌کنند و یا مخالفتهایی به عمل می‌آورند که پایبندی آنها به یک سیاست ارتباطاتی مفصل را نشان می‌دهد.
اکنون که از منظری متوازن‌تر و ساختاری به تلویزیون بلژیک نگاه می‌کنیم؛ متوجه می‌شویم که تلویزیون کابلی محور یک نظام پیچیده است. در اینجاست که تأثیر متقابل نیروهای تعیین کننده‌ی نظام تشکیلاتی، آشکارتر از همیشه به چشم می‌خورد. تلویزیون کابلی کانون، موضوع و وسیله دو گونه برخورد است. اولاً تلویزیون کابلی مدافعان قرار داشتن تلویزیون تجاری در دست بخش خصوصی را در برابر کسانی که ارتباطات را نوعی خدمت عمومی می‌دانند، قرار می‌دهد. ثانیاً شامل دو نظریه راجع به خدمات عمومی می‌شود که در مورد مسئله‌ی حفظ انحصار RTB با هم اختلاف دارند؛ هر چند که این دو نوع کشاکش جدا از یکدیگر توسعه نمی‌یابند، بلکه از طریق تلویزیون کابلی با یکدیگر ارتباطی تنگاتنگ برقرار می‌کنند. اگر بخواهیم دقیق‌تر باشیم، می‌توانیم بگوییم که دسته‌ی اول در پی یافتن راه حلی با کمک دسته‌ی دوم است. (17) طرفداران نظریه‌ی فعالیت آزادمنشانه / خصوصی با بهره برداری از مخالفت تلویزیون محلی با انحصار، سرگرم دفاع از دستاوردهای خود و گسترش اختلاف از طریق طرح پیشنهاد به دست گرفتن کنترل برنامه ریزی و مدیریت برنامه‌های واقعی می‌باشند. از طرف دیگر، مدافعان نظریه‌ی ارتباطات به عنوان یک خدمت عمومی، از طریق انجام تجربیاتی دال بر ایده متفاوتی از آنچه می‌توان خدمت عمومی نامید، در پی اجرای سیاستی در مورد گونه‌های جدید ارتباطات هستند و در عین حال سعی می‌کنند مانع از آن شوند که مدافعان نظریه‌ی آزادمنشانه از مخالفت سیاست جدید با انحصار، به نفع خود بهره برداری کنند.

پی‌نوشت‌ها:

1. For more detailed information concerning the legal status of the Belgian radio and television organization and is evolution see M. Verheyden, La radio-télévision face au pouvoir, l'expérience belge, Louvain, Centre de Techniques de Diffusion, université Catholique de Louvain, 1970.
2. Institut National de Radiodiffusion
3. Ibid., p. 23.
4. Ibid., p. 36.
5. Ibid., pp. 37-8.
6. RTBF, Rapport d'activetés, 1977, p. 91.
7. episode
8. off-the-plg
9. See J. M. Piemme, 'La télédistribution'. Courrier hebdomadaire du CRISP, No. 856, 20 April 1979.
10. اچ. لوست، تلویزیون بلژیک، مصاحبه در تله موستیک، 13 دسامبر 1979: "و در مقایسه با دیگران از خودمان دفاع نمی‌کنیم. به عنوان مثال آلمان و اختلاف آن با لوگزامبورگ بر سر ماهواره در نظر بگیرید... رادیو و تلویزیون لوگزامبورگ (RTL) می‌خواست عمدتاً به منظور ارسال پیامهای بازرگانی به سوی آلمان از ماهواره استفاده کند. خطر اول، کانالی در اولین ماهواره فرانسه با برنامه‌هایی بود که بعداً همزمان (Post-synchronized) می‌شد یا عناوین فرعی آلمان برای آن گذارده می‌شد...
از آنجا که مدار ماهواره فرانسه بخش بزرگی از خاک آلمان را پوشش می‌دهد این کار به خوبی عملی بود. از طرف دیگر موافقت نامه‌ای میان فرانسه و آلمان وجود داشت که به موجب آن [ژیسکار] دیستن به [هلموت] اشمیت اطمینان داد فرانسه پخش هیچ برنامه مشکل ساز برای آلمان از طریق ماهواره خود را قبول نخواهد کرد. من پیش نویس موافقت نامه را دیدم و عبارت مورد استفاده geaer l' Allemagne بود. این اولین اطمینانی بود که فرانسه به آلمان داد. دولت فرانسه به رادیو تلویزیون لوگزامبورگ پاسخ منفی داد در حالی که آن دولت از طریق Hauas 29 درصد سهام تلویزیون کابلی لوگزامبورگ (CTL) را در اختیار داشت... رادیو تلویزیون لوگزامبورگ می‌گفت «ما امکانات پرتاب ماهواره اختصاصی خودمان را داریم.» این گفته درست است. آنها از پشتیبانی مالی و فنی آمریکائیان و دیگران برخوردارند. شرکتهای چند ملیتی الکترونیکی آماده سرمایه گذاری در این ماهواره که مدتی زیان خواهد داد هستند، با این هدف که بتوانند تمامی برنامه‌های کم ارزشی را که در سرتاسر اروپا پخش خواهد شد، به فروش برسانند. آنها سپس اظهار داشتند، «ما ماهواره اختصاصی خود را که هدف آن آلمان، فرانسه و هلند است پرتاب خواهیم کرد»... در این مرحله [هلموت] اشمیت سیاستی متفاوت در پیش گرفت. او اینک خواهان آن است که یک موافقت نامه اروپایی در جهت ممنوعیت فعالیت فرستنده‌های تجاری که عمدتاً کشورهای همسایه را هدف قرار می‌دهند به امضاء برسد.
تی. ام: یک فکر نو، یک فکر انقلابی، اینطور نیست؟
اچ. لوست: اما این فکر مبتنی بر موافقت نامه 1977 بروکسل است که شورای اروپا مبتکر آن بود. هدف این پروژه صیانت از حاکمیت ملی در امر رادیو و تلویزیون است. لوگزامبورگ روش بسیار بدی اتخاذ کرد. آقای ورنر و آقای تورن علناً گفتند آلمان از روشهایی استفاده می‌کند که به شکلی ناخوشایند تداعی گر گذشته روشهای آن کشور است. به محض این که چنین چیزی به آلمانی‌ها بگویید موی آنها سیخ می‌شود... و صدراعظم اشمیت هیچ سخن دیگری اظهار نداشت. در هر حال اینکار به طریقی دیگر انجام خواهد شد. کمیسونی در آلمان تشکیل جلسه می‌دهد و کل مسئله را دقیقاً بررسی خواهد کرد. مهم‌تر این که سازمان تلویزیون آلمان به خوبی دفاع می‌کند. در طول تابستان شش یا هفت برنامه درباره تلویزیون کابلی که در حال فراگیر شدن در آلمان است و نیز درباره معضل ماهواره پخش خواهد شد. تابستان به صورت فراگیر درمی‌آید. این در حالی است که ما به سهم خود هیچ کاری نکرده‌ایم.
1. تلویزیون‌های سیاه و سفید
12. تلویزیون‌های رنگی
13. اداره دولتی تلفن و تلگراف
14. از 31 دسامبر 1978
15. fait accompli
16. laissez-faire
17. در فوریه 1975 وزیر فرهنگ فرانسه هیئتی را با هدف «بررسی توسعه، امکانات بالقوه تحقیقات اقتصادی و فرهنگی و سازمان رسانه‌های جدید دیداری و شنیداری در آینده» تشکیل داد. این هیئت مقدمتاً به مطالعه استفاده‌های "فعالانه" از تلویزیون کابلی در جامعه می‌پرداخت. وزیر اصولی چند را تعیین کرده بود - هدف تقلید از RTB نبود: توزیع کنندگان هیچ نقشی جز انتقال فنی برنامه‌ها به معنای دقیق کلمه نداشتند؛ اهداف و مقاصد به شکل زیر توصیف شد: اطلاع رسانی محلی، آموزش در طول زندگی، مشارکت جامعه محلی در برنامه، وجود گروهی تکنوکرات به نمایندگی از طرف جامعه به منظور انجام این تجربه. در مارس 1976 وزیر فرهنگ پس از بررسی درخواستها تصمیم گرفت اجازه انجام اولین تجربه‌ها را صادر کند.
در عمل ابراز عقیده درباره نتایج این اقدام آسان نیست. بیشتر تجارب ندرتاً بیش از دو سال ادامه یافته است. زمان پخش برنامه‌ها نسبتاً کوتاه است (یک تا یک ساعت و نیم در هفته). از این گذشته ترتیبات اداری آنها متزلزل بوده و هست. با این حال با تضعیف قانون مربوط به انجصار که در آن زمان در بلژیک نافذ بود، اجازه انجام این تجربه‌ها داده شد. به هر روی با توجه به این که 9 برنامه مشترکاً از اعتباری ناچیز در حدّ 11 میلیون فرانک بلژیک استفاده می‌کنند معلوم می‌شود در ارزیابی نتایج این تجارب رعایت احتیاط لازم است. در برخی مواقع وزارت فرهنگ تنها منبع تأمین بودجه تلویزیون کابلی نیست اما به جز یک استثناء منبع اصلی اینکار شمرده می‌شود.
بدین ترتیب تلویزیون کابلی به طور مداوم مشکل مالی دارد و به همین علت است که اغلب مدیران آنها شکایت از این دارند که از لحاظ تولید و مدیریت در واقع بندبازی می‌کنند.

منبع مقاله :
صنايع فرهنگي مانعي بر سر راه آينده‌ي فرهنگ، (1380) گردآوری یونسکو، ترجمه مهرداد وحدتي، تهران: مؤسسه‌ي پژوهشي نگاه معاصر، چاپ دوم

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط