پایان جهان از نظر دین و علم نجوم

کشف اینکه جهان در حال گسترش است یکی از انقلابهای فکری بزرگ قرن بیستم بود. حتی نیوتن و انشتین تصور جهان گسترش یابنده را نداشتند. مدلهایی برای تبیین عالم توسط اندیشمندان صورت گرفته اند؛ در اینجا پاره ای از این مدلها را عرضه می کنیم؛ اولین مدل ریاضی برای عالم توسط انیشتین صورت گرفت؛ در مدل ایشان عالم مسدود (فضای بسته و بدون مرز) و کروی و در عین حال ایستاست و به نام جهان استاتیک انیشتین آن را می شناسیم؛
چهارشنبه، 28 فروردين 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
پایان جهان از نظر دین و علم نجوم
بحث هفتگی نجوم: سر انجام و سرنوشت نهایی جهان  
پایان جهان از نظر دین و علم نجوم

منبع:http://daneshnameh.roshd.ir/
کشف اینکه جهان در حال گسترش است یکی از انقلابهای فکری بزرگ قرن بیستم بود. حتی نیوتن و انشتین تصور جهان گسترش یابنده را نداشتند. مدلهایی برای تبیین عالم توسط اندیشمندان صورت گرفته اند؛ در اینجا پاره ای از این مدلها را عرضه می کنیم؛ اولین مدل ریاضی برای عالم توسط انیشتین صورت گرفت؛ در مدل ایشان عالم مسدود (فضای بسته و بدون مرز) و کروی و در عین حال ایستاست و به نام جهان استاتیک انیشتین آن را می شناسیم؛ هنگامی که انشتین مشغول ساختن معادلات ریاضی برای این مدل بود، بطور اشتباهی "ثابت کیهانی شناختی" را در معادله خویش وارد کرد؛ و از طرفی نیرویی بنام پاد گرانش معرفی کرد که برخلاف دیگر نیروها ، از منبع خاصی ناشی نمی‌شد بلکه در کالبد فضا - زمان نهفته بود؛ انشتین بعدا از این کارش افسوس خورد؛ این مدل؛ جهان را نه در حال انقباض و نه انبساط می‌داند و بعبارتی دیگر جهان نه کوچکتر و نه بزرگترمی شود.
مدل دویستر ، که پس از انشتین وضع شد، ادامه کارهای انشتین بود؛ بعلاوه هویل تز جهان ساکن و نامحدود را ارائه داد و از طرفی فرضیه جهان نوسانی توسط تولمان وضع شد و ساندیچ آن را بسط داد و افزون آنکه کسانی امثال ، هابل مدل جهان را محدود و گسترش یابنده پیشنهاد کرده اند. از میان مدلهای موفق دیگرمی توان به مدلهای فریدیمان دانشمند روسی اشاره کرد؛ این مدلها در واقع بر اساس همان معادلات انشتین استوار است، منتها فریدیمان ثابت کیهان شناختی و نیروی پاد گرانش را در معادلات و نظریات خویش وارد نکرده است؛

پاره ای از سخنان معصومین علیه‌السلام درباره سرانجام جهان ماده

"حضرت علی علیه‌السلام در نهج البلاغه در فصلی مربوط به آفرینش اشیاء ، می فرمایند:"لم یخلق الاشیا من اصول اولیه و لا اوائل ابدیه بل خلق ما خلق فاقام حده وصور ما صور فاحسن صورته ، یعنی نیافرید اشیا را از اصول و اولیات ازلی ابدی بلکه آفرید آنچه را که پدید آورد (ماده و اشیا را) و حدود و تعنیات آنها را از یکدیگر متمایز نمود و صورت بندی نمود آنچه را که صورتی می‌پذیرفت و نیکو نمود صورت آنها را ... .
حضرت علی علیه‌السلام "نفی ازلیت ماده می نماید، ضمنا به نفی "ابدیت" آن هم به تصریح می‌فرماید زیرا آنچه که ازلی نیست ابدی هم نمی‌تواند باشد.
در دعای جوشن کبیر هم به نفی ازلیت ماده اشاره فرموده است، در آنجا که می فرماید: "یا من خلق الاشیا من العدم"
یعنی ای کسی که پدیده‌ها را از عدم آفریدی."
در یکی از دعاهای صحیفه سجادیه (از حضرت اما زین العابدین علیه‌السلام که معروف به دعای روز جمعه است چنین آمده است:
بسم الله الرحمن الرحیم، الحمدالله الاول قبل الانشا والاحیا و الاخر بعد فنا الاشیا ... یعنی ستایش خاص خدائی است که آغاز هستی پیش از پیدایش و زندگی است و پایان پس از فنا اشیا ... .
همچنین در دعای جوشن کبیر ، در مورد نابودی عالم ماده و ابدی بودن خداوند متعال چنین می خوانیم:
"یا من یبقی و ینفی کل شی" اوست که بماند و فانی شود هر چیز.
حضرت علی علیه‌السلام در نهج البلاغه در خطبه‌ای می‌فرمایند: "بعد از فنای دنیا خداوند تنها می‌گردند و هیچ شیئی همراه او نیست. و همانطور که قبل از خلق عالم تنها بوده همانگونه هم بعد از آن تنهاست، نه زمانی وجود دارد نه مکانی ، اجلها و زمانها معدوم می گردند و سالها و لحظه ها ناپدید می‌گردند و هیچ شیئی جز خداوند واحد قهار که برگشت همه امور بسوی اوست، باقی نمی ماند.
در دعای جوشن کبیر می‌خوانیم: "یا من هوا قبل کل شی یا من هو کل شی" یعنی: اوست قبل از هر چیز و اوست پس از هر چیز.

نظریات قرآن:

در قرآن تأکید می شود که ساعت ، یعنی حادثه نابودی جهان ، یک امر ناگهانی است و به هیچ وجه برای انسان قابل پیش بینی نیست، این مطلب از بسیاری از آیات استنباط می‌گردد، از جمله آیه 187 سوره اعراف:
"یسئلوک عن الساعه ایان مرسیهخا - قل انما علمها عند ربی لایجلیها لوقتها الا هو- ثقلت فی السموات والارض- لاتاتیکم الا بغته ..."(اعراف-187)
قیامت یک حادثه وعده داده شده از جانب خداست و وعده خدا حق است، زمان وقوع قیامت را تنها خدا می داند (...لایجلها لوقتها الا هو...) و هر لحظه ممکن است اتفاق بیفتد (تکاد السموات یتفطرن من فوقهن ...) با توجه به ناگهانی بودن قیامت، انسان در هیچ لحظه‌ای از زمان نمی تواند نسبت به عدم وقوع آن مطمئن باشد.
محل وقوع این حادثه کجاست و از کجا آغاز خواهد شد؟ این سوالی است که برای پاسخ داده به آن باید در آیات زیر به دقت تامل کرد:
"بل الساعه موعد هم و الساعه ادهی و امر" (القمر-46)
"والیوم الموعد" (بروج-2)
"بل لهم لن یجدوا من دونه موئلا" (الکهف-57)
"حتی اذا راواما یوعدون فسیعلمون من اضعف ناصرا و اقل عددا" (جن-24)
"قل ان ادری اقریب ما توعدون ام یجعل له ربی امدا" (جن-25)
"فذرهم یخوضوا و یلعبوا حتی یلاقوا یومهم الذی یوعدون" (معراج-42)
"خاشعه ابصارهم یرهقهم ذله ذلک الیوم یوعدون" (معراج- 44)
"انما توعدون لصادق" (ذاریات-5)
از آیات فوق معلوم می گردد که ساعت (قیامت) در این آیات با کلماتی همچون: موعود - موعد - مایوعدون - ماتدعدون و از این قبیل مشخص گردیده است، به عبارت دیگر ، منظور از "موعد" در آیات فوق همان "ساعت" است، یعنی حادثه قیامت.

حال به آیه زیر دقت می‌کنیم:

"و فی اسما رزقکم و ما تدعدون" (الذاریات-22)
و روزی شما و آنچه که وعده داده می‌شوید در آسمان است.
اکنون رجوع می کنیم به آیه 187 سوره اعراف "...ثقلت فی السموات و الارض..."
با توجه به فعل ثقلت که سوم شخص مفرد و مونث و یقینا به الساعه بر می‌گردد، آیه را می توان چنین معنی کرد: "وجود و حضور قیامت در همه جا سنگینی می‌کند، در آسمانها و زمین ، یعنی در درون هر اتمی و هر کهکشانی".
پس حادثه "ساعت" به مکان بخصوصی تعلق ندارد، بلکه همزمان در همه جای جهان آغاز می‌گردد و در لحظه ای هر هفت آسمان را نابود می‌کند. زمان حادثه بسیار کوتاه است، به نحوی که شاید از یک چشم بر هم زدن هم کوتاهتر باشد:
"... و ما امر الساعه الا کلمح البصرا و هو اقرب..." (نحل- 77)
و ماجرای قیامت نیست مگر به اندازه چشم بر هم زدن و یا کوتاهتر از آن ...
ظاهرا چنین تخریب سریع و عظیمی نمی تواند باشد مگر طی یک انفجار وحشتناک اتمی که ظرف مدت بسیار کوتاهی ، همه اتمهای جهان را که واحد ساختمانی ماده هستند، از درون بشکافد و به انرژی خالص تبدیل کند و دیگر هیچ اثری از ماده باقی نگذارد به جز آنچه خدا خواهد، در این شرایط همه جا را نور و حرارت فرا خواهد گرفت:
"فاذا انشقت السما فکانت ورده کالدهان" (الرحمن-37)
تا هنگامی که آسمان شکافته شود و همچون روغن گداخته ، گلی رنگ گردد.
"قل لکم میعاد یوم لاتساتخرون عنه ساعه و لا تستقدمون"

...حال به بعضی آیات دیگر توجه می نمائیم:

1- اذا وقعت الواقعه - خافضه رافعه. اذا رجت الارض رجا و بست الجبال بسا فکانت هبا منبثا" (واقعه -6،5،4،3،1) هنگامی که آن واقعه (حادثه) اتفاق بیفتد، آن حادثه، بالا برنده فرو آورنده و هنگامی که زمین به شدت بلرزد و کوهها روان شوند، روان شدنی و به گرد و غباری پراکنده تبدیل شوند.
2-"و اذا نفخ فی الصور نفخه واحده"(الحاقه-13) وآنگاه که در صور دمیده شود، دمیدنی واحد، این دمیدن در "صور" هر چه باشد، در حقیقت صدور فرمان شروع انفجار است.
3- "و حملت الارض و الجبال فدکتاد که واحده"(الحاقه-14) و زمین از جا کنده شود کوهها در هم کوفته شوند، کوفتنی واحد.
4-"فیومئذ وقعت الواقعه"(الحاقه-15) پس در چنین زمانی است که واقعه (صیحه بزرگ) اتفاق می افتد.
5- "انشقت السما فهی یومئذ واهیه" (الحاقه-16) و آسمان از هم پاشیده شود که چنین هنگامی آسمان سست می باشد.
6- "یوم ترجف الارض و الجبال و کانت الجبال کثیبا مهیلا(مزمل-14) هنگامی که زمین وکوهها به شدت بلرزنذد و کوهها چون توده هایی از گرد و غبار پراکنده شوند.
7- "فاذا برق البصر و خسف القمر و جمع الشمس و القمر"(قیامه =9،8،7) تا گاهی که چشمها از نور شدید خیره بشوند ماه بگیرد و خورشید و ماه جمع کرده شوند (خورشید و ماههای زیادی داریم مراد همه اجرام سماوی است، خورشید و ماه به عنوان نمونه به اینها اشاره رفته است، به معنی جمع شدن همه اجرام عالم است. زیرا خورشید و ماه دوجرم استثنایی نیستند.)
8- "واذا الارض مدت والقت ما فیها و تخلت" (انشاق -4،3) یعنی: هنگامی که زمین، آنچه را که در بردارد افکند و زمین فشرده کنونی به اطراف گسترده شود. کره زمین خرد و از هم پاشیده و بصورت گرد و غبار (اتمهای پراکنده) در خواهد آمد.




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.