برگردان: دکتر ابوالقاسم اسماعیلپور
شرح اصطلاحات روانكاوی (1)
imago: انگاره، اصطلاحی یونگی كه تصویر ذهنی ناخودآگاه و آرمانیِ (idealized) یك شخص كلیدی در زندگی اولیهی هركس دلالت دارد.
illusion: وهم، سوءتعبیر مفهومی یك محركهی واقعی و خارجی.
affect: تجربهی ذهنی و آنیِ هیجان مربوط به عقاید یا تجلیات ذهنی اشیا یا اعیان كه تظاهرات بیرونی دارد و میتواند به صورت محدود، گسترده، متناسب یا نامتناسب طبقهبندی گردد.
analytic psychology: نظام روانشناسی تحلیلی یونگ كه مشخصاتش بررسی ناخودآگاه جمعی یا روان عینی، یا كهن نمونه (archetype) و عقده (complex) است.
archetype: اصطلاح یونگ برای نمادهایی كه توسط افراد به كار میرود تا تجربهی جمعی نژاد انسان را بیان كنند؛ كهن نمونه، صورت مثالی، صورت ازلی.
collective uncoscious: ناخودآگاه جمعی. درونههای روانی بیرون از قلمرو آگاهی كه به طور كلی برای نوع بشر كاربرد دارد. یونگ كه معرف این اصطلاح است، معتقد بود كه ناخودآگاه جمعی موروثی است و از تجربهی جمعیِ نوع به دست آمده، و باعث تعالی تفاوتهای فرهنگی است و بیانگر قیاس میان باورهای اساطیری باستانی و فراافكنیهای ابتدایی است كه در آن دسته از بیماران مشاهده میگردد كه هرگز در معرض چنین عقایدی قرار نداشتهاند.
association: تداعی، رابطهی بین عقاید و احساسات: تداعی معانی، ارتباط تصورات و ادراكات.
free association: تداعی آزاد، فن تجسسی روانكاوی كه توسط فروید وضع شده و به واسطهی آن، بیمار میخواهد بدون ذخیره كردن یا سانسور، درونههای گذرای ذهنش را فعال كند.
complex: عقده، پارهای روانی است كه به علت تأثرات بیماریزا یا تمایلات خاص و ناسازگار بیدار میشود و در مقاصد اراده دخالت میكند و كار خودآگاه را مختل میسازد.
Extraversion: برونگرایی، حالتی كه مشخصهاش تمركز علاقه و توجه به موضوعات خارجی است.
Individuation: تفرّد. اصطلاحی است كه یونگ برای نشان دادن فرایندی به كار میبرد كه شخص از طریق آن، یك واحد روانی میشود، واحدی جداناپذیر و تقسیم نشدنی یا تمام و كمال.
Introversion: درونگرایی. حالتی كه مشخصهی آن جهتگیری در زندگی به واسطهی محتویات یا درونههای ذهنی روانی است.
primordial image: تصویر ازلی. اصطلاحی است كه یونگ برای كهن نمونه (archetype) به كار میبرد.
Self: خود. كهن نمونهی مركزی، نظم، تمامیت شخصیت. یونگ میگوید كه خود كیفیتی است كه از من خودآگاه (Concious ego) برتر است و ضمیر ناخودآگاه و ضمیر خودآگاه هر دو را در بر میگیرد.
Ego: من. یكی از سه عناصر سازندهی دستگاه روانی در چارچوب ساختاری فروید، باشندهای دیگر، id و superego هستند. من موقعیتی بین غرایز ابتدایی و خواستهای جهان بیرون را دربرمی گیرد و بنابر این، واسطهی میان شخص و واقعیت بیرونی است.
shadow: سایه. قسمت سِتِ شخصیت است. مجموعهی تمام عناصر شخصی و جمعی است كه به علت ناسازگاری با حالت آگاهانهی انتخابی، در زندگی بروز نمیكند و به همین سبب، با «پاره شخصیت» نسبتاً خودمختار، همراه با تمایلات مخالف در ناخودآگاه در هم میآمیزد.
emotion: همان حالت حسی پیچیده با عناصر روانی، جسمی و رفتاری؛ تجلی بیرونی هیجان، عاطفه (affect) است.
manifest content: درونهی آشكار. آن بخش از رؤیا یا خیال (fantasy) كه شخص به یاد میآورد و گزارش میكند. درونهی آشكار یك رؤیا بیانی نمادین از درونهی پنهان رؤیاست.
latent content: درونهی پنهان. معنی پنهان یا ناخودآگاه تجلیات نمادین، به ویژه در خیالپروریها (fantasies) و رؤیاها.
neurosis: رواننژندی. اختلال ذهنی و روانی كه ابتدا با نگرانی آغاز میگردد، كه مستقیماً تجربه میشود و تصویر كلینیكی را دربرمی گیرد یا ناخودآگاه تحت كنترل و دگرگونی مكانیسمهای روانشناختی در میآید تا اضطراب ذهنی دیگر و علایم از خود بیگانه (ego-alien) پدید میآورد.
psychosis: روانپریشی. اختلال ذهنی كه به واسطهی آن، اندیشهها، پاسخ عاطفی، توانایی تشخیص واقعیت، و توانایی یك شخص برای ارتباط و پیوند با دیگران به اندازهی كافی آسیب میبیند و با ظرفیت خاص خود با واقعیت رو به رو میشود و در آن بسیار مداخله میكند؛ ویژگیهای كهن روانپریشی به آزمون واقعیت، خیالات (hallucination)، خیالات وهمانگیز (delusions) و اوهام (illusions) آسیب میرساند.
Trauma: ضربهی روانی، آسیبروانی در روانپزشكی، تجربهای خاص و اضطرابآمیز یا رویدادی كه اختلال ذهنی را شدت میبخشد.
Psychogenic: روانزاد. پدید آمده یا معلول عوامل ذهنی كه بیشتر از عوامل جسمی مؤثر است. معمولاً به یك علامت غیرعادی یا یك بیماری اشاره دارد.
Sublimation: تصعید. سازوكار دفاعی ناخودآگاه، كه در آن، نیروی مربوط به محركههای غیرقابل قبول به گذرگاههای قابل قبول شخصی و اجتماعی مبدل میشود؛ برعكس دیگر مكانیسمهای دفاعی، این مكانیسم كمترین جاذبه را در محركهی غریزی دارد.
Compensation: جبران. سازوكار دفاعی آگاهانه یا معمولاً ناخودآگاهانه كه به واسطهی آن، شخص سعی میكند كه كمبود فرضی یا واقعیِ جسمانی یا روانی را جبران كند.
prognosis: پیش آگهی. 1. عقیده به مسیر احتمالی آینده، گستره و عواقب یك بیماری. 2. اهداف خاص درمانی
Projection: فراافكنی. سازوكار دفاعی ناخودآگاه كه در آن، شخص اندیشهها، احساسات و عقاید ناخودآگاه را كه برای خودش نامطلوب یا غیرقابل قبول است، به مثابه نوعی حفاظت از اضطرابی كه از یك تعارض درونی برمی خیزد، به دیگری نسبت میدهد؛ با برون ریختن آنچه كه غیرقابل قبول است، شخص به گونهی وضعیتی جدا از خود به آن میپردازد.
assimilation: همگونسازی. فرایندی ذهنی كه مستلزم تصفیهی جهان به واسطهی نظام معرفتی خود شخص است. یعنی اخذ تجربهای نو به واسطهی ساختار ذهنی تثبیت شدهی یك شخص.
libido: در روانكاوی، نیرویروانی است كه در زندگی غریزی به محركهی جنسی مربوط است.
پینوشتها:
1. این بخش افزودهی مترجم فارسی است با بهرهگیری از منابع زیر:
H. I. Kaplan; B. J. Sadock,Comprehensive Glossary of Psychiatry and Psychology
كارل گوستاویونگ، خاطرات، رؤیاها، اندیشهها، ترجمهی پروین فرامرزی، آستان قدس، چاپ دوم 1371.
م. ن. براهنی و دیگران، واژهنامهی روانشناسی و زمینههای وابسته، فرهنگ معاصر، تهران، 1368.
یونگ، کارلگوستاو، (1393)، رؤیاها، برگردان: ابوالقاسم اسماعیل پور، تهران: نشر قطره، چاپ نهم