آوانتی!

در سال 1912 از موسولینی خواسته شد که سردبیری آوانتی!- به معنی «به پیش!»- را که روزنامه‌ی سراسری حزب بود، به عهده بگیرد. رهبران حزب از این کار پشیمان نشدند. در عرض یک سال تیراژ روزنامه تقریباً دو برابر شد و به شصت هزار نسخه رسید.
دوشنبه، 20 مهر 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آوانتی!
 آوانتی!

 

نویسنده: برندا‌ هاوگن
مترجم: رضا علیزاده



 

در سال 1912 از موسولینی خواسته شد که سردبیری آوانتی!- به معنی «به پیش!»- را که روزنامه‌ی سراسری حزب بود، به عهده بگیرد. رهبران حزب از این کار پشیمان نشدند. در عرض یک سال تیراژ روزنامه تقریباً دو برابر شد و به شصت هزار نسخه رسید.
اگرچه شغل روزنامه نگاری درآمد ناچیزی داشت، موسولینی برای آن‌که فداکار به نظر برسد درخواست کرد دستمزد او به نصف تقلیل پیدا کند. اگرچه مقتصدانه زندگی می‌کرد و بر این باور بود که حقوق زیاد لازم ندارد، دو خانواده را اداره می‌کرد. موسولینی به میلان نقل مکان کرده بود تا شغل جدیدش در روزنامه را شروع کند و برای راکله که با دختر دو ساله‌شان اِدا در فورلی مانده بود نیز پول می‌فرستاد.
موسولینی آنجلیکا بالابانف را به عنوان دستیار سردبیر به کار گرفت. او می‌دانست که این زن باهوش است و بیش‌تر از او از سیاست سر درمی‌آورد. او همچنین به دلایل دیگری می‌خواست بالابانف در کنارش باشد. بدون اطلاع راکله با بالابانف رابطه داشت.
آوانتی!

موسولینی در مقام سردبیر آوانتی! در شانزدهم ژانویه‌ی 1914، تصویر آمیلکاره چیپریانی سوسیالیست انقلابی- یکی از مردانی که نامش روی او بود- را در صفحه‌ی اول آورده است.

موسولینی همچنین روابط عشقی پرشوری با ادا دالسر برقرار کرده بود. دالسر که فکر می‌کرد عاشق شده است به میلان آمد تا نزدیک او باشد و در آنجا آرایشگاهی باز کرد. در طول زندگی موسولینی بسیاری از زن‌ها جذب او شدند. بعضی‌ها دوست داشتند در کنار مردی قدرتمند باشند. از طرف دیگر، او هر وقت دلش می‌خواست می‌توانست خود را جذاب نشان دهد.
در ژانویه 1913 آشوب ایتالیای مرکزی را فراگرفت. کارگران کشاورزی از دولت که به وعده‌اش در مورد فراهم کردن نظام بهداشتی عمل نکرده بود، عصبانی بودند. نیروهای نظامی برای فرو نشاندن آشوب‌ها اعزام شدند، اما خونریزی هرگونه امید به پایان یافتن مسالمت‌آمیز ماجرا را از بین برد. هفت کشاورز کشته و تعداد زیادی در درگیری با سربازان مجروح شدند. خبر خشونت و همچنین آشوب‌ها پخش شد.
موسولینی به وجد آمد. او در آوانتی! مقالاتی انتشار می‌داد تا مطمئن شود که خشم فرو نخواهد نشست. او خاندان سلطنتی را مقصر این وضعیت می‌دانست و شهروندان را تشویق می‌کرد که با خشونت بیش‌تری عکس‌العمل نشان دهند. وقتی کارگری به نام آئوگوستو ماستّی افسری را با تیر زد که با کشتار کشاورزان هیچ ارتباطی نداشت، تنش بالا گرفت. دادگاه ماستی را مجنون تشخیص داد و او را روانه‌ی تیمارستان کرد. اتحادیه‌های کارگری سرتاسر کشور برای نشان دادن حمایتشان از ماستی هفتم ژوئن 1914 را روز اعتصاب اعلام کردند.
اگرچه موسولینی در گذشته اعتصاب‌ها را تحقیر می‌کرد، این بار از این اقدام حمایت کرد. معتقد بود که اعتصاب نارضایتی از حکومت را دامن خواهد زد. موسولینی در مقالاتی که برای روزنامه می‌نوشت اعتصاب را ستود. حزب سوسیالیست نیز جانب کارگران را گرفت. ولی وقتی اعتصاب به خشونت کشیده شد، درخواست کرد به اعتصاب پایان دهند. با وجود این‌که موسولینی خشونت را دوست داشت و می‌خواست اعتصاب ادامه پیدا کند، از خط مشی حزبش پیروی کرد. در شماره‌ی دوازدهم ژوئن آوانتی! اعتصاب را موفقیت‌آمیز دانست و مردم را تشویق کرد به سر کار برگردند.
وقایع جهانی خیلی زود توجه مردم ایتالیا را از مسائل داخلی دور کرد. فرانتس فردیناند (1) ولیعهد اتریش- مجارستان همراه زنش دوشس سوفی از سارایوو پایتخت بوسنی و هرزگووین دیدار می‌کرد. تروریستی صرب به نام گاوریلو پرینسیپ این زوج را در 28 ژوئن به قتل رساند.
دولت اتریش- مجارستان اعتقاد داشت حکومت صربستان در این ماجرا دست دارد و با اعلام جنگ به صربستان واکنش نشان داد و باعث شروع جنگ جهانی اول شد. موسولینی مخالفتش را با جنگ به صراحت اعلام کرد. به باور او، این جنگ، جنگ حکومت‌ها به امید به دست آوردن قلمروهای جدید بود که او مخالف آن بود. صربستان قبل از این ترورها استقلال خود را از اتریش- مجارستان به دست آورده بود و موسولینی اعتقاد داشت اتریش- مجارستان قتل‌ها را بهانه کرده است تا صربستان را دوباره اشغال کند.
دو روز بعد از اعلان جنگ، روسیه به جانبداری از صربستان وارد جنگ شد. در یکم اوت آلمان نیز به جانبداری از اتریش- مجارستان به جنگ پیوست. جنگ جهانی اول در راه بود.
در حالی که کشورهای دیگر وارد منازعه شده بودند، موسولینی اصرار داشت که ایتالیا بی‌طرف بماند. البته او خیلی زود موضع خود را عوض کرد. برخی از سوسیالیست‌ها جانب متفقین را گرفتند که شامل بریتانیای کبیر و روسیه و فرانسه می‌شد. این گروه از ایتالیایی‌ها بعدها اولین فاشیست‌های کشور شناخته شدند. بعدها موسولینی ادعا کرد که حزب فاشیست را خودش تشکیل داده است تا حکومت ایتالیا را تحت فشار بگذارد که وارد جنگ جهانی اول شود. اما واقعیت این است که این گروه در ماه اکتبر تشکیل شد و موسولینی تا ماه دسامبر به آن نپیوست.
به رغم تمایل بعضی‌ها به حمایت از متفقین، کمیته‌ی اجرایی داخلی حزب سوسیالیست در پاییز به بی‌طرف ماندن رأی داد. موسولینی اصرار کرد اجلاس اضطراری حزب تشکیل شود و موضع سوسیالیست‌ها را در قبال جنگ بررسی کند. اما کمیته‌ی اجرایی داخلی از اعلام فراخوان برای چنین اجلاسی سر باز زد. موسولینی که خشمگین شده بود از مقامش در آوانتی! استعفا داد. بسیاری از اعضای حزب از تغییر نظر او نسبت به جنگ مبهوت شدند. کم‌تر از دو هفته بعد، اعضای حزب سوسیالیست به اخراج موسولینی از تشکیلات رأی دادند.
آوانتی!

لوس آنجلس تایمز خبر تجاوز آلمان به فرانسه را در سوم اوت 1914 چاپ کرد.

موسولینی اهمیتی به این موضوع نداد. هرگاه حدس می‌زد که تغییر نظر می‌تواند برایش قدرت و نفوذ بیش‌تری به همراه بیاورد نظرش را تغییر می‌داد. او همچنین دریافته بود که خوانندگانش به تغییر نظرهای او زیاد اهمیت نمی‌دهند. آنها شیوه‌ی نگارشش را دوست داشتند. هر وقت ممکن بود مواضعی افراطی اتخاذ می‌کرد که باعث جلب توجه و جذب خوانندگان بیشتری می‌شد.
از آن‌جا که موسولینی همیشه خواب داشتن روزنامه‌ی خودش را می‌دید، این بار از فرصت استفاده کرد تا آن را به واقعیت تبدیل کند. با این‌که اسم روزنامه‌اش مردم ایتالیا بود، اما این روزنامه نظرهای خود او را انعکاس می‌داد، نه نظر مردم معمولی را.
موسولینی زمانی می‌گفت که جنگ توطئه‌ی کشورهای قدرتمند برای تسلط بر ملت‌های ضعیف‌تر است. حالا او جنگ را نبردی برای رهایی ستمدیدگان می‌خواند. موسولینی با جانبداری از متفقین در جنگ منابع جدیدی به دست آورد. حامیان متفقین بودجه‌ی روزنامه‌ی او را تأمین کردند. او همچنین از صاحبان کسب و کار که با ورود ایتالیا به جنگ سود بیش‌تری عایدشان می‌شد، پول گرفت. حتی دولت ایتالیا هم به روزنامه‌ی او کمک مالی می‌کرد. موسولینی که سال‌ها سرنگونی خشونت‌آمیز حکومت را تبلیغ کرده بود، در آن موقع از گرفتن پول از زمامداران- که زمانی می‌گفت از آن‌ها متنفر است-ابایی نداشت.

پی‌نوشت‌ها:

1- فرانتس فردیناند در مقام وارث تاج و تخت اتریش-مجارستان از رسوم سر باز زد و با عشق راستینش کُنتسی دون‌مرتبه به نام سوفی خوتک در یکم ژوئیه‌ی سال 1900 ازدواج کرد. عموی فردیناند، امپراتور فانتس یوزف اتریشی که از این وصلت ناخشنود بود در مراسم شرکت نکرد. تنها هنگامی اجازه‌ی ازدواج صادر شد که فردیناند و سوفی موافقت کردند هیچ مقام سلطنتی به سوفی اعطاء نشود. به علاوه آن‌ها از هرگونه ادعای تاج و تخت برای فرزندان آینده‌ی خود چشمپوشی کردند.

منبع مقاله :
هاوگن، برندا؛ (1390)، بنیتو موسولینی (دیکتاتور فاشیست ایتالیا)، ترجمه‌ی رضا علیزاده، تهران: نشر ققنوس، چاپ دوم



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط