زمان فردوسی، دوران پربار گفتگوی تمدن‌ها

هرچند زمان زندگی فردوسی و سال‌های آغاز و انجام شاهنامه‌ی او روشن شده است، با وجود این درباره‌ی انتساب آن‌ها به عهد سامانیان یا غزنویان میان پژوهشگران بحث‌هایی موجود است. بعضی پژوهشگران با استناد به این...
يکشنبه، 24 آبان 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
زمان فردوسی، دوران پربار گفتگوی تمدن‌ها
 زمان فردوسی، دوران پربار گفتگوی تمدن‌ها

 

نویسنده: میرزا ملااحمد




 

هرچند زمان زندگی فردوسی و سال‌های آغاز و انجام شاهنامه‌ی او روشن شده است، با وجود این درباره‌ی انتساب آن‌ها به عهد سامانیان یا غزنویان میان پژوهشگران بحث‌هایی موجود است. بعضی پژوهشگران با استناد به این دلیل که شاهنامه در زمان حکمرانی غزنویان به پایان رسیده و به سلطان محمود غزنوی پیشکش شده است، فردوسی را نماینده‌ی این دوره قلمداد کرده‌اند. اینجا از بحث مفصل خودداری نموده و با دلایلی که در زیر خواهیم آورد، منسوب بودن شاهنامه‌ی فردوسی به دوران سامانیان را تأیید خواهیم نمود.
فردوسی شاه‌اثر خود را به تقاضای روح وطن دوستی و افتخارات ملی سامانیان آفریده است. از اینجاست که هرچند فردوسی به شاهنامه مدح سلطان محمود را افزود و آن را به او پیشنهاد کرد، مورد قبول سلطان و درباریانش قرار نگرفت. مناسبت بی‌حرمتانه‌ی شاعران معروف دوره‌ی غزنویان، عنصری و فرخی، نسبت به شاهنامه که آن را افسانه‌های دروغ خوانده‌اند، خود عدم تعلق به ادبیات دوره‌ی غزنویان شاهنامه‌ی فردوسی را نشان می‌دهد. همان گونه که خواهیم دید، مطالب اخلاقی فردوسی در شاهنامه نیز کاملاً با اندیشه‌های شاعران عهد سامانی، رودکی و معاصرانش، هم رنگ و هم نوع است.
در واقع پیدایش شاه‌اثری چون شاهنامه‌ی فردوسی مدیون محیط فرهنگی دوران سامانیان می‌باشد. اکثر دانشمندان به حق، دولت سامانیان و وضع پیشرفت اقتصاد کشور را در عهد حکمرانی آنان از عوامل اساسی رواج ادبیات و فرهنگ دانسته‌اند. دولت سامانیان از تواناترین و با نظام‌ترین دولت‌های ایرانی و اسلامی و جهانی است که در سلسله‌ی دولت داری باستانی مردمان ایرانی تبار چون حلقه‌ای زرین جلوه‌گر می‌شود. در تاریخ دولت داری جهان کمتر حکومتی را می‌توان پیدا کرد که مانند سامانیان در یک مدت کوتاه سرزمینی را که بر اثر هجوم‌های ویرانگر بیگانگان و حمله‌های تاراج گرانه‌ی بادیه نشینان ویران و پریشان گشته بود، با سیاستی عادلانه و عاقلانه به کشوری شکوفا و پیشرفته و سازمان یافته تبدیل کرده باشد. تنها به شرافت و برکت دولت سامانیان، به ویژه کوشش و تلاش‌های دولتمردان نامی آن چون اسماعیل سامانی و نصربن احمد، شهرهای بزرگ و آباد بخارا، سمرقند، فرغانه، خجند، مرو، نیشابور، بلخ و ری از نو گسترش پیدا کرده، به مرکزهای اقتصادی و تجارتی تبدیل شدند، دهات و روستاهای اسروشنه، بوتمان، شامان، چغانیان، رشت و ختلان، با اشیا و کالاهای گران بهای خود شهره‌ی جهان گشتند. (1)
این همه پیشرفت‌های اقتصادی، آرامی و آسایشی که در دوره‌های اول حکومت سامانیان به وجود آمدند به تأسیس و ساختن مدارس و مساجد فراوان، بزرگ‌ترین کتابخانه‌ی جهان در بخارا و رواج علوم عقلی و شرعی، معماری و خطاطی، نقاشی و موسیقی و دیگر گونه‌های هنر و فرهنگ کمک نمودند.
در پیشرفت سریع ادبیات و فرهنگ، نقش خود امیران فاضل و دانشمند سامانی و به ویژه وزیران معروف آن‌ها ابوالفضل بلعمی، عبدالحسین عتبی، ابوعلی بلعمی، و ابوعبدالله جیهانی برجسته است. (2) زیرا خود آن‌ها در آفریدن آثار مهم تاریخی و جغرافیایی به زبان فارسی نمونه و پیشگام بودند و «استخدام در دستگاه دولت بهترین وسیله‌ی تشویق و حمایت از ادبا و دانشمندان بود». (3)
یکی از مهم‌ترین عوامل پیشرفت ادبیات در دوران سامانیان، بی‌شبهه رشد و کمال زبان پارسی دری و توجه ویژه‌ی دولت به آن بود. زیرا زبان پارسی دری در قرون سوم و چهارم هجری عامل مهم یکپارچگی مردم و قوم‌های ایرانی تبار ماوراءالنهر، خراسان و فارس گردید. تا استیلای عرب‌ها در سرزمین‌های مذکور زبان‌های سغدی، خوارزمی، باختری و تخاری، پهلوی و آذری و زبان‌های دیگر رایج بودند که از بین رفتند و زبان پارسی دری جای آن‌ها را گرفت و برای نگهداشت هویت ملی ایرانیان خدمت بزرگ تاریخی را انجام داد. بنابراین به زبان پارسی دری اعتبار جدی دادن امیران سامانی تصادفی نیست. این انگیزه‌ای بود جهت متحد کردن مردم پریشان، با سخن شاعرانه بیدار کردن احساس خودشناسی و خودآگاهی و میهن دوستی آنان و در نهایت کار استقلال ملی کشور.
نتیجه‌ی توجه ویژه و تلاش و مبارزه‌ها بود که زبان پارسی دری خیلی زود زبان عربی را در دایره‌ی کارگزاری رسمی محدود کرد و در عرصه‌ی ادبیات مقام اول و اساسی را اشغال نمود و حتی یکجا با خودشناسی ملی مردم با سرعت تمام رواج یافت و در قالب شاهنامه‌ی فردوسی به قله‌ی بلند رسید. به گمان بسیاری اگر توجه و پشتیبانی بی‌کران و پیگیرانه‌ی سامانیان به زبان پارسی دری نبود احتمال اینکه ایران نیز مانند مصر و سوریه و عراق به کشوری عربی زبان تبدیل می‌شد، دور نبود. به قول دانشمند معروف سید حسین نصر «اگر زبان فارسی وجود نمی‌داشت، ایران نه تنها مسلمان می‌شد، بلکه عرب زبان هم می‌شد» . (4)
یکی از عوامل مهمی که در پیشرفت و یا برعکس پسرفت روند ادبی تأثیر می‌گذارد، اندیشه و نگرش حکمران دور است. آن گونه که منابع تاریخی گواهی می‌دهند، امیران سامانی نه تنها دیندار بودند، بلکه با خلیفه ارتباطی قوی داشتند و از حامیان و گسترش دهندگان فعال دین اسلام محسوب می‌شدند. مثلاً اسماعیل سامانی برای به اسلام گرویدن ترکان مبارزه و تلاش‌های زیادی به خرج داد که به عنوان «امیر غازی» سزاوار گشته بود. ولی امیران سامانی به ویژه اسماعیل و نصربن احمد به تعصب دینی راه نداده، اسلام را با آیین‌های ایرانی آمیزش دادند. خدمت بزرگ فرهنگی سامانیان بیشتر در آن بخشی که آن‌ها میان اسلام و سنت‌های فرهنگی ایران باستان سازگاری به وجود آوردند، نمایان است. در این باره ریچارد فرای نوشته است: «به نظر من، امتزاج ایران و اسلام بزرگ‌ترین دستاورد سامانیان بود و به همین خاطر همواره باید از آنان یاد شود.» (5)
چنین سیاست معتدل دینی بر ادبیات نیز تأثیر مثبتی گذارد. بی‌سبب نیست که در آثار شاعران این دوران ستایش و بزرگداشت انسان که هم در آثار ایران باستان و هم در قرآن و احادیث نبوی از مسائل اساسی است، در رده‌ی اول قرار دارد و اندیشه‌های بشردوستی یکی از موضوع‌های عمده‌ی ادبیات را تشکیل می‌دهد. در ستایش انسان، هم رأیی دین و آیین و فرهنگ و تمدن‌های گوناگون روشن مشاهده می‌شود. دقیقی که آشکارا بر اعتقاد خود به آیین زردشتی تأکید می‌کند و به آن افتخار هم می‌کند، با احکام اسلام و شریعت نیز کاملاً موافق و به آن معتقد است. او در قصیده‌ی «یکی زردشتوارم آرزویست» در ستایش ممدوح از تیغ حیدر و نبرد خیبر، غم یعقوب از هجرت یوسف، آب کوثر، دولدول و دیگر مسائل مربوط به اسلام یاد می‌کند.
چنان که در شاه‌اثری چون شاهنامه فردوسی که بیشتر به احیای ایران باستان اختصاص دارد، هر چند نکوهش استیلاگران عرب به نظر می‌رسد، ولی رودررو قرار دادن دین‌ها یا خردترین بی‌اعتنایی به اسلام و شریعت مشاهده نمی‌شود.
امیران سامانی با وجود متدین و غازی بودن، به تعصب و افراط در امور دینی راه نمی‌دادند و در قلمرو خود علی رغم دسیسه‌ها و تعصب مذهبی خلیفه‌ی بغداد، فضای نسبتاً آزاد معنوی را ایجاد کردند که این برای پیشرفت سریع ادبیات شرایط مساعدی فراهم می‌آورد. از اطلاعات منابع تاریخی و ادبی برمی‌آید که در آن دوران در بخارا و شهرهای دیگر قلمرو سامانیان، نمایندگان خلق‌های گوناگون با دین و مذهب‌های مختلف آزادانه زندگی و فعالیت می‌کردند و دچار تعقیب و تحقیر نمی‌شدند. این سیاست معتدل دینی سامانیان باعث رواج ترجمه‌ی آثار علمی و ادبی خلق‌های گوناگون عالم، رشد خیلی چشمگیر علم‌های عقلی و طبیعت شناسی و وسعت زیاد دایره‌ی موضوعات ادبیات آن دوره گردید و برای پیشرفت همه جانبه‌ی ادبیات نیز شرایط مساعدی فراهم آورد.
در واقع دوران سامانیان، زمان پیشرفت‌های کلی ساحه‌های گوناگون علم و فن، تجارت و کشاورزی، اقتصاد و فرهنگ خراسان و ماوراءالنهر بود. دانشمندان در محیط سازگاری که آماده شده بود، به آموزش ژرف علم و دانش مردمان گوناگون عالم، به ویژه یونان و روم باستان، هند و چین قدیم پرداخته، مهم‌ترین آثار آنان را به زبان‌های عربی و فارسی ترجمه کردند، که این باعث ماندگاری آن‌ها هم شده است. آنان با نیرو و هوش خود، گنجینه‌ی علم و دانش گردآمده‌ی بشر تا آن زمان را غنی گردانده، در هر ساحه‌ی علم کشفیات و اختراعات زیادی کرده‌اند. کشفیات و دستاوردهای علمی آنان در قرون بعد مورد استفاده‌ی دانشمندان خلق‌های دیگر عالم، به ویژه اروپایی‌ها قرار گرفته، یکی از عامل‌های اساسی پیشرفت علم و فرهنگ در قرون وسطی گشته است.
کشفیات و دستاوردهای مهم علمی دانشمندان فارس و تاجیک خیلی زیاد بوده، اما متأسفانه هنوز همه جانبه تحقیق و تعیین نشده است. اینجا به چندی از آن‌ها که واقعاً جوهر گفتگوی تمدن‌ها در آن عصرها می‌باشند، اشاره می‌شود.
شیمی‌دان معروف خراسانی جابربن حیان نظریه‌ی پیدایش فلزات را ایجاد کرده است.
محمد زکریای رازی آثار بقراط و جالینوس و سایر دانشمندان یونان و روم، هند و مصر، چین و سوریه را آموخت، و پزشکی نظری را با عملی پیوست. او بار اول تفاوت بیماری آبله را از سرخک تعیین کرده، اصول گل بری را در معالجه‌ی نغزک استفاده نموده است. او نخستین دانشمندی است که در تاریخ پزشکی، نوشتن تاریخ بیماری را جاری کرده است که تا امروز در پزشکی جهانی ادامه دارد. رازی اولین دانشمندی (6) است که با روش شیمی داروهای مصنوعی را آماده کرده است.
ابوعبدالله محمد خوارزمی رقم‌های به اصطلاح عربی را که ریشه‌ی هندی دارند در علم و زندگی جاری نمود که تا امروز در استفاده‌ی اهل عالم است.
در تحکیم رابطه‌های علمی شرق و غرب به ویژه خدمات دو دانشمند بزرگ این دوره، ابوعلی سینا و ابوریحان بیرونی خیلی چشمگیر است. آن دو در این راه تمام نیرو و ذکاوت خود را خرج نموده آثار گران بهایی آفریده‌اند که پیوندگر تمدن‌ها می‌باشد، ابن سینا در پیشرفت علم‌های پزشکی، شیمی، ریاضیات، هندسه، فیزیک، معدن شناسی، گیاه شناسی، جانورشناسی، زمین شناسی، فلسفه، منطق و امثال این‌ها سهم بزرگی داشته، گنجینه‌ی علم جهانی را با کشفیات و دستاوردهای علمی خود غنی گردانده است. قانون ابن سینا یک دایرةالمعارف پزشکی است که تمام دستاوردهای پزشکی جهان را تا آن زمان جمع بندی نموده که در طول قرن‌ها کتاب درسی دانشکده‌های پزشکی اروپا بوده است. کشفیات او در رشته‌های گوناگون پزشکی خیلی فراوان بوده است. او اولین رساله‌ی علمی را راجع به بیماری قلب نوشته است و صدها داروی نو ساخته است. در آثار فلسفی ابن سینا به ویژه شفای او گفتگوهای فلسفی و حکمت شرق و غرب احساس می‌شود.
ابوریحان بیرونی نیز در رشته‌های گوناگون علم، کشفیات و اختراعات زیادی کرده و شهرت جهانی پیدا نموده است. او‌ اندیشه‌ی نظام هلیوسنتری عالم را قبل از کوپرنیک بیان کرده بود. بیرونی هر چند در کشورگشایی‌های سلطان محمود در هندوستان شرکت ورزیده و چندین بار به آن کشور سفر کرده بود، ولی او با خود دانش و حکمت برد و در ضمن سفرها به بررسی زبان و فرهنگ هندوان پرداخت و شاه‌اثر خود تحقیق ماللهند را آفرید. او همچنین برای پیوستن کامیابی‌های حساب یونانی و هندی کوشش‌ها به خرج داده است. بیرونی در کتاب الصیدنه درباره‌ی هزار و صد و شانزده دارو اطلاع داده و نام چهار هزار و پانصد دارو را به زبان‌های عربی، فارس، یونانی، سریانی، هندی، لاتینی، چینی و غیره ثبت نموده است.
عباس اهوازی، ابوالحسن طبری، ابومنصور قمری، ابوسهل مسیحی، ابوبکر بخاری، حکیم میسری و امثال آنان، با آموزش منابع پزشکی یونانی، عرب، چین و هند و استفاده از تجربه‌های پزشکان کشورهای گوناگون، خود نیز آثار زیادی آفریده‌اند که بیشتر آن‌ها به زبان‌های اروپایی چاپ گردیده، به پیشرفت پزشکی جهانی مساعدت نموده‌اند.
نمونه‌هایی این چنین را از رشته‌های دیگر علم و ادب و فرهنگ هم می‌توان آورد که بر روابط متقابل علم و فرهنگ کشورهای شرق و غرب گواهی می‌دهند. همه‌ی این‌ها بیانگر آن است که دوران سامانیان از پربارترین دوره‌های گفتگوی تمدن‌های مختلف جهان بوده و نقش مهمی در پیشرفت بشر بازی نموده است.
در همین محیط و زمینه‌ی مساعد فرهنگی، ابوالقاسم فردوسی از دستاوردهای بزرگ نیاکان و همزمانان خود الهام گرفته، با احساس بلند افتخار ملی و روح پر شور میهن دوستی به انشای شاهنامه‌ی بی‌زوال خود آغاز نمود و تمام هستی و عمر خویش را به آن بخشید.
در طول بیش از سی سال که فردوسی پیوسته به تألیف شاه‌اثر خود مشغول بود، در ایران زمین تغییرات زیاد سیاسی و اجتماعی به وجود آمد. از جمله دولت سامانیان بر اثر تلاش و تضادهای داخلی و خارجی سقوط نمود و دولت‌های غزنویان و قراخانیان بر این سرزمین سلطه یافتند.
هدف‌های والای فردوسی که در شاهنامه درج یافته بودند، با سیاست دولت نو سازگاری نداشتند. ولی شاعر بزرگ علی رغم آن، اندیشه و مطالب بشردوستانه و میهن پرستانه‌ی خویش را ارائه نمود و شاهکار بی‌نظیری به وجود آورد که هر چند مورد پسند حاکمان غزنوی واقع نگردید، ولی بعداً به عنوان بزرگ‌ترین حماسه‌ی ملی ایران و جهان شناخته شد.
آن گونه که معلوم است، در سال‌های اخیر به مسئله‌ی رابطه‌ی خلق‌ها و آیین‌ها و فرهنگ و تمدن‌ها توجه زیادی داده می‌شود. از جمله در سال 1993 دانشمند امریکایی و مدیر مرکز مطالعات استراتژیک دانشگاه هاروارد، ساموئل هانتینگتون در این زمینه نظریه‌ی «برخورد تمدن‌ها» را پیشنهاد نمود. طبق این نظریه جنگ‌های آینده میان هشت تمدن اساسی دنیا مانند تمدن‌های اسلامی، کنفوسیوس، غربی، ژاپنی، هندو، اسلاویانی، ارتودوکسی، امریکای لاتین و افریقایی به عمل خواهد آمد. نظریه‌ی مذکور مورد بحث و نقد دانشمندان و سیاست مداران قرار گرفت و در مقابل آن نظریه‌های دیگر پیشنهاد گردیدند که «نظریه‌ی آمیختگی تمدن‌ها»، نظریه‌ی «پایان تاریخ» فوکویاما، نظریه‌ی «واقع گرایی چند قطبی بودن جهان» کسینجر، «نظریه‌ی نوین جهان» و نظریه‌ی «جهان گرایی نئولیبرال‌ها» از معروف‌ترین آن‌ها می‌باشند.
نظریه‌های مذکور مورد توجه و بررسی دانشمندان و سیاست مداران ایرانی نیز قرار گرفتند. فیلسوف معاصر ایرانی مقیم امریکا، سید حسین نصر، نظریه‌های مذکور و به خصوص نظریه‌ی «برخورد تمدن‌ها» را تنقید نموده، بی‌اساس و یک جانبه بودن آن‌ها را تأکید می‌کند. ولی متأسفانه خود او نیز بعضاً به آن اشتباه راه می‌دهد. سید حسین نصر تمدن را زاده‌ی دین دانسته، نقش بشر را در آفریدن آن انکار می‌نماید. او در این باره چنین گفته: «و تمدن‌های بزرگ دنیا تماماً زاده‌ی ادیان و پیام‌های الهی هستند. هیچ وقت بشر تمدنی به وجود نیاورده است. اصلاً این حرف که بشر تمدن به وجود آورده این یک حرف لاادری است که از فلسفه‌ی غربی قرن نوزدهم برخاسته است...» (7)
سید حسین نصر بارها این اندیشه را تأیید نموده است. از جمله مفهوم تمدن مردمان ایرانی را صحیح نمی‌داند و آن را تمدن اسلامی می‌شمارد و تمدن پیش از اسلام آنان را نادیده می‌گیرد یا جزء تمدن اسلامی می‌داند: «تمام تمدن‌های جهان (تمدن‌های اصیل) زاده‌ی دین است. به همین جهت بنده عقیده دارم که اصولاً یک دین نمی‌تواند بیشتر از یک تمدن درست کند...» (8)
در ماه نوامبر سال 1998 آقای سید محمد خاتمی ریاست وقت جمهوری اسلامی ایران، در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد پیشنهاد گفتگوی تمدن‌ها را مطرح نمود و خواهش کرد که سال 2001 سال گفتگوی تمدن‌ها اعلان شود. این پیشنهاد هم مورد قبول سازمان ملل متحد و هم دانشمندان و سیاستمداران معروف عالم قرار گرفت و سال 2001 سال گفتگوی تمدن‌ها اعلان گردید. او در سخنرانی‌اش در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل به مسئله‌ی صلح بیشتر توجه نمود و آن را به مفهوم وسیع صلح کلی تعریف کرد و در برابر صلح میان مردمان، بر صلح انسان با طبیعت نیز تأکید نمود: «صلح تمام عیار علاوه بر صلح میان انسان‌ها، شامل صلح میان انسان و طبیعت نیز می‌شود. انسان باید از غلبه و استیلا بر طبیعت دست بردارد و در آینده بیشتر بر هماهنگی میان انسان و طبیعت تأکید کند. حفظ محیط زیست به مثابه‌ی میراث مشترک طبیعی از مهم‌ترین اولویت‌های قرن آتی است». (9)
در سخنرانی دیگر سید محمد خاتمی در اجلاس گفتگوی تمدن‌ها در مقر سازمان ملل متحد در نیویورک که در پنجم سپتامبر سال 2002 ایراد گردید، به ارزش اخلاقی گفتگوی تمدن‌ها اشاره شد و بر نقش شاعران و هنرمندان در آن تأکید گردیده است: گفتگوی تمدن‌ها و فرهنگ‌ها مستلزم برخورد عقلانی و اخلاقی طرفین گفتگوست برای مبادله‌ی تفاهم و نه سوءتفاهم. ما محتاج به ترتیب اخلاقی، نظم منطقه‌ای و فکری ویژه‌ای هستیم». (10)

پی‌نوشت‌ها:

1. راجع به پیشرفت‌های ماوراءالنهر و خراسان در عهد سامانیان منابع تاریخی اطلاعات فراوان داده‌اند که در تحقیقات ذیل جمع بندی شده‌اند:
باباجان غفوروف، تاجیکان (تاریخ قدیم، قرون وسطی و دوره‌ی نوین)، ج 1 و 2، دوشنبه، 1997؛ ن. نعمتوف، دولت سامانیان، دوشنبه، 1989؛ جواد هروی، ایران در عهد سامانیان، مشهد، 1365.
2. احرار مختاروف، امیران و وزیران سامانی، دوشنبه، 1967، ص 57-64.
3. ریچارد فرای، بخارا، دستاورد قرون وسطی، چاپ دوم، تهران، 1365، ص 89.
4. سید حسین نصر، «زبان فارسی و هویت ملی»، پیام اندیشه، ش 2، 1998، ص 25.
5. ریچارد فرای، بخارا، دستاورد قرون وسطی، چاپ دوم، تهران، 1365، ص 155.
6. یوسف نورعلی‌اف، طب و طبابت در زمان سامانیان، در کتاب سامانیان و احیای تمدن فارسی، تاجیکی، دوشنبه، 1998، ص 332.
7. گفتگو با دکتر سید حسین نصر در باب گفتگوی تمدن‌ها، کتاب ماه، تهران، 1377/3/30، ص 10.
8. همان جا.
9. سید محمد خاتمی، «مبانی گفتگوی تمدن‌ها»، کتاب ماه، تهران، 1377/3/30، ص 20.
10. سید محمد خاتمی، «گفتگوی تمدن‌ها یک سرمشق جدید در مناسبات بین المللی است»، وحدت، ش 2، 1379، ص 60.

منبع مقاله :
ملااحمد، میرزا؛ (1388)، بیا تا جهان را به بد نسپریم (پیام اخلاقی حکیم ابوالقاسم فردوسی)، تهران: انتشارات امیرکبیر، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط