چگونه بايد كمك كرد

اولين راه‌كمك به شخص ويا خانواده‌اي كه كشتي‌اش به گل نشسته، برقراري ديالوگ يا همان حرف زدن است، سپس مشاهده، بررسي، همدردي و درك و لمس مشكل. مشكلي كه گريبان او و اعضاي خانواده‌اش را گرفته است و تلاش براي درك و فهم و موقعيتي كه فرد در آن به سر مي‌برد و به عبارت ديگر عكس‌العمل مثبت در برابر طرف مقابل يك راه‌حل فوري است.
يکشنبه، 25 فروردين 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چگونه بايد كمك كرد
چگونه بايد كمك كرد
چگونه بايد كمك كرد

نويسنده:سهيلا خلانلويي
منبع:http://www.nioc.org
اولين راه‌كمك به شخص ويا خانواده‌اي كه كشتي‌اش به گل نشسته، برقراري ديالوگ يا همان حرف زدن است، سپس مشاهده، بررسي، همدردي و درك و لمس مشكل.
مشكلي كه گريبان او و اعضاي خانواده‌اش را گرفته است و تلاش براي درك و فهم و موقعيتي كه فرد در آن به سر مي‌برد و به عبارت ديگر عكس‌العمل مثبت در برابر طرف مقابل يك راه‌حل فوري است.
افراد در چنين شرايطي ناخودآگاه تمايل به سرزنش ديگران دارند. در بيشتر مواقع وقتي دچار مشكل مي‌شويم، ديگران را سرزنش مي كنيم و آنها را باعث بدبختي‌هاي خود مي‌دانيم، اما حقيقت اين نيست.
روانشناسان معتقدند افرادي در برابر مشكلات پيش آمده موفق هستند كه مسائل به وجود آمده را به خود نسبت دهند و مشكلات و اختلالات به وجود آمده را نشانه‌ها و نتايجي از افكار و رفتار خود بدانند. اين نوع نگاه موجب اصلاح و حركت براي بهبود رفتارهايمان مي‌شود. اما در مقابل، افرادي كه مشكلات را به ديگران نسبت مي‌دهند؛ كمتر به اصلاح و تغيير در اعمال و رفتار خود مي‌پردازند، از اعتماد به نفس كمتري برخوردارند،و در حقيقت براي توانايي‌ها و قدرت خود ارزشي قائل نيستند.
دومين مرحله و بعد از بازنگري درباره خود، درك ارزش‌ها و قابليت‌هاي خود است. وقتي احساس خوبي در مورد خودتان به دست آورديد، مي‌توانيد به بخشش و گذشت بينديشيد؛ يعني دوست داشتن طرف مقابل كه باعث رنجش خاطر شده است. سپس برقراري ارتباط و گفت‌وگوي صميمانه با او، نگاه توأم با مهرباني، درك و احساس او و رفتار محبت‌آميز با كسي كه باعث مشكلات شده است.
سومين مرحله مواجهه با مشكلات و تحمل كردن است. همچنين تشويق كردن كسي كه انگار در حال عبور از يك دره تاريك زندگي‌ است. اين يكي از ارزش‌هاي بسيار گرانقدر زندگي است.
كسي كه دچار تنش و اختلال در زندگي شده است و از فشارها و ضربات روحي و رواني رنج مي‌برد، قطعا اين زمان مناسبي براي سرزنش كردن فرد نيست و نياز به درك، همدردي و تاييد دارد و نه سرزنش. در اينگونه موارد، انتقاد، از خود دور نمودن و رها كردن فردي كه داراي مشكل است به ويژه در ميان يك خانواده، نه تنها راه‌حل نيست بلكه شتاب بخشيدن به اختلالات و تنش‌هاي او است.
بهترين و مؤثرترين روش براي كمك و پشتيباني از او، گوش دادن به درد دل و مشكلاتش است نه تصحيح اشتباهات او. بهتر است به جاي درس اخلاق و توصيه‌هاي ديني و هرگونه نصيحت، فقط دركش كنيم و احساس خوبي در او پدپد آوريم.
به كار بردن عبارت‌هايي مثل:
- باشه حق با توست، همون كار خوبه....انجام بده.يك راه مفيد براي ايجاد درك متقابل است. حتي اگر لازم باشد، بايد حرف‌هاي غيرضروري و حتي بي ربط او را گوش بدهيم و فكر نكنيم اين كار وقت تلف كردن است.
از سوالات بي‌مورد مانند:
- چرا اين را گفتي و يا اينكه – چرا تو اين كار را كردي؟ پرهيز كنيم<. زيرا در اين مواقع اين گونه سخن گفتن يك كار پرضرر و بي‌نتيجه است.
يا اينكه اثبات كلماتي مانند:
- اگر جاي تو بودم، من اين كارها را مي‌كردم... و غيره معمولا كارساز نيستند و چيزي را حل نمي‌كنند.
حالا احساس لذت و تسلط مي‌كنيد. لذت از بخشش ديگران و نگاه محبت‌آميز به يكي از اعضاي خانواده، دوست، همكار و يا هر فردديگر. احساس تسلط به افكار و رفتار خود كه مي‌توانيد حتي در مشكلات احساسات و رفتار خود را مديريت و كنترل كنيد.
حتي اگر نظريه و تجربه مثبت و كارسازي داشته باشيد، امكان دارد در اين موارد خاص مورد قبول و توجه طرف مقابل واقع نشود. همانطور كه گفتيم گام نخست ايجاد احساس مثبت و نشان دادن اينكه او را دوست داريم و او را درك مي‌كنيم است.
انسان، هميشه در جست‌وجوي سرزنش كردن و مقصرشناختن ديگران است. ولي هيچ‌گاه اين سرزنش‌ها موجب رهايي،كمك و بازسازي و جبران خسارت طرف مقابل و فرد داراي مشكل نمي‌شود.
فرد با گفتن جملاتي مانند:
- كار من و خانواده‌ام نيست.
احساس سربلندي مي‌كند. در واقع سرزنش كردن يك نيروي ويران‌كننده است و اكثر مواقع باعث به بيراهه رفتن مي شود، نه تنها باعث گناه مي‌شود، بلكه نقطه كوري است در مقابل پشيماني از گناه و توبه.
خداوند از ما مي‌خواهد كه در مقابل گناهي كه مي‌كنيم، مسئوليت‌پذير باشيم. در مقابل پوشيدگي اسرارمان، بايد متواضع و فروتن باشيم. ما بايد بدانيم، واقعا چه كسي هستيم و چه مسئوليتي در مقابل كارهايمان داريم. به معناي ديگر، سرزنش كردن تخريب و بر هم زدن است.
چرا كه سرزنش باعث مي‌شود، شخصي كه مورد سرزنش قرار گرفته ، خود را در باتلاقي گرفتار و نسبت به خودش احساس ترحم بكند. يا اينكه به خاطر گناه نابخشودني‌اش تصميم به تنبيه خود بگيرد، مانند، افسردگي، خودكشي و غيره.
اين مسئله باعث تشويق فرد به محكوميت خويش و بي‌اعتمادي و تنفر از خودش مي‌شود.
كسي كه خود را سرزنش مي‌كند، مي‌گويد:
- چرا او را حمايت نكردم؟
- پس چرا كمكش نكردم؟
- آيا به اندازه كافي دوستش داشتم و به او محبت كردم؟
- چرا نتوانستم به فرزندانم كمك بيشتري كنم و آنها گرفتار مشكل شدند؟
درواقع سرزنش كردن چيزي را بازسازي نمي‌كند. ولي باعث تشديد عذاب وجدان، خجالت و شرمندگي مي‌شود.
اينگونه پرسش‌ها نه باعث سازندگي و نه باعث نجات فرد مي‌شود. اگر پدران و مادران و يا هر يك از اعضاي خانواده مي‌خواهند نقشي در حل مشكلات خانواده داشته باشند، بايد به ديگران اطمينان خاطر بدهند كه حق آنها را پايمال نخواهند كرد. آنها را در مقابل مشكلاتي كه به وجود مي‌آورند، سرزنش نمي‌كنند و به آنها اعتماد به نفس مي‌بخشند و موجبات لذت زندگي را براي آنها فراهم مي‌آورند.
هر يك از اعضاي خانواده، به طور خاص والدين به جاي اينكه بگويند:
- كجاي كار اشتباه بود؟
از خود بپرسند:
- مسئوليت من چه بود و چه هست
- چه كار مفيدي مي‌توانستم انجام بدهم
هر يك از اعضاي خانواده و به ويژه پدر و مادران بايد از خود بپرسند:
- در رابطه با ديگر اعضاي خانواده و فرزندانم و براي كمك به آنها چه چيزي را بايد اصلاح بكنم؟
- چگونه با خودم، با خداي خود و ديگران صادقانه رفتار كرده و درست عمل كنم؟
بايد به پدر و مادرها و هر يك از اعضاي خانواده كمك بشود تا راه‌حل مناسبي پيدا بكنند، به جاي اينكه ديگران را سرزنش بكنيم.
مردان و زنان مي‌توانند در يك ارتباط و ازدواج موفق، با نگاهي خوش بينامه شانس خود را امتحان كنند. از فرصت‌ها و شانس‌هاي پيش‌آمده استقبال نمايند و به هنگام بروز مشكلات به جاي سرزنش ديگران به آنها احساس لذت‌بخشي براي زندگي بدهند.




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط