الف - وصف جاهلیت در قرآن
خداوند در آیات متعددی روحیات، افکار و اعمال مردم جاهلی را توصیف میکند که به نمونههایی از این آیات اشاره میکنیم:1. «إِذْ جَعَلَ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی قُلُوبِهِمُ الْحَمِیَّةَ حَمِیَّةَ الْجَاهِلِیَّةِ؛ (1) چون کفار در دلهایشان حمیت (تعصب) جاهلی قرار دادند».
این آیه تعصب جاهلی را که تعصبی کورکورانه و نابه حق است، نفی میکند.
مراد از جهل در این آیه همان احساسات خروشان و تاریک و کوری است که مصیبتهای بی شماری را در تاریخ عرب پیش از اسلام به وجود میآورد. (2)
2. «یَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَیْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِیَّةِ؛ (3) آنها دربارهی خدا گمان ناحق دارند که گمانی جاهلی است». طبری، این گروه را منافقان میداند که در کار خدا و رسولش، مانند مشرکان، شک کردند. (4) اما به نظر علامه طباطبایی، مراد از «ظن الجاهلیه»، گمان عدهای بود که تصور میکردند چون به اسلام گرویده اند، حتماً باید در جنگ پیروز شوند و بر خدا واجب است بنابر وعدهاش بدون هیچ قید و شرطی دین خود و پیروانش را یاری کند. این گمان، ناحق و جاهلی بود؛ زیرا عرب جاهلی به انواع ارباب معتقد بودند و بر همین اساس پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را نیز نوعی رب میدانستند که مسئلهی غلبه و غنیمت به او واگذار شده است و بنابراین، وی هرگز مغلوب یا مقتول نخواهد شد. (5)
3. «أَ فَحُکْمَ الْجَاهِلِیَّةِ یَبْغُونَ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُکْماً لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ؛ (6) آیا حکم و قانون جاهلی را طالب اند. کدام حکم و قانون برای اهل یقین از حکم و قانون خدا نیکوتر است».
این آیه به طعن یهود ناظر است. آنها با اینکه صاحب کتاب و علم بودند، در پی داوری از نوع داوری اهل جاهلیت رفتند که بر مبنای هیچ وحی و کتابی نبود و در جهل و هواپرستی آنها ریشه داشت. (7)
4. «وَ قَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَ لاَ تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَى؛ (8) در خانههایتان آرام گیرید و همانند آرایشهای جاهلی خود را نیارایید».
منظور این آیه نهی زنان از آداب و رسوم جاهلی است که راه رفتن با تکبر یا آشکار کردن زینتهایشان برای مردان بود. (9)
قرآن همچنین نمونههایی از انحطاط اخلاقی عرب را چنین بیان میکند:
5. «قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّکُمْ عَلَیْکُمْ أَلاَّ تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً وَ بِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَاناً وَ لاَ تَقْتُلُوا أَوْلاَدَکُمْ مِنْ إِمْلاَقٍ نَحْنُ نَرْزُقُکُمْ وَ إِیَّاهُمْ وَ لاَ تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ مَا بَطَنَ وَ لاَ تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ ذلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ؛ (10) بگو ای پیامبر، بیایید تا آنچه را خدا بر شما حرام کرده است، بیان کنم؛ اینکه به خدا شرک نورزید و به پدر و مادر احسان کنید و فرزندان خود را از بیم فقر نکشید. ما، شما و آنها را روزی میدهیم و به کارهای زشت آشکار و پنهان نزدیک نشوید. و نفسی که کشتنش را حرام کرده است، جز به حق به قتل نرسانید. خداوند شما را بدان سفارش کرده است که تعقل کنید».
چنان که از آیهی فوق بر میآید، اعراب جاهلی به شرک، بی احترامی به پدر و مادر و فرزندکشی از ترس تنگ دستی، فساد، فحشا و کشتار مبتلا بودند و قرآن از جمله اهداف بعثت نبوی را زدودن این آثار میداند.
همچنین خداوند فخرفروشی و تکبر بی جای آنها را چنین به تصویر میکشد:
6. «أَلْهَاکُمُ التَّکَاثُرُ حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ؛ (11) تکاثر، شما را شیدای خود کرده بود، تا آنجا که برای نشان دادن فزونی قوم و قبیلهی خویش قبرها را نیز شمارش میکردید ».
ب - وصف جاهلیت در نهج البلاغه
حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) جاهلیت را چنین توصیف و از آن انتقاد میکند و میفرماید: «خداوند، پیامبر اسلام حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) را هشداردهندهی جهانیان مبعوث کرد، تا امین و پاسدار وحی الهی باشد. آنگاه که شما ملت عرب، بدترین دین را داشتید و در بدترین خانه زندگی میکردید، میان غارها، سنگهای خشن و مارهای سمی خطرناک فاقد شنوایی به سر میبردید؛ آبهای آلوده مینوشیدید و غذاهای ناگوار میخوردید؛ خون یکدیگر را به ناحق میریختید و پیوند خویشاوندی را میبریدید؛ بتها میان شما پرستش میشد و مفاسد و گناهان، شما را فراگرفته بود». (12)در جایی دیگر دربارهی بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید: «او را برانگیخت در حالی که مردم سرگردان بودند و در فتنهها به سر میبردند. هوی و هوس بر آنها چیره شد و خودبزرگ بینی و تکبر آنها را به لغزشهای فراوان کشانده بود و نادانیهای جاهلیت آنان را پست و خوار کرده بود. در امور زندگی حیران و سرگردان بودند و بلای جهل و نادانی دامن گیر آنان بود. پس پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در نصیحت وخیرخواهی نهایت تلاش را کرد و آنان را به راه راست راهنمایی، و از راه حکمت و موعظهی نیکو، مردم را به خدا دعوت فرمود». (13)
روشن است که در این گفتارها، انحطاط فکری اعراب، در کنار خشونت طبیعی و انحطاط مادی و معنوی به تصویر کشیده شده است.
پینوشتها:
1. فتح، آیهی 26.
2. توشیهیکو ایزوتسو، ساختمان معنایی مفاهیم اخلاقی دینی در قرآن، ترجمهی فریدون بدره ای، بی جا: قلم، 1360 ش، ص 37.
3. آل عمران، آیهی 154.
4. محمدبن جریر طبری، جامع البیان عن تأویل آی القرآن، به تحقیق محمود محمدشاکر، ج7ف ص320.
5. سیدمحمدحسین طباطبایی، تفسیرالمیزان، ترجمهی محمدباقر موسوی همدانی، ج4، چ 4، بی جا: مرکز نشر فرهنگی رجاء ، 1370 ش، ص 84.
6. مائده، آیهی 50.
7. محمدبن جریر طبری، پیشین، ج10،ص 395؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، به تحقیق ابراهیم شمس الدین، ج3، چ1، بیروت: دارالکتب العلمیة، 1418ق، ص 66.
8. احزاب، آیهی 33.
9. فضل بن حسن طبرسی، پیشین، ج 8، ص 118.
10. انعام، آیهی 151.
11. تکاثر، آیهی 1 و 2.
12. نهج البلاغه، خطبهی 26، ص 26.
13. همان، خطبه 95، ص 179.
مشهدی علی پور، مریم؛ (1390)، مطالعهی تطبیقی جایگاه زن در جاهلیّت، تهران: مؤسسهی انتشارات امیرکبیر، چاپ اول