تجلي قرآن در نهضت عاشورا
منبع:مركز فرهنگ و معارف قرآن كريم
عاشورا نه فقط يك واقعه تاريخي است كه در هزار و اندي سال پيش اتفاق افتاد بلكه جرياني اثربخش و نقش آفرين در طول تاريخ بشريت است كه مي تواند به زندگي انسان تحرك و پويايي ببخشد و چشم اندازهاي نويني را در سياست و حكومت ارائه دهد. اگر قرآن وظيفه هدايت انسان را دارد و مظاهر حق و باطل را نمايان مي سازد، پس جريان عاشورا درواقع تفسير عملي قرآن است، چراكه عاشورا نقطه تلاقي حق و باطل است.
هدف اين مقاله تبيين جلوه هاي قرآن كريم در جريان عاشورا است كه هم نمونه عملي موفق معارف سياسي قرآن شناخته شود؛ و هم ابعاد قرآني سياست عاشورا تبيين گردد، تا برنامه سعادتمندانه زندگي را براساس آموزه ها، پيام ها و درس هاي سياسي قرآن و عاشورا پي ريزي نماييم. ساختار اين مقاله در ده محور تبيين گشته است كه با هم آن را ازنظر مي گذرانيم:
عاشورا نيز تجليگاه توحيد و محوريت خداپرستي است راه امام حسين(ع) همان خط توحيدمحوري و دوستي با خدا و كوشش در راه خداست. امام(ع) پيرامون بيان ماهيت و هدف قيام خود به اين نكته اشاره مي كند: مگر نمي بينيد كه اطاعت خدا متروك گرديده است و به حق عمل نمي شود و از باطل مخالفت به عمل نمي آيد5. ايشان مردم را به حق محوري و پذيرش فرمان خدا و تمسك به توحيد سفارش مي نمود. قيام عاشورا براي خدا و در راه خدا بود و منافع مادي درآن هيچ دخالتي نداشت. آن حضرت خطاب به مردم مي فرمايد: «و شما مي دانيد كه اين قوم (يزيد و يزيديان) به فرمان شيطان درآمده و از اطاعت رحمان روي برتافته اند و در زمين فساد به راه انداخته و حدود خدا را معطل داشته اند. بيت المال را به نفع خود تصاحب كرده، وحرام خدا را حلال و حلالش را حرام نموده اند. (بنابراين) براي مخالفت با آنان من از هركسي سزاوارترم.»6
قيام جاودانه عاشورا يك قيام خشن و برخاسته از خشونت صرف نيست بلكه امام(ع) گام به گام در صدد اصلاح امور امت اسلامي برآمد و به امر به معروف و نهي از منكر مي پرداخت آنگاه كه استراتژي اصلاح و گفت وگو مؤثر واقع نشد امام به نهضت جاودانه خود پرداخت و به وظيفه خود عمل نمود. در تاريخ اسلام حركت خونبار حادثه عظيم عاشورا- از زبان امام حسين(ع)- حركتي اصلاح طلبانه در امت اسلامي معرفي مي شود: «اني لم اخرج اشراً و لابطراو لاظالماً و لكن خرجت لطلب الاصلاح في امه جدي اريد آن آمر بالمعروف و ناهي عن المنكر و اسير بسيره جدي و أبي؛ 11 من از روي تكبر و فخر يا ناسپاسي نعمت و يا به دليل طغيان و ظلم و فساد، قيام نكرده ام؛ من براي انجام اصلاح امور امت جدم رسول خدا(ص) به پا خاسته ام. من مي خواهم امر به معروف و نهي ازمنكر كنم و به سيره جدم رسول خدا(ص) و پدرم علي بن ابيطالب(ع) عمل كنم.» امام در پي فتح قلوب بود. بنابراين از ابتداي حركت خود به بيان مقاصد و اهداف خود مي پرداخت و در صحراي كربلا نيز هر روز بر بلندي مي رفت تا سخن حق را به گوش لشكر دشمن برساند و آنها را از باطل بيرون آورد12.
گذشته از طواغيت، افراد و گروه هايي نيز كه به دعوت اصلاحي پاسخ مثبت ندهند و با آن از در ستيز و نبرد مسلحانه برخيزند به تعبير قرآن از مفسدان هستند و با آنان نيز بايد برخورد قاطع و عملي كرد تا جامعه انسان ها از لوث وجود آنان پاك گردد. دستور جهاد با كافران و منافقان كه در صدد تخريب پايه هاي ايماني و عقيدتي صحيح در جامعه اند و باحكومت ديني پيامبر درگير مي شوند،16 در همين راستا صادر شده است: «يا ايهاالنبي جاهد الكفار و المنافقين و اغلظ عليهم؛17 اي پيامبر با كفار و منافقين جهاد كن و بر آنها سخت گيري نما.» و همچنين خداوند تسلط و برتري كافران و طاغوت را بر مؤمنان مقرر نفرموده است18.
بنابراين قيام عاشورا در فرهنگ قرآني و آموزه هاي ديني جايگاه خاصي دارد. آنگاه كه امام(ع) بين دو گزينه حفظ اسلام يا حفظ جان خويش يكي را بايد انتخاب نمايد؛ دين را بر جان و مال و خاندان خود مقدم مي شمارد و به دفع فساد و اعتراض به ظلم و شرك مي پردازد و در راه خدا همچون بنيان مرصوص محكم و استوار جهاد نمود19. امام حسين(ع) در اهميت قيام عليه ظلم مي فرمايد: «اي مردم رسول خدا(ص) فرمود: هر كس از شما مردم، سلطان ستمگري را ببيند كه حرام خدا را حلال مي شمارد و پيمان خدا را مي شكند، و با سنت خدا مخالفت مي ورزد، و در ميان بندگان خدا باگناهكاري و دشمني رفتار مي نمايد و اگر به او اعتراض نكند و يا او را از اين امور با گفتار و رفتار باز ندارد، شايسته است كه خداوند او را به همان جايگاهي وارد نمايد كه ستمگر وارد مي شود.»20 و فرمود: «من مرگ را جز سعادت نمي بينم و زندگي با ستمگران را جز بدبختي نمي پندارم»21. بنابراين خط امام حسين(ع) و جريان عاشورا راه طرد انحراف، ترك جاهليت و ستمگري است در واقع طرد همه كساني است كه مردم را به بندگي مي گيرند و جان و مال آنها را غارت مي كنند در يك كلام طرد و خيزش عليه همه دشمنان خدا و همه راه هاي منتهي به غير خدا است22.
اگر عاشورا را با تمام بنيادهايش بررسي كنيم بايد گفت عاشورا زمينه سازي براي تحقق حكومت اسلامي و معرفي اهداف اسلام ناب است. امام علي(ع) در برابر طغيانگران به مقابله برمي خيزد و با جهاد و جانبازي بنيان ظلم را متزلزل مي كند و براساس كتاب و سنت رسول اكرم(ص) و امام علي و امام حسن (عليهما السلام) درصدد تشكيل حكومت بودند، لذا در وصيتنامه خود پس از ذكر امر به معروف و نهي از منكر مي فرمايد: «اسير بسيره جدي و أبي» يعني سيره و روش من، همان سيره و روش جد و پدرم است، پيغمبر در مدينه حكومت تشكيل داد و روش علي بن ابيطالب(ع) نيز درمدينه و كوفه ادامه همان سنت بود. همچنين سيدالشهدا(ع) در سخنراني هاي خويش شرايط امامت و رهبري را ذكر و به اصول قسط و عدل استناد مي نمايد. (29) از ديگر شواهدي كه به اين امر اشاره دارد. بيعت گرفتن جناب مسلم بن عقيل از مردم كوفه براي تشكيل حكومت آن حضرت مي باشد. خلاصه آنكه امام حركت نمود و به وظيفه الهي خويش عمل كرد و به قسمتي از اهداف خود رسيد كه ويران نمودن بنيان ظلم بود و درنهايت به احدي الحسنيين كه جهاد و شهادت در راه محبوب بود رسيد. (30)
امت اسلامي براي تعالي و رشد فرد و جامعه و درمقابله با مشركان و ظالمان به رهبر و پيشوا نيازمند است لذا در اسلام اساس، رهبري و ولايت است. (35) و اين رهبري آگاه مؤمن و مخلص است كه مي تواند جامعه را در شرايط مختلف هدايت كند. 36 و ازسوي ديگر، قرآن كريم مسلمانان را به فرمانبري و اطاعت از رهبر فرمان داده است؛ زيرا هر جمعي نيازمند امام و رهبر است. «اطيعواالله و اطيعوا الرسول و اولي الامر منكم» (37) از خداوند و از رسول او اطاعت كند و آنها را به نجات جان خويش سفارش كرد همه يكصدا به عهد خود با ولي و امام خويش تاكيد كردند و گفتند اگر صدها بار كشته و قطعه قطعه شويم و جسد ما را بسوزانند با شما هستيم زيرا كه تو ولي خدا و فرزند رسول خدا و پيشوا و رهبر مسلمانان هستي، با شما همراه وهمفكر و در ركابتان جان سپاريم. (38)
عمل و رفتار سياسي و اجتماعي حضرت امام حسين(ع) برآمده از تكليف گرايي واقع بينانه الهي است كه خداوند را ناظر و شاهد بر تمام اعمال و رفتار آدمي و فرامين او را تنها راه نجات بشريت مي داند؛ براساس اين نگرش هر مشكلي آسان و هر غربت و تنهايي به هماهنگي با جريان هستي مرتبط مي شود. زندگي حضرت سرشار از عمل به تكليف است كه مي تواند الگوي مناسبي براي سياستمداران جامعه اسلامي باشد. در قيام عاشورا ملاك مسئوليت و انجام وظيفه بود چرا كه امام حسن(ع) با معاويه صلح مي كنند و بعد از امام حسن(ع) امام حسين(ع) آن را ادامه مي دهد اما با روي كارآمدن يزيد حضرت اين مصيبت بزرگ را برنمي تابد و به هيچ وجهي به ادامه آن راضي نمي شود. حضرت(ع) قيام عليه ظلم و ستم را وظيفه مي داند كه برعهده همه مسلمانان گذارده شده است و خود را موظف به عمل به اين تكليف مي داند. (41) از جمله شواهد ديگر براين مسئله، اينكه: امام(ع) در روز عاشورا هرگاه از ياران او اذن ميدان مي طلبيدند اين آيه قراني را كه ناظر به عنصر تكليف گرايي ديني است تلاوت مي نمودند: «و من المؤمنين رجال صدقوا ما عاهدوالله عليه فمنهم من قضي نحبه و منهم من ينتظر و ما بدلو تبديلا؛ از مؤمنان مرداني هستند كه آنچه با خداوند تعهد كرده بودند با صداقت وفا كردند؛ گروهي در راه رضاي حق جان باختند و گروهي به انتظار شهادتند و هيچ عهد خود را تغيير نداده اند.» (42)
سيدالشهدا(ع) دركلامي مشهور مي فرمايد: «آگاه باشيد كه ابن زياد مرا ميان انتخاب دو چيز قرار داده؛ ميان مرگ و بيعت ذليلانه؛ ولي ذلت و خواري از ما خاندان رسول خدا دور است؛ و نه خداوند اين ذلت را برما مي پذيرد و نه رسولش و نه مؤمنان و نه دامن هايي كه طيب و طاهرند.» (47) لذا عاشورا صحنه ظهور عزت و غيرت و آزادگي است.
حركت و قيام امام (ع) يك حركت انتحاري و احساسي نبود بلكه حركتي بزرگ و نشات گرفته از عقلانيت ديني وآگاهي همه جانبه به ابعاد مسئله بود كه براي پاسداشت از كرامت انسان و حفظ رسالت نبوي صورت گرفت. سيدالشهدا(ع) نه تنها خود با آگاهي كامل پاي در ميدان نهادند بلكه كساني را به ياري مي طلبيد و يا آنها را مي پذيرفت كه هدفي جز خداوند نداشته و آگاهانه پاي در ركاب مولاي خويش نهاده باشند. لذا امام در هنگام پيشنهاد عبيدالله بن حر، براي پذيرش كمك مالي واعتذار از حضور در صحنه دفاع مقدس كربلا، چنين فرمود:«من آن نيستم كه گمراهان را به عنوان بازو و ياور برگزينم و به آنها تكيه كنم.» 49 حضرت (ع) در مواقع مختلف به آگاه نمودن اصحاب خود و لشگريان دشمن مي پرداخت؛ حتي در آن لحظه كه شمر بن ذي الجوشن، عباس (ع) و برادرانش را به دليل نسبت مادري فراخواند و آنها از صحبت با شخص فاسقي چون شمر خودداري مي كردند، امام(ع) فرمود: با او گفتگو كنيد، كه قوم مادري شماست و ببينيد چه مي خواهد. در شب عاشورا امام با استفاده از تاريكي شب عهد خود را از دوش يكايك اصحاب و خاندان خود برداشت و آنها را از حوادث فردا آگاه نمود تا هيچ كس با جهل يا خجالت و رو دربايستي مجبور به ماندن نشود و هر كس بخواهد از معركه جان سالم به در ببرد.
قرآن كريم به مسئوليت اجتماعي 50 و توجه به امور همنوعان توجه ويژه اي نموده و از انسانها خواسته است كه با يكديگر در ارتباط باشيد و در امور مختلف پشتيبان و متوجه هم باشيد. 51 پيامبر اكرم فرمود: «مثل مومنان در ترحم و دوست داشتن يكديگر، مانند پيكر واحدي است كه اگر به عضوي ناراحتي برسد باعث تب و بيداري از خواب ديگر اعضاي او گردد.» 52
قيام عاشورا براي امت اسلام بلكه براي بشريت بود و نه براي منافع فردي يا جمعي خاص. چشم انداز عاشورا گستره وسيع اسلام و خط مستمر زندگي همه انسانها بود و در پي راهي جاويد به سوي آزادي و عدالت براي كل تاريخ بود. امام حسين(ع) با تمام وجود از جان و مال وخاندان و اصحاب وارد ميدان شد و براي خدا و انجام وظيفه و منافع بشريت به معركه آمد و فرمود:«شكيباتر كسي است كه منافع مادي دنيا را ناديده گيرد و بر بلاها صبر كند.» 53 سيدالشهدا در مناجات عارفانه خويش با معبود چنين نجوا مي كند:«پروردگارا، تو مي داني كه قيام و اقدام مجاهدانه ما، براي رغبت در سلطنت مادي و بهره برداري ازمنافع زائد و پوسيده و پژمرده دنيا نبود، بلكه براي ديدن و نشان دادن و برگرداندن علامت هاي دين تو و براي اصلاح در شهرهاي تو بود، و براي آنكه بندگان ستمديده ات در امان باشند و به فرائض و سنن احكام تو عمل شود.» 54
عاشورا مملو از ظهور و تجلي اين صفات برجسته در سيدالشهدا (ع)، اصحاب و خاندان ايشان است. با نگاهي به تاريخ جريان كربلا و شناخت شخصيت حضرت اباعبدالله (ع) و تامل در زيبايي هاي اخلاقي كه در اين حماسه بزرگ آفريده شده است نا خودآگاه دوست و دشمن انگشت حيرت به دهان مي گيرند و به اين همه عظمت و شكوه و مردانگي رشك مي برند.
هدف اين مقاله تبيين جلوه هاي قرآن كريم در جريان عاشورا است كه هم نمونه عملي موفق معارف سياسي قرآن شناخته شود؛ و هم ابعاد قرآني سياست عاشورا تبيين گردد، تا برنامه سعادتمندانه زندگي را براساس آموزه ها، پيام ها و درس هاي سياسي قرآن و عاشورا پي ريزي نماييم. ساختار اين مقاله در ده محور تبيين گشته است كه با هم آن را ازنظر مي گذرانيم:
توحيد محوري
عاشورا نيز تجليگاه توحيد و محوريت خداپرستي است راه امام حسين(ع) همان خط توحيدمحوري و دوستي با خدا و كوشش در راه خداست. امام(ع) پيرامون بيان ماهيت و هدف قيام خود به اين نكته اشاره مي كند: مگر نمي بينيد كه اطاعت خدا متروك گرديده است و به حق عمل نمي شود و از باطل مخالفت به عمل نمي آيد5. ايشان مردم را به حق محوري و پذيرش فرمان خدا و تمسك به توحيد سفارش مي نمود. قيام عاشورا براي خدا و در راه خدا بود و منافع مادي درآن هيچ دخالتي نداشت. آن حضرت خطاب به مردم مي فرمايد: «و شما مي دانيد كه اين قوم (يزيد و يزيديان) به فرمان شيطان درآمده و از اطاعت رحمان روي برتافته اند و در زمين فساد به راه انداخته و حدود خدا را معطل داشته اند. بيت المال را به نفع خود تصاحب كرده، وحرام خدا را حلال و حلالش را حرام نموده اند. (بنابراين) براي مخالفت با آنان من از هركسي سزاوارترم.»6
هدايت و بيداري سياسي
قيام جاودانه عاشورا يك قيام خشن و برخاسته از خشونت صرف نيست بلكه امام(ع) گام به گام در صدد اصلاح امور امت اسلامي برآمد و به امر به معروف و نهي از منكر مي پرداخت آنگاه كه استراتژي اصلاح و گفت وگو مؤثر واقع نشد امام به نهضت جاودانه خود پرداخت و به وظيفه خود عمل نمود. در تاريخ اسلام حركت خونبار حادثه عظيم عاشورا- از زبان امام حسين(ع)- حركتي اصلاح طلبانه در امت اسلامي معرفي مي شود: «اني لم اخرج اشراً و لابطراو لاظالماً و لكن خرجت لطلب الاصلاح في امه جدي اريد آن آمر بالمعروف و ناهي عن المنكر و اسير بسيره جدي و أبي؛ 11 من از روي تكبر و فخر يا ناسپاسي نعمت و يا به دليل طغيان و ظلم و فساد، قيام نكرده ام؛ من براي انجام اصلاح امور امت جدم رسول خدا(ص) به پا خاسته ام. من مي خواهم امر به معروف و نهي ازمنكر كنم و به سيره جدم رسول خدا(ص) و پدرم علي بن ابيطالب(ع) عمل كنم.» امام در پي فتح قلوب بود. بنابراين از ابتداي حركت خود به بيان مقاصد و اهداف خود مي پرداخت و در صحراي كربلا نيز هر روز بر بلندي مي رفت تا سخن حق را به گوش لشكر دشمن برساند و آنها را از باطل بيرون آورد12.
قيام عليه ظلم
گذشته از طواغيت، افراد و گروه هايي نيز كه به دعوت اصلاحي پاسخ مثبت ندهند و با آن از در ستيز و نبرد مسلحانه برخيزند به تعبير قرآن از مفسدان هستند و با آنان نيز بايد برخورد قاطع و عملي كرد تا جامعه انسان ها از لوث وجود آنان پاك گردد. دستور جهاد با كافران و منافقان كه در صدد تخريب پايه هاي ايماني و عقيدتي صحيح در جامعه اند و باحكومت ديني پيامبر درگير مي شوند،16 در همين راستا صادر شده است: «يا ايهاالنبي جاهد الكفار و المنافقين و اغلظ عليهم؛17 اي پيامبر با كفار و منافقين جهاد كن و بر آنها سخت گيري نما.» و همچنين خداوند تسلط و برتري كافران و طاغوت را بر مؤمنان مقرر نفرموده است18.
بنابراين قيام عاشورا در فرهنگ قرآني و آموزه هاي ديني جايگاه خاصي دارد. آنگاه كه امام(ع) بين دو گزينه حفظ اسلام يا حفظ جان خويش يكي را بايد انتخاب نمايد؛ دين را بر جان و مال و خاندان خود مقدم مي شمارد و به دفع فساد و اعتراض به ظلم و شرك مي پردازد و در راه خدا همچون بنيان مرصوص محكم و استوار جهاد نمود19. امام حسين(ع) در اهميت قيام عليه ظلم مي فرمايد: «اي مردم رسول خدا(ص) فرمود: هر كس از شما مردم، سلطان ستمگري را ببيند كه حرام خدا را حلال مي شمارد و پيمان خدا را مي شكند، و با سنت خدا مخالفت مي ورزد، و در ميان بندگان خدا باگناهكاري و دشمني رفتار مي نمايد و اگر به او اعتراض نكند و يا او را از اين امور با گفتار و رفتار باز ندارد، شايسته است كه خداوند او را به همان جايگاهي وارد نمايد كه ستمگر وارد مي شود.»20 و فرمود: «من مرگ را جز سعادت نمي بينم و زندگي با ستمگران را جز بدبختي نمي پندارم»21. بنابراين خط امام حسين(ع) و جريان عاشورا راه طرد انحراف، ترك جاهليت و ستمگري است در واقع طرد همه كساني است كه مردم را به بندگي مي گيرند و جان و مال آنها را غارت مي كنند در يك كلام طرد و خيزش عليه همه دشمنان خدا و همه راه هاي منتهي به غير خدا است22.
تلاش براي تحقق حكومت ديني
اگر عاشورا را با تمام بنيادهايش بررسي كنيم بايد گفت عاشورا زمينه سازي براي تحقق حكومت اسلامي و معرفي اهداف اسلام ناب است. امام علي(ع) در برابر طغيانگران به مقابله برمي خيزد و با جهاد و جانبازي بنيان ظلم را متزلزل مي كند و براساس كتاب و سنت رسول اكرم(ص) و امام علي و امام حسن (عليهما السلام) درصدد تشكيل حكومت بودند، لذا در وصيتنامه خود پس از ذكر امر به معروف و نهي از منكر مي فرمايد: «اسير بسيره جدي و أبي» يعني سيره و روش من، همان سيره و روش جد و پدرم است، پيغمبر در مدينه حكومت تشكيل داد و روش علي بن ابيطالب(ع) نيز درمدينه و كوفه ادامه همان سنت بود. همچنين سيدالشهدا(ع) در سخنراني هاي خويش شرايط امامت و رهبري را ذكر و به اصول قسط و عدل استناد مي نمايد. (29) از ديگر شواهدي كه به اين امر اشاره دارد. بيعت گرفتن جناب مسلم بن عقيل از مردم كوفه براي تشكيل حكومت آن حضرت مي باشد. خلاصه آنكه امام حركت نمود و به وظيفه الهي خويش عمل كرد و به قسمتي از اهداف خود رسيد كه ويران نمودن بنيان ظلم بود و درنهايت به احدي الحسنيين كه جهاد و شهادت در راه محبوب بود رسيد. (30)
رهبري و ولايت پذيري
امت اسلامي براي تعالي و رشد فرد و جامعه و درمقابله با مشركان و ظالمان به رهبر و پيشوا نيازمند است لذا در اسلام اساس، رهبري و ولايت است. (35) و اين رهبري آگاه مؤمن و مخلص است كه مي تواند جامعه را در شرايط مختلف هدايت كند. 36 و ازسوي ديگر، قرآن كريم مسلمانان را به فرمانبري و اطاعت از رهبر فرمان داده است؛ زيرا هر جمعي نيازمند امام و رهبر است. «اطيعواالله و اطيعوا الرسول و اولي الامر منكم» (37) از خداوند و از رسول او اطاعت كند و آنها را به نجات جان خويش سفارش كرد همه يكصدا به عهد خود با ولي و امام خويش تاكيد كردند و گفتند اگر صدها بار كشته و قطعه قطعه شويم و جسد ما را بسوزانند با شما هستيم زيرا كه تو ولي خدا و فرزند رسول خدا و پيشوا و رهبر مسلمانان هستي، با شما همراه وهمفكر و در ركابتان جان سپاريم. (38)
تكليف گرايي ديني
عمل و رفتار سياسي و اجتماعي حضرت امام حسين(ع) برآمده از تكليف گرايي واقع بينانه الهي است كه خداوند را ناظر و شاهد بر تمام اعمال و رفتار آدمي و فرامين او را تنها راه نجات بشريت مي داند؛ براساس اين نگرش هر مشكلي آسان و هر غربت و تنهايي به هماهنگي با جريان هستي مرتبط مي شود. زندگي حضرت سرشار از عمل به تكليف است كه مي تواند الگوي مناسبي براي سياستمداران جامعه اسلامي باشد. در قيام عاشورا ملاك مسئوليت و انجام وظيفه بود چرا كه امام حسن(ع) با معاويه صلح مي كنند و بعد از امام حسن(ع) امام حسين(ع) آن را ادامه مي دهد اما با روي كارآمدن يزيد حضرت اين مصيبت بزرگ را برنمي تابد و به هيچ وجهي به ادامه آن راضي نمي شود. حضرت(ع) قيام عليه ظلم و ستم را وظيفه مي داند كه برعهده همه مسلمانان گذارده شده است و خود را موظف به عمل به اين تكليف مي داند. (41) از جمله شواهد ديگر براين مسئله، اينكه: امام(ع) در روز عاشورا هرگاه از ياران او اذن ميدان مي طلبيدند اين آيه قراني را كه ناظر به عنصر تكليف گرايي ديني است تلاوت مي نمودند: «و من المؤمنين رجال صدقوا ما عاهدوالله عليه فمنهم من قضي نحبه و منهم من ينتظر و ما بدلو تبديلا؛ از مؤمنان مرداني هستند كه آنچه با خداوند تعهد كرده بودند با صداقت وفا كردند؛ گروهي در راه رضاي حق جان باختند و گروهي به انتظار شهادتند و هيچ عهد خود را تغيير نداده اند.» (42)
آزادي خواهي و عزتمندي
سيدالشهدا(ع) دركلامي مشهور مي فرمايد: «آگاه باشيد كه ابن زياد مرا ميان انتخاب دو چيز قرار داده؛ ميان مرگ و بيعت ذليلانه؛ ولي ذلت و خواري از ما خاندان رسول خدا دور است؛ و نه خداوند اين ذلت را برما مي پذيرد و نه رسولش و نه مؤمنان و نه دامن هايي كه طيب و طاهرند.» (47) لذا عاشورا صحنه ظهور عزت و غيرت و آزادگي است.
انتخاب آگاهانه ياوران
حركت و قيام امام (ع) يك حركت انتحاري و احساسي نبود بلكه حركتي بزرگ و نشات گرفته از عقلانيت ديني وآگاهي همه جانبه به ابعاد مسئله بود كه براي پاسداشت از كرامت انسان و حفظ رسالت نبوي صورت گرفت. سيدالشهدا(ع) نه تنها خود با آگاهي كامل پاي در ميدان نهادند بلكه كساني را به ياري مي طلبيد و يا آنها را مي پذيرفت كه هدفي جز خداوند نداشته و آگاهانه پاي در ركاب مولاي خويش نهاده باشند. لذا امام در هنگام پيشنهاد عبيدالله بن حر، براي پذيرش كمك مالي واعتذار از حضور در صحنه دفاع مقدس كربلا، چنين فرمود:«من آن نيستم كه گمراهان را به عنوان بازو و ياور برگزينم و به آنها تكيه كنم.» 49 حضرت (ع) در مواقع مختلف به آگاه نمودن اصحاب خود و لشگريان دشمن مي پرداخت؛ حتي در آن لحظه كه شمر بن ذي الجوشن، عباس (ع) و برادرانش را به دليل نسبت مادري فراخواند و آنها از صحبت با شخص فاسقي چون شمر خودداري مي كردند، امام(ع) فرمود: با او گفتگو كنيد، كه قوم مادري شماست و ببينيد چه مي خواهد. در شب عاشورا امام با استفاده از تاريكي شب عهد خود را از دوش يكايك اصحاب و خاندان خود برداشت و آنها را از حوادث فردا آگاه نمود تا هيچ كس با جهل يا خجالت و رو دربايستي مجبور به ماندن نشود و هر كس بخواهد از معركه جان سالم به در ببرد.
نفي منفعت طلبي
قرآن كريم به مسئوليت اجتماعي 50 و توجه به امور همنوعان توجه ويژه اي نموده و از انسانها خواسته است كه با يكديگر در ارتباط باشيد و در امور مختلف پشتيبان و متوجه هم باشيد. 51 پيامبر اكرم فرمود: «مثل مومنان در ترحم و دوست داشتن يكديگر، مانند پيكر واحدي است كه اگر به عضوي ناراحتي برسد باعث تب و بيداري از خواب ديگر اعضاي او گردد.» 52
قيام عاشورا براي امت اسلام بلكه براي بشريت بود و نه براي منافع فردي يا جمعي خاص. چشم انداز عاشورا گستره وسيع اسلام و خط مستمر زندگي همه انسانها بود و در پي راهي جاويد به سوي آزادي و عدالت براي كل تاريخ بود. امام حسين(ع) با تمام وجود از جان و مال وخاندان و اصحاب وارد ميدان شد و براي خدا و انجام وظيفه و منافع بشريت به معركه آمد و فرمود:«شكيباتر كسي است كه منافع مادي دنيا را ناديده گيرد و بر بلاها صبر كند.» 53 سيدالشهدا در مناجات عارفانه خويش با معبود چنين نجوا مي كند:«پروردگارا، تو مي داني كه قيام و اقدام مجاهدانه ما، براي رغبت در سلطنت مادي و بهره برداري ازمنافع زائد و پوسيده و پژمرده دنيا نبود، بلكه براي ديدن و نشان دادن و برگرداندن علامت هاي دين تو و براي اصلاح در شهرهاي تو بود، و براي آنكه بندگان ستمديده ات در امان باشند و به فرائض و سنن احكام تو عمل شود.» 54
اخلاق سياسي
عاشورا مملو از ظهور و تجلي اين صفات برجسته در سيدالشهدا (ع)، اصحاب و خاندان ايشان است. با نگاهي به تاريخ جريان كربلا و شناخت شخصيت حضرت اباعبدالله (ع) و تامل در زيبايي هاي اخلاقي كه در اين حماسه بزرگ آفريده شده است نا خودآگاه دوست و دشمن انگشت حيرت به دهان مي گيرند و به اين همه عظمت و شكوه و مردانگي رشك مي برند.