نگرشي نو به مفهوم جنبش نرم افزاري

بحث حاضر در مورد توليد علم و جنبش نرم افزاري است ، لازم است در اين مورد، نسبت به سه مؤلفه ذيل ديدگاه كلي و جامعي مطرح شود: 1ـ مفهوم و معناي توليد علم و جنبش نرم افزاري شايد بحث توليد علم و جنبش نرم افزاري ، همان پيشينه تاريخي و معرفتي بحث «توسعه علم» باشد.توسعه علم به معناي «development of sience» است. اكنون اين واژه با تعبير ديگري با عنوان «توليد علم» يا «production of sience» مطرح شده است ، پس در بحث توليد علم «development» تبديل به «Production» مي شود.
دوشنبه، 19 فروردين 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نگرشي نو به مفهوم جنبش نرم افزاري
نگرشي نو به مفهوم جنبش نرم افزاري
نگرشي نو به مفهوم جنبش نرم افزاري

نويسنده:عباس ايزد پناه
منبع:گاهنامه فروغ انديشه
بحث حاضر در مورد توليد علم و جنبش نرم افزاري است ، لازم است در اين مورد، نسبت به سه مؤلفه ذيل ديدگاه كلي و جامعي مطرح شود:

1ـ مفهوم و معناي توليد علم و جنبش نرم افزاري

شايد بحث توليد علم و جنبش نرم افزاري ، همان پيشينه تاريخي و معرفتي بحث «توسعه علم» باشد.توسعه علم به معناي «development of sience» است. اكنون اين واژه با تعبير ديگري با عنوان «توليد علم» يا «production of sience» مطرح شده است ، پس در بحث توليد علم «development» تبديل به «Production» مي شود.
اصطلاح جنبش ؛ «movement» كه در واژه «جنبش نرم افزاري» به كار رفته، بيشتر در جامعه شناسي استعمال مي شود. جنبش يا حركت، هم به روش «اصلاحي» ، (نه پايه اي و بنيادي) وجود دارد، كه از آن به «movement reform» تعبير مي كنند و هم به سبك «انقلابي» انجام مي پذيرد ، كه از آن به «revolationary movement» تعبير مي شود.
در فرهنگ رايانه اي كلمه «نرم افزار» در مقابل «سخت افزار» قرار دارد. نرم افزار همان طرح ها ، برنامه ها و انديشه هايي است كه به رايانه داده شده، و به صورت CD و اينترنت و ... ارائه مي گردد. سخت افزار هم شاملِ سيستم رايانه، مانيتور، دستگاه پخش كن و ... مي باشد، لذا روشن است كه مفهوم نرم افزار از امور رايانه اي به عرصه علم شناسي و فرهنگ وارد شده و مفهوم و معناي خاص خودش را پيدا كرده است. البته معناي رايانه اي نرم افزار در جاي خود محفوظ است ؛ نرم افزار در عرصه فرهنگ و انديشه شاملِ علم و دانش و هنر و انديشه مي شود .

2ـ جايگاه توليد علم و جنبش نرم افزاري

جايگاه اين بحث از ابعاد مختلف قابل بررسي است:
الف ـ بعد تاريخي: در اين رويكرد پرسش اصلي و اساسي اين است كه ، توليد علم از چه زماني آغاز شده و تا كدامين مرحله پيش رفته است ؟
در فرهنگ و تمدن غرب، دانش و علم ، به مفهوم امروزي را تالِس ملطي در يونان آغاز كرده و اين حركت به تناوب تا قرون وسطي ادامه داشته و سپس در آغاز عصر روشنفكري «رنه دكارت» ظهور پيدا كرده است و پس از آن دوران جديد فرا مي رسد. در حال حاضر نيز جهان غرب دوران «پست مدرن» را تجربه مي كند.
در جهان اسلام ، فرهنگ و تمدن اسلامي از بعثت پيامبر گرامي اسلام شروع شده و همين طور تا خلفاي بعد از ايشان ادامه داشته و سپس در عصر خلافت امويان و عباسيان به شكل گسترده تري ادامه مي يابد. از قرن سوم و چهارم به بعد با ظهور اسحاق كندي و متفكراني چون: زكرياي رازي ، فارابي و سپس ابن سينا، وارد مرحله نوين و جديدي مي شود و همين روال تا ابن خلدون ادامه پيدا مي كند و در عهد صفوي بزرگاني مانند: ملاصدرا ، ميرفندرسكي، اين رويه را ادامه مي دهند تا نوبت به افشاريه و قاجاريه و در نهايت نوبت به دوران انقلاب اسلامي مي رسد. بعد از انقلاب نيز چهار مرحله را تجربه كرده ايم :
1ـ جنگ تحميلي و دفاع مقدس؛
2ـ بازسازي اقتصادي؛
3ـ بازسازي سياسي؛
4ـ دوره جنبش نرم افزاري و توليد علم.
جنبش نرم افزاري و توليد علم در جهان اسلام از دوران بعثت پيامبر گرامي اسلام آغاز و تا عهد انقلاب اسلامي ادامه مي يابد. بنابراين ، از بعد تاريخي ، دوره جنبش نرم افزاري و توليد علم ، دوره نوين و مرحله جديدي است.
ب ـ بعد علمي توليد علم و جنبش نرم افزاري :
اين بحث گاهي در فضاي فلسفه علم philosophy of since مطرح مي شود. در فلسفه علم، مباحث و مسائل كلي مورد بررسي قرار مي گيرد ،لذا توليد علم ، جزيي از توسعه علم است . در حال حاضر اين مفهوم علمي كه در عرف و فرهنگ امروز جهان غرب، فرهنگ و تمدن جوامع سكولار و حتي تا حدودي در جوامع غير غربي اسلامي رايج است. حال سؤالي كه ممكن است مطرح شود اين است : آيا بحث توليد علمي كه از سوي مقام معظم رهبري طرح شده و در شكل گيري و نضج در جامعه است، همان مسأله فلسفه علم است ، يا نه، همان بحث توسعه علم development of sienceاست كه فقط از لحاظ ظاهر عوض شده و با نام «توليد علم» مطرح مي شود؟ و آيا اين طرح جديد جزو همان بحث قبلي توسعه علم است كه در جهان امروز مطرح بوده و هست؟
بي شك اين بحث نه از نوع فلسفه علم تئوري پردازان و فيلسوفاني چون كوهن و پوپر و پيروان شان است ،و نه از نوع بحث هاي مورد توجه كارشناسان توسعه مي باشد. مسأله بسيار فراتر از اينهاست.
)عم يتساءلون عن النباء العظيم(؛ خبر ، خبر بزرگي است. )الذي هم فيه مختلفون(؛ ديدگاه ها هم متفاوت است. )كلا سوف تعلمون(؛ به زودي آن دسته كه اختلاف دارند، خواهند دانست كه اين نظر ، نظر بزرگي است. حالا مطبوعات (راستي و چپي) سكوت كنند، چه اهميتي دارد! هرچند متأسفانه حتي در سطح اساتيد هم اين خبر جا نيفتاده ، بعضي از دانشجويان هم خيال مي كنند؛ اين خبر نيز يكي از همان مباحث سياسي است و هدفي «انتخاباتي» و «تبليغاتي» پشت اين قضيه است! ولي نه، واقعيت چيز ديگري است؛ دانشجو و طلبه و شخصيت هاي فرهنگي (از جمله مربيان و معلمان) بايد به اين مسأله از زاويه متفاوتي بنگرند.
تأكيد مي كنم كه مسأله حاضر ، مسأله فلسفه علم يا بحث توسعه نيست؛ مسأله ژرف تر و فراتر از اينهاست. اين پديده جايگاه خاص جنبش نرم افزاري و فلسفه توليد علم را معلوم مي كند. ما شاهد تولد يك پديده «ذوابعاد» هستيم.
بدون شك اين نظريه مي تواند فلسفه جديد انقلاب اسلامي باشد؛ به همين دليل، نظريه جديد رهبر معظم انقلاب موفق و فراگير شده است، اما سؤال اينجاست : اين بي توجهي و عدم پي گيري مطبوعات و نشريات ناشي از چيست؟ مسأله غفلت است يا تغافل؟ بعضي خودشان را عمداً كنار كشيده اند؛ زيرا آنها مي دانند كجاي كار هستند! اين را هم مي دانند كه اگر قضيه را جدي بگيرند ، بايد از همه مواضع و منافع سخت افزاري شان دست بردارند و اهل نرم افزار و توليد علم شوند ؛ از طرفي براي برخي هم هنوز مسأله توليد علم درست جا نيفتاده و در نيافته اند كه رخ دادي شگرف و نو در فلسفه انقلاب اسلامي روي داده است . اين فلسفه نوين و ذوابعاد، يك فلسفه سياسي عميق است كه اهل علم و سياست را به تكاپو و پويايي وا مي دارد و يا فلسفه تربيتي و آموزشي است كه به فرآيند تعليم و تربيت، حركت و جنبش مي دهد و يا فلسفه اداري است كه سيستم مديريتي واداري جامعه را وارد مرحله نويني مي كند.
در دعاي شريف افتتاح در فرازي از دعا، در وصف حضرت علي (ع) مي فرمايد:
) و ... آيتك الكبري و النباء العظيم(. قطعاً همين طور است. اين گونه نيست كه كوته بينانه ، پيش خود فرض كنيم كه حضرت امير المومنين علي (ع) يك شخصيت بزرگي است كه در فلان تاريخ به دنيا آمده و تمام زندگي نامه اش در 10 جلد كتاب عبدالفتاح عبدالمقصود گنجانده شده و در فلان تاريخ نيز عمر مبارك شان به سر رسيده است! نعوذ بالله ؛ حضرت اميرالمؤمنين (ع) يك نباء عظيم است كه مي تواند تمام زندگي بشر را زير و رو كند. بنده معتقدم در مورد امام خميني(ره)نيز قضيه مشابه حضرت امير المومنين علي (ع) است .
بعضي ها به دليل اينكه توجه و شناخت حضرت امام خميني (ره) را به طور جدي مطرح مي كردم ـ كه نتيجه آن كتاب درآمدي بر مباني آثار و انديشه امام خميني شد ـ بنده را زير سؤال مي بردند و مي گفتند: «فلاني چرا اين قدر به امام (ره) اهميت مي دهي؟» البته شايد تقصيري هم نداشتند؛ چون آنها نمي دانستند كه امام (ره) نيز يك نباء عظيم و آيت كبري است. الان هم عده اي ادعا دارند كه طرح جديد جنبش نرم افزاري و توليد علم ، چيزي بيش از يك مسأله توسعه علم نيست و نهايت تأثير آن ، اين است كه بازار بحث توليد و توسعه علم را رونق مي بخشد ، اما به هيچ وجه ، اين ادعا درست نيست . در اين جنبش عظيم، بحث علم و تكامل علم و توسعه و ... همگي مژده دهنده تحقق يك فلسفه جديد است كه مي تواند فلسفه انقلاب اسلامي را در اين مرحله جديد روح تازه اي بدمد ؛از سوي ديگر ، اين نظريه آن چنان بزرگ و شگرف است كه مي تواند علم و هنر تمدن ما را وارد عرصه جديدي كرده ،نظام فعلي حوزه و دانشگاه و جايگاه نامطلوب علم و دانشجو و استاد را ، به نحو شايسته اي دگرگون كند.
همان طور كه انديشه و تفكر امام (ره) ضامن تداوم و بقاي انقلاب اسلامي ايران شد ؛ در شرايط كنوني مسأله تازه متولد شده جنبش نرم افزاري مقام معظم رهبري نيز مي تواند ضامن بقاي فلسفه علم و انقلاب اسلامي در مجامع علمي و جامعه ما باشد . بدون شك حيات نظام تربيتي و سياسي و در يك كلام ، كليت انقلاب اسلامي در گرو رشد و نمو اين جنبش بسيار پر اهميت است، اينجاست كه ديگر مسأله توليد علم ، طبق ادعاي برخي يك معركه گيري فيلسوفانه نيست كه گروهي از اساتيد و دانشمندان گرد هم آمده و فلسفه بافي كنند .

3ـ گستره گفتمان جنبش نرم افزاري و توليد علم

گستره گفتمان جنبش نرم افزاري و توليد علم، گستره ساده و متداول ، علم و فلسفه نيست ،بلكه مي توان مسأله آن را درمسايل متعدد نظري و عملي دنبال كرد . گفتمان توليدعلم و جنبش نرم افزاري در قلمرو معرفت شناسي را مي توان در پنج گستره خلاصه كرد:
الف ـ مسأله چيستي علم و هويت معارف كه مربوط به حوزه معرفت شناسي است .
ب ـ گفتمان توليد در علوم بشري كه جزيي از علم شناسي و فلسفه علم است .
ج ـ گفتمان توليد در علوم ديني (علوم حوزوي و الهيات) كه از مسائل فلسفه علوم ديني است .
د ـ گفتمان توليد در هنر و ادبيات جزيي از جنبش نرم افزاري است كه جا دارد دچار تحول و رشد و توسعه شود .
هـ ـ گفتمان توليد در معرفت عمومي.
ضروري است در اينجا چند سؤال اساسي در اين زمينه مطرح شود :
آيا توليد علم و معرفت در اين زمينه فقط در اختيار حوزويان و دانشگاهيان است؟ آيا معرفت و دانش مردم كوچه و بازار و روستا و اقصي نقاط كشور قابل رشد و توسعه نيست؟ آيا نبايد تحول و توسعه در معرفت عمومي جامعه ايجاد شود؟ پاسخ همه اين نوع پرسش ها كاملاً مثبت و قطعي است . اصولاًچرا علم فقط در اختيار و انحصار آموزش عالي و آموزش و پرورش و حوزه هاي علميه است ؟ چرا بايد معرفت و دانش و هنر فقط در اختيار كساني باشد كه مي توانند از امكانات آموزش عالي استفاده كنند؟ ما چگونه بايد معرفت بانوان خانه دار را افزايش دهيم؟ ما چگونه بايد از هوش و استعداد كساني كه به دانشگاه راه نيافته اند و يا كساني كه حتي به دبستان و دبيرستان نرفته اند، استفاده كنيم؟
واقعاً بايد اين گونه مسائل مو شكافي و بررسي شود . فكر نكنيد اين وظيفه ديگران است نه، اتفاقاً ، اين تكليف الهي استاد و دانشجوست.
نكته بسيار مهم ديگري كه نياز به توجه و اهميت جدي دارد، اين است كه جنبش نرم افزاري و توليد علم، به عنوان يك فلسفه سياسي، بايد يك پيامد سياسي داشته باشد. هريك از ما، به عنوان يك رأي دهنده ، ـ در هر گونه انتخابات كشوري و استاني ـ بايد يك شرط و ملاك اساسي و مهم در پذيرش نمايندگان خود داشته باشيم و بدانيم اين نماينده تا چه اندازه به جنبش نرم افزاري و توليد علم اشراف و اعتقاد دارد و در اين زمينه چه طرح و برنامه اي را دنبال مي كند . بايد بدانيم كه آيا واقعاً اهل علم و توليد معرفت است؟ و يا نه، جز شعار و سياسي كاري و برخوردهاي حزبي و جناحي ، كار ديگري نمي تواند انجام دهد. واقعاً زمان آن شده كه فرايند توليد علم يكي از اصلي ترين و اساسي ترين ميزان رأي ملت باشدو هر نماينده اي كه در اين خط مشي نيست، از سوي مردم طرد شود.
همان طور كه اشاره شد، بحث توليد علم و جنبش نرم افزاري ، يك فلسفه جديد، و يا به تعبير ديگر يك فلسفه «مواج» است، و بر خلاف فلسفه «راكد» كه گستره آن محدود به علم است، اين نوع فلسفه علاوه بر گستره علمي ، هنر و ادبيات و سياست و... را نيز در بر مي گيرد و زاويه ديد ما را نسبت به جهان دگرگون مي كند، اما دريغ كه برخي اهميت و عظمت كار را در نيافته اند .بخصوص مطبوعات جناحي كه طرح رهبر معظم رهبري را جدي نگرفته اند؛نه جناح موسوم به راست و نه جناح چپ؛ نه آن مطبوعاتي كه ـ در صورت تأمين منافع شان ـ كوچك ترين حرف رهبر انقلاب را تيتر كرده ، با آن به جنگ با جناح مخالف مي پردازند ، و نه آن مطبوعاتي كه مدعي اصلاحات و آزادي اند! از يك روزنامه نگار برجسته ـ مثلاً اصلاح طلب ـ پرسيدم: «فلاني ، چرا شما هيچ اهميتي به بحث هاي رهبر انقلاب در باب توليد علم و و جنبش نرم افزاري نمي دهيد؟» ايشان با كمال خونسردي و صراحت پاسخ داد: « به دليل اينكه ما مي خواهيم نان بخوريم! اگر ما اين حرف را در روزنامه مان تيتر كنيم و روي آن جولان دهيم، شايد مخاطبان مان بگويند اين روزنامه هم مانند فلان روزنامه دم از رهبري و اطاعت از فرامين او مي زند.» به نظر شما واقعاً در اين فضا مي توان انديشه و تفكر كرد؟
بنده بدون فلسفه بافي و بازي با كلمات ، صميمانه از همه دوست داران علم و دانش مي خواهم به خوبي دريابند كه اين جنبش ، متفاوت از بعضي جريان هاي نهضت آزاد انديشي است كه مباحث توليد علم را منحرف كننده مي دانند و فكر مي كنند كه هر كس اين نوع نشست ها و همايش ها را برگزار مي كند و يا در آن شركت مي جويد؛ يك انديشمند بيكار و بي درد است! صد البته حاميان واقعي اين جنبش در بسياري از موارد با بحث هاي علمي و فلسفي كه تاكنون بوده است مخالفتي ندارند ، ولي مدعي هستيم كه پيام مقام معظم رهبري اين نبوده كه فلسفه كنوني علم را ترويج و تقويت كنيم ،بلكه منظور از مسأله توليد علم و جنبش نرم افزاري ، تولد ايدئولوژي جديد و تكون يك فلسفه نوين است.




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط