شایعه و کارکردهای آن در عملیات روانی(1)
نويسنده:غلامرضا حاجی حسین نژاد
مطالعه آسیبهای انسانی (که جزء آسیبهای اجتماعی است) از دیرباز مورد توجه متفکران و اندیشمندان اجتماعی بوده است. در این برهه از زمان، رشد جمعیت، پیشرفت علم و فناوری و آموزش آن به دیگر نسلها، تفکیک نقشهای اجتماعی و تقسیم کار اجتماعی سبب شده، تا برای هر چه بیشتر و بهتر برطرف شدن نیازها مؤسسات، نهادها و سازمانهایی پدید آیند. این فرآیند عملاً موجب پیچیدگی در روابط اجتماعی شده است و در این مسیر هر کس که توان گذر و کنار آمدن با این پیچیدگیها را داشته باشد، میتواند به سر منزل مقصود رهنمون گردد.
از آنجایی که بخش بزرگی از سخنان عادی در اجتماع را شایعه تشکیل میدهد بنابراین اهمیت به آن نیز در خور توجه است. در صحبتهای روزانه با دوستان، همکاران و ... شایعات و غیبتهای زیادی را پخش میکنیم و میشنویم که گاهی بیاساس و گاهی نیز مبتنی بر واقعیتاند. اکثر شایعات مملو از محتوا و مطلباند و شدیداً هدفدار و برای مقاصد مهم به کار می روند، اما معمولاً نه گوینده از این مقاصد آگاه است و نه شنونده. شایعهسازی و شایعهپردازی بیشتر در جهان سوم، رواج دارد. مردم این کشورها به خاطر نگرشهای احساسی و کمی اعتماد به دولتهای خود، اخبار رسانههای گروهی را باور ندارند یعنی در واقع دانش اندکی درباره حوادث دارند و تنها از طریق گفتار مردم و شبکههای غیررسمی و ارتباط شفاهی، درباره حوادث، به قضاوت مینشینند. در این مقاله شایعه از منظر نظری و کاربردی بررسی و کارکردهای آن در جوامع امروزی، بازشناسی شده است.
یکی از آسیبهایی که اخیراً شاهد آن هستیم رواج شایعات است. البته شایعات به مقتضیات زمان و در برهههایی خاص، ماهیتی متفاوت داشته و بنا به نیازها و فراخور حال منابع به وجود آورنده آن، گاهی کمرنگ و در زمانی پررنگ میشود. (با مراجعه به اسناد و مدارک موجود، شایعه و انواع آن، نظریات مختلف در خصوص انگیزههای انتشار شایعه، عواقب و راهکارهای کاهش آن به طور خلاصه جمعآوری شد.)
شایعات با توجه به ماهیت و قدرت تأثیرگذاری آن میتوانند اضطراب اجتماعی را افزایش داده و میزان بهرهوری و تولید را کاهش دهند و چرخه اقتصاد را فلج کرده و اعتبار اجتماعی افراد، مؤسسات و کشورها را خدشهدار کنند. بعضاً ممکن است شایعهای به طور فوقالعادهای قوت یابد و آنچنان در اذهان آحاد مردم رسوخ کند که اطلاعیهها و توضیحات منابع رسمی دولتی هم به سهولت نتواند آن را تکذیب و از افکار مردم خارج کند. (افروز، ۱۳۷۶)
شایعه را نباید کاری غیرعادی همچون یک پریشانگویی عجیب و در عین حال پیش پا افتاده در رفتار اجتماعی معقول بشر انگاشت. بلکه برعکس، اصلی که شایعه بر آن مبتنی است فراگیر است و کاربرد وسیع دارد. تحریفی که شایعه در مسیر خود برای یادآوری، فراموش کردن، تجسم، تخیل و دلیلتراشی از خود نشان میدهد دقیقاً نوعی تحریف است که در بیشتر ارتباطات انسانی دیده میشود. برای مثال، افسانهها، داستانهای دیرپایی از پیروزیها یا حوادثیاند که به صورت کانونی در خدمت افتخارات فرهنگی و سنت یک خانواده، قبیله یا ملت درآمدهاند. انگیزههایی که موجب پایداری افسانهها است و تغییراتی که در طول سالها در آنها به وجود میآید اصولاً مشابه همانهایی است که در پخش شایعات ناپایدار وجود دارد. اصولی که دستاندرکار تحریف در مورد شایعات عادیاند در امور دادگاهها، ابراز تجارب گذشته، بذلهگویی، شرح حالها، ضربالمثلها و کنایهها و استعارهها و حتی در نگارش تاریخ و خلق آثار هنری نیز خودنمایی میکنند (دبستانی، ۱۳۷۲).
از نظر اغلب جامعهشناسان شایعات اطلاعاتی مبالغهآمیز، نادرست و غیرمنطقی است که از فردی به فرد یا افراد دیگر به صورت سلسلهوار منتقل میشود و بیشتر این شایعات را اشخاص بسیار سادهاندیش و سطحینگری که عمدتاً شرایط و موقعیتهای اجتماعی نامطلوبی دارند، منتشر میکنند. شکی نیست که در شایعات بعضاً ممکن است رگههایی از حقایق نهفته باشد (افروز، ۱۳۷۶).
«شایعه در همه جا و در تمامی طبقات اجتماعی وجود دارد و قدیمیترین رسانه گروهی است. پیش از آنکه نوشتار به وجود آید، گفتار، تنها شیوه ارتباط بود و شایعه خبرها را منتقل میکرد، کسانی را خوشنام و برخی را بدنام میساخت و جار و جنجال و حتی جنگ به راه میانداخت. امروز نیز، به رغم ظهور روزنامه، رادیو و تحول عظیم رسانههای دیداری شنیداری، شایعات خاموش نشدهاند و عموم مردم کماکان برخی خبرها را دهان به دهان منتقل میکنند. پیدایش رسانهها نه تنها نتوانسته است مانع از پخش شایعه شود، بلکه آن را به گونهای تخصصی ساخته است، به طوری که امروزه هر شیوه ارتباطی، محدوده خاصی دارد» (موقر ۱۳۸۰).
وسیله انتقال شایعه، عموماً کلام است. البته گاهی نیز شایعات در روزنامهها به چاپ میرسند یا از رادیو پخش میشوند. در عین حال، ناشران و مسئولان پخش رادیو، که احساس مسئولیت میکنند، در حال آموختن چگونگی حفاظت از رسانههای گروهی خود در قبال انتشار شایعاتاند. از سوی دیگر، اعلامیههای بدنامکننده و پخش بیمسئولانه در مطبوعات، مبدل به محملهای متداول انتقال و انتشار شایعات زیانآور شدهاند (دبستانی، ۱۳۷۲).
به نظر آلپورت و پستمن، شایعه موضوع خاصی است که برای باور همگان مطرح میشود و از فردی به فرد دیگری منتقل میگردد و معمولاً این انتقال شفاهی است، بیآنکه شواهد مطمئنی در میان باشد. به گفته نپ شایعه موضوعی است که برای باور همگان مطرح میشود، بیآنکه به طور رسمی تأیید شود. به زبان پیترسون و گیست، شایعه شرح یا توضیح تأییدنشدهای است که درباره شی، حادثه، یا مسئله خاصی که مورد توجه و نگرانی عموم است. از فردی به فرد دیگری انتقال مییابد. طبق تعاریف بالا، که هر سه آنها بسیار شبیه یکدیگرند، شایعه اساساً خبری است که درباره شخص یا حادثه مهمی، در زمان خود مطرح میگردد و اطلاعاتی را ارائه میکند. لذا شایعه با افسانه تفاوت دارد. زیرا افسانه مربوط به وقایع گذشته است. دوم اینکه شایعه با قصد باور دیگران مطرح میشود و کسی آن را صرفاً به خاطر سرگرمی دیگران یا تعمق و تفکر در باب آنها، مطرح نمیکند و لذا با قصه و حکایت و داستانهای طنزآمیز، فرق میکند. (موقر، ۱۳۸۰).
شایعه عبارت است از یک گزاره (یا موضوع) خاص گمانی بدون وجود ملاکهای اطمینانبخش رسیدگی که معمولاً به صورت شفاهی از فردی به فرد دیگر انتقال مییابد. هر شایعه متضمن این معناست که بخشی از واقعیت در حال انتقال است. حتی اگر شخص شایعهپراکن، مطلب خود را با پیشگفتاری همچون «این تنها یک شایعه است، ولی شنیدهام که ...» شروع کند، باز هم آن مفهوم ضمنی حضور دارد (دبستانی، ۱۳۷۲).
شایعه موضوع ظاهراً مهمی است که بیاینکه صحت و سقم آن معلوم باشد، انتشار مییابد. شایعه پدیدهای است که میآید و میرود و به دیگر سخن، شایعه اساساً در موقعیت خاص و مقطعی و گذرا پدید میآید و گاهی نیز شایعات قدیمی در موقعیتهای جدید و یا مشابه آن ظاهر میشوند. معیار تشخیص شایعه از خبر، خرافات از علم، سادهلوحی و زودباوری از بصیرت و دانایی همان دلایل متقن و شواهد مطمئن است. منبع شایعه همیشه مبهم و نامشخص است. خبر تأیید میشود در حالی که شایعه همیشه تأیید نمیشود، به همین دلیل بعضی از جامعهشناسان شایعه را خبر ساختگی نامیدهاند. زیرا شایعات عمدتاً از جمعی علاقهمند به اخبار ساختگی سرچشمه میگیرد. شایعهای که معمولاً میتواند در آن رگههایی از حقیقت نهفته باشد. برای ایجاد باور است، به خصوص زمانی که جامعه با ضعف اخبار صحیح و فقدان منابع موثق اطلاعرسانی مواجه باشد. شایعات اعم از اینکه مثبت یا منفی باشند، هدفی جز تخریب روانی و افشاندن تخم بیاعتمادی به همراه ندارند (افروز، ۱۳۷۶).
به عقیده آلن بیرو پدیده شایعه، فرآیندی است که از طریق آن، اخباری پخش میشود، بیآنکه از کانالهای رایج گذشته باشد. شایعه میتواند از یک اطلاع نادرست منشأ گیرد و یا آنکه منبع آن اطلاعی درست، ولی اغراقآمیز و اشتباه باشد. این خبر از فردی به فرد دیگر و از گروهی به گروه دیگر منتقل میشود، بیآنکه منشأ آن مشخص و یا آنکه دلایل قطعی درباره صحت آن وجود داشته باشد (ساروخانی، ۱۳۷۰).
شایعه، پدیدهای مخرب و خطرناک است که معمولاً از یک خبر ناشی شده و یا بر پایه یک جنجال و هیاهوی بیاساس به وجود میآید و در افکار عمومی مردم جای میگیرد. این پدیده در مواقع بحرانی و فشار بسیار خطرناکتر و کوبندهتر میشود، تا جایی که روحیه مردم را تضعیف و یأس و ناامیدی را گسترش میدهد. امنیت ملی را به خطر میاندازد و بنای دشمنی و تفرقه و نبود اعتماد را در بین مردم یک سرزمین و یا در میان اقوام مختلف گسترش میدهد (شیرازی، ۱۳۸۰).
از آنجایی که بازگو کردن شایعه، نیازهای گوینده را تا حدودی برآورده میکند، شایعه، شاخص مهمی (برای سنجش) روحیه است. شایعات بدبینانه در مورد شکست، مصیبت یا خیانت (شایعات شیطانی و شایعات خصمانه) همچون پر کاهیاند که با باد حرکت میکنند و نشاندهنده نگرانی، اضطراب و تنفر کسانیاند که آنها را تکرار میکنند. شایعات خوشبینانه در مورد رکورد تولید یا نوید صلح (شایعات رؤیایی) به رضایت خاطر یا اطمینان (اغلب اطمینان بیش از حد) اشاره دارند. با وجود این، هر دو نوع شایعه، نشئت گرفته از روحیه پایین گوینده آن است.
شایعات اضطرابانگیز و نیز شایعات اطمینانبخش مبالغهآمیز، نشاندهنده روحیه پایین گوینده آنهاست و باعث میشوند تا انسانها مستعد پذیرش دیگر شایعات رؤیایی شده و آمادگی روبهرو شدن با واقعیات را نداشته باشند: \"اگر قرار است ظرف چند ماه آینده جنگ تمام شود. چرا باید به جبهه رفت؟\" بنابراین، مطالعه شایعات، میتواند شاخصی برای نشان دادن نیازها و هیجانات آن گروهی باشد که شایعه در میانشان رواج دارد.
شایعات، اغلب شاخص روحیه گروههای خاصیاند. از آنجایی که شایعات، نوعاً شفاهی گسترش مییابند، فردی که آن را میشنود، احتمالاً برای دوستان،همسایگان و همکاران خود نقل میکند، (مثلاً) سرباز، شایعه را در واحد خود پخش میکند. چون شایعه اغلب از طریق شبکههای کم و بیش جاافتادهای انتقال مییابد، هر شایعه، در گروه خاصی رواج مییابد. نیازها (آرزوها و خصومتهای هر گروه)، از طریق حکایتهای نادرستی که در میان آنها رواج دارد، آشکار میشود.
تعداد شایعاتی که در یک گروه معین پخش میشود، شاخصی برای نشان دادن میزان برطرف شدن نیازهای اطلاعاتی مردم توسط سیستم رسمی ارتباطات (روزنامه و رادیو در میان غیرنظامیان) است. کثرت شایعات نشانگر آن است که مردم از منابع رسمی، اطلاعات کافی به دست نمیآورند، یا آنکه گروه، به سیستم رسمی ارتباطات، اعتماد ندارد. در سال ۱۹۴۰، قبل از عملیات فلاندرز، در فرانسه که مردم به مطبوعات اعتماد نداشتند، شایعه بسیار رواج داشت. در صورتی که در انگلستان اعتماد وجود داشت و به نسبت شایعات کمتری پخش میشد.
آنچه که توجه محققان و اندیشمندان را در بررسی پدیده شایعه به خود جلب کرده، قوانین حاکم بر شایعات است. این اصل روانی است که ما انسانها تمایل داریم بین ما و دیگران یا ما و آنها، دوستان و دشمنان، خودیها و غیرخودیها تمایز قائل شویم (مؤسسه مطالعات اندیشهسازان نور، ۱۳۸۲). شایعه هنگامی انتشار مییابد و بر شدت و سرعت آن افزوده میشود که میان افراد همفکر و گروههای همگن نفوذ کند. یعنی موضوع مطرح شده نزد همه و یا بیشتر افراد آن گروه اهمیت زیادی داشته باشد و ابهام نیز یکی از شرطهای اصلی برای ایجاد و گسترش شایعه است. معمولاً به منظور جذب مخاطبان و واقعی جلوه دادن موضوع شایعه، قسمتهایی از خبر واقعی یا قسمتی از حقیقت در آن گنجانده میشود، اما هنگام انتقال و برخورد با اذهان افراد، دستخوش تحولات و تغییراتی میگردد و تا حدی مطالب دروغ و جزئیات خیالی و رؤیایی، بخشهای دیگر موضوع شایعه را تحتالشعاع قرار میدهند که تشخیص دروغ یا واقعیت بودن آن بسیار مشکل میشود. این تغییر و تحولات از قوانین خاصی که بر شایعات حاکماند، پیروی میکنند. یعنی برای تغییر پیام و تبدیل آن به یک شایعه و ایجاد تغییر و دگرگونی ذهنی در مخاطبان سه فرآیند کلی تسطیح، برجستگی و همانندسازی، موجب زدودن حقیقت، اغراقسازی و زیاد کردن تحریفات موجود در شایعه میشوند. البته، تحقیقات روانشناسان اجتماعی نشان داده است که عوامل اجتماعی و فرهنگی در ادراک حسی انسان تأثیر بهسزایی دارد. به همین سبب است که انسانهایی که فرهنگهای متفاوتی دارند در برخورد با پدیدهای مثل شایعه، ادراک متفاوتی دارند. آلپورت و پستمن معتقدند که اصول سهگانه یاد شده تنها به شایعات محدود نمیشوند و کاربردی وسیعتر و فراتر از این پدیده دارند و تمامی اشکال ارتباطات انسانی را در برمیگیرند. آن دو در این خصوص مینویسند:
شایعه را نباید کاری غیرعادی همچون یک پریشانگویی عجیب و در عین حال پیش پاافتاده در رفتار اجتماعی معقول بشر انگاشت. بلکه برعکس، اصلی که شایعه بر آن مبتنی است فراگیر بوده و کاربرد وسیع دارد. تحریفی که شایعه در مسیر خود برای یادآوری، فراموش کردن، تجسم، تخیل و دلیلتراشی خود نشان میدهد، دقیقاً نوعی تحریف است که در بیشتر اشکال ارتباطات انسانی دیده میشود. برای مثال: افسانهها، داستانهای دیرپایی از پیروزیها یا حوادثیاند که به صورت کانونی در خدمت افتخارات فرهنگی و سنت یک خانواده، قبیله یا ملت درآمدهاند. اصولی که دستاندرکار تحریف در مورد شایعات عادیاند در امور دادگاهها، ابراز تجارب گذشته، بذلهگویی، شرح حالها، ضربالمثلها و کنایهها و استعارهها و حتی در نگارش تاریخ و خلق آثار هنری نیز خودنمایی میکنند. تمایل به تسطیح، برجستگی و همانندسازی با زمینههای شخصی و فرهنگی در تمامی اشکال ارتباطات انسانی که شدیداً محدود به معیارهای بیرونی و غیرشخصی واقعیت نیستند. دیده میشود.» (شیرازی، ۱۳۸۰).
بایساو، جامعهشناس روسی، برای دستهبندی شایعات، عامل زمانی را به عنوان شاخص اصلی در نظر گرفته و به شایعات خزنده، خصمانه، آتشین و غواص اشاره میکند که در ادامه به آن میپردازیم.
۱) شایعات خزنده
این نوع شایعه به آرامی در بین مخاطبان گسترش مییابد و همراه احساسی مملو از رازداری ـ پچپچکنان و مخفیانه ـ رشد میکند تا به مرور زمان همه از آن خبردار شوند. شایعات مربوط به مقامات دولتی، حوادث مصیبتبار و خلافکاریهای بزرگ و امثال آن از این نوعاند. شایعات خصمانه و رخنهای نیز معمولاً از این مقولهاند. برای نمونه کارگرانی که هنگام صرف غذا در غذاخوری دور هم جمع میشوند، زمزمههایی را در مورد وضع نامناسب کارفرماها و مسائلی از این قبیل به یکدیگر منتقل میکنند و به دلیل آمادگی ذهنی در مورد ناعادلانه دانستن برخورد با کارگر و شرایط کار، بسیار راحتتر مطالب شنیده شده را قبول و باور میکنند. شایعات خزنده، به این دلیل میتوانند خطرناک باشند که بدگمانی و دشمنی را بین افراد و گروههای ویژهای در داخل یک سازمان، شهر و یا یک کشور برمیانگیزند. به همین دلیل اگر افراد با گروه خاصی مخالف باشند و یا با آن خصومت داشته باشند شایعات مربوط به آن گروه را زودتر باور میکنند و آن را به دیگران منتقل مینمایند.
۲) شایعات آتشین
این نوع شایعات که به آنها شایعات سخت و تند هم گفته میشود، به دلیل اینکه مخاطرات یا وعدههای فوری را مطرح میکنند همانند آتشی که خرمن گندمی را میسوزاند، به سرعت و در زمان بسیار کوتاهی در جامعه منتشر میشود. این شایعات به خاطر اینکه بر احساسات و عواطف شدید متکیاند، بیشتر ناشی از دستپاچگی، خشم و یا سرور و شادمانی ناگهانی مثل ترس، وحشت و غضب بوده و چون در محیطی مملو از هیجان مطرح میشوند، غالباً موجب واکنشی نیرومند میگردند. این نوع شایعه، بیشتر در زمان جنگها، فجایع و بحرانها به وجود میآید. تاریخ جنگ جهانی اول و دوم، جنگ ویتنام، جنگ خلیجفارس، انواع بیشماری از این نوع شایعات را به یاد دارد.
۳) شایعات غواص
این نوع شایعه نیز که به آن شایعات پایدار هم گفته میشود پس از پیدایش، مدتی رواج مییابد، دهان به دهان نقل میشود، سپس مخفی شده و به اصطلاح آتش زیر خاکستر میشود. هنگامی که شرایط مناسب و مساعد برای ظهور و گسترش آن فراهم آید، دوباره سر برآورده و انتشار مییابد. شایعات جنگ اول و دوم، به دور از تفاوتهای روانشناختی، بسیار به یکدیگر شبیه بودند. شایعات و داستانهای منتشر شده در جنگ جهانی اول، پس از سال ۱۹۱۸ م، به مرور مخفی شدند، ولی با آمادهشدن زمینه ظهور در سالهای ۱۹۳۹ م، تا ۱۹۴۵ م ـ جنگ جهانی دوم ـ بار دیگر مطرح و پخش شدند.
شایعه موسوم به زبان و تمبر پست نمونه روشنی از این نوع است. موضوع شایعه از این قرار بود: یک اسیر جنگی آمریکایی که هنگام جنگ جهانی دوم در بازداشتگاه ژاپن زندانی بود در سال ۱۹۴۲ نامهای برای خانواده خود نوشت و برای آنان پست کرد. نامه حاوی مطلب غیرعادی نبود، فقط در انتهای نامه از خانواده خود درخواست کرده بود که تمبر روی نامه را جدا کرده و برای مجموعه او نگه دارند. از آنجایی که خانواده این سرباز میدانستند که او هرگز به جمعآوری تمبر علاقهای نداشت از این درخواست شگفتزده شدند و به تفحص و تحقیق پرداختند. آنها تمبر نامه را جدا کرده و با کمال تعجب دیدند که در محل الصاق تمبر نوشته شده است: «دشمن زبان مرا قطع کرده است». در سال ۱۹۱۸ این شایعه درباره یک زندانی در آلمان نیز گفته شده بود. موضوع این شایعه در خلال جنگهای اول و دوم پخش شد. در صورتی که واقعیت آشکار که خلاف این داستان را اثبات میکرد، نادیده گرفته شده بود. به این معنا که اولاً نامههای اسیران فاقد تمبر بود و از نظر علمی در صورت بریده شدن زبان، به دلیل خونریزی شدید، مرگ فرد قطعی است، مگر آنکه فوری عمل جراحی شود.
۴) شایعات توهمانگیز
بسیاری از شایعات به دلیل اضطراب عامه مردم به سرعت گسترش یافته و منتشر میشوند و در گوشه و کنار به گوش میرسند. مردم معمولاً از چیزهای مشابهی میترسند و به همین علت آمادگی پذیرش، باور و بازگو کردن شایعات مربوط به آنها را دارند. شایعات توهمانگیز یا وهمی که بر اساس خوف، بیم و وحشت مردم رواج مییابند و در ایجاد آنها میل و رغبت، جایگاهی ندارد به شایعات شیطانی نیز معروفاند. شایعات انتشار یافته در سالهای آخر جنگ عراق و جمهوری اسلامی ایران مبنی بر استفاده رژیم عراق از بمبهای شیمیایی در بمباران شهرها و مناطق مسکونی از این نوع بودند. یعنی درست زمانی که بیشتر مردم در مقابل شایعه استفاده عراق از بمبهای شیمیایی در جنگ شهرها، هراس و اضطراب خود را نمایان کردند؛ به همین سبب، آماده پذیرش انواع شایعات ترسآور و اضطرابانگیز شدند.
علاوه بر تقسیمبندی فوق، انواع دیگری از شایعات وجود دارند که به اختصار عبارتند از:
نمونهای از شایعات رؤیایی را میتوان پس از حمله ژاپن به بندر پرل هاربر ملاحظه کرد. مردم آمریکا، پس از حمله نیروهای ژاپن به این بندر، برای مدت کوتاهی به شایعات رؤیایی که بین آنان منتشر بود دل خوش کرده بودند. برخی از این شایعات عبارت بودند از:
- «ژاپنیها، بنزین و تجهیزات جنگی کافی برای شش ماه جنگیدن و پایداری طولانیمدت ندارند.»
- «به زودی در آلمان و ایتالیا، انقلاب خواهد شد».
- «شرکت بیمه لویدز لندن و وال استریت، ده به یک شرط میبندند که جنگ تا پاییز آینده ـ یک هفته دیگر ـ پایان میپذیرد.»
- «در پاییز سال ۱۳۶۰ شایعه مرگ صدام باعث خوشحالی و شادی مردم تهران گردید.»
از آنجایی که بخش بزرگی از سخنان عادی در اجتماع را شایعه تشکیل میدهد بنابراین اهمیت به آن نیز در خور توجه است. در صحبتهای روزانه با دوستان، همکاران و ... شایعات و غیبتهای زیادی را پخش میکنیم و میشنویم که گاهی بیاساس و گاهی نیز مبتنی بر واقعیتاند. اکثر شایعات مملو از محتوا و مطلباند و شدیداً هدفدار و برای مقاصد مهم به کار می روند، اما معمولاً نه گوینده از این مقاصد آگاه است و نه شنونده. شایعهسازی و شایعهپردازی بیشتر در جهان سوم، رواج دارد. مردم این کشورها به خاطر نگرشهای احساسی و کمی اعتماد به دولتهای خود، اخبار رسانههای گروهی را باور ندارند یعنی در واقع دانش اندکی درباره حوادث دارند و تنها از طریق گفتار مردم و شبکههای غیررسمی و ارتباط شفاهی، درباره حوادث، به قضاوت مینشینند. در این مقاله شایعه از منظر نظری و کاربردی بررسی و کارکردهای آن در جوامع امروزی، بازشناسی شده است.
یکی از آسیبهایی که اخیراً شاهد آن هستیم رواج شایعات است. البته شایعات به مقتضیات زمان و در برهههایی خاص، ماهیتی متفاوت داشته و بنا به نیازها و فراخور حال منابع به وجود آورنده آن، گاهی کمرنگ و در زمانی پررنگ میشود. (با مراجعه به اسناد و مدارک موجود، شایعه و انواع آن، نظریات مختلف در خصوص انگیزههای انتشار شایعه، عواقب و راهکارهای کاهش آن به طور خلاصه جمعآوری شد.)
شایعات با توجه به ماهیت و قدرت تأثیرگذاری آن میتوانند اضطراب اجتماعی را افزایش داده و میزان بهرهوری و تولید را کاهش دهند و چرخه اقتصاد را فلج کرده و اعتبار اجتماعی افراد، مؤسسات و کشورها را خدشهدار کنند. بعضاً ممکن است شایعهای به طور فوقالعادهای قوت یابد و آنچنان در اذهان آحاد مردم رسوخ کند که اطلاعیهها و توضیحات منابع رسمی دولتی هم به سهولت نتواند آن را تکذیب و از افکار مردم خارج کند. (افروز، ۱۳۷۶)
شایعه را نباید کاری غیرعادی همچون یک پریشانگویی عجیب و در عین حال پیش پا افتاده در رفتار اجتماعی معقول بشر انگاشت. بلکه برعکس، اصلی که شایعه بر آن مبتنی است فراگیر است و کاربرد وسیع دارد. تحریفی که شایعه در مسیر خود برای یادآوری، فراموش کردن، تجسم، تخیل و دلیلتراشی از خود نشان میدهد دقیقاً نوعی تحریف است که در بیشتر ارتباطات انسانی دیده میشود. برای مثال، افسانهها، داستانهای دیرپایی از پیروزیها یا حوادثیاند که به صورت کانونی در خدمت افتخارات فرهنگی و سنت یک خانواده، قبیله یا ملت درآمدهاند. انگیزههایی که موجب پایداری افسانهها است و تغییراتی که در طول سالها در آنها به وجود میآید اصولاً مشابه همانهایی است که در پخش شایعات ناپایدار وجود دارد. اصولی که دستاندرکار تحریف در مورد شایعات عادیاند در امور دادگاهها، ابراز تجارب گذشته، بذلهگویی، شرح حالها، ضربالمثلها و کنایهها و استعارهها و حتی در نگارش تاریخ و خلق آثار هنری نیز خودنمایی میکنند (دبستانی، ۱۳۷۲).
از نظر اغلب جامعهشناسان شایعات اطلاعاتی مبالغهآمیز، نادرست و غیرمنطقی است که از فردی به فرد یا افراد دیگر به صورت سلسلهوار منتقل میشود و بیشتر این شایعات را اشخاص بسیار سادهاندیش و سطحینگری که عمدتاً شرایط و موقعیتهای اجتماعی نامطلوبی دارند، منتشر میکنند. شکی نیست که در شایعات بعضاً ممکن است رگههایی از حقایق نهفته باشد (افروز، ۱۳۷۶).
«شایعه در همه جا و در تمامی طبقات اجتماعی وجود دارد و قدیمیترین رسانه گروهی است. پیش از آنکه نوشتار به وجود آید، گفتار، تنها شیوه ارتباط بود و شایعه خبرها را منتقل میکرد، کسانی را خوشنام و برخی را بدنام میساخت و جار و جنجال و حتی جنگ به راه میانداخت. امروز نیز، به رغم ظهور روزنامه، رادیو و تحول عظیم رسانههای دیداری شنیداری، شایعات خاموش نشدهاند و عموم مردم کماکان برخی خبرها را دهان به دهان منتقل میکنند. پیدایش رسانهها نه تنها نتوانسته است مانع از پخش شایعه شود، بلکه آن را به گونهای تخصصی ساخته است، به طوری که امروزه هر شیوه ارتباطی، محدوده خاصی دارد» (موقر ۱۳۸۰).
وسیله انتقال شایعه، عموماً کلام است. البته گاهی نیز شایعات در روزنامهها به چاپ میرسند یا از رادیو پخش میشوند. در عین حال، ناشران و مسئولان پخش رادیو، که احساس مسئولیت میکنند، در حال آموختن چگونگی حفاظت از رسانههای گروهی خود در قبال انتشار شایعاتاند. از سوی دیگر، اعلامیههای بدنامکننده و پخش بیمسئولانه در مطبوعات، مبدل به محملهای متداول انتقال و انتشار شایعات زیانآور شدهاند (دبستانی، ۱۳۷۲).
● تعاریف شایعه
به نظر آلپورت و پستمن، شایعه موضوع خاصی است که برای باور همگان مطرح میشود و از فردی به فرد دیگری منتقل میگردد و معمولاً این انتقال شفاهی است، بیآنکه شواهد مطمئنی در میان باشد. به گفته نپ شایعه موضوعی است که برای باور همگان مطرح میشود، بیآنکه به طور رسمی تأیید شود. به زبان پیترسون و گیست، شایعه شرح یا توضیح تأییدنشدهای است که درباره شی، حادثه، یا مسئله خاصی که مورد توجه و نگرانی عموم است. از فردی به فرد دیگری انتقال مییابد. طبق تعاریف بالا، که هر سه آنها بسیار شبیه یکدیگرند، شایعه اساساً خبری است که درباره شخص یا حادثه مهمی، در زمان خود مطرح میگردد و اطلاعاتی را ارائه میکند. لذا شایعه با افسانه تفاوت دارد. زیرا افسانه مربوط به وقایع گذشته است. دوم اینکه شایعه با قصد باور دیگران مطرح میشود و کسی آن را صرفاً به خاطر سرگرمی دیگران یا تعمق و تفکر در باب آنها، مطرح نمیکند و لذا با قصه و حکایت و داستانهای طنزآمیز، فرق میکند. (موقر، ۱۳۸۰).
شایعه عبارت است از یک گزاره (یا موضوع) خاص گمانی بدون وجود ملاکهای اطمینانبخش رسیدگی که معمولاً به صورت شفاهی از فردی به فرد دیگر انتقال مییابد. هر شایعه متضمن این معناست که بخشی از واقعیت در حال انتقال است. حتی اگر شخص شایعهپراکن، مطلب خود را با پیشگفتاری همچون «این تنها یک شایعه است، ولی شنیدهام که ...» شروع کند، باز هم آن مفهوم ضمنی حضور دارد (دبستانی، ۱۳۷۲).
شایعه موضوع ظاهراً مهمی است که بیاینکه صحت و سقم آن معلوم باشد، انتشار مییابد. شایعه پدیدهای است که میآید و میرود و به دیگر سخن، شایعه اساساً در موقعیت خاص و مقطعی و گذرا پدید میآید و گاهی نیز شایعات قدیمی در موقعیتهای جدید و یا مشابه آن ظاهر میشوند. معیار تشخیص شایعه از خبر، خرافات از علم، سادهلوحی و زودباوری از بصیرت و دانایی همان دلایل متقن و شواهد مطمئن است. منبع شایعه همیشه مبهم و نامشخص است. خبر تأیید میشود در حالی که شایعه همیشه تأیید نمیشود، به همین دلیل بعضی از جامعهشناسان شایعه را خبر ساختگی نامیدهاند. زیرا شایعات عمدتاً از جمعی علاقهمند به اخبار ساختگی سرچشمه میگیرد. شایعهای که معمولاً میتواند در آن رگههایی از حقیقت نهفته باشد. برای ایجاد باور است، به خصوص زمانی که جامعه با ضعف اخبار صحیح و فقدان منابع موثق اطلاعرسانی مواجه باشد. شایعات اعم از اینکه مثبت یا منفی باشند، هدفی جز تخریب روانی و افشاندن تخم بیاعتمادی به همراه ندارند (افروز، ۱۳۷۶).
به عقیده آلن بیرو پدیده شایعه، فرآیندی است که از طریق آن، اخباری پخش میشود، بیآنکه از کانالهای رایج گذشته باشد. شایعه میتواند از یک اطلاع نادرست منشأ گیرد و یا آنکه منبع آن اطلاعی درست، ولی اغراقآمیز و اشتباه باشد. این خبر از فردی به فرد دیگر و از گروهی به گروه دیگر منتقل میشود، بیآنکه منشأ آن مشخص و یا آنکه دلایل قطعی درباره صحت آن وجود داشته باشد (ساروخانی، ۱۳۷۰).
شایعه، پدیدهای مخرب و خطرناک است که معمولاً از یک خبر ناشی شده و یا بر پایه یک جنجال و هیاهوی بیاساس به وجود میآید و در افکار عمومی مردم جای میگیرد. این پدیده در مواقع بحرانی و فشار بسیار خطرناکتر و کوبندهتر میشود، تا جایی که روحیه مردم را تضعیف و یأس و ناامیدی را گسترش میدهد. امنیت ملی را به خطر میاندازد و بنای دشمنی و تفرقه و نبود اعتماد را در بین مردم یک سرزمین و یا در میان اقوام مختلف گسترش میدهد (شیرازی، ۱۳۸۰).
● شایعه به عنوان شاخص روحیه
از آنجایی که بازگو کردن شایعه، نیازهای گوینده را تا حدودی برآورده میکند، شایعه، شاخص مهمی (برای سنجش) روحیه است. شایعات بدبینانه در مورد شکست، مصیبت یا خیانت (شایعات شیطانی و شایعات خصمانه) همچون پر کاهیاند که با باد حرکت میکنند و نشاندهنده نگرانی، اضطراب و تنفر کسانیاند که آنها را تکرار میکنند. شایعات خوشبینانه در مورد رکورد تولید یا نوید صلح (شایعات رؤیایی) به رضایت خاطر یا اطمینان (اغلب اطمینان بیش از حد) اشاره دارند. با وجود این، هر دو نوع شایعه، نشئت گرفته از روحیه پایین گوینده آن است.
شایعات اضطرابانگیز و نیز شایعات اطمینانبخش مبالغهآمیز، نشاندهنده روحیه پایین گوینده آنهاست و باعث میشوند تا انسانها مستعد پذیرش دیگر شایعات رؤیایی شده و آمادگی روبهرو شدن با واقعیات را نداشته باشند: \"اگر قرار است ظرف چند ماه آینده جنگ تمام شود. چرا باید به جبهه رفت؟\" بنابراین، مطالعه شایعات، میتواند شاخصی برای نشان دادن نیازها و هیجانات آن گروهی باشد که شایعه در میانشان رواج دارد.
شایعات، اغلب شاخص روحیه گروههای خاصیاند. از آنجایی که شایعات، نوعاً شفاهی گسترش مییابند، فردی که آن را میشنود، احتمالاً برای دوستان،همسایگان و همکاران خود نقل میکند، (مثلاً) سرباز، شایعه را در واحد خود پخش میکند. چون شایعه اغلب از طریق شبکههای کم و بیش جاافتادهای انتقال مییابد، هر شایعه، در گروه خاصی رواج مییابد. نیازها (آرزوها و خصومتهای هر گروه)، از طریق حکایتهای نادرستی که در میان آنها رواج دارد، آشکار میشود.
تعداد شایعاتی که در یک گروه معین پخش میشود، شاخصی برای نشان دادن میزان برطرف شدن نیازهای اطلاعاتی مردم توسط سیستم رسمی ارتباطات (روزنامه و رادیو در میان غیرنظامیان) است. کثرت شایعات نشانگر آن است که مردم از منابع رسمی، اطلاعات کافی به دست نمیآورند، یا آنکه گروه، به سیستم رسمی ارتباطات، اعتماد ندارد. در سال ۱۹۴۰، قبل از عملیات فلاندرز، در فرانسه که مردم به مطبوعات اعتماد نداشتند، شایعه بسیار رواج داشت. در صورتی که در انگلستان اعتماد وجود داشت و به نسبت شایعات کمتری پخش میشد.
● اصول و قوانین حاکم بر شایعه
آنچه که توجه محققان و اندیشمندان را در بررسی پدیده شایعه به خود جلب کرده، قوانین حاکم بر شایعات است. این اصل روانی است که ما انسانها تمایل داریم بین ما و دیگران یا ما و آنها، دوستان و دشمنان، خودیها و غیرخودیها تمایز قائل شویم (مؤسسه مطالعات اندیشهسازان نور، ۱۳۸۲). شایعه هنگامی انتشار مییابد و بر شدت و سرعت آن افزوده میشود که میان افراد همفکر و گروههای همگن نفوذ کند. یعنی موضوع مطرح شده نزد همه و یا بیشتر افراد آن گروه اهمیت زیادی داشته باشد و ابهام نیز یکی از شرطهای اصلی برای ایجاد و گسترش شایعه است. معمولاً به منظور جذب مخاطبان و واقعی جلوه دادن موضوع شایعه، قسمتهایی از خبر واقعی یا قسمتی از حقیقت در آن گنجانده میشود، اما هنگام انتقال و برخورد با اذهان افراد، دستخوش تحولات و تغییراتی میگردد و تا حدی مطالب دروغ و جزئیات خیالی و رؤیایی، بخشهای دیگر موضوع شایعه را تحتالشعاع قرار میدهند که تشخیص دروغ یا واقعیت بودن آن بسیار مشکل میشود. این تغییر و تحولات از قوانین خاصی که بر شایعات حاکماند، پیروی میکنند. یعنی برای تغییر پیام و تبدیل آن به یک شایعه و ایجاد تغییر و دگرگونی ذهنی در مخاطبان سه فرآیند کلی تسطیح، برجستگی و همانندسازی، موجب زدودن حقیقت، اغراقسازی و زیاد کردن تحریفات موجود در شایعه میشوند. البته، تحقیقات روانشناسان اجتماعی نشان داده است که عوامل اجتماعی و فرهنگی در ادراک حسی انسان تأثیر بهسزایی دارد. به همین سبب است که انسانهایی که فرهنگهای متفاوتی دارند در برخورد با پدیدهای مثل شایعه، ادراک متفاوتی دارند. آلپورت و پستمن معتقدند که اصول سهگانه یاد شده تنها به شایعات محدود نمیشوند و کاربردی وسیعتر و فراتر از این پدیده دارند و تمامی اشکال ارتباطات انسانی را در برمیگیرند. آن دو در این خصوص مینویسند:
شایعه را نباید کاری غیرعادی همچون یک پریشانگویی عجیب و در عین حال پیش پاافتاده در رفتار اجتماعی معقول بشر انگاشت. بلکه برعکس، اصلی که شایعه بر آن مبتنی است فراگیر بوده و کاربرد وسیع دارد. تحریفی که شایعه در مسیر خود برای یادآوری، فراموش کردن، تجسم، تخیل و دلیلتراشی خود نشان میدهد، دقیقاً نوعی تحریف است که در بیشتر اشکال ارتباطات انسانی دیده میشود. برای مثال: افسانهها، داستانهای دیرپایی از پیروزیها یا حوادثیاند که به صورت کانونی در خدمت افتخارات فرهنگی و سنت یک خانواده، قبیله یا ملت درآمدهاند. اصولی که دستاندرکار تحریف در مورد شایعات عادیاند در امور دادگاهها، ابراز تجارب گذشته، بذلهگویی، شرح حالها، ضربالمثلها و کنایهها و استعارهها و حتی در نگارش تاریخ و خلق آثار هنری نیز خودنمایی میکنند. تمایل به تسطیح، برجستگی و همانندسازی با زمینههای شخصی و فرهنگی در تمامی اشکال ارتباطات انسانی که شدیداً محدود به معیارهای بیرونی و غیرشخصی واقعیت نیستند. دیده میشود.» (شیرازی، ۱۳۸۰).
بایساو، جامعهشناس روسی، برای دستهبندی شایعات، عامل زمانی را به عنوان شاخص اصلی در نظر گرفته و به شایعات خزنده، خصمانه، آتشین و غواص اشاره میکند که در ادامه به آن میپردازیم.
۱) شایعات خزنده
این نوع شایعه به آرامی در بین مخاطبان گسترش مییابد و همراه احساسی مملو از رازداری ـ پچپچکنان و مخفیانه ـ رشد میکند تا به مرور زمان همه از آن خبردار شوند. شایعات مربوط به مقامات دولتی، حوادث مصیبتبار و خلافکاریهای بزرگ و امثال آن از این نوعاند. شایعات خصمانه و رخنهای نیز معمولاً از این مقولهاند. برای نمونه کارگرانی که هنگام صرف غذا در غذاخوری دور هم جمع میشوند، زمزمههایی را در مورد وضع نامناسب کارفرماها و مسائلی از این قبیل به یکدیگر منتقل میکنند و به دلیل آمادگی ذهنی در مورد ناعادلانه دانستن برخورد با کارگر و شرایط کار، بسیار راحتتر مطالب شنیده شده را قبول و باور میکنند. شایعات خزنده، به این دلیل میتوانند خطرناک باشند که بدگمانی و دشمنی را بین افراد و گروههای ویژهای در داخل یک سازمان، شهر و یا یک کشور برمیانگیزند. به همین دلیل اگر افراد با گروه خاصی مخالف باشند و یا با آن خصومت داشته باشند شایعات مربوط به آن گروه را زودتر باور میکنند و آن را به دیگران منتقل مینمایند.
۲) شایعات آتشین
این نوع شایعات که به آنها شایعات سخت و تند هم گفته میشود، به دلیل اینکه مخاطرات یا وعدههای فوری را مطرح میکنند همانند آتشی که خرمن گندمی را میسوزاند، به سرعت و در زمان بسیار کوتاهی در جامعه منتشر میشود. این شایعات به خاطر اینکه بر احساسات و عواطف شدید متکیاند، بیشتر ناشی از دستپاچگی، خشم و یا سرور و شادمانی ناگهانی مثل ترس، وحشت و غضب بوده و چون در محیطی مملو از هیجان مطرح میشوند، غالباً موجب واکنشی نیرومند میگردند. این نوع شایعه، بیشتر در زمان جنگها، فجایع و بحرانها به وجود میآید. تاریخ جنگ جهانی اول و دوم، جنگ ویتنام، جنگ خلیجفارس، انواع بیشماری از این نوع شایعات را به یاد دارد.
۳) شایعات غواص
این نوع شایعه نیز که به آن شایعات پایدار هم گفته میشود پس از پیدایش، مدتی رواج مییابد، دهان به دهان نقل میشود، سپس مخفی شده و به اصطلاح آتش زیر خاکستر میشود. هنگامی که شرایط مناسب و مساعد برای ظهور و گسترش آن فراهم آید، دوباره سر برآورده و انتشار مییابد. شایعات جنگ اول و دوم، به دور از تفاوتهای روانشناختی، بسیار به یکدیگر شبیه بودند. شایعات و داستانهای منتشر شده در جنگ جهانی اول، پس از سال ۱۹۱۸ م، به مرور مخفی شدند، ولی با آمادهشدن زمینه ظهور در سالهای ۱۹۳۹ م، تا ۱۹۴۵ م ـ جنگ جهانی دوم ـ بار دیگر مطرح و پخش شدند.
شایعه موسوم به زبان و تمبر پست نمونه روشنی از این نوع است. موضوع شایعه از این قرار بود: یک اسیر جنگی آمریکایی که هنگام جنگ جهانی دوم در بازداشتگاه ژاپن زندانی بود در سال ۱۹۴۲ نامهای برای خانواده خود نوشت و برای آنان پست کرد. نامه حاوی مطلب غیرعادی نبود، فقط در انتهای نامه از خانواده خود درخواست کرده بود که تمبر روی نامه را جدا کرده و برای مجموعه او نگه دارند. از آنجایی که خانواده این سرباز میدانستند که او هرگز به جمعآوری تمبر علاقهای نداشت از این درخواست شگفتزده شدند و به تفحص و تحقیق پرداختند. آنها تمبر نامه را جدا کرده و با کمال تعجب دیدند که در محل الصاق تمبر نوشته شده است: «دشمن زبان مرا قطع کرده است». در سال ۱۹۱۸ این شایعه درباره یک زندانی در آلمان نیز گفته شده بود. موضوع این شایعه در خلال جنگهای اول و دوم پخش شد. در صورتی که واقعیت آشکار که خلاف این داستان را اثبات میکرد، نادیده گرفته شده بود. به این معنا که اولاً نامههای اسیران فاقد تمبر بود و از نظر علمی در صورت بریده شدن زبان، به دلیل خونریزی شدید، مرگ فرد قطعی است، مگر آنکه فوری عمل جراحی شود.
۴) شایعات توهمانگیز
بسیاری از شایعات به دلیل اضطراب عامه مردم به سرعت گسترش یافته و منتشر میشوند و در گوشه و کنار به گوش میرسند. مردم معمولاً از چیزهای مشابهی میترسند و به همین علت آمادگی پذیرش، باور و بازگو کردن شایعات مربوط به آنها را دارند. شایعات توهمانگیز یا وهمی که بر اساس خوف، بیم و وحشت مردم رواج مییابند و در ایجاد آنها میل و رغبت، جایگاهی ندارد به شایعات شیطانی نیز معروفاند. شایعات انتشار یافته در سالهای آخر جنگ عراق و جمهوری اسلامی ایران مبنی بر استفاده رژیم عراق از بمبهای شیمیایی در بمباران شهرها و مناطق مسکونی از این نوع بودند. یعنی درست زمانی که بیشتر مردم در مقابل شایعه استفاده عراق از بمبهای شیمیایی در جنگ شهرها، هراس و اضطراب خود را نمایان کردند؛ به همین سبب، آماده پذیرش انواع شایعات ترسآور و اضطرابانگیز شدند.
علاوه بر تقسیمبندی فوق، انواع دیگری از شایعات وجود دارند که به اختصار عبارتند از:
▪ شایعات رؤیایی
نمونهای از شایعات رؤیایی را میتوان پس از حمله ژاپن به بندر پرل هاربر ملاحظه کرد. مردم آمریکا، پس از حمله نیروهای ژاپن به این بندر، برای مدت کوتاهی به شایعات رؤیایی که بین آنان منتشر بود دل خوش کرده بودند. برخی از این شایعات عبارت بودند از:
- «ژاپنیها، بنزین و تجهیزات جنگی کافی برای شش ماه جنگیدن و پایداری طولانیمدت ندارند.»
- «به زودی در آلمان و ایتالیا، انقلاب خواهد شد».
- «شرکت بیمه لویدز لندن و وال استریت، ده به یک شرط میبندند که جنگ تا پاییز آینده ـ یک هفته دیگر ـ پایان میپذیرد.»
- «در پاییز سال ۱۳۶۰ شایعه مرگ صدام باعث خوشحالی و شادی مردم تهران گردید.»
▪ شایعات هیجانی