نویسنده: غلامرضا ارژنگ
امروز در رسانهها تعبیرهای تازهای به كار میرود كه یا درست نیست، یا به كار بردن آنها ضرورتی ندارد و نوآوری بیجایی است. به كار بردن این گونه تعبیرها زبان فارسی را از صورت طبیعی خود خارج میكند و موجب گسستگی بیشتر رابطهی زبان با گذشته میشود.
اكنون پارهای از این گونه موارد را با مثال میآوریم، و صورت درستی را كه باید به جای آنها به كار رود ذكر میكنیم:
اجازه داشتن و اجازه دادن:
به جای امكان داشتن و فرصت دادن به كار نرود:تنگدستی به او اجازه نداد كه خانهای بخرد. ... امكان نداد...
تنگدستی به او اجازه نداد كه استعدادهای خود را بروز دهد. ... فرصت نداد.
ارائه كردن:
به جای پیشنهاد كردن به كار نرود:طرح تازهای ارائه كرد. ... پیشنهاد كرد.
از خُدام بود:
را بهتر است به كار نبریم:از خدام بود كه او را ببینم. از خدا میخواستم...
از طرف، از سوی:
را نباید برای ساختن جمله مجهول نما به كار برد:از طرف دولت كمكهایی داده شد. دولت كمك هایی كرد.
احتمال سوءاستفاده از طرف كارمندان. احتمال سوءاستفادهی كارمندان.
استعفا دادن:
به جای استعفا كردن به كار نرود:او از خدمت استعفا داد. ... استعفا كرد.
استفاده شدن:
به جای به كار رفتن به كار نرود:مفتولهای میلگِرد در ساختمان استفاده میشود. از مفتولهای میل گرد در ساختمان استفاده میشود.
اشاره كردن، به جای گفتن به كار نرود:
او در این مقاله اشاره میكند كه... ... میگوید كه...
اقلاً:
اَقل افعل تفضیل و غیرمنصرف است، و تنوین نمی گیرد. به جای اقلاً بهتر است «دست كم» به كار رود.اقلّ كم:
حشو است، و به جای آن دست كم درست است.اكثراً:
اكثراً، افعل تفضیل و غیرمنصرف است و تنوین نمیگیرد. به جای آن باید «بیشتر» و «غالباً» به كار رود.انجام:
به معنی پایان است و نباید به جای انجام دادن به كار رود:او از انجام این كار عاجز بود. او از انجام دادن این كار عاجز بود.
انفجار جمعیت:
نباید به جای افزایش بیرویّهی جمعیت به كار رود.اكثریّت:
نباید به جای اكثر به كار رود. اكثریّت مردم اكثر مردم.با اكثریّت آراء:
با رأی بیشتر از دیگران.قیمتها باز هم افزایش یافت. این در حالی است كه كمبودی هم در بازار نیست. ... در حالی كه كمبودی هم در بازار نیست.
اینك:
به معنی «این است» و «این است كه» نباید به جای «اكنون» به كار رود:اینك میپردازیم به پخش اخبار. اكنون میپردازیم به پخش اخبار.
با این وجود:
را به جای «با وجود این» به كار نبریم. میتوان به جای آن «با این حال» را به كار برد.بالا بودن و بالا رفتن:
را نباید به جای زیاد بودن و افزایش یافتن به كار برد:این كشور از فنّ آوری بالایی برخوردار است. ... از فنّ آوری پیشرفتهای برخوردار است.
این روزها قیمتها خیلی بالا رفته است. ... خیلی افزایش یافته است. همچنین «در سنّ بالا» نباید به جای «در كهن سالی» به كار رود:
در سنّ بالا انسان فراموش كار میشود. در كهن سالی...
برجسته:
به صورت صفت برای هر چیزی كه از زمینهی خود بلندتر باشد به كار میرود، و نباید آن را به جای «مهمّ» و «سرشناس» به كار برد:او مردی برجسته بود. ... سرشناس بود. كار برجستهای كرد. كار مهمّی كرد.
برخوردار بودن نباید در مورد مفاهیم منفی به كار رود:
او از بیماری مهلكی برخوردار است. او به بیماری مهلكی مبتلاست.
بر روی نباید به جای «در موردِ»، «دربارهی» و «در زمینهی» به كار رود:
در آزمایشگاه بر روی این موضوع تحقیق میشود. ... در زمینهی این موضوع...
بر علیه:
را نباید به جای «علیه» و «ضدّ» به كار برد:من بر علیه او اقدامی نكردم. من علیه او...
بر له:
را نباید به جای «به نفع» و «به طرفداری» به كار برد:همه بر له او رأی دادند. همه به نفع او رأی دادند.
بشریّت مصدر جعلی از «بشر» است و نباید به جای بشر به كار رود:
بشریّت از انباشت سلاحهای كشتار جمعی نگران است. بشر از انباشت...
به این جهت را بهتر است به جای به این دلیل به كار نبریم:
به این جهت تو را فراموش كردم كه از تو رنجیده بودم. به این دلیل تو را فراموش كردم كه...
به جهتِ را به جای به علت و به دلیل به كار نبریم:
به جهت خستگی زیاد از پا درآمد. به علت...
به خاطرِ را به جای «برای» به كار نبریم:
به خاطر مسافرت از خانه خارج شد. برای مسافرت...
به خاطرِ را به جای «به علت» و «به دلیل» به كار نبریم:
به خاطر دیر آمدن تو مدتی منتظر ماندم. به علت دیرآمدن تو...
به خاطر آنكه پرخاش كردی دانستم كه عصبانی شدی. به دلیل آن كه پرخاش كردی...
به خاطرِ به جای «در نتیجهی» نباید به كار رود. این پیشرفتها به خاطر وضع قوانین سودمند است. ... نتیجهی وضع قوانین سودمند است.
به دنبال بهتر است به جای «در پی» و «در تعقیب» و «در جست و جوی» به كار نرود:
به دنبال ارسال این نامه، نامهی دیگری فرستادند. در پی... در تعقیب...
به دنبال یافتن ابزاری مناسب رفتم. به جست و جوی یافتن...
پرسیدن سؤال را بهتر است به جای پرسیدن موضوع و مطلب به كار نبریم:
من این سؤال را از او پرسیدم. من این موضوع را از او پرسیدم.
پیاده كردن:
نباید به جای اجرا كردن به كار رود:این قانون به زودی پیاده میشود. ... اجرا میشود.
این طرح به زودی پیاده میشود. ... اجرا میشود.
تسلیت باد و تهنیت باد غلط است، زیرا تسلیت و تهنیت مصدر است، به همان دلیل كه نمیتوان گفت تبریك باد.
وفات حضرت زهرا تسلیت باد. وفات حضرت زهرا را تسلیت میگوییم.
تولد حضرت زهرا تبریك باد. تولد حضرت زهرا مبارك باد.
تغذیه شدن:
را نباید به جای تأمین شدن به كار برد:برق این شبكه از دو نیروگاه تغذیه میشد. ... تأمین میشد.
تلقی كردن را نباید به جای پنداشتن و به حساب آوردن به كار برد:
من حرفهای او را دوستانه تلقی كردم. ... دوستانه پنداشتم، دوستانه به حساب آوردم.
تماس گرفتن را نباید به جای تلفن كردن، نامه نوشتن، صحبت كردن و به نوعی ارتباط برقرار كردن به كار برد:
من با او تماس گرفتم. با او ملاقات كردم.
من با او تماس گرفتم. به او تلفن كردم.
من با او تماس گرفتم. به او نامه نوشتم.
من با او تماس گرفتم. با او صحبت كردم.
جاگزین و جایگزین را نباید به جای جانشین به كار برد:
جایگزینی سكه به جای اسكناس درست نیست. جانشینی سكّه...
جهت را نباید به جای برای به كار برد:
این كار را جهت شما كردم. ... برای شما كردم.
چرا كه نه:
بعضیها در پاسخ جملهی پرسشی، به جای پاسخ مثبت، میگویند چرا كه نه:مرا دوست داری؟- چرا كه نه؟ مرا دوست نداری؟- چرا، چرا دوست نداشته باشم؟
حرف اول را نباید به معنی درستترین حرف و حرف آخر به كار برد:
او همیشه در هر كاری حرف اول را میزند. ... حرف آخر را میزند.
حریف را برد:
نباید به جای «از حریف برد» به كار رود:این كشتی گیر حریف خود را برد. این كشتی گیر از حریف خود برد.
این كشتی گیر حریف خود را برد. این كشتی گیر مسابقه را برد.
حسّاس:
را نباید به جای «مهمّ» به كار برد:او شغل حسّاسی دارد. او شغل مهمی دارد.
خاطرنشان كردن:
این مطلب را به او خاطرنشان كردم. ... به او گفتم.خاطرنشان شدن:
مطلب به او خاطرنشان شد. ... به او گفته شد.خودكفایی:
كه جزء دوم آن از كفایت عربی گرفته شده به معنی بینیاز شدن از دیگران درست است، اما به كار بردن خودكفا به معنی كسی كه از دیگران بینیاز شده، درست نیست زیرا به قیاس پارهای از كلمههای فارسی ساخته شده است، مانند خودنما و خودنمایی.كشور ما به زودی در زمینهی فرآوردههای كشاورزی خودكفا میشود. ... خودبسا میشود. ... به خودكفایی میرسد.
دلیل را نباید به جای «علت» به كار برد. «دلیل» جنبهی منطقی دارد و انجام شدن كاری را از لحاظ عقلی و منطقی توجیه میكند:
دلیل موافقت من با این طرح، درست بودن آن است.
در حالی كه «علت» پدیدهای است كه موجب پدید آمدن كاری یا چیزی شده است:
علت یخ زدن آبها سرد شدن هواست.
دنبال كردن كاری به جای پیگیری كاری درست نیست:
من این كار را دنبال میكنم. ... پیگیری میكنم.
دنبال كردن را نباید به جای ادامه دادن به كار برد:
او همچنان رفتار گذشتهی خود را دنبال میكند. او همچنان به رفتار گذشتهی خود ادامه میدهد.
دنبال كردن را نباید به جای دیدن، تماشا كردن، گوش كردن، و شنیدن به كار برد:
ما همچنان بازی آنها را روی صفحهی تلویزیون دنبال میكنیم. ... میبینیم.
ما همچنان مطالب او را دنبال میكنیم. ... گوش می كنیم.
دو برابر افزایش یافتن را نباید به جای دوبرابر شدن به كار برد:
امسال محصول برنج دو برابر افزایش یافت. ... دو برابر شد.
امسال محصول برنج دو برابر افزایش یافت. ... به دو برابر افزایش یافت.
داشتن را نباید به جای «كردن»، «دیدن»و «انداختن» به كار برد:
خواستیم سلامی خدمت شما داشته باشیم. ... عرض كنیم.
اكنون نگاهی داشته باشیم به اخبار. ... نگاهی بیندازیم به اخبار.
الآن دو بازیكن را بر صفحهی تلویزیون داریم. ... میبینیم.
در دستِ بهتر است به جای «در حالِ» به كار نرود:
این طرح هم اكنون در دست اجراست. ... در حال اجراست.
«راستا» در زبان فارسی به معنی بازار و راسته است. بنابراین نباید عبارت در راستای را به جای «در مورد» به كار برد:
در راستای اجرای بیمهی همگانی... در مورد اجرای بیمهی همگانی...
دست بالا را داشتن را بهتر است به جای قویتر بودن به كار نبریم:
او در بازی دست بالا را دارد. ... قویتر است.
دستورالعمل را كه نیمی فارسی و نیمی عربی است نباید به جای برنامه، روش، شیوهنامه، و آییننامه به كار برود.
درمیان گذاشتن را بهتر است به جای «مطرح كردن» به كار نبریم:
دیروز این مطلب را با او در میان گذاشتم. ... مطرح كردم.
رنج بردن را نباید به جای مبتلا بودن به كار برد:
او از بیماری گوارشی رنج میبرد. او به بیماری گوارشی مبتلاست.
روحانیّت صدر جعلی است به معنای روحانی بودن. پس نباید به جای مرد روحانی و روحانیّون به كار رود.
روی هم رفته را نباید به جای مجموعاً به كار برد:
روی هم رفته جلسهی خوبی بود. مجموعاً جلسهی خوبی بود.
رویّه به معنی بازاندیشی و بررسی ژرفتر است، و در تركیبهای اَعمال بیرویّه و مخارج بیرویّه درست به كار رفته است. اما به كار بردن آن به جای روش درست نیست. بنابراین، تركیبهای رویّهی علمی و رویّهی تشخیص بیماری و رویّهی قانونی به معنای روش علمی و روش قانونی درست نیست.
زودهنگام را بهتر است به جای زودرس و نوبر به كار نبریم:
میوههای زودهنگام را به بازار آوردند. میوه های زودرس را به بازار آوردند.
زیر سؤال بردن را نباید به جای شك كردن در درستی كاری و توضیح خواستن به كار برد:
همگی رفتار او را زیر سؤال بردند. همه در درستی كار او شك كردند.
شانس در فارسی به معنی بخت و اقبال به كار میرود، و نباید آن را به جای احتمال و امكان، آن هم در مورد رویدادهای بد و نامطلوب به كار برد:
شانس مبتلا شدن كودكان به این بیماری بیشتر از بزرگسالان است. احتمال مبتلا شدن كودكان...
شفّاف را نباید به جای روشن و صریح به كار برد:
عملكرد بانك جهانی بسیار شفّاف است. ... بسیار روشن است.
او به طور شفّاف در این باره نظر داد. ... به طور روشن...
عدم را نباید به صورت پیشواژه برای متضاد كردن واژهها به كار برد:
عدم اعتماد. بیاعتمادی، نداشتن اعتماد.
عدم توجه. بیتوجهی
عدم وجود را نباید در معنی نبودن به كار برد:
عدم وجود رابطه: نبودن رابطه.
عدم وجود هوا: نبودن هوا.
عنوان كردن را نباید به جای مطرح كردن به كار برد:
او دوباره این مطلب را عنوان كرد. ... مطرح كرد.
به عنوانِ را نباید به جای «مانند» و «چون» و «همچون» به كار برد:
از او به عنوان قهرمان ملی تجلیل شد. از او مانند قهرمان ملی تجلیل شد.
به عنوانِ را نباید به جای «به طور» یا «برای» به كار برد:
به عنوان مثال از محمود غزنوی یاد میكنیم كه به نام دین به كشورگشایی پرداخت. به طور مثال از محمود غزنوی یاد میكنیم... برای مثال از محمود غزنوی یاد میكنیم...
غیر را نباید برای ساختن واژهی متضاد به كار برد:
غیرمعمول. نامعمول. غیرمأنوس. نامأنوس. غیرمتعارف. نامتعارف. غیرقابل علاج. علاج ناپذیر.
فقدان را نباید به جای نبودن یا نداشتن به كار برد:
به دلیل فقدان مدارك جرم آزاد شد. به دلیل نبودن مدارك جرم آزاد شد.
به دلیل فقدان عقل او را به تیمارستان بردند. به دلیل نداشتن عقل...
فوق الذكر را نباید به جای یاد شده یا نامبرده یا مزبور به كار برد:
كتاب فوق الذكر را خریدم. آن كتاب را خریدم.
كتاب فوق الذّكر را خریدم. كتاب یاد شده را خریدم.
كتاب فوق الذكر را خریدم. كتاب مزبور را خریدم.
قابل به معنی قبول كننده و پذیرنده و سزاوار است و به صورت پیشواژه از آن تركیبهای زیادی ساخته شده است. به نظر ویراستاران بهتر است به جای آن از پسواژهی «پذیر» استفاده شود:
قابل اجتناب اجتناب پذیر
قابل علاج علاج پذیر
كلیدی را نباید به جای «مهمّ» به كار برد:
بحث كلیدی بحث مهمّ، بحث اساسی
كیفیت داشتن:
كیفیّت یعنی چگونگی، بعضیها برای آنكه بگویند كیفیت این كالا خوب است، میگویند این كالا كیفیت دارد.از این زمین امسال محصولی با كیفیت به دست آمد. ... محصولی با كیفیت مرغوب...
عبارتهای لازم به ذكر است، لازم به تذكر است، لازم به توضیح است درست نیست. باید از به كار بردن این گونه جملهها پرهیز كرد. به جای آنها میتوان گفت:
ذكر این مطلب لازم است، این توضیح لازم است.
نارضایی را نباید به جای ناراضی بودن به كار برد:
نارضایی من از رفتار او روشن است. ناراضی بودن من...
ما نارضایت و نارضا نداریم تا بتوان آن را به صورت نارضایتی درآورد.
به جای نارضایتی باید ناراضی بودن را به كار برد.
هر از گاهی، هر از چندگاهی، هر از چندی را نباید به جای گاهی، گاهگاهی، یا هرچند گاه یك بار، به كار برد:
هر از گاهی، یكی ادّعای رهبری سیاسی میكند. هرچند گاه یك بار كسی ادّعای...
هركجا را نباید به جای همهجا به كار برد:
در هر كجای كرهی زمین ردّپای انسان پیداست. در همه جای كرهی ...
نشستن را نباید به جای كردن و انجام دادن به كار برد:
با هم به بررسی این مطلب خواهیم نشست. با هم این مطلب را بررسی خواهیم كرد.
با هم به بررسی این مطلب خواهیم نشست. با هم به بررسی این مطلب خواهیم پرداخت.
اكنون به تماشای این فیلم مینشینیم. اكنون به تماشای این فیلم میپردازیم.
«ـ یّت»، پسوندی عربی است كه به اسم یا صفت میچسبد، و آن را تبدیل به مصدر میكند، آدمیّت. انسانیّت، ملّیت، ابدیّت، جاهلیّت، حاكمیّت، بشریّت، اكثریّت، اقلّیّت، روحانیّت.
این گونه مصدرها را مصدر جعلی مینامند. این پسوند را نباید به كلمههای فارسی چسباند. كلمههای رهبریّت، بربریّت، زنیّت، مردیّت، خریت، خوبیت، بدیت، دوئیت، و امثال آن با كلمهی فارسی و پسوند عربی ساخته شدهاند، و نویسندگان و ادبا آن را به كار نمیبرند.
بعضی ها، كلمهی «بشریّت» و «انسانیّت» را به جای «بشر» و «انسان» به كار میبرند، كه درست نیست، زیرا «بشریّت» به معنی «بشر بودن» است، نه بشر:
رفتار او مایهی شرم بشریّت است. ... مایهی شرم بشر است.
بشریّت از انباشته شدن سلاحهای كشتار جمعی نگران است. بشر از...
آلوده كردن محیط، انسانیّت را به خطر میاندازد. ... انسان را...
اینك چند مثال در مورد این گونه مصدرهای جعلی:
اكثریّت مردم با این كار موافق نبودند. اكثر مردم...
روحانیّت از این پیشامد دلتنگ است. روحانیان... دلتنگاند.
منبع مقاله :
ارژنگ، غلامرضا،(1389)، ویرایش زبانی: برای زبان نوشتاری فارسی امروز، تهران: نشر قطره، چاپ دوم