تفاوت مرتاضان و عارفان
منبع:مجله پرسمان
چه فرق استبین كارهای خارق العاده عرفانی ما و مرتاضان هندی؟
انسان دارای روحی است كه اگر تقویتشود، قدرت تصرف در امور و اشیای دیگر را به دست میآورد . البته این تصرف بر اساس نظام علی و معلولی است . مرتاضان و كسانی كه كارهای خارق العاده انجام میدهند، تا حدودی دارای كارهایی هستند كه نوعی كرامتشمرده میشود و از این جهتبا عرفا و صاحبان ولایت تكوینی تشابه دارند . دلیل آن را نیز باید در این نكته جست و جو كرد كه نظام جهان بر اساس علت و معلول است و هر پدیدهای بر اساس علتی موجود میشود . علتبرخی امور روشن و واضح است . چنان كه علت عادی توقف قطار ترمز لكوموتیوران است؛ اما علتبرخی از كارها خلاف عادت است . مثل این كه كسی با قدرت روحی خود قطار را متوقف میكند .
روح انسان فرمانده بدن است و كلیه كارهای بدن سالم تحت فرمان او انجام میشود . برخی از نفوس به دلیل تمرینها و ریاضتهای خاص چنان قوی میشوند كه میتوانند افزون بر بدن خود، در انسانها و اشیای دیگر نیز حالت تدبیر داشته باشند . انسانی كه اراده خود را قوی كرد، امكان مییابد بر امور و پدیدهها تأثیر بگذارد . این جزئی از نظام علت و معلول جهان مادی (9) و نشانه قدرت نفس انسان است؛ زیرا نفس انسان مظهر خداوند است و در صورتی كه تقویتشود، توان تصرف و انجام كارهای خلاف عادت را به دست میآورد .
تقویت نفس با تمرینهایی كه اصطلاحاً ریاضتخوانده میشود، حاصل میگردد . ریاضت دو گونه است: ریاضتشرعی كه مطابق با شرع و با راهنمایی معنوی ولی الله الاعظم - سلام الله علیه - انجام میشود؛ و ریاضتهای غیر شرعی . پویندگان راه شریعتبه مدارج قرب الاهی و ولایت تكوینی نائل میآیند؛ اما آنان كه از روشهای غیر شرعی بهره میبرند، تنها توان تصرف در برخی امور را به دست میآورند . عرفا و مرتاضان از جهتبروز كرامتبا هم تشابه دارند و هر دو كارهای خارق العاده انجام میدهند . البته آن كه به مقام قرب وارد شد و از خود فانی گردید، در صدد بروز كرامت و كارهای خارق العاده نیست، و آنچه از وی عیان میشود، اموری است كه از وسعت وجودیاش ریزش میكند . (10)
آری، برخی انسانها به واسطه قدرت روحی خود میتوانند كارهای خارق العاده انجام دهند؛ زیرا نظام عالم براساس علت و معلول است، برخی از علتها برای ما روشن است و آنها را علتهای عادی میخوانیم و برخی برای ما آشكار نیست و آنها را خلاف عادت میپنداریم . كارهای خلاف عادت این افراد به نفس انسانی ریاضت كشیده منتسب است . بین این انسانها و عارفان تفاوتهای زیر قابل توجه مینماید:
1 . عارف به مقام قرب بار یافته، براساس دستورهای شرعی به مقامی رسیده است كه میتواند كارهای خدایی انجام دهد . امام صادق - سلام الله علیه - میفرماید: «العبودیة جوهرة كنهها الربوبیة، فما فقد فی العبودیة ود فی الربوبیة و ما خفی عن الربوبیة اصیب فی العبودیة؛ بندگی گوهری است كه حقیقت آن مقام ربوبیت [تصاحب در امور] است . پس آنچه در بندگی پنهان است، در مقام ربوبیتیافت میشود و هر آنچه در مقام ربوبیت پنهان باشد، با بندگی حاصل میشود . (11) «رب» به معنای مالك و صاحب است كه در آنچه تحت تصرفش است، قدرت تصرف دارد . بدین اعتبار یكی از اسمای حسنای حضرت حق «رب» (صاحب اختیار تمام موجودات) است . «مقام ربوبیت» یعنی مقام تصرف در امور و اشیا . روایتشریف میگوید: آن كه به مقام بندگی راه یافت ، دارای گوهری میشود كه میتواند در امور و اشیا تصرف داشته باشد؛ به عبارت دیگر، حقیقت و كنه بندگی مقام ربوبیت است و آن كه بنده شد، آقای جهان و مظهری از اسم «رب» خدای جهانیان میگردد . ظاهر بندگی در دنیا اظهار و ابراز ذلت و عجز است و باطن آن آقایی . بنابراین، آن كه به مقام قرب الاهی راه یافت، توان تصرف در امور و اشیای بیرون از خود را به دست میآورد . عرفا براساس همین مقام كارهای خارق العاده انجام میدهند؛ اما مرتاضان باتمرینهای خلاف شرع نفس خود را تقویت میكنند .
2 . هدف عرفا بروز كرامت نیست . هدف آنها بندگی خدا و دعوت مردم به توحید و بندگی خداوند متعال است و كراماتشان در جهت دعوت مردم به ماورای طبیعت و حقایق معنوی یا كمك به رفع مشكلات مردم تحقق مییابد . در حقیقت مثل آنها مثل ظرف لبریز از آب است كه گاه آب از آن سرازیر میشود؛ اما هدف مرتاضان رسیدن به شهرت یا تقویت نفس است .
3 . عرفا بسته به درجه قربشان دارای قدرت تصرف و كارهای خارقالعاده متنوع و گستردهاند؛ زیرا آنها خدایی شدهاند وخدای عالم نامحدود است . پس هر چه بهره آنها از فیض الاهی بیشتر باشد، قدرت بیشتری دارند . در حالی كه مرتاضان از قدرت محدود و كارهایی با تنوع اندك بهره میبرند؛ مثلاً آنها نمیتوانند مرده زنده كنند، ولی عارف بالله با اجازه الاهی مرده زنده میكند .
4 . تمام كارهای عارفان با توجه به اجازه و رضایت الاهی براساس شرع و فضائل اخلاقی است؛ بدون اجازه الاهی به هیچ كاری دست نمییازند و در همه حال بنده اویند . مقام آنها مقام فنای فی الله و بقای بالله است؛ برخلاف مرتاضان كه براساس خواهش نفس كار میكنند و چه بسا كارهای خلاف اخلاق نیز انجام میدهند .
5 . كارهای مرتاضان بر آموزش وتمرین استوار است و انجام هر كاری با آموزش و تمرین و پشتكار فرد میسر میشود؛ اما عارف بر اساس بندگی و مقام قرب دارای قدرت تصرف میشود و در این جهت از كسی آموزش خاصی نمیبیند .
انسان دارای روحی است كه اگر تقویتشود، قدرت تصرف در امور و اشیای دیگر را به دست میآورد . البته این تصرف بر اساس نظام علی و معلولی است . مرتاضان و كسانی كه كارهای خارق العاده انجام میدهند، تا حدودی دارای كارهایی هستند كه نوعی كرامتشمرده میشود و از این جهتبا عرفا و صاحبان ولایت تكوینی تشابه دارند . دلیل آن را نیز باید در این نكته جست و جو كرد كه نظام جهان بر اساس علت و معلول است و هر پدیدهای بر اساس علتی موجود میشود . علتبرخی امور روشن و واضح است . چنان كه علت عادی توقف قطار ترمز لكوموتیوران است؛ اما علتبرخی از كارها خلاف عادت است . مثل این كه كسی با قدرت روحی خود قطار را متوقف میكند .
روح انسان فرمانده بدن است و كلیه كارهای بدن سالم تحت فرمان او انجام میشود . برخی از نفوس به دلیل تمرینها و ریاضتهای خاص چنان قوی میشوند كه میتوانند افزون بر بدن خود، در انسانها و اشیای دیگر نیز حالت تدبیر داشته باشند . انسانی كه اراده خود را قوی كرد، امكان مییابد بر امور و پدیدهها تأثیر بگذارد . این جزئی از نظام علت و معلول جهان مادی (9) و نشانه قدرت نفس انسان است؛ زیرا نفس انسان مظهر خداوند است و در صورتی كه تقویتشود، توان تصرف و انجام كارهای خلاف عادت را به دست میآورد .
تقویت نفس با تمرینهایی كه اصطلاحاً ریاضتخوانده میشود، حاصل میگردد . ریاضت دو گونه است: ریاضتشرعی كه مطابق با شرع و با راهنمایی معنوی ولی الله الاعظم - سلام الله علیه - انجام میشود؛ و ریاضتهای غیر شرعی . پویندگان راه شریعتبه مدارج قرب الاهی و ولایت تكوینی نائل میآیند؛ اما آنان كه از روشهای غیر شرعی بهره میبرند، تنها توان تصرف در برخی امور را به دست میآورند . عرفا و مرتاضان از جهتبروز كرامتبا هم تشابه دارند و هر دو كارهای خارق العاده انجام میدهند . البته آن كه به مقام قرب وارد شد و از خود فانی گردید، در صدد بروز كرامت و كارهای خارق العاده نیست، و آنچه از وی عیان میشود، اموری است كه از وسعت وجودیاش ریزش میكند . (10)
آری، برخی انسانها به واسطه قدرت روحی خود میتوانند كارهای خارق العاده انجام دهند؛ زیرا نظام عالم براساس علت و معلول است، برخی از علتها برای ما روشن است و آنها را علتهای عادی میخوانیم و برخی برای ما آشكار نیست و آنها را خلاف عادت میپنداریم . كارهای خلاف عادت این افراد به نفس انسانی ریاضت كشیده منتسب است . بین این انسانها و عارفان تفاوتهای زیر قابل توجه مینماید:
1 . عارف به مقام قرب بار یافته، براساس دستورهای شرعی به مقامی رسیده است كه میتواند كارهای خدایی انجام دهد . امام صادق - سلام الله علیه - میفرماید: «العبودیة جوهرة كنهها الربوبیة، فما فقد فی العبودیة ود فی الربوبیة و ما خفی عن الربوبیة اصیب فی العبودیة؛ بندگی گوهری است كه حقیقت آن مقام ربوبیت [تصاحب در امور] است . پس آنچه در بندگی پنهان است، در مقام ربوبیتیافت میشود و هر آنچه در مقام ربوبیت پنهان باشد، با بندگی حاصل میشود . (11) «رب» به معنای مالك و صاحب است كه در آنچه تحت تصرفش است، قدرت تصرف دارد . بدین اعتبار یكی از اسمای حسنای حضرت حق «رب» (صاحب اختیار تمام موجودات) است . «مقام ربوبیت» یعنی مقام تصرف در امور و اشیا . روایتشریف میگوید: آن كه به مقام بندگی راه یافت ، دارای گوهری میشود كه میتواند در امور و اشیا تصرف داشته باشد؛ به عبارت دیگر، حقیقت و كنه بندگی مقام ربوبیت است و آن كه بنده شد، آقای جهان و مظهری از اسم «رب» خدای جهانیان میگردد . ظاهر بندگی در دنیا اظهار و ابراز ذلت و عجز است و باطن آن آقایی . بنابراین، آن كه به مقام قرب الاهی راه یافت، توان تصرف در امور و اشیای بیرون از خود را به دست میآورد . عرفا براساس همین مقام كارهای خارق العاده انجام میدهند؛ اما مرتاضان باتمرینهای خلاف شرع نفس خود را تقویت میكنند .
2 . هدف عرفا بروز كرامت نیست . هدف آنها بندگی خدا و دعوت مردم به توحید و بندگی خداوند متعال است و كراماتشان در جهت دعوت مردم به ماورای طبیعت و حقایق معنوی یا كمك به رفع مشكلات مردم تحقق مییابد . در حقیقت مثل آنها مثل ظرف لبریز از آب است كه گاه آب از آن سرازیر میشود؛ اما هدف مرتاضان رسیدن به شهرت یا تقویت نفس است .
3 . عرفا بسته به درجه قربشان دارای قدرت تصرف و كارهای خارقالعاده متنوع و گستردهاند؛ زیرا آنها خدایی شدهاند وخدای عالم نامحدود است . پس هر چه بهره آنها از فیض الاهی بیشتر باشد، قدرت بیشتری دارند . در حالی كه مرتاضان از قدرت محدود و كارهایی با تنوع اندك بهره میبرند؛ مثلاً آنها نمیتوانند مرده زنده كنند، ولی عارف بالله با اجازه الاهی مرده زنده میكند .
4 . تمام كارهای عارفان با توجه به اجازه و رضایت الاهی براساس شرع و فضائل اخلاقی است؛ بدون اجازه الاهی به هیچ كاری دست نمییازند و در همه حال بنده اویند . مقام آنها مقام فنای فی الله و بقای بالله است؛ برخلاف مرتاضان كه براساس خواهش نفس كار میكنند و چه بسا كارهای خلاف اخلاق نیز انجام میدهند .
5 . كارهای مرتاضان بر آموزش وتمرین استوار است و انجام هر كاری با آموزش و تمرین و پشتكار فرد میسر میشود؛ اما عارف بر اساس بندگی و مقام قرب دارای قدرت تصرف میشود و در این جهت از كسی آموزش خاصی نمیبیند .