نقش خانواده در توسعه فرهنگ حجاب
نویسنده:خجسته ناطق
منبع: روزنامه قدس
منبع: روزنامه قدس
لزوم پوشیدگی زن در برابر نامحرم یکی از مسایل مهم اسلامی است و در قرآن کریم در این خصوص تصریح شده است. به همین دلیل در اصل مطلب از جنبه اسلامی نمی توان تردید کرد. ولی این که بعضی از دختران جوان پوشش خود را به طور کامل رعایت نمی کنند، بیشتر به علت ناآگاهی آنان نسبت به فلسفه حجاب برمی گردد. این گروه غالباً گمان می کنند حجاب موجب سلب آزادی زنان می شود و می پرسند با توجه به اینکه خداوند زن و مرد را آزاد آفریده است، چرا باید فقط زنان حجاب داشته باشند؟ شهید مطهری در پاسخ به این سؤال در کتاب «مسأله حجاب» آورده است: «فرق است بین زندانی کردن زن در خانه و موظف داشتن به این که وقتی می خواهد با مرد نامحرم روبه رو شود پوشیده باشد. در اسلام محبوس ساختن و اسیر کردن وجود ندارد. حجاب در اسلام وظیفه ای است که بر عهده زن نهاده شده تا در معاشرت و برخورد با مرد کیفیت خاصی را در لباس پوشیدن مراعات کند. این وظیفه نه از ناحیه مرد بر زن تحمیل شده و نه چیزی است که با حیثیت و کرامت او منافات داشته باشد و یا تجاوز به حقوق طبیعی او که خداوند برایش تعیین فرموده، محسوب شود.
همچنین گفته است: «شرافت زن اقتضا می کند هنگامی که از خانه بیرون می رود سنگین، متین و باوقار باشد و در طرز لباس پوشیدنش هیچ گونه عمدی که باعث تحریک و تهییج شود به کار نبرد.»
وی با بیان این که یکی از جلوه های رفتاری زن یا مرد مسلمان که نشانه دینداری و عامل صیانت جامعه از فساد و آسیبهای روانی- اجتماعی است، حجاب است، تأکید می کند؛ داشتن پوشش مناسب نه تنها سبب امنیت خود فرد از آسیبهای مختلف است، بلکه سبب تحکیم خانواده، آرامش روانی افراد جامعه و افزایش امنیت در جامعه است.
وی می افزاید: «برای توسعه فرهنگ حجاب در جامعه و اثربخشی شیوه های تربیتی مربوط به حجاب در دل و جان افراد، از یک سو باید رغبت و نیاز درونی نسبت به این مسأله در آنان ایجاد شود تا انگیزه کافی برای بروز رفتار سالم را داشته باشند و از سوی دیگر باید روشها و شیوه های تربیتی فعال و مناسب جانشین شیوه های غلط و منفعل تربیتی گردد.» این روان شناس در ادامه می گوید:
«در حال حاضر بعضی از خانواده ها از وضع پوشش ظاهری نوجوانان و جوانان خود رضایت ندارند و ظهور پدیده ها و رفتارهای نامناسبی در جامعه مانند بدحجابی و نداشتن پوشش مناسب زنان و مردان و یا رفتارهایی که به دور از حیا و وقار هستند سبب آزردگی خاطر بسیاری از افراد جامعه شده و به ثبات و استحکام خانواده ها لطمه وارد کرده است، بنابراین لازم است برای رفع این معضل تمهیداتی اندیشیده شود و از دیدگاههای گوناگون و توسط نهادهای مختلف جامعه که عهده دار این امر هستند برنامه ها و طرحهای مؤثری اجرا شود.»
سیدزاده یادآور می شود: « از دیدگاه روان شناختی شکل گیری هویت جنسی در کودکان از همان سالهای اولیه کودکی آغاز می شود. به همین دلیل کودک حتی از دو سالگی باید لباسهای مناسب جنس خودش را بپوشد. اگر دختر است لباس و ظاهر دخترانه او حفظ شود و اگر پسر است پوشش و ظاهر پسرانه داشته باشد تا دچار اختلال در هویت جنسی نشود. در مورد مسأله حجاب و ایجاد روحیه عفت و حیا نیز از همان سالهای اولیه کودکی باید این رفتارها با شیوه های مناسب آموزش داده شود تا در شخصیت کودک نهادینه شود و عادتهای مناسب نسبت به حجاب بتدریج در شخصیت او شکل گیرد، در این صورت در نوجوانی و جوانی تابع همان ارزشها عمل می کند و از هنجارها و ارزشهای سالم جامعه منحرف نخواهد شد.»
سیدزاده در پایان خاطرنشان می کند: «از اصول مهمی که در تربیت دینی کودکان و نوجوانان باید مد نظر قرار گیرد، استفاده از شیوه های مناسب تغییر رفتار است که در تشویق یا تنبیه فرزندان بخصوص در مورد حجاب افراط نشود. زیرا گاهی با یک نگاه یا کاهش مقداری از محبت و امتیازاتی که قبلاً به آنان داده بودند، می توان رفتار نوجوان را اصلاح کرد و به تذکرات و اصرارهای مداوم نیازی نیست، زیرا ممکن است ملامت و سرزنش و تذکرات افراطی، لجبازی فرزندان را تحریک کند و در نتیجه رفتارهای مناسب در آنان شکل نگیرد.
همچنین گفته است: «شرافت زن اقتضا می کند هنگامی که از خانه بیرون می رود سنگین، متین و باوقار باشد و در طرز لباس پوشیدنش هیچ گونه عمدی که باعث تحریک و تهییج شود به کار نبرد.»
توسعه فرهنگ حجاب در جامعه
زهرا سیدزاده، کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، مسأله حجاب را از دیدگاه روان شناختی مورد بررسی قرار داده، در این مورد می گوید: «برای دستیابی به اهداف تربیت دینی، توسعه فرهنگ تعالی بخش حجاب و عفاف اهمیت ویژه ای دارد. در حقیقت پویایی تربیت دینی در شرایط کنونی به پویایی روشها، نگرشها و برنامه هایی وابسته است که در سطح خانواده، نظامهای آموزشی و سیاستهای حاکم بر جامعه مطرح می شود و باید از حالت کلیشه ای و تحمیلی خارج شده و با روشهای علمی و صحیح ارایه شود.»وی با بیان این که یکی از جلوه های رفتاری زن یا مرد مسلمان که نشانه دینداری و عامل صیانت جامعه از فساد و آسیبهای روانی- اجتماعی است، حجاب است، تأکید می کند؛ داشتن پوشش مناسب نه تنها سبب امنیت خود فرد از آسیبهای مختلف است، بلکه سبب تحکیم خانواده، آرامش روانی افراد جامعه و افزایش امنیت در جامعه است.
وی می افزاید: «برای توسعه فرهنگ حجاب در جامعه و اثربخشی شیوه های تربیتی مربوط به حجاب در دل و جان افراد، از یک سو باید رغبت و نیاز درونی نسبت به این مسأله در آنان ایجاد شود تا انگیزه کافی برای بروز رفتار سالم را داشته باشند و از سوی دیگر باید روشها و شیوه های تربیتی فعال و مناسب جانشین شیوه های غلط و منفعل تربیتی گردد.» این روان شناس در ادامه می گوید:
«در حال حاضر بعضی از خانواده ها از وضع پوشش ظاهری نوجوانان و جوانان خود رضایت ندارند و ظهور پدیده ها و رفتارهای نامناسبی در جامعه مانند بدحجابی و نداشتن پوشش مناسب زنان و مردان و یا رفتارهایی که به دور از حیا و وقار هستند سبب آزردگی خاطر بسیاری از افراد جامعه شده و به ثبات و استحکام خانواده ها لطمه وارد کرده است، بنابراین لازم است برای رفع این معضل تمهیداتی اندیشیده شود و از دیدگاههای گوناگون و توسط نهادهای مختلف جامعه که عهده دار این امر هستند برنامه ها و طرحهای مؤثری اجرا شود.»
سیدزاده یادآور می شود: « از دیدگاه روان شناختی شکل گیری هویت جنسی در کودکان از همان سالهای اولیه کودکی آغاز می شود. به همین دلیل کودک حتی از دو سالگی باید لباسهای مناسب جنس خودش را بپوشد. اگر دختر است لباس و ظاهر دخترانه او حفظ شود و اگر پسر است پوشش و ظاهر پسرانه داشته باشد تا دچار اختلال در هویت جنسی نشود. در مورد مسأله حجاب و ایجاد روحیه عفت و حیا نیز از همان سالهای اولیه کودکی باید این رفتارها با شیوه های مناسب آموزش داده شود تا در شخصیت کودک نهادینه شود و عادتهای مناسب نسبت به حجاب بتدریج در شخصیت او شکل گیرد، در این صورت در نوجوانی و جوانی تابع همان ارزشها عمل می کند و از هنجارها و ارزشهای سالم جامعه منحرف نخواهد شد.»
نقش الگوی خانواده
همین مشاور خانواده با اشاره به این که در شکل گیری هر عادت و رفتار مناسب نقش الگوی خانوادگی را نباید از نظر دور داشت، می افزاید: «کودکان آینه وار رفتارهای والدین را تقلید می کنند و الگوی عملی که خانواده ارائه می دهد مانند نحوه پوشش و حجاب مادر یا پدر، تأثیر عمیقی بر رفتار کودک دارد و در واقع پدر و مادر با ارائه اعمال و رفتار مناسب و به شکل غیرکلامی ارزشها و هنجارهای سالم را از همان ابتدا در شخصیت کودک ایجاد می کنند.» به عنوان نمونه فریده مصطفوی فرزند حضرت امام خمینی(ره) در خاطرات خود می گوید: «امام(ره) ما را مقید می کردند معصیت نکنیم و مؤدب به آداب اسلامی باشیم. بخصوص مقید بودند ما حجاب شرعی را حفظ کنیم و در منزل حق هیچ گونه گناهی از جمله غیبت، دروغ، بی احترامی به بزرگترها و توهین به مسلمانان را نداشتیم. ما عملاً این درسها را از امام(ره) آموخته بودیم با این شیوه و روش بود که ما ارزشهای اسلامی را فرا گرفتیم و از نظر تربیتی خود ایشان برای ما الگو بودند، چون وقتی کاری را به ما می گفتند انجام ندهید و ما می دیدیم که خودشان آن کار را انجام نمی دهند، برای خانواده الگوی بسیار خوبی بودند.»سیدزاده در پایان خاطرنشان می کند: «از اصول مهمی که در تربیت دینی کودکان و نوجوانان باید مد نظر قرار گیرد، استفاده از شیوه های مناسب تغییر رفتار است که در تشویق یا تنبیه فرزندان بخصوص در مورد حجاب افراط نشود. زیرا گاهی با یک نگاه یا کاهش مقداری از محبت و امتیازاتی که قبلاً به آنان داده بودند، می توان رفتار نوجوان را اصلاح کرد و به تذکرات و اصرارهای مداوم نیازی نیست، زیرا ممکن است ملامت و سرزنش و تذکرات افراطی، لجبازی فرزندان را تحریک کند و در نتیجه رفتارهای مناسب در آنان شکل نگیرد.