نویسنده: Edwin Clarke
مترجم: بهروز بیرشک
مترجم: بهروز بیرشک
[frederik wiliveno]
Fredrick William Twort
(ت. کمبرلی، لندن، انگلستان، 30 مهر 1256/ 22 اکتبر 1877؛ و. کمبرلی، 29 اسفند 1328/ 20 مارس 1950)، میکروبشناسی.
توورت بزرگترینِ یازده فرزند ویلیام هنری توورت، پزشک کمبرلی، بود. وی به مدرسهی پزشکی بیمارستان سنت تامس در لندن رفت، در 1279 صلاحیت عضویت در کالج سلطنتی جراحان انگلستان و اجازه طبابت از کالج سلطنتی پزشکان لندن را بدست آورد. وی هیچگونه کار بالینی انجام نداد و در 1280 به دستیاری لوئی جنر، مسئول آزمایشگاه بالینی بیمارستان سنت تامس، منصوب شد. در سال بعد (1281)، توورت در زمینهی میکروبشناسی شروع به کار کرد، و تمام سالهای کار حرفهای خود را در این رشته به عنوان دستیار ویلیام بولک، باکتریشناسی بیمارستان لندن، گذراند. وی هفت سال در آنجا بود، و در آن مدت تجربه گستردهای در زمینه باکتریشناسی بیمارستانی بدست آورد و در همان حال پژوهشهای خود را آغاز کرد. در 1286 پژوهشها برای او در درجه اول اهمیت قرار گرفت، و وی مقام ریاست «مؤسسهی درمانی جانوران براون» را بدست آورد، که درمانگاه رایگان دامپزشکی در لندن بود و چارلز شرینگتن و ویکتور هارزلی در آن کار کرده بودند. در اینجا توورت از همکارانش در باکتریشناسی جدا شد و فقط به پژوهش پرداخت. وی، که طبیعتاً شخصی منزوی و نمونهی ممتاز پژوهشگران مستقل بود، مدت سیوپنج سال در این مقام باقی ماند، جز یک دوره خدمت نظامی در جنگ جهانی اول، در 1298 به استادی باکتریشناسی دانشگاه لندن منصوب شد، و در 1308 به عضویت انجمن سلطنتی برگزیده شد.
تووورت جدیت و قدرت تمرکز و همچنین توانایی غیرعادی داشت؛ مهارتهای فنی شایان توجه وی از بزرگترین مزایای کار او بود. بیعلاقگی وی و ناتوانیش در این که همه وقت خود را به نگارشهای علمی اختصاص دهد در جهت مخالف اشاعهی خدمات وی در باکتری شناسی، که بیگمان بسیار برجسته و ابتکاری بود، قرار داشت. وی فردی آرام و مهربان بود و طبعی ساده و بیتکلف داشت؛ اما کمرو، ساده دل، تا حدی بدبین، و بینصیب از شوخ طبعی بود. با وجود این، وی میتوانست در راه دفاع از اصول، مثلاً تأمین مالی برای امر تحقیق و پژوهش، پرخاشگر و سرسخت باشد. زندگینامه نویسان به طور مبهم از اختلاف نظرها و از «شخصیت ستیزه جو»ی او یاد کردهاند (Lancet، 1950)، اما موضوع را بوضوح نشکافتهاند. وی همچنین «نابغهای نامتعادل» وصف شده است [British Medical Journal «مجلهی پزشکی انگلستان»، 1950)].
توژرت با دارائی نانی بَنیستر، دختر ف. ج. بنیستر معمار، ازدواج کردک، و او توورت را در انجام کارهایش یاری داد. آنان دارای سه دختر و یک پسر شدند، که پسرشان نیز وارد حرفهی پزشکی شد.
کار توورت در باکتریشناسی بر این مقدمه مبتنی بود که باکتریهای بیماریزا باید از سازوارههای وحشی آزادزی (= غیرانگلی) بوجود آمده باشند، و این موضوع اصلی در زمانی بود که باکتری شناسان تقریباً دربست مشغول مطالعهی بیماریزاها فی نفسه بودند. مهمترین خدمت از میان خدمات اصلی متعدد وی کشف پدیدهی تخریب و تجزیه یاخته بود، که امروزه فهمیدهاند که باکتری خوارها موجب آن هستند. توورت، در تلاشی برای کشف ویروسهای فرامیکروسکوپی نابیماریزا، برای خالص سازی ویروس آبلهی گاوی کار میکرد که با مادّهای مواجه شد که میتوانست باکتریهای «استافیلو کوکوس طلایی» را به هنگام کشت حل کند. وی آن را به وسیله عبور دادن از صافی فوق العاده ریز جدا کرد، و توانست آن را به تعداد بیشماری از نسلهای بعدی میکروکوک انتقال دهد. اکنون معلوم شده است که این ماده ویروسی است که به باکتریها حمله میکند. توورت، اگرچه چنین نظری را مطرح ساخت، نظرهای دیگری نیز عرضه کرد، اما، برطبق معمول خود، اختصاصاً به هیچ یک نپرداخت. مقالهی مهم و معتبر او دربارهی ویروسهای فرامیکروسکوپس، که در 1294 در Lancet) بچاپ رسید، به صورت گزارشی مقدماتی بود، اما دنباله آن که انتظارش میرفت در طول جنگ جهانی اول چاپ شد و علاقه چندانی برنینگیخت. بعلاوه، در 1294 توورت به ارتش محلق شد و پس از بازگشت به تحقیقاتش، در 1298، او آنچه را سرانجام از بارورترینِ زمینههای تحقیق شد دنبال نکرد. در 1296 فلیکس د/ اِرِل همان پدیده را کشف کرد و آن را باکتری خوار نام نهاد. کوششهای وی برای نشان دادن حقّ تقدّم خود فقط موجب شد که حقّ تقدّم توورت از نو تأیید گردد.
توورت در دیگر پژوهشهایش کمکهائی ابتکاری کرد که سرانجام به پیشرفتهای بنیادین در باکتریشناسی انجامید. نخستین مقالهی مهم وی، که در 1286 چاپ شد، مطالب اساسی مربوط به تطابق و جهش باکتریها را مطرح سخت، و، به عنوان مثال، نشان داد که خُردسازوارهی نابیماریزا میتواند به بیماریزا تبدیل شود. باز هم قدر کارش در آن زمان خیلی کم شناخته شد. همین ماجرا بر مقالهی دیگری گذشت که در 1288 در زمینهی عواملی که بر رشد باکتری اثر میگذارند به چاپ رسانید؛ اهمیت این عوامل تا بیست سال بعد شناخته نشد. بررسیهای توورت در مورد باسیل یونه، نوعی باکتری قارچی که موجب بیماری مزمن روده در گاو و گوساله بود، در 1291 با همکاری ل. ی. اینگرم انجام شد، و عامل رشد مهمی را آشکار ساخت که، در صورت وجود داشتن، کشت سازواره و تهیهی واکسن ایمن کنندهای را امکان پذیر میساخت. این امر به گشوده شدن زمینهی کامل نیازهای تغذیهای باکتریها انجامید، زمینهای که فقط با پیشرفت شیمی زیستی توانست رشد کند. وی در طول جنگ جهانی اول به بررسی در مورد اسهال خونی در خاورمیانه پرداخت و نمونههای خاص باسیلهای عامل را کشف نمود؛ اما حدسهای او درباره آنها مبهم بود (1299) و تنها نتیجهای که بدست آمد این بود که وی ثابت کرد که این نمونههای عجیب را میتوان پدید آورد.
پس از جنگ جهانی اول پژوهشهای توورت روز به روز بیاهمیتتر میشد در حالی که او میکوشید این نظر خود را ثابت کند که بیماریزاها از نیاکان وحشی نشأت میکنند و باکتریها از ویروسها تکامل مییابند و ویروسها از صورتهای حتی ابتداییتر حیات بوجود میآیند. نتیجهی همهی این پژوهشها خیلی کم اهمیت به نظر میرسد؛ پژوهشها بناگهان در سال 1323 در نتیجهی انهدام آزمایشگاه و تجهیزات وی بر اثر عمل دشمن قطع گردید.
فهرستی از مقالههای توورت، مشتمل بر بیست و دو فقره، در سوگنامه نوشتهی پ. فایلدز (پایین)، 517، مندرج است. مقالههای مهمتر بدین قرارند: «The Fermentation of Glucosides by Bacteria of the Tyfoidcoli Group and the Acquisition of New Fermenting Powers by Bacillus dysenteriae and other Micro-organisms. Preliminary Communication»، در PRS، دورهی B، 79 (1907)، 329-336؛ «The Influence of Glucosides on the Growth of Acid-fast Bacteria» همان، 81 (1909)، 248؛ «A Method for Isolating and Cultivating the Mycobacterium enteritidis chronicae pseudo-tuberculosae bovis, Johne...»، با همکاری ل. ی. اینگرام، همان، 84 (1912)، 517-542؛ و Researches on Dysentery» در BJEP، (1920)، 237-243.
منبع مقاله :
گیلیپسی، چارلز کولستون، (1387) زندگینامهی علمی دانشوران، ترجمه احمد آرام ... [و دیگران]، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول
Fredrick William Twort
(ت. کمبرلی، لندن، انگلستان، 30 مهر 1256/ 22 اکتبر 1877؛ و. کمبرلی، 29 اسفند 1328/ 20 مارس 1950)، میکروبشناسی.
توورت بزرگترینِ یازده فرزند ویلیام هنری توورت، پزشک کمبرلی، بود. وی به مدرسهی پزشکی بیمارستان سنت تامس در لندن رفت، در 1279 صلاحیت عضویت در کالج سلطنتی جراحان انگلستان و اجازه طبابت از کالج سلطنتی پزشکان لندن را بدست آورد. وی هیچگونه کار بالینی انجام نداد و در 1280 به دستیاری لوئی جنر، مسئول آزمایشگاه بالینی بیمارستان سنت تامس، منصوب شد. در سال بعد (1281)، توورت در زمینهی میکروبشناسی شروع به کار کرد، و تمام سالهای کار حرفهای خود را در این رشته به عنوان دستیار ویلیام بولک، باکتریشناسی بیمارستان لندن، گذراند. وی هفت سال در آنجا بود، و در آن مدت تجربه گستردهای در زمینه باکتریشناسی بیمارستانی بدست آورد و در همان حال پژوهشهای خود را آغاز کرد. در 1286 پژوهشها برای او در درجه اول اهمیت قرار گرفت، و وی مقام ریاست «مؤسسهی درمانی جانوران براون» را بدست آورد، که درمانگاه رایگان دامپزشکی در لندن بود و چارلز شرینگتن و ویکتور هارزلی در آن کار کرده بودند. در اینجا توورت از همکارانش در باکتریشناسی جدا شد و فقط به پژوهش پرداخت. وی، که طبیعتاً شخصی منزوی و نمونهی ممتاز پژوهشگران مستقل بود، مدت سیوپنج سال در این مقام باقی ماند، جز یک دوره خدمت نظامی در جنگ جهانی اول، در 1298 به استادی باکتریشناسی دانشگاه لندن منصوب شد، و در 1308 به عضویت انجمن سلطنتی برگزیده شد.
تووورت جدیت و قدرت تمرکز و همچنین توانایی غیرعادی داشت؛ مهارتهای فنی شایان توجه وی از بزرگترین مزایای کار او بود. بیعلاقگی وی و ناتوانیش در این که همه وقت خود را به نگارشهای علمی اختصاص دهد در جهت مخالف اشاعهی خدمات وی در باکتری شناسی، که بیگمان بسیار برجسته و ابتکاری بود، قرار داشت. وی فردی آرام و مهربان بود و طبعی ساده و بیتکلف داشت؛ اما کمرو، ساده دل، تا حدی بدبین، و بینصیب از شوخ طبعی بود. با وجود این، وی میتوانست در راه دفاع از اصول، مثلاً تأمین مالی برای امر تحقیق و پژوهش، پرخاشگر و سرسخت باشد. زندگینامه نویسان به طور مبهم از اختلاف نظرها و از «شخصیت ستیزه جو»ی او یاد کردهاند (Lancet، 1950)، اما موضوع را بوضوح نشکافتهاند. وی همچنین «نابغهای نامتعادل» وصف شده است [British Medical Journal «مجلهی پزشکی انگلستان»، 1950)].
توژرت با دارائی نانی بَنیستر، دختر ف. ج. بنیستر معمار، ازدواج کردک، و او توورت را در انجام کارهایش یاری داد. آنان دارای سه دختر و یک پسر شدند، که پسرشان نیز وارد حرفهی پزشکی شد.
کار توورت در باکتریشناسی بر این مقدمه مبتنی بود که باکتریهای بیماریزا باید از سازوارههای وحشی آزادزی (= غیرانگلی) بوجود آمده باشند، و این موضوع اصلی در زمانی بود که باکتری شناسان تقریباً دربست مشغول مطالعهی بیماریزاها فی نفسه بودند. مهمترین خدمت از میان خدمات اصلی متعدد وی کشف پدیدهی تخریب و تجزیه یاخته بود، که امروزه فهمیدهاند که باکتری خوارها موجب آن هستند. توورت، در تلاشی برای کشف ویروسهای فرامیکروسکوپی نابیماریزا، برای خالص سازی ویروس آبلهی گاوی کار میکرد که با مادّهای مواجه شد که میتوانست باکتریهای «استافیلو کوکوس طلایی» را به هنگام کشت حل کند. وی آن را به وسیله عبور دادن از صافی فوق العاده ریز جدا کرد، و توانست آن را به تعداد بیشماری از نسلهای بعدی میکروکوک انتقال دهد. اکنون معلوم شده است که این ماده ویروسی است که به باکتریها حمله میکند. توورت، اگرچه چنین نظری را مطرح ساخت، نظرهای دیگری نیز عرضه کرد، اما، برطبق معمول خود، اختصاصاً به هیچ یک نپرداخت. مقالهی مهم و معتبر او دربارهی ویروسهای فرامیکروسکوپس، که در 1294 در Lancet) بچاپ رسید، به صورت گزارشی مقدماتی بود، اما دنباله آن که انتظارش میرفت در طول جنگ جهانی اول چاپ شد و علاقه چندانی برنینگیخت. بعلاوه، در 1294 توورت به ارتش محلق شد و پس از بازگشت به تحقیقاتش، در 1298، او آنچه را سرانجام از بارورترینِ زمینههای تحقیق شد دنبال نکرد. در 1296 فلیکس د/ اِرِل همان پدیده را کشف کرد و آن را باکتری خوار نام نهاد. کوششهای وی برای نشان دادن حقّ تقدّم خود فقط موجب شد که حقّ تقدّم توورت از نو تأیید گردد.
توورت در دیگر پژوهشهایش کمکهائی ابتکاری کرد که سرانجام به پیشرفتهای بنیادین در باکتریشناسی انجامید. نخستین مقالهی مهم وی، که در 1286 چاپ شد، مطالب اساسی مربوط به تطابق و جهش باکتریها را مطرح سخت، و، به عنوان مثال، نشان داد که خُردسازوارهی نابیماریزا میتواند به بیماریزا تبدیل شود. باز هم قدر کارش در آن زمان خیلی کم شناخته شد. همین ماجرا بر مقالهی دیگری گذشت که در 1288 در زمینهی عواملی که بر رشد باکتری اثر میگذارند به چاپ رسانید؛ اهمیت این عوامل تا بیست سال بعد شناخته نشد. بررسیهای توورت در مورد باسیل یونه، نوعی باکتری قارچی که موجب بیماری مزمن روده در گاو و گوساله بود، در 1291 با همکاری ل. ی. اینگرم انجام شد، و عامل رشد مهمی را آشکار ساخت که، در صورت وجود داشتن، کشت سازواره و تهیهی واکسن ایمن کنندهای را امکان پذیر میساخت. این امر به گشوده شدن زمینهی کامل نیازهای تغذیهای باکتریها انجامید، زمینهای که فقط با پیشرفت شیمی زیستی توانست رشد کند. وی در طول جنگ جهانی اول به بررسی در مورد اسهال خونی در خاورمیانه پرداخت و نمونههای خاص باسیلهای عامل را کشف نمود؛ اما حدسهای او درباره آنها مبهم بود (1299) و تنها نتیجهای که بدست آمد این بود که وی ثابت کرد که این نمونههای عجیب را میتوان پدید آورد.
پس از جنگ جهانی اول پژوهشهای توورت روز به روز بیاهمیتتر میشد در حالی که او میکوشید این نظر خود را ثابت کند که بیماریزاها از نیاکان وحشی نشأت میکنند و باکتریها از ویروسها تکامل مییابند و ویروسها از صورتهای حتی ابتداییتر حیات بوجود میآیند. نتیجهی همهی این پژوهشها خیلی کم اهمیت به نظر میرسد؛ پژوهشها بناگهان در سال 1323 در نتیجهی انهدام آزمایشگاه و تجهیزات وی بر اثر عمل دشمن قطع گردید.
کتابشناسی
یکم. کارهای اصلی.
مقالهی مهم و معتبر توورت، درباره آنچه امروزه باکتری خوار نامیده میشود، عبارت است از «An Investigation of the Nature of Ultra-Microscopic Viruses»، در Lan (1915)، 2، 1241-1243. این نوشته به طور کامل در Selected Papers on Virology، ویراستهی ن. هیون (اِنگلِوود کلیفس، نیوجرزی، 1964)، 97-102، تجدید چاپ شده و چکیدههائی از آن در Three Centuries of Microbiology، نوشتهی آ. لو شوالیه و م. سالوترفسکی (نیویورک، 1955)، 303-306، انتشار یافته است.فهرستی از مقالههای توورت، مشتمل بر بیست و دو فقره، در سوگنامه نوشتهی پ. فایلدز (پایین)، 517، مندرج است. مقالههای مهمتر بدین قرارند: «The Fermentation of Glucosides by Bacteria of the Tyfoidcoli Group and the Acquisition of New Fermenting Powers by Bacillus dysenteriae and other Micro-organisms. Preliminary Communication»، در PRS، دورهی B، 79 (1907)، 329-336؛ «The Influence of Glucosides on the Growth of Acid-fast Bacteria» همان، 81 (1909)، 248؛ «A Method for Isolating and Cultivating the Mycobacterium enteritidis chronicae pseudo-tuberculosae bovis, Johne...»، با همکاری ل. ی. اینگرام، همان، 84 (1912)، 517-542؛ و Researches on Dysentery» در BJEP، (1920)، 237-243.
دوم. خواندنیهای فرعی.
تنها بحث مبسوط درباره نوورت. و آثارش نوشتهای است از پ. فایلدز در ONFRS، 7 (1951)، 505-517. سوگنامهها مندرجند در BMJ (1950)، 1، 788-789، با تصویری از دانشمند؛ Lan (1950)، 1، 648-649؛ و Nat، 165 (1950)، 874. تصویری از توورت در حال کار کردن با و، بولک در مقالهی «Paul Ehrlich and William Bulloch: a Correspondence and Friendship 1896-1914))»، نوشتهی ا. دولمن، در CIMe، 3 (1968)، 65-84، با عنوان شکل 9، مندرج است.منبع مقاله :
گیلیپسی، چارلز کولستون، (1387) زندگینامهی علمی دانشوران، ترجمه احمد آرام ... [و دیگران]، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول