تعارف از نگاه قرآن

«تعارف» به عنوان هنجاري اجتماعي درميان ما ايرانيان از جايگاه خاصي برخوردار است. اين رفتار نشانه اي از تكريم و احترام نسبت به طرف مقابل است اما گاهي همين هنجار پسنديده، با برخي رفتارهاي غيرعادي و افراطي و يا با الفاظي غيرواقعي و اغراق آميز تبديل به ناهنجاري و اسباب تكلف و مشقت براي خود و ديگران مي شود و تعارف كننده را تا مرز دروغگويي و نفاق به پيش مي برد. در مقاله حاضر نويسنده با بررسي اين موضوع حد و مرز تعارف را از نگاه قرآن و جايگاه اين ادب اجتماعي را در آموزه هاي وحياني بازخواني كرده است كه با هم آن را از نظر مي گذرانيم.
سه‌شنبه، 3 ارديبهشت 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تعارف از نگاه قرآن
تعارف از نگاه قرآن
تعارف از نگاه قرآن

نويسنده: محمود ميرشريفي
منبع:روزنامه کیهان
«تعارف» به عنوان هنجاري اجتماعي درميان ما ايرانيان از جايگاه خاصي برخوردار است. اين رفتار نشانه اي از تكريم و احترام نسبت به طرف مقابل است اما گاهي همين هنجار پسنديده، با برخي رفتارهاي غيرعادي و افراطي و يا با الفاظي غيرواقعي و اغراق آميز تبديل به ناهنجاري و اسباب تكلف و مشقت براي خود و ديگران مي شود و تعارف كننده را تا مرز دروغگويي و نفاق به پيش مي برد. در مقاله حاضر نويسنده با بررسي اين موضوع حد و مرز تعارف را از نگاه قرآن و جايگاه اين ادب اجتماعي را در آموزه هاي وحياني بازخواني كرده است كه با هم آن را از نظر مي گذرانيم.

پيش درآمد

يكي از شهروندان مسيحي آمريكايي پيش از اين كه شيعه و طلبه شود روزي مهمان گروهي از ايرانيان شد كه براي افطاري مهماني رمضان، گردهم آمده بودند. آن شب بر پايه آداب و رسوم افطاري ايراني همه نوع غذاها و ميوه ها و شيريني ها بر سر سفره افطار قرار داشت. وي براي نخستين بار بود كه با گروهي از مسلمانان بر سر سفره اي مي نشست كه در مراسم و آيين هاي ديني نقش مهمي داشت. ظرفي خوراك براي وي كشيده شده و او همانند ديگران آن را خورد. برخي از ايرانيان ظرفي ديگر پيش كشيدند و تعارف كردند كه حتماً بايد آن را بخوريد و او آن ظرف را نيز به هر زحمتي بود خورد و بعد از آن ميوه و شيريني بود كه تعارف مي شد و او براي اين كه دوستي ميان ايشان و ايرانيان به هم نخورد همه آنها را خورد تا ادب و نزاكت را نگه دارد. وقتي از سر سفره افطاري به خانه بازگشت حالش از آن همه خوردن ها به هم ريخته بود و حال خوشي نداشت. آن روزها گذشت و اين آمريكايي به حكم عشق و عقل دل به اسلام وتشيع سپرد و به خلق و خوش ايراني از محبان اهل بيت عصمت و طهارت شد و به همين عشق و دوستي طلبه شد و به ايران آمد. در ايران با مسئله اي به نام «تعارف» آشنا شد و دانست كه در ميان آداب و رسوم ايراني چيزي به عنوان هنجار اجتماعي به نام تعارف هست كه روزانه بسيار به كار مي رود. آنگاه دانست كه آن شب سر سفره افطاري مي توانست آن همه غذاها و خوراكي هاي پيش كشي را نخورد و حالش نيز از زياد خوردن به هم نريزد.

معناي تعارف در عربي

تعارف هنجاري است كه در ايجاد تعامل سازنده ميان دو شخص و يا گروه بسيار مؤثر است. اين واژه هرچند كه به ظاهر عربي و از ريشه عرف و از باب تفاعل است و بيانگر ارتباط دو سويه است ولي معنايي كه در زبان فارسي از آن مي شود شايد كمترين ارتباطي با ريشه عربي آن نداشته باشد. تعارف به معناي خواندن و دعوت ديگري به امري است كه در آن نوعي اكرام و تكريم و احترام نهفته است. شخصي كه تعارف مي كند مي كوشد با ابزارهاي بياني و كلامي و يا رفتاري و يا مقدم داشتن و دعوت به غذا و امور پسنديده ديگر موقعيت احترام برانگيز تعارف شونده را ابراز دارد و نسبت به وي تكريم و احترام ويژه اي بنمايد.
در زبان عربي تعارف به معناي شناخت از نزديك و دو سويه و يا همديگر را شناختن است كه در مسائلي مانند صداقت و دوستي و يا درامر ازدواج توسط كساني كه مي كوشند تا با شناختي كامل ازدواج كنند به كار مي رود.
در قرآن از مومنان خواسته شده است كه به معروف و عرف عمل كنند و به پيامبر(ص) فرمان مي دهد: وامر بالعرف؛ به عرف فرمان ده. هرچند واژه عرف اساساً به معناي مكان و زمين بلند و برآمده است كه به چشم مي آيد ولي مراد از آن اموري است كه از نظر جامعه پسنديده و نيكو شمرده مي شود. البته عرف گاه به معناي سنت ها و آداب و رسوم ثابت و شفاهي جامعه نيز مي آيد. از اين رو فرمان داده مي شود كه در مسئله ازدواج به عرف جامعه مراجعه شود و يا در فهم واژگاني به عرف همان زبان، رجوع شود. از اين رو در مباحث اصول فقه بحث عرف در فهم روايات و آيات از جايگاه و اهميت خاصي برخوردار است.

تعارف در زبان فارسي

اما در زبان فارسي تعارف به معناي شناخت و اموري كه در زبان عربي به كار مي رود نيست. با اين همه ارتباطي با مفهوم عربي آن نيز دارد. در كاربردهاي زبان فارسي مفهوم تعارف و كاركردهاي آن نشان مي دهد كه هدف از تعارف ايجاد شناخت بيش تر نيز مي تواند باشد. شخصي كه تعارف مي كند مي كوشد تا با ايجاد ارتباط با ديگري افزون بر شناخت، ارتباطي جمعي را با ديگري ايجاد كند و فضايي مطلوب براي تعاملات با ديگري فراهم آورد. از اين رو مي توان تعارف را يكي از كنش هاي بسيار مطلوب و سازنده اجتماعي جامعه ايراني برشمرد كه شخص مي كوشد با به كارگيري رفتارهاي پسنديده و نيكو ارتباط درست و عاطفي را با ديگري برقرار كند. از اين نظر در هنجارشناسي و جامعه پذيري مي تواند نقش سازنده و مهمي را ا يفا كند و به عنوان هنجاري مثبت و تاثيرگذار در ايجاد تعاملات اجتماعي و همبستگي از آن بهره گرفت. اگر براي ايجاد وحدت و همبستگي، ابزارها و راهكارهاي متعددي بتوان سراغ گرفت بي گمان تعارف يكي از كارآمدترين ابزارهاي هنجاري است كه دراين حوزه مفيد و سازنده است.

تعارفاتي كه اساس و ريشه ندارند

بي گمان شما هم به عنوان ايراني روزانه با مسئله اي به عنوان ادب اجتماعي تعارف آشنا هستيد و پيش آمده كه به دوستي تعارف كنيد كه امروز نهار مي بايست مهمان شما باشد و يا هنگام ورود و خروج از اداره به يك ديگر تعارف كنيد. عبارت هايي چون شما بفرماييد و يا اين كه امروز مهمان ما هستيد و يا اين كه اگر نخوريد ناراحت مي شوم و يا فدايت بشوم و قربانت گردم و ده ها از اين گونه تعارفات را شنيده و يا حتي خود به كار برده ايد. شايد بسياري از اين ها از سر دوستي و محبت و عشق به مخاطب و شنونده باشد و به حقيقت خواستار آن باشيد كه به راه و روشي، دل ديگران را به دست آوريد و نهايت احترام و اكرام را در حق وي ادا كنيد ولي بي گمان برخي از اين تعارفات اساس و ريشه ندارند. به عنوان نمونه در مناطق شمالي كشاورزان و شالي كاران روزانه هنگام كار براي تقويت بنيه خود بيش از چهار وعده سفره مي اندازند و هر رهگذر و كارگر و همسايه اي را به صلاي غذا مي خوانند. صلا كه واژه اي عربي است به معناي خواندن ديگري از دور براي غذاست. اين گونه است كه تعارفات حتي در هنگام كار و كشاورزي امري طبيعي است و اين همه جز برخاسته از احترام و تكريم همسايگان و رهگذران نيست. اما در همان مناطق سخن از تعارفاتي است كه بي اساس و پايه است و ضرب المثل هايي نيز براي آن ساخته شده است. از جمله كاربردهاي روزانه بطور مثال، ضرب المثل سخت سره صلا و يا لاهيجاني صلا، بسيار معروف است. مادرم درباره اين ضرب المثل مي گفت كه سخت سر محله اي در رامسر در محدوده هتل هاي رامسر بوده است و از آن جا كه همه آب هاي معدني (آب گرم ها) در آن جا قرار دارد و مردم از همه مناطق رامسر براي استحمام به آن جا مي رفتند و چون ارتباط خانوادگي در آن زمان ميان ايشان و ديگر محلات و روستاها قوي بود هنگام ناهار كساني كه براي استحمام از محلات دور و نزديك به آن جا آمده بودند تعارف مي كردند كه ناهار مهمان آنان باشند. اين تعارفات، بي اساس و بي پايه بود و مردم مي دانستند كه اصولا يا نمي توانند اين همه افراد را براي هر ناهاري پذيرايي كنند و يا چيزي در خانه براي پذيرايي آماده نكرده اند. اين گونه بود كه تعارفات منطقه سخت سر معروف شد. تعارفي كه بي پايه و اساس بود و تعارف كننده اصولا خواستار حضور مهمانان در خانه و پذيرايي از ايشان نبود؛ زيرا تعارف شده وقتي وارد خانه مي شد حتي آب سرد و يا چاي گرم نمي يافت و تنها مي بايست زماني را بنشيند و بي هيچ پذيرايي برود. درباره لاهيجاني صلا نيز گفته اند كه آنان در دعوت و تعارف خويش نفي را مقدم مي كنند و مي گويند: نمي فرماييد؟ به اين معنا كه از همان آغاز خواهان عدم حضور شخص در خانه و يا سر سفره مي شوند كه در حقيقت تعارف خشك و خالي است و خواهان دعوت به چيزي نيستند. اما به هرحال تعارف هميشه آمد و نيامد دارد و اگر تعارف كرديد بايد آمادگي اين را داشته باشيد كه در خرج و زحمت بيافتيد. همين مسئله در مورد ضرب المثل تعارف شاه عبدالعظيم نيز صدق مي كند و آن نيز داراي پيشينه اي مشابه است.
بيان اين نمونه ها از آن رو بود تا به بررسي و تحليل هنجار تعارف از نگاه قرآن پرداخته شود و درستي و نادرستي عمل به عنوان هنجار يا ناهنجار مورد بررسي قرار گيرد.

تعارف، يك هنجار اجتماعي

بي گمان تعارف را مي بايست در رديف هنجارهاي اجتماعي دسته بندي كرد. هنجارهاي اجتماعي مجموعه اعمال و رفتار نيك و پسنديده است كه از سوي افراد جامعه انجام مي شود. برخي از امور به عنوان فضايل اخلاق فردي مطرح مي شوند و در حوزه اخلاقيات از آن ها سخن گفته مي شود و مي توان منش و يا كنش رفتاري باشد اما برخي ديگر از فضايل، تنها در حوزه كنش هاي ارتباطي و اجتماعي، خود را نشان مي دهد. به سخن ديگر در حوزه رفتارهاي اجتماعي (نه فردي) معنا و مفهوم مي يابد و آثار و كاركردهاي اجتماعي دارد. از اين رو در علوم تربيتي به هر دو دسته از رفتارهاي اخلاقي و رفتاري هنجاري توجه مي شود و در مسئله جامعه پذيري براي تحقق هر دو هدف، برنامه و آموزش هاي خاص تدوين و تهيه و به كار گرفته مي شود. در حقيقت هنجارها، الگوهاي رفتار جمعي است كه فرد بي توجه به آن نه تنها در جامعه مورد قبول واقع نمي شود بلكه به جهت ناديده گرفتن آن مجازات و تنبيه مي شود و از جامعه و يا گروه طرد مي گردد.
كنش هاي ارتباطي مجموعه افعال و رفتار انسان اجتماعي است كه شخص به هدف حضور در جامعه و تاثيرگذاري مثبت بدان عمل مي كند. كنش هاي ارتباطي درهر جامعه مي بايست با توجه به هنجارهاي پذيرفته شده آن جامعه صورت پذيرد. هنجارها از نظر هر جامعه امور پسنديده و نيك است. اين امور مي تواند داراي خاستگاه هاي متعددي باشد كه از همه آن ها در زبان عربي به معروف ياد مي شود. معروف داراي خاستگاه چندي چون حكم عقل مانند خوبي عدالت و زشتي بيداد يا حكم عقلا مانند اكرام مهمان و يا حكم شرعي مانند اطعام بينوايان و يا حكم قانوني مانند رعايت سكوت در بيمارستان ها و عبور و مرور از خط عابر پياده است. شخصي كه بخواهد در جامعه اي پذيرفته شود مي بايست در كنش هاي ارتباطي خويش اين مسايل را رعايت كند. اموري كه برخي بلكه بسياري از آن ها نانوشته و شفاهي است و به عنوان آداب و رسوم اجتماعي از جايگاه ويژه اي در جامعه برخوردار است.

ريشه تعارف

با توجه به روش ها و كاربردها و نيز كاركردهاي تعارف مي توان گفت كه ريشه اين عمل و خاستگاه اين رفتار را مي بايست در آموزه هاي قرآني جست. دعوت و صلاي ديگري به طعام، امري است كه به عنوان فرهنگي اسلامي از آداب و سنت هاي ابراهيمي دانسته شده است. حضرت ابراهيم(ع) هر روز افرادي را بي آنكه آنان را بشناسد بر سفره خويش مهمان مي نمود. قرآن در داستان آمدن و تجسم و تمثل فرشتگان بيان مي كند كه آن حضرت همين كه گروهي را در پيرامون خانه خويش ديد ايشان را به مهماني فراخواند و بي درنگ گوساله اي چاق و فربه را كشت و پيشكش مهمانان نمود. ايشان چون دست به غذا نبردند از آنان ترسان شد و حالش دگرگون گشت تا اين كه فرشتگان خود را معرفي كردند و به وي مژده اسحاق را دادند. دراين داستان كه قرآن آن را در چند سوره گزارش مي كند، سخن از قوم منكرون يعني گروهي ناشناس است و اين كه آن حضرت با آن كه شناختي از ايشان نداشت و آنان را غريب يافت دعوت به مهماني كرد و حتي گوساله اي فربه كشت. (هود آيات 69 تا 73 و نيز ذاريات آيات 24 تا 30) بنابراين مي بايست شمار ايشان
بيش از آن اندازه باشد كه گوسفندي كفايت ايشان كند. ديگر آن كه فربه كشي به معناي نهايت اكرام و تكريم مهمان است از طرفي غريب نوازي امري پسنديده است و اگر نان دست به غذا نبرند به معناي دشمني است.
در ادبيات و فرهنگ ايراني اسلامي است كه نمك خورده پاس نمك نگه مي دارد و يا اين كه نمك خورده نمكدان نمي شكند. اين بدان معناست كه مهمان اگر نمكي را خورده باشد احترام ميزبان خويش را نگه مي دارد.
در داستان حضرت ابراهيم، هنجار تكريم غريب (غريب نوازي) و ايجاد ارتباط با ديگر افراد بشر هر چند ناشناس، به شكل پذيرايي، به خوبي و روشني بيان مي شود كه در هنجار تعارف ايراني نيز در بسياري از اشكال، خود را نشان مي دهد.

مهمان نوازي پيامبر(ص)

اين سنت از سوي پيامبر(ص) نيز به كار مي رفت و آن حضرت(ص) به فرمان الهي كه مامور پيروي از اسوه هائي چون پيامبران اولوالعزم از جمله حضرت ابراهيم(ع) بود، بطور مداوم مهمان داشت. هر چند اين مسئله گاه موجبات زحمت ايشان را نيز فراهم مي كرد. در گزارش قرآن آمده است كه همواره گروهي از مردمان چه از اصحاب و چه بيگانگان بر سر سفره ايشان بوده اند.
ابوهريره كه از اصحاب صفه و مردي بينوا و بي كس و كار بود مي گفت براي اين كه سر سفره ايشان بنشينم هر روز هنگام مراجعت از نماز پرسش هاي خويش را مطرح مي ساختم تا به در اتاق ايشان مي رسيدم و آن اندازه معطل مي شدم تا ايشان مرا صلا به غذا كنند و سر سفره خويش بخوانند.
قرآن گزارش مي كند كه مهمانان، پس از نشستن و خوردن غذا از آن جا بيرون نمي رفتند و در همان جا با هم به سخن گفتن مي پرداختند به گونه اي كه سلب آرامش از پيامبر(ص) مي شد. خداوند در قرآن مي فرمايد خدا نسبت به اين مسئله رودربايستي ندارد هر چند كه پيامبر(ص) به خاطر استحيايي كه دارد نمي تواند از شما بخواهد كه هر دم مزاحم وي نشويد: قرآن در اين باره چنين مي فرمايد: يا ايهاالذين آمنوا لاتدخلو بيوت النبي الا ان يوذن لكم الي طعام غير ناظرين اناه و لكن اذا دعيتم فادخلو فاذا طعمتم فانتشروا و لامستانسين لحديث آن ذكلم كان يوذي النبي فيستحيي منكم و الله لايستحيي من الحق؛ اي كساني كه ايمان آورده ايد وارد اتاق هاي پيامبر نشويد، مگر آن كه از قبل اجازه داده شود كه براي خوردن طعامي به آن جا رويد ولي پيش از موعد به خانه او وارد نشويد تا بخاطر انتظار وقت غذا، ماندن شما به درازا كشد، بلكه همان زمان كه خوانده شده ايد به خانه او درآيد و هنگامي كه غذا خورديد پراكنده شويد و سرگرم گفت وگو با يك ديگر نشويد؛ زيرا درنگ شما پيامبر را مي آزارد و او از شما شرم مي كند كه بگويد بيرون رويد ولي خدا از گفتن حق شرم ندارد.(سوره احزاب آيه 53)
در اين آيه نكات بسياري درباره مسئله اجتماعي چگونگي حضور مهمانان مطرح شده است؛ وظايفي كه مهمانان مي بايست رعايت كنند و به عنوان آداب اجتماعي در انجام آن كوتاهي نكنند.
در آياتي كه درباره رفتار ابراهيم(ع) گزارش شده به وظايف و آداب ميزبان و در اين آيات به آداب مهمان اشاره شده است. نكته اي كه در اين جا در ارتباط با مسئله تعارف مطرح است اين كه دعوت و مهماني كردن و درخواست حضور مهمان در خانه امري پسنديده از نظر عرف و شرع مي باشد كه ما در مسئله هنجار تعارف بدان بسيار پاي بند هستيم. تعارف براي غذا و پذيرايي در هر حال پسنديده است.

تعارف، از نوع دروغ

در آيات قرآني به امور پسنديده اي اشاره مي شود كه در تعارف ايراني، خود را نشان مي دهد. اين مسئله تا زماني كه شخص خود را در تنگنا قرار ندهد امري مفيد و سازنده است اما هرگاه موجب شود تا انسان به دروغ بيافتد و يا تناقض رفتاري و قلبي در وي پديد آيد از حالت سازندگي و مفيد بودن خارج مي شود و شكل دروغ و نفاق به خود مي گيرد.
بطور مسلم اگر كسي عباراتي را كه مفهوم ارادت و چاكري و مخلصي نسبت به طرف مقابل دارد بر زبان آورد اما در دل او چنين چيزي وجود نداشته باشد او دچار نوعي نفاق است و تعارفش نيز آلوده به دروغ و نفاق مي باشد كه چنين رفتاري قطعا از نظر قرآن مذموم است. بسيار ديده و شنيده مي شود كه شخص عباراتي چون فدايت شوم قربانت بروم، من مخلصتم، خاك زير پايت ام و نظير اينها را بر زبان جاري مي كند تا نسبت به طرف مقابل ابراز ارادت كند اما همين شخص اگر از او خواسته شود كه نه خود را فدا كند بلكه يك كار كوچك براي تعارف شونده انجام دهد امتناع مي ورزد و در برابر اين سؤال كه پس اين تعارفات چه بود؟ با صراحت مي گويد ما فقط تعارفي كرديم!! بدون ترديد اينگونه الفاظ و عبارات كه از زبان خارج مي شود و پشتوانه قلبي ندارد نه مي تواند تأثيرگذار باشد و نه نشانه دوستي و محبت خواهد بود و نزد خداوند نيز نوعي دروغگويي و نفاق محسوب مي شود.

در تعارف، نبايد به تنگنا افتاد

مشكلي كه در آيه 53 سوره احزاب به آن اشاره شده مشكلي است كه اهل تعارف در بسياري از اوقات بدان دچار مي شوند. پيامبر(ص) مشكلي كه داشت اين بود كه مهمانان وي از حياي او سوءاستفاده مي كردند و افزون بر اين هر دم براي غذا خوردن مزاحم ايشان مي شدند و بي دعوت، سر سفره حضرت مي نشستند بلكه پس و يا پيش از غذا نيز خانه وي را ترك نمي كردند و او را در تنگناي اخلاقي قرار مي دادند.
اهل تعارف نيز گاه اين گونه خود را به دست خويش در تنگنا قرار مي دهند. آنان با تعارف هاي بيجا و بعضا غيرواقعي ديگري را به سر سفره مي خوانند ولي يا غذايي ندارند و يا فرصت پذيرايي ندارند. شرم و حيا موجب مي شود كه خود را به سختي و قرض اندازند و يا مانند سخت سري ها از مهمان تعارف شده پذيرايي نكنند.
به نظر مي رسد كه قرآن مي كوشد به مردمان آموزش دهد كه هر دم به سر سفره ديگري نروند مگر آن كه از پيش دعوت شده باشند و ديگر آن كه از حيا و حجب اشخاص سوءاستفاده نكنند.
شخصي كه تعارف مي كند مي بايست با توجه به حجب و شرم خويش سخني نگويد كه در آن شائبه دروغ باشد و يا خود را در سختي و مشقت اندازد. از اين رو اين گونه رفتار كه در اصل هنجاري بسيار مفيد و سازنده است مي تواند به هنجاري ناپسند و زشت تبديل شود و به جاي ايجاد محبت و اكرام و احترام موجبات بي احترامي و ناراحتي و ارتكاب گناه از سوي دو طرف را فراهم آورد.
خلاصه كلام آن كه تعارف به عنوان هنجاري اجتماعي و پسنديده مي تواند كاربردها و كاركردهاي سازنده اي در حوزه هاي همبستگي و ايجاد الفت و مهرباني و بروز تكريم و احترام به ديگري و تحقق جامعه پذيري و افزايش كنش هاي ارتباطي سازنده داشته باشد به شرط آن كه با دروغ و زحمت و مشقت همراه نشود و شرم و حيا موجب نشود كه هنجاري مفيد به نابهنجاري آزاردهنده و گناه آلود تبديل گردد. و اگر تعارفي قرار است بشود- كه بايد بشود- از سر صدق و راستي و براساس ميزان توانايي و قدرت شخص و مطابق با واقعيتها باشد تا نشانه اي از ادب و محبت شخص باشد و نه نفاق و دروغ او.




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط