جامعه شناسی خنده(1)
آیا درك و شناخت نظم و سامان زندگی فارغ از نظریه پردازی های كلان و اصطلاحات پیچیده و انتزاعی چون ساختار و نهاد و... امكان پذیر است؟ آیا می توان تداوم جریان زندگی را در شیوه ها و راه و روش هایی كه مردم هر روز در زندگی روزمره آن ها را به كار می برند شناخت؟ چگونه جریان زندگی از به هم ریختگی و انقطاع در امان می ماند؟ ما معمولاً چگونه با دیگران صحبت می كنیم؟ بر چه مبنایی لباس های خود را می خریم و به چه دلیلی هر كدام از آن ها را در موقعیت خاصی می پوشیم؟
چگونه راه می رویم و چه موقعی تشخیص می دهیم كه بخندیم و یا دیگران را بخندانیم؟ وقتی عصبانی می شویم دست به چه كاری می زنیم؟ تفاوت رفتارهای ما هنگام عصبانی شدن در محیط خصوصی با محیط عمومی چیست؟ چرا به دیگران كمك می كنیم؟ چه طور به دیگران احترام می گذاریم و چرا بعضی ها را خارج از دایره زندگی خود نگه داریم؟و ...
در این بخش تلاش خواهد شد سؤالاتی از این دست با كمك و استفاده از تئوری های جامعه شناسی و مطالعات فرهنگی پاسخی در خور و مناسب بیابد شما نیز چنانچه پرسش هایی مشابه یا توضیح و تحلیل در مورد سؤالاتی از این قبیل دارید می توانید برای گروه اجتماعی همشهری «صفحه زندگی» ارسال كنید تا به نام خودتان منتشر شود.
بسیاری بر این باورند كه خنده امری روانشناختی است و به حالات نفسانی اشخاص مربوط می شود. به عبارت دیگر هر كسی با توجه به شخصیت و ذات خود، می خندد یا اخم می كند. با این حال به نظر می رسد بین خندیدن و روابط اجتماعی افراد تأثیر و تأثر متقابلی وجود داشته باشد.در حالی كه از یك سو، خندیدن بر نوع و شكل و كیفیت روابط اجتماعی افراد تأثیر می گذارد، روابط اجتماعی اشخاص نیز بر كیفیت و نوع خنده های آنها مؤثر است.
گیل جفرسون، یكی از روش شناسان مردمی است كه به بررسی سامان خنده در كنش های متقابل می پردازد. او در نهایت به این نتیجه می رسد كه خنده نه تنها امری بی قاعده نیست، بلكه از نظم و سامان خاص برخوردار می باشد. نظم و سامانی كه تنها در قالب كنش های متقابل افراد، معنا می یابد. از زاویه جامعه شناختی پاسخ به این سؤال ها كه چرا می خندیم؟ كی می خندیم و چگونه می خندیم؟ نیازمند توجه به شكل روابط متقابل افراد با یكدیگر است. مطابق نظریه كنش و كاركردگرایی افراد اجتماع مطابق با ارزش ها و هنجارهای درونی شده خود، درمی یابند كه روابط متقابل آنها با دیگران در اغلب اوقات، تنها زمانی امكان پذیر است كه با نوع خاصی از خنده همراه باشد. به این معنی كه خنده امكان برقراری رابطه و تداوم آن را فراهم می كند. علاوه بر این خنده می تواند كاركرد كاهش تنش و افزایش صمیمت بین طرفین رابطه را ایفا كند.
افراد حین رابطه متقابل با دیگران از خنده همچون ابزاری برای تأثیرگذاری بر دیگران استفاده می كنند. آنها به طور ناخودآگاه از این اصل آگاهی دارند كه با خندیدن می توانند بر بسیاری از موانع روابط متقابل چیره شوند. از این زاویه خنده نه به عنوان امری روانشناختی و نفسانی، بلكه امری جامعه شناختی است. ما معمولاً با توجه به شناختی كه از دیگران داریم، خندیدن یا نخندیدن خود را مشخص می كنیم. بنابر این دیگران هستند كه علت خنده های ما می شوند. شاید اگر دیگران نبودند ما هرگز نمی خندیدم. به نظر می رسد حتی خنده های ما در زمان تنهایی نیز با تصور و حضور نقش دیگری انجام می شود. بدون وجود طرف مقابل، اگر خنده ای وجود داشته باشد، معنا ندارد؟! این امر به خوبی از نوع واكنش افراد جامعه به كسی كه با خودش می خندد، مشهود است.
هنگامی كه اجتماعی شدن افراد برنامه و نظم و متولی مشخصی ندارد و تقریباً به صورت اتفاقی انجام می شود، افراد به تجربه می آموزند كه خندیدن آنها تنها زمانی كه سایر اعضای جامعه آن را بپذیرند، توجیه دارد. از سوی دیگر جایی كه دیگران انتظار خندیدن دارند، نخندیدن افراد به نوعی با عكس العمل منفی افراد جامعه مواجهه می شود. نوع عكس العمل نیز از انگ زدن تا تمسخر كردن متفاوت است.
فهم دقیق این مطلب كه ما چرا می خندیم؟ به نوعی به پاسخ به این سؤال كه ما چه موقع و در چه محیطی می خندیم مربوط است. به نظر می رسد كه زمان و مكان خنده افراد نیز مطابق با ارزش ها و هنجارهای آنها متفاوت باشد. اجتماعی شدن افراد، محیط ها و زمان هایی را كه خنده می تواند در آن رخ دهد را برای افراد معین می كند. در جامعه ما، افراد معمولاً در اولین آشنایی های خود، به طور خفیفی می خندند و یا به عبارتی به هم لبخند می زنند. حتی خوش اخلاق بودن افراطی طرف مقابل نیز سبب نمی شود تا صدا و نوع خنده ها از حجم معینی بالاتر رود. علاوه بر این همان طور كه لبخند زدن به دیگران در اولین ملاقات می تواند ارزش مثبت تلقی شود، با صدای بلند خندیدن دارای بار ارزشی منفی است. علاوه بر این معمولاً متناسب با افزایش شناخت ما از افرادی كه با ما رابطه دارند، شكل و نوع خنده های ما نیز تفاوت پیدا می كند. به هر حال ما معمولاً در محیط ها و زمان هایی كه خوشایند بوده و زمان و محیط شادی محسوب می شود می خندیم. در این موارد نیز خنده ما معطوف به دیگران است چرا كه محیط ما یا با حضور فیزیكی دیگران شكل می گیرد، یا با حضور ارزش ها و هنجارهایی كه همه اعضا درباره آن اتفاق نظر دارند.
با این حال به نظر می رسد مراسم سوگواری و عزاداری ازجمله معدود محیط هایی می باشد كه كمترین میزان خنده در آن رخ می دهد. به غیر از این محیط ها، در سایر اوقات معمولاً جریان گفت وگو و نوع كنش متقابل افراد شرایط را برای خندیدن یا نخندیدن فراهم می كند.
چگونه راه می رویم و چه موقعی تشخیص می دهیم كه بخندیم و یا دیگران را بخندانیم؟ وقتی عصبانی می شویم دست به چه كاری می زنیم؟ تفاوت رفتارهای ما هنگام عصبانی شدن در محیط خصوصی با محیط عمومی چیست؟ چرا به دیگران كمك می كنیم؟ چه طور به دیگران احترام می گذاریم و چرا بعضی ها را خارج از دایره زندگی خود نگه داریم؟و ...
در این بخش تلاش خواهد شد سؤالاتی از این دست با كمك و استفاده از تئوری های جامعه شناسی و مطالعات فرهنگی پاسخی در خور و مناسب بیابد شما نیز چنانچه پرسش هایی مشابه یا توضیح و تحلیل در مورد سؤالاتی از این قبیل دارید می توانید برای گروه اجتماعی همشهری «صفحه زندگی» ارسال كنید تا به نام خودتان منتشر شود.
بسیاری بر این باورند كه خنده امری روانشناختی است و به حالات نفسانی اشخاص مربوط می شود. به عبارت دیگر هر كسی با توجه به شخصیت و ذات خود، می خندد یا اخم می كند. با این حال به نظر می رسد بین خندیدن و روابط اجتماعی افراد تأثیر و تأثر متقابلی وجود داشته باشد.در حالی كه از یك سو، خندیدن بر نوع و شكل و كیفیت روابط اجتماعی افراد تأثیر می گذارد، روابط اجتماعی اشخاص نیز بر كیفیت و نوع خنده های آنها مؤثر است.
گیل جفرسون، یكی از روش شناسان مردمی است كه به بررسی سامان خنده در كنش های متقابل می پردازد. او در نهایت به این نتیجه می رسد كه خنده نه تنها امری بی قاعده نیست، بلكه از نظم و سامان خاص برخوردار می باشد. نظم و سامانی كه تنها در قالب كنش های متقابل افراد، معنا می یابد. از زاویه جامعه شناختی پاسخ به این سؤال ها كه چرا می خندیم؟ كی می خندیم و چگونه می خندیم؟ نیازمند توجه به شكل روابط متقابل افراد با یكدیگر است. مطابق نظریه كنش و كاركردگرایی افراد اجتماع مطابق با ارزش ها و هنجارهای درونی شده خود، درمی یابند كه روابط متقابل آنها با دیگران در اغلب اوقات، تنها زمانی امكان پذیر است كه با نوع خاصی از خنده همراه باشد. به این معنی كه خنده امكان برقراری رابطه و تداوم آن را فراهم می كند. علاوه بر این خنده می تواند كاركرد كاهش تنش و افزایش صمیمت بین طرفین رابطه را ایفا كند.
افراد حین رابطه متقابل با دیگران از خنده همچون ابزاری برای تأثیرگذاری بر دیگران استفاده می كنند. آنها به طور ناخودآگاه از این اصل آگاهی دارند كه با خندیدن می توانند بر بسیاری از موانع روابط متقابل چیره شوند. از این زاویه خنده نه به عنوان امری روانشناختی و نفسانی، بلكه امری جامعه شناختی است. ما معمولاً با توجه به شناختی كه از دیگران داریم، خندیدن یا نخندیدن خود را مشخص می كنیم. بنابر این دیگران هستند كه علت خنده های ما می شوند. شاید اگر دیگران نبودند ما هرگز نمی خندیدم. به نظر می رسد حتی خنده های ما در زمان تنهایی نیز با تصور و حضور نقش دیگری انجام می شود. بدون وجود طرف مقابل، اگر خنده ای وجود داشته باشد، معنا ندارد؟! این امر به خوبی از نوع واكنش افراد جامعه به كسی كه با خودش می خندد، مشهود است.
هنگامی كه اجتماعی شدن افراد برنامه و نظم و متولی مشخصی ندارد و تقریباً به صورت اتفاقی انجام می شود، افراد به تجربه می آموزند كه خندیدن آنها تنها زمانی كه سایر اعضای جامعه آن را بپذیرند، توجیه دارد. از سوی دیگر جایی كه دیگران انتظار خندیدن دارند، نخندیدن افراد به نوعی با عكس العمل منفی افراد جامعه مواجهه می شود. نوع عكس العمل نیز از انگ زدن تا تمسخر كردن متفاوت است.
فهم دقیق این مطلب كه ما چرا می خندیم؟ به نوعی به پاسخ به این سؤال كه ما چه موقع و در چه محیطی می خندیم مربوط است. به نظر می رسد كه زمان و مكان خنده افراد نیز مطابق با ارزش ها و هنجارهای آنها متفاوت باشد. اجتماعی شدن افراد، محیط ها و زمان هایی را كه خنده می تواند در آن رخ دهد را برای افراد معین می كند. در جامعه ما، افراد معمولاً در اولین آشنایی های خود، به طور خفیفی می خندند و یا به عبارتی به هم لبخند می زنند. حتی خوش اخلاق بودن افراطی طرف مقابل نیز سبب نمی شود تا صدا و نوع خنده ها از حجم معینی بالاتر رود. علاوه بر این همان طور كه لبخند زدن به دیگران در اولین ملاقات می تواند ارزش مثبت تلقی شود، با صدای بلند خندیدن دارای بار ارزشی منفی است. علاوه بر این معمولاً متناسب با افزایش شناخت ما از افرادی كه با ما رابطه دارند، شكل و نوع خنده های ما نیز تفاوت پیدا می كند. به هر حال ما معمولاً در محیط ها و زمان هایی كه خوشایند بوده و زمان و محیط شادی محسوب می شود می خندیم. در این موارد نیز خنده ما معطوف به دیگران است چرا كه محیط ما یا با حضور فیزیكی دیگران شكل می گیرد، یا با حضور ارزش ها و هنجارهایی كه همه اعضا درباره آن اتفاق نظر دارند.
با این حال به نظر می رسد مراسم سوگواری و عزاداری ازجمله معدود محیط هایی می باشد كه كمترین میزان خنده در آن رخ می دهد. به غیر از این محیط ها، در سایر اوقات معمولاً جریان گفت وگو و نوع كنش متقابل افراد شرایط را برای خندیدن یا نخندیدن فراهم می كند.
شیوه های خندیدن