اسماء چیست؟
منبع:مجله پرسمان
خداوند به حضرت آدم «اسما» را یاد داده بود; اما به فرشتگان یاد نداده بود . با این حال از فرشتگان خواست اسما را بگویند، آیا این تبعیض نیست؟
درباره آیه شریف «و علم آدم الاسماء كلها ثم عرضهم علی الملائكه فقال انبئونی باسماء هولاء ان كنتم صادقین; و همه اسما را به آدم آموخت . سپس آنها را بر فرشتگان عرضه كرد و گفت: اگر راست میگویید مرا از نامهای اینها خبر دهید» (12) توجه به دو نكته لازم است:
1 . مقصود از اسما:
الف) «اسما» جمع اسم به معنای علامت و نشانه است .
ب) سراسر آفرینش و جمیع ماسوی الله، نشانهها و آیات خداوندند . به همین جهت، قرآن كریم از «ماسوای خدا» به عنوان «آیه» ، یعنی علامت و نشانه، تعبیر میكند . مقصود از اسما در آیه فوق «جمیع ماسوی الله» ، یعنی همه موجودات عالم هستی است .
مقصود از تعلیم اسما در آیه شریف، علم به ما سوی الله است . علم به تمام اسما، یعنی علم حضوری و ادراك شهودی به حقیقت تمام موجودات عالم هستی و جمیع ما سوی الله . چنین علمی آدم را به تماشا و شهود حقیقت اشیا میبرد و واقع همه چیز را بیپرده به او مینمایاند .
بنابراین، مقصود از تعلیم اسما تعلیمی است كه درك و شهود حقیقت موجودات عالم هستی را در پی دارد نه علم به نام اشیا و دانستن لغت; كه در این صورت فضیلتی و كرامتی برای آدم نبود . زیرا اگر خداوند به فرشتگان هم تعلیم میداد، آنها هم به نام اشیا عالم و مثل آدم یا حتی اشرف از وی میشدند .
2 . تعلیم اسما به آدم، در استعداد و قابلیت این موجود و مخلوق ریشه دارد; همان قابلیت و استعدادی كه فرشتگان از آن بهرهمند نبودند . جایگاه این تعلیم چنان والا بود كه فرشتگان توان تحمل آن را نداشتند و حصول چنین علمی برای آنان ممكن نبود . آنها فعلیت محضاند و هر چه را میتوانند داشته باشند، دارایند . این ویژگی موجود زمینی یعنی انسان است كه دارای قابلیت و استعداد فوق العاده برای درك حقایق هستی است و خداوند، با تعلیم اسما، این استعداد را به فعلیت رساند .
پس «تعلیم اسما» به آدم به معنای علم حضوری و شهود حقیقت موجودات عالم هستی و ما سوی الله است . حصول چنین علمی برای فرشتگان ممكن و مقدور نیست و تنها برای انسان ممكن است . بنابراین، تعلیم اسما به آدم تبعیض نیست . ملائكه استعداد و قابلیت چنین علمی را ندارند . اگر خداوند، به ملائكه امر میكند و از آنان میخواهد از اسما خبر دهند، در واقع این امر تعجیزی است; یعنی هدف از این امر، اثبات عجز و ناتوانی مخاطبان (ملائكه) و برتری آدم و شایستگی وی برای مقام خلیفةاللهی است و در مقام پاسخ به سخن آنان است كه خود را برای خلیفةاللهی لایقتر میشمردند و میگفتند: «اتجعل فیها من یفسد فیها و یسفك الدماء و نحن نسبح بحمدك و نقدس لك» . (13)
برای مطالعه بیشتر رجوع كنید: تفسیر موضوعی، ج14، فصل سوم و المیزان فی تفسیر القرآن، علامه طباطبایی، ذیل آیه 31 سوره بقره .
درباره آیه شریف «و علم آدم الاسماء كلها ثم عرضهم علی الملائكه فقال انبئونی باسماء هولاء ان كنتم صادقین; و همه اسما را به آدم آموخت . سپس آنها را بر فرشتگان عرضه كرد و گفت: اگر راست میگویید مرا از نامهای اینها خبر دهید» (12) توجه به دو نكته لازم است:
1 . مقصود از اسما:
الف) «اسما» جمع اسم به معنای علامت و نشانه است .
ب) سراسر آفرینش و جمیع ماسوی الله، نشانهها و آیات خداوندند . به همین جهت، قرآن كریم از «ماسوای خدا» به عنوان «آیه» ، یعنی علامت و نشانه، تعبیر میكند . مقصود از اسما در آیه فوق «جمیع ماسوی الله» ، یعنی همه موجودات عالم هستی است .
مقصود از تعلیم اسما در آیه شریف، علم به ما سوی الله است . علم به تمام اسما، یعنی علم حضوری و ادراك شهودی به حقیقت تمام موجودات عالم هستی و جمیع ما سوی الله . چنین علمی آدم را به تماشا و شهود حقیقت اشیا میبرد و واقع همه چیز را بیپرده به او مینمایاند .
بنابراین، مقصود از تعلیم اسما تعلیمی است كه درك و شهود حقیقت موجودات عالم هستی را در پی دارد نه علم به نام اشیا و دانستن لغت; كه در این صورت فضیلتی و كرامتی برای آدم نبود . زیرا اگر خداوند به فرشتگان هم تعلیم میداد، آنها هم به نام اشیا عالم و مثل آدم یا حتی اشرف از وی میشدند .
2 . تعلیم اسما به آدم، در استعداد و قابلیت این موجود و مخلوق ریشه دارد; همان قابلیت و استعدادی كه فرشتگان از آن بهرهمند نبودند . جایگاه این تعلیم چنان والا بود كه فرشتگان توان تحمل آن را نداشتند و حصول چنین علمی برای آنان ممكن نبود . آنها فعلیت محضاند و هر چه را میتوانند داشته باشند، دارایند . این ویژگی موجود زمینی یعنی انسان است كه دارای قابلیت و استعداد فوق العاده برای درك حقایق هستی است و خداوند، با تعلیم اسما، این استعداد را به فعلیت رساند .
پس «تعلیم اسما» به آدم به معنای علم حضوری و شهود حقیقت موجودات عالم هستی و ما سوی الله است . حصول چنین علمی برای فرشتگان ممكن و مقدور نیست و تنها برای انسان ممكن است . بنابراین، تعلیم اسما به آدم تبعیض نیست . ملائكه استعداد و قابلیت چنین علمی را ندارند . اگر خداوند، به ملائكه امر میكند و از آنان میخواهد از اسما خبر دهند، در واقع این امر تعجیزی است; یعنی هدف از این امر، اثبات عجز و ناتوانی مخاطبان (ملائكه) و برتری آدم و شایستگی وی برای مقام خلیفةاللهی است و در مقام پاسخ به سخن آنان است كه خود را برای خلیفةاللهی لایقتر میشمردند و میگفتند: «اتجعل فیها من یفسد فیها و یسفك الدماء و نحن نسبح بحمدك و نقدس لك» . (13)
برای مطالعه بیشتر رجوع كنید: تفسیر موضوعی، ج14، فصل سوم و المیزان فی تفسیر القرآن، علامه طباطبایی، ذیل آیه 31 سوره بقره .