نقاشی کودکان
نويسنده:هدا اشرفی
مترجم:پریرخ دادستان-محمود منصور
منبع: نقاشی کودکان
مترجم:پریرخ دادستان-محمود منصور
منبع: نقاشی کودکان
نقاشی کودکان گزینه ای است که ما را در شناسایی مشکلات آنها یاری میرساند .
1) روش اجرا
جمله ی خانواده ات را بکش یا یک خانواده را بکش اولین گام در این شناسایی است.
جهان کودک خانواده ی اوست و روابطی که با آن برقرار میسازد به همین دلیل برای فهم شخصیت او از اهمیت خاصی برخوردار است.
2) فرآیند ترسیم
پاره ای از کودکانی که دچار وقفه یا بازداری هستند از همان ابتدا می گویند که قادر نیستند نقاشی کنند. و گاهی در اواسط نقاشی دچار مکث هایی میشوند که این بازداری ها و مکث ها میتواند ما را به معانی متفاوتی برساند.
این که نقاشی در چه قسمتی از کاغذ و با چه شخصی آغاز شده دارای اهمیت است.
مدت زمانی که برای ترسیم هر یک از اشخاص نقاشی اختصاص می یابد و دقتی که در مورد جزئیات به کار بسته میشود و یا گاهی تمایل وسواس آمیزی که در بازگشتن به قسمت معینی از نقاشی مشاهده میگردد در شمار نکات مهمی هستند که باید در نظر گرفته شوند.
3) مصاحبه
کودک بهتر از هر کس میداند که چه چیز را خواسته است در نقاشی خود بیان کند. ابتدا باید به نحوی ظریف کار را با تمجید آنچه کودک انجام داده آغاز کرد، یعنی همواره باید گفت خوب است، حال ارزش نقاشی هر چه میخواهد باشد.
حالا تو این خونواده ای را که کشیدی برای من تعریف کن.
اینا کجان؟ این جا چی کار می کنن؟
به من بگو یک یک این اشخاص کی هستند و از اونکه اول کشیدی شروع کن.
سوالاتی هستند که از کودک می پرسیم، در این میان نقش، جنس و سن هر یک از اشخاص را هم از کودک جویا میشویم.
5 سؤال دیگری که میتواند اطلاعات جالبی را در اختیار ما بگذارد عبارتند از:
در این خونواده کدوم یک از همه مهربون تره؟
کدوم یک از همه کمتر مهربونه؟
کدوم یک از همه خوشبخت تره؟
کدوم یک از همه کمتر خوشبخته؟
در این خونواده کی از همه بهتره؟
و در برابر هر جواب از کودک می پرسیم چرا؟
4) همسان سازی
همسان سازی (اینکه کودک خود را مطابق با کدام یک از اشخاص داخل نقاشی در نظر میگیرد) غالبا" تابع اصل لذت است و از این راه ما را درباره ی انگیزه های عمیق آزمودنی آگاه میسازد.
5) واکنش های عاطفی
باید واکنش های عاطفی کودک در سراسر آزمون یادداشت گردند. در پاره ای از کودکان حالت وقفه ی عمومی و ناراحتی هایی متجلی میگردند که ممکن است تا حد امتناع از ترسیم، گسترش یابند و ساخت نقاشی و خطوط ترسیم شده را تحت تأثیر قرار دهند. بالعکس پاره ای دیگر از کودکان، به ترسیم خانواده با حالت شادی که گاهی با شگفت زدگی توأم است می پردازند.
6) مقایسه با خانواده ی حقیقی
می بایست نقاشی ارائه شده توسط کودک را با آنچه حقیقت است مورد مقایسه قرار داد.
خط پر نیرو و پررنگ، به معنای نیرومندی کشاننده ها، شهامت، خشونت یا رهاسازی غریزی است، در حالی که یک خط کم رنگ، مبین کشاننده های ضعیف، ملایمت، کم رویی یا وقفه ی غرایز است.
ناحیه ی پایین صفحه، ناحیه ی غرایز بنیادی صیانت ذات و ناحیه ی منتخب خسته ها، روان آزردگان، توان زدوده و افسرده هاست.
ناحیه ی بالا، ناحیه ی گسترش تخیلات و ناحیه ی افراد آرمان نگر و رؤیا پرداز است.
ناحیه ی چپ، ناحیه ی گذشته است و ناحیه ی آزمودنی هایی است که به سوی کودکی خود بازگشته اند.
و ناحیه ی راست، ناحیه ی آینده است.
جهت نقاشی از چپ به راست، نشان دهنده ی یک حرکت طبیعی پیش رونده است، در حالی که ترسیم از راست به چپ، به منزله ی یک حرکت واپس رونده تلقی میشود.
هرگاه کودک خواه با کوچک کشیدن خود، خواه با ترسیم خود با فاصله یا پایین تر از دیگران و خواه با نامهربان تر یا کمتر خوشبخت تر دانستن خود به کم ارزنده ساختن خویشتن مبادرت می ورزد به دلیل آن است که احساس اضطراب گنهکاری بر او غلبه دارد. در موارد افراطی که درحقیقت بندرت مشاهده میشوند، این حالت تا آنجا پیش میرود که کودک خود را از نقاشی حذف میکند.
ویژگی های شخصی که در نقاشی کودک ارزنده سازی شده است:
این شخص غالبا" کسی است که در وهله ی نخست ترسیم شده، بلند قامت تر از اشخاص دیگر نقاشی است، با دقت و مواظبت ترسیم میگردد، از لحاظ چیزهای افزوده شده غنی تر است مثل تزئین لباسها، ترسیم کلاه، عصا، چتر، کیف و ...، غالبا" کانون توجه اشخاص دیگر نقاشی است یعنی همه ی نگاه ها به سوی او معطوف است.
2) نا ارزنده سازی
ویژگیهای شخصی که در نقاشی کودک ناارزنده سازی شده است:
وقتی دریک نقاشی یکی از اعضای خانواده ترسیم نشده باشد، درحالی که درحقیقت آن شخص وجود دارد و در کانون خانواده حاضر است، میتوان نتیجه گرفت که کودک قلبا" مایل است او را از بین ببرد.
این شخص از دیگران کوچکتر کشیده میشود، در آخرین جا و غالبا" کنار کاغذ قرار داده میشود و مثل این است که کودک در بدو امر، قصد درنظرگرفتن جایی را برای او نداشته است، با فاصله از دیگران یا در سطحی پایین تر از دیگران کشیده میشود، به خوبی دیگران ترسیم نمیشود یا جزئیات مهمی در تصویر وی از قلم می افتند، نام وی ذکر نمیشود در حالی که نام دیگر اشخاص ذکر میگردد، به ندرت معرف شخصیت کودک است و به همسان سازی با وی مبادرت نمیکند.
3) خط زدن اشخاص ترسیم شده
یکی از انواع ناارزنده سازی، خط زدن یک شخص پس از ترسیم اوست.
4) اشخاص افزوده شده
گاهی فرد خودرا در نقاشی ترسیم نمیکند بلکه خودرا در شخص افزوده شده فرافکنی مینماید. شخص افزوده شده ممکن است یک نوزاد باشد که نقاش، گرایشهای واپس گرایی را که از بیان آنها شرم دارد، به وی نسبت میدهد.
افزودن یک فرد بزرگسال، افزودن کسی به عنوان جفت کودک، افزودن یک حیوان به نقاشی (پرخاشگری علیه خواهران و برادران یا علیه والدین غالبا" از راه یک حیوان وحشی بیان میشود) از این موارد است.
5) نزدیکیها و ارتباط ها
نزدیکی دو شخص در نقاشی نشان دهنده ی صمیمیت آنهاست، صمیمیتی که وجود دارد یا ترسیم کننده خواستار آن است.
6) همسان سازیها
از کودک میخواهیم که همسان سازی خود را انتخاب کند. براساس چنین تقاضایی، ما مسلما" به هشیاری وی رجوع میکنیم و باید تأکید کنیم که در این سطح هشیاری، گرایشها فقط در صورتی بیان میشوند که شدیدا" سرکوفته نشده باشند، و درغیراینصورت سانسور من برای منع همسان سازی هایی که فرد باطنا" به آنها تمایل دارد، دخالت میکند.
وقتی کودک خود را در شرایط واقعی سن و جنس خود مجسم میکند و اظهار میدارد که میخواهم خودم باشم همسان سازی با واقعیت است.
وقتی فرد خودرا در اشخاصی که گرایشهای اقرارکردنی او را ارضاء میکنند فرافکنی میکند، همسان سازی میل یا گرایش است.
وقتی کودک با شخصی که فرد شرور در نقاشی را تنبیه میکند همسان سازی میکند، همسان سازی دفاعی یا همسان سازی با فرامن مطرح است.
وقتی یک کودک علی رغم دستور العملی که به او داده شده عینیت خانواده ی خود را محترم میشمارد و اعضای آن را به صورت سلسله مراتبی با در نظر گرفتن سن، جنس و موقعیت آنها ترسیم میکند، نشان دهنده ی سلطه ی اصل واقعیت بر اصل لذت است.
خانواده ی تخیلی:
دراین موارد که جنبه ی غیرعینی یا فاعلی بر جنبه ی عینی غلبه دارد بایستی از روش تفسیری سود جست. دراین موارد باید درنظر گرفت که اعضای خانواده ی تخیلی وجود واقعی ندارند و به منزله ی تجسم تمایلات عاطفی کودک یا کنشهای شخصیت وی هستند.
(گاهی پرخاشگری غلبه دارد و واکنش های خشونت باری را به راه می اندازد که به نوبه ی خود مبنای تعارض جدیدی میگردند که جنبه ی برونی دارد، گاهی پرخاشگری دچار بازداری شده و به سوی فرد بازگشته است و جای خود را به واکنشهای افسرده وار، همراه با حالت غمگینی، اضطراب مقاوم و پایدار، ترس از رهاشدگی و روان آزردگی و شکست داده است و بالاخره گاهی تعارض بصورت واپسروی و همسان سازی با کوچکترین رقیب متجلی میگردد، فرایندی که در کودکان فراوان است.)
نمونه ای از پرخاشگری درقالب حیوانات را میتوان در نقاشی مارسل، پسر 12 ساله مشاهده کرد.
واکنش افسرده وار
(گاهی کودک براساس یک واکنش افسرده وار به ناارزنده سازی خود میپردازد، یا بطورکلی خود را حذف میکند.)
نمونه ای از ناارزنده سازی بر اثر واکنش افسرده وار (ژان پل، پسر 9 ساله)
واکنش واپس گرا و همسان سازی با یک نوزاد
(مکانیزم واپس روی، کودک را به دوره ی خوشبختی یعنی دوره ای که درآن هنوز تعارض اضطراب آور وجود نداشته است، باز میگرداند.)
نمونه ای از واپس روی و همسان سازی با یک پسر بچه (نقاشی از ژاکی5/12 ساله)
واکنش پرخاشگرانه ، سالم ترین واکنش است اگر از حدی که بیشتر از آن میتواند خطرناک در نظر گرفته شود، فراتر نرود. تجربه نشان میدهد که برونریزی یک تعارض ، هراندازه برای اطرافیان نامطبوع باشد، با تعادل سازشی خوب، بیشتر مطابقت دارد. بالعکس واکنش افسرده وار و واکنش واپس گرا، واکنشهای نورزی هستند زیرا یک راه حل واقعی برای تعارض (که سرکوفته باقی میماند) ارائه نمیدهد.
واکنش پرخاشگرانه را میتوان بر اساس روشهای ساده ی تربیتی پاسخگو بود. اما درمورد واکنشهای افسرده وار و واپس گرا باید به روشهای روان درمانگری متوسل شد، روشهایی که در خلال آنها فرد تعارضهای نخستین را مجددا" تجربه میکند و آن را از راهی که گسترش شخصیت کودک را بهتر تأمین میکند، حل می نماید.
واکنش پرخاشگرانه در پسران بیشتر و واکنش های افسرده وار و واپس گرا در دختران بیشتر است.
1) روش اجرا
جمله ی خانواده ات را بکش یا یک خانواده را بکش اولین گام در این شناسایی است.
جهان کودک خانواده ی اوست و روابطی که با آن برقرار میسازد به همین دلیل برای فهم شخصیت او از اهمیت خاصی برخوردار است.
2) فرآیند ترسیم
پاره ای از کودکانی که دچار وقفه یا بازداری هستند از همان ابتدا می گویند که قادر نیستند نقاشی کنند. و گاهی در اواسط نقاشی دچار مکث هایی میشوند که این بازداری ها و مکث ها میتواند ما را به معانی متفاوتی برساند.
این که نقاشی در چه قسمتی از کاغذ و با چه شخصی آغاز شده دارای اهمیت است.
مدت زمانی که برای ترسیم هر یک از اشخاص نقاشی اختصاص می یابد و دقتی که در مورد جزئیات به کار بسته میشود و یا گاهی تمایل وسواس آمیزی که در بازگشتن به قسمت معینی از نقاشی مشاهده میگردد در شمار نکات مهمی هستند که باید در نظر گرفته شوند.
3) مصاحبه
کودک بهتر از هر کس میداند که چه چیز را خواسته است در نقاشی خود بیان کند. ابتدا باید به نحوی ظریف کار را با تمجید آنچه کودک انجام داده آغاز کرد، یعنی همواره باید گفت خوب است، حال ارزش نقاشی هر چه میخواهد باشد.
حالا تو این خونواده ای را که کشیدی برای من تعریف کن.
اینا کجان؟ این جا چی کار می کنن؟
به من بگو یک یک این اشخاص کی هستند و از اونکه اول کشیدی شروع کن.
سوالاتی هستند که از کودک می پرسیم، در این میان نقش، جنس و سن هر یک از اشخاص را هم از کودک جویا میشویم.
5 سؤال دیگری که میتواند اطلاعات جالبی را در اختیار ما بگذارد عبارتند از:
در این خونواده کدوم یک از همه مهربون تره؟
کدوم یک از همه کمتر مهربونه؟
کدوم یک از همه خوشبخت تره؟
کدوم یک از همه کمتر خوشبخته؟
در این خونواده کی از همه بهتره؟
و در برابر هر جواب از کودک می پرسیم چرا؟
4) همسان سازی
همسان سازی (اینکه کودک خود را مطابق با کدام یک از اشخاص داخل نقاشی در نظر میگیرد) غالبا" تابع اصل لذت است و از این راه ما را درباره ی انگیزه های عمیق آزمودنی آگاه میسازد.
5) واکنش های عاطفی
باید واکنش های عاطفی کودک در سراسر آزمون یادداشت گردند. در پاره ای از کودکان حالت وقفه ی عمومی و ناراحتی هایی متجلی میگردند که ممکن است تا حد امتناع از ترسیم، گسترش یابند و ساخت نقاشی و خطوط ترسیم شده را تحت تأثیر قرار دهند. بالعکس پاره ای دیگر از کودکان، به ترسیم خانواده با حالت شادی که گاهی با شگفت زدگی توأم است می پردازند.
6) مقایسه با خانواده ی حقیقی
می بایست نقاشی ارائه شده توسط کودک را با آنچه حقیقت است مورد مقایسه قرار داد.
تفسیر نقاشی کودک
خط پر نیرو و پررنگ، به معنای نیرومندی کشاننده ها، شهامت، خشونت یا رهاسازی غریزی است، در حالی که یک خط کم رنگ، مبین کشاننده های ضعیف، ملایمت، کم رویی یا وقفه ی غرایز است.
ناحیه ی پایین صفحه، ناحیه ی غرایز بنیادی صیانت ذات و ناحیه ی منتخب خسته ها، روان آزردگان، توان زدوده و افسرده هاست.
ناحیه ی بالا، ناحیه ی گسترش تخیلات و ناحیه ی افراد آرمان نگر و رؤیا پرداز است.
ناحیه ی چپ، ناحیه ی گذشته است و ناحیه ی آزمودنی هایی است که به سوی کودکی خود بازگشته اند.
و ناحیه ی راست، ناحیه ی آینده است.
جهت نقاشی از چپ به راست، نشان دهنده ی یک حرکت طبیعی پیش رونده است، در حالی که ترسیم از راست به چپ، به منزله ی یک حرکت واپس رونده تلقی میشود.
هرگاه کودک خواه با کوچک کشیدن خود، خواه با ترسیم خود با فاصله یا پایین تر از دیگران و خواه با نامهربان تر یا کمتر خوشبخت تر دانستن خود به کم ارزنده ساختن خویشتن مبادرت می ورزد به دلیل آن است که احساس اضطراب گنهکاری بر او غلبه دارد. در موارد افراطی که درحقیقت بندرت مشاهده میشوند، این حالت تا آنجا پیش میرود که کودک خود را از نقاشی حذف میکند.
چگونگی بیان گرایش ها و دفاعهای من در تست ترسیم خانواده
ویژگی های شخصی که در نقاشی کودک ارزنده سازی شده است:
این شخص غالبا" کسی است که در وهله ی نخست ترسیم شده، بلند قامت تر از اشخاص دیگر نقاشی است، با دقت و مواظبت ترسیم میگردد، از لحاظ چیزهای افزوده شده غنی تر است مثل تزئین لباسها، ترسیم کلاه، عصا، چتر، کیف و ...، غالبا" کانون توجه اشخاص دیگر نقاشی است یعنی همه ی نگاه ها به سوی او معطوف است.
2) نا ارزنده سازی
ویژگیهای شخصی که در نقاشی کودک ناارزنده سازی شده است:
وقتی دریک نقاشی یکی از اعضای خانواده ترسیم نشده باشد، درحالی که درحقیقت آن شخص وجود دارد و در کانون خانواده حاضر است، میتوان نتیجه گرفت که کودک قلبا" مایل است او را از بین ببرد.
این شخص از دیگران کوچکتر کشیده میشود، در آخرین جا و غالبا" کنار کاغذ قرار داده میشود و مثل این است که کودک در بدو امر، قصد درنظرگرفتن جایی را برای او نداشته است، با فاصله از دیگران یا در سطحی پایین تر از دیگران کشیده میشود، به خوبی دیگران ترسیم نمیشود یا جزئیات مهمی در تصویر وی از قلم می افتند، نام وی ذکر نمیشود در حالی که نام دیگر اشخاص ذکر میگردد، به ندرت معرف شخصیت کودک است و به همسان سازی با وی مبادرت نمیکند.
3) خط زدن اشخاص ترسیم شده
یکی از انواع ناارزنده سازی، خط زدن یک شخص پس از ترسیم اوست.
4) اشخاص افزوده شده
گاهی فرد خودرا در نقاشی ترسیم نمیکند بلکه خودرا در شخص افزوده شده فرافکنی مینماید. شخص افزوده شده ممکن است یک نوزاد باشد که نقاش، گرایشهای واپس گرایی را که از بیان آنها شرم دارد، به وی نسبت میدهد.
افزودن یک فرد بزرگسال، افزودن کسی به عنوان جفت کودک، افزودن یک حیوان به نقاشی (پرخاشگری علیه خواهران و برادران یا علیه والدین غالبا" از راه یک حیوان وحشی بیان میشود) از این موارد است.
5) نزدیکیها و ارتباط ها
نزدیکی دو شخص در نقاشی نشان دهنده ی صمیمیت آنهاست، صمیمیتی که وجود دارد یا ترسیم کننده خواستار آن است.
6) همسان سازیها
از کودک میخواهیم که همسان سازی خود را انتخاب کند. براساس چنین تقاضایی، ما مسلما" به هشیاری وی رجوع میکنیم و باید تأکید کنیم که در این سطح هشیاری، گرایشها فقط در صورتی بیان میشوند که شدیدا" سرکوفته نشده باشند، و درغیراینصورت سانسور من برای منع همسان سازی هایی که فرد باطنا" به آنها تمایل دارد، دخالت میکند.
وقتی کودک خود را در شرایط واقعی سن و جنس خود مجسم میکند و اظهار میدارد که میخواهم خودم باشم همسان سازی با واقعیت است.
وقتی فرد خودرا در اشخاصی که گرایشهای اقرارکردنی او را ارضاء میکنند فرافکنی میکند، همسان سازی میل یا گرایش است.
وقتی کودک با شخصی که فرد شرور در نقاشی را تنبیه میکند همسان سازی میکند، همسان سازی دفاعی یا همسان سازی با فرامن مطرح است.
عینی و غیرعینی
خانواده ی واقعی:وقتی یک کودک علی رغم دستور العملی که به او داده شده عینیت خانواده ی خود را محترم میشمارد و اعضای آن را به صورت سلسله مراتبی با در نظر گرفتن سن، جنس و موقعیت آنها ترسیم میکند، نشان دهنده ی سلطه ی اصل واقعیت بر اصل لذت است.
خانواده ی تخیلی:
دراین موارد که جنبه ی غیرعینی یا فاعلی بر جنبه ی عینی غلبه دارد بایستی از روش تفسیری سود جست. دراین موارد باید درنظر گرفت که اعضای خانواده ی تخیلی وجود واقعی ندارند و به منزله ی تجسم تمایلات عاطفی کودک یا کنشهای شخصیت وی هستند.
بررسی تعارضهای روانی کودک براساس تست ترسیم خانواده
(گاهی پرخاشگری غلبه دارد و واکنش های خشونت باری را به راه می اندازد که به نوبه ی خود مبنای تعارض جدیدی میگردند که جنبه ی برونی دارد، گاهی پرخاشگری دچار بازداری شده و به سوی فرد بازگشته است و جای خود را به واکنشهای افسرده وار، همراه با حالت غمگینی، اضطراب مقاوم و پایدار، ترس از رهاشدگی و روان آزردگی و شکست داده است و بالاخره گاهی تعارض بصورت واپسروی و همسان سازی با کوچکترین رقیب متجلی میگردد، فرایندی که در کودکان فراوان است.)
نمونه ای از پرخاشگری درقالب حیوانات را میتوان در نقاشی مارسل، پسر 12 ساله مشاهده کرد.
واکنش افسرده وار
(گاهی کودک براساس یک واکنش افسرده وار به ناارزنده سازی خود میپردازد، یا بطورکلی خود را حذف میکند.)
نمونه ای از ناارزنده سازی بر اثر واکنش افسرده وار (ژان پل، پسر 9 ساله)
واکنش واپس گرا و همسان سازی با یک نوزاد
(مکانیزم واپس روی، کودک را به دوره ی خوشبختی یعنی دوره ای که درآن هنوز تعارض اضطراب آور وجود نداشته است، باز میگرداند.)
نمونه ای از واپس روی و همسان سازی با یک پسر بچه (نقاشی از ژاکی5/12 ساله)
واکنش پرخاشگرانه ، سالم ترین واکنش است اگر از حدی که بیشتر از آن میتواند خطرناک در نظر گرفته شود، فراتر نرود. تجربه نشان میدهد که برونریزی یک تعارض ، هراندازه برای اطرافیان نامطبوع باشد، با تعادل سازشی خوب، بیشتر مطابقت دارد. بالعکس واکنش افسرده وار و واکنش واپس گرا، واکنشهای نورزی هستند زیرا یک راه حل واقعی برای تعارض (که سرکوفته باقی میماند) ارائه نمیدهد.
واکنش پرخاشگرانه را میتوان بر اساس روشهای ساده ی تربیتی پاسخگو بود. اما درمورد واکنشهای افسرده وار و واپس گرا باید به روشهای روان درمانگری متوسل شد، روشهایی که در خلال آنها فرد تعارضهای نخستین را مجددا" تجربه میکند و آن را از راهی که گسترش شخصیت کودک را بهتر تأمین میکند، حل می نماید.
واکنش پرخاشگرانه در پسران بیشتر و واکنش های افسرده وار و واپس گرا در دختران بیشتر است.