نویسنده: تام باتامور
برگرداننده: حسن چاوشیان
ویراستار: محمد منصور هاشمی
مترجم:حسن چاوشیان
برگرداننده: حسن چاوشیان
ویراستار: محمد منصور هاشمی
مترجم:حسن چاوشیان
Oligarchy
این اصطلاح، به قسمی که افلاطون و ارسطو برای نخستین بار تعریف کردند، به معنای حکومت اقلیت کوچکی از ثروتمندان است و قابل مقایسه با پادشاهی (حکومت یک نفر) و دموکراسی (حکومت مردم). در تفکر اجتماعی مدرن این اصطلاح تا حد زیادی جای خود را به اصطلاح نخبگان داده است، هرچند هنوز هم در تحلیل ساختار قدرت در انواع گوناگون سازمانها ازگرایشهای الیگارشیوار سخن میگویند.
مشهورترین کاربرد این واژه در تفکر اجتماعی قرن بیستم به ربرتو میشلس (Michels, 1911) مربوط میشود که بر مبنای مطالعهی خویش دربارهی حزب سوسیال دموکراتیک آلمان، این بحث را مطرح ساخت که تمایز قاطعی میان مقامات ارشد و ردههای پایینتر وجود دارد که به حکومت اقلیت میانجامد، و حکومت اقلیت پدیدهای است که در همهی سازمانهای بزرگ ضرورتاً شکل میگیرد (حتی در سازمانهای بزرگ سوسیالیستی). این دیدگاه، که تحت عنوان «قانون آهنین الیگارشی» تدوین شد، رابطهی آشکاری با این قضیهی گاثتانو موسکا دارد که «اقلیت سازمان یافته» همیشه بر اکثریت سازمان نیافته غلبه خواهد کرد، و میشلس به بررسی «علل و عوامل فنی و اجرایی» این سلطه پرداخت. برداشت میشلس تا حد زیادی از نظریهپردازان نخبگان گرفته شده بود و او هنگامی که طرفدار موسولینی و جنبش فاشیست شد، این نظریه را به صورت ضددموکراتیکتری درآورد و با توسل به مفهوم «رهبرکاریزماتیک» ماکس وبر سعی کرد این هم پیمانی تازهی خویش را توضیح دهد(Mommsen , 1981).
قانون آهنین الیگارشی از زوایای گوناگونی مورد چالش و مناقشهی منتقدان پر شمار نظریههای نخبگان بوده است، که از میان آنها متفکران مارکسیست، که نظریهی طبقهی اجتماعی آنها «جامعهی بیطبقه» فرجامینی را نوید میدهد، و متفکران دیگری که امکان گسترش دموکراسی، یا حتی «دموکراسی مشارکتی» پردامنهای را در نظر دارند که گرایشهای نخبهگرایانه و الیگارشیک سازمانهای بزرگ را مهار میکند، قابل ذکرند. در میان متفکران غیرمارکسیست طرفدار دموکراسی، بعضی ازکسانی که درباره قانون میشلس بحث کردهاند این دیدگاه را زیر سؤال بردهاند که سازمان ضرورتاً با الیگارشی همراه است، خصوصاً در مورد احزاب سوسیالیستی (Beetham , 1981)، و به وجود نیروهایی اشاره کردهاند که در جهت عکس عمل میکنند و بنابراین در بعضی موارد میتوان از «قانون آهنین دموکراسی»، و به طورکلیتر از افت وخیزگرایشهای الیگارشیک و دموکراتیک در سازمانهای سیاسی و سایر سازمانها سخن گفت (Brym , 1980 , ch.3). در ارتباط با این گرایشهای متضاد، و خصوصا در ارتباط با پیامدهای رشد مدیریت و ادارهی بوروکراتیک است که بحثهای اخیر دربارهی الیگارشی، یا بیشتر از آن، دربارهی نخبگان به راه افتاده است.
منبع مقاله :
آوتوِیت، ویلیام. باتامور، تام؛ (1392)، فرهنگ علوماجتماعی قرن بیستم، ترجمه: حسن چاوشیان، تهران: نشر نی، چاپ اول