ابزارهای جامعه شناختی چگونگی برقراری ارتباطات انسان(2)
نويسنده:عالیه شکربیگی
ارتباط برقرار کردن، از آغاز جهان هستی، بعنوان نیاز طبیعی انسان در تعامل با دیگران همواره مورد بحث بوده است، بسیار مباحث و گفتهها در این مورد آمده و بعد از این نیز خواهد آمد، در واقع برآیند تعاریف مختلف گویای آن است که هر کسی از دیدگاه خود به تعریف ارتباط و ویژگیها و شرایط برقراری آن میپردازد
برخی از دیگر کارشناسان ارتباطات، در تعاریف خود مانند تعریف فوق، تاکید دارند که گیرنده یا فرستنده حتماً نباید انسان باشد. به عنوان مثال چارلزموریس دامنة جریان ارتباط را تا آنجا توسعه میدهد که میگوید رادیاتور یک اتومبیل با اطراف خود ارتباط برقرار میکند و پیام گرم شدن خودش را پخش میکند. موریس تاکید میکند که در ارتباط انتقال معنی مهم است، حال این انتقال با زبان انجام گیرد یا با وسیلة دیگری.
آرانگارن به هنگام توضیح دربارة انتقال و دریافت پیام میگوید:
باید توجه کرد که دریافت کننده پیام الزاماً نباید یک انسان باشد بلکه میتواند یک دستگاه الکترونیکی باشد. به همین ترتیب منتشر کننده پیام نیز الزاماً نباید انسان باشد، بلکه میتواند یک دستگاه الکترونیکی باشد. سرانجام به مسئلهای که باید توجه کرد این است که مقصود از پیام همان معنای روزمرة آن بدون هیچ گونه توضیح اضافی دیگری است.
عدهای از کارشناسان ارتباط در تعریفهای خود حتی وجود ارتباط را در مورد روابط بین ماشینهای خودکار و یا وراثت نیز ذکر کردهاند. کلودشنن در این باره میگوید:
امروزه تمام ارتباط در یک معنای وسیع به کار میرود و شامل تمام روشها و ساز و کارها و طرز کار دستگاههایی است که یکی بر دیگری تاثیر میگذارد. به عنوان مثال دستگاهی که قادر است به طور خودکار یک هواپیما را کنترل و جهت حرکت آن را تنظیم کند اگر بر یک موشکانداز خودکار تاثیر بگذارد و این موشک انداز تحت تاثیر عبور این هواپیما به طور خودکار به کار افتد و آن را منهدم کند ارتباط روی داده است.
جرج میلر در کتاب ارتباط زبان و معنی به ارتباط بین ماشینها و حتی ارتباط در وراثت اشاره میکند.
و سرانجام تعریف جرج گوردن در مورد ارتباط زمینهای فوقالعاده وسیع برای ارتباط مطرح کرده است. او در کتاب زبانهای ارتباط میگوید:«هر چیزی که انسان انجام میدهد به نحوی با مفهوم عمومی ارتباط مربوط است.»
رونالد بنژ نیز گسترة عظیمی برای ارتباط قایل شده است و میگوید:«هیچ چیز هویت پیدا نمیکند. مگر در سایة ایجاد ارتباط.»
آخرین تعریفی که به آن اشاره میکنم، تعریفی است از دنیس لانگی و میشل شین که در فرهنگ لغات ارتباطات، سال۱۹۸۶ آمده است. آنها مینویسند:
«ارتباط عبارت است از فراگرد انتقال اطلاعات با وسایل ارتباطی گوناگون از یک نقطه، یک شخص، یا یک دستگاه به دیگر ا ن.ُ
انواع روابط انسانی از دیدگاه بوبر
مارتین بوبرmartin buber) )فیلسوف اتریشی به سه نوع رابطه با استفاده از تعابیر شاعرانه اشاره میکنند.
در خانوادههای سازمان نایافته، پدر و مادر فرزندان خود را نادیده میگیرند و با فرزندان خود همچون اشیاء برخورد میکنند و آنها را انسانهای بیهمتا و بینظیر در نظر نمیگیرند.
ارتباط ما با دیگران در عرصههای اجتماعی در مقایسه با ارتباط با عزیزانمان عمق کمتری دارد.به این ترتیب ارتباط ما با دوستان اتفاقی، همکاران، بستگان دورمان از نوع ارتباط من و شماست.
به نظر بوبر در روابط من و تو به طور تمام و کمال انسان میشویم و در تعاملات خالصانه رفتار میکنیم.
به نظر بوبر، اکثر ارتباط انسانها در واقع «ظاهر سازی» هستند. یعنی طرفین سخت مراقب چهره و تصویر خود هستند و مدام در بند این هستند که خودشان را چطور جلوه دهند و به نمایش بگذارند. اما در روابط من و تو، انسانها همانهایی هستند که «هستند» و ماهیت و احساس واقعی خود را فاش میسازند از نظر بوبر ارتباط من و تو کاملا میان فردی است. زیرا در این نوع برخوردها. انسانها یکدیگر را اشخاصی کامل و زنده میبینند.
روابط من و تو زیاد رایج نیستند. زیرا نمیتوانیم مکنونات قلبی خود را با هر کسی در میان بگذاریم. انسانها دوست ندارند برای هر کسی در دل و با هر کسی رابطه خصوصی برقرار کنند به همین دلیل روابط و ارتباطات من و تو بسیار کمیاب و مظهر روابط میان فردی کامل است. (جولیاتی. ۱۳۷۹، ص ۴۵-۴۹)
بیتردید در شمردن انواع ارتباط، میتوانیم انواع دیگر کنش ارتباطی را بیابیم ولی آنچه که مسلم است این است که ارتباط در هر قالبی بگنجد، پیامش مثبت است و سازنده، البته اگر محتوای ارتباط هدفمند و خیرگرایانه باشد و در غیر این صورت پیامهای منفی، آسیبزا هم میتواند در قالب پیامهای ارتباطی بگنجد. به هر صورت آنچه که در یک پیام مهم است، تأثیر میباشد و رساندن پیام به گیرنده پیام.
ویژگیهای ارتباطات ا نسا نی
از آنجایی که ارتباط بر اساس تعاریف فوق یک فراگرد محسوب میشود. این فراگرد دارای ویژگیهای زیر است.
میان کنش زمانی رخ میدهد که یک جریان و رابطه داد و ستدی دربین اجزای آن فراگرد به وجود آید. میان کنش در ارتباطات عموما به تبادل پیامها اطلاق میشود که میان دو نفر در جریان است که این خود، منتج به تغییر در پیامها شود. به گونهای روشن، وقتی دو نفر در فراگرد ارتباطی درگیر میشوند، در تمام لحظههای تبادل و میان کنش، هر یک دگرگون میشوند و این دگرگونی خود ناشی از دگرگونی در نگرشها و تمایلات هر یک از آنها است. پیامها چه کلامی و چه غیر کلامی، تاثیری در طرف مقابل میگذارند و آن تاثیر منجر به دگرگونی در نگرشها و رفتارهای فرد مقابل میشود و او را بر آن میدارد که از طریق مکانیزم باز خور عکس العملی نشان دهد که متمایز با آنچه که قبلا خود نشان داده است، باشد. این خود، در فرستنده پیام تاثیر میگذارد و او نیز دگرگون میشود و ممکن است با شدت بیشتر به کار خود ادامه دهد و یا اینکه از تاب و توان گذشته خود بکاهد.
گاه ممکن است چنین به نظر آید که فقط یکی از طرفین فراگرد ارتباطی دگرگون شده است و طرف دیگر تغییری از خود نشان نمی دهد. پژوهشهای دقیق و خرده نگر، نشان دادهاند که چنین نیست. هر دو طرف فراگرد ارتباطی تغییر میپذیرند، هر چند که ممکن است یکی از آنها چنین تغییری را کمتر از خود بروز دهد و سعی در پنهان کردن احساس و رفتار خود کند. خواه ناخواه انسانی که در فراگرد ارتباطی درگیر شده است. دگرگون میشود و این دگرگونی با شدت و ضعف در او نمایان خواهد شد گاه دگرگونی در باورها و نگرشها است، و گاه در احساسات و زمانی در رفتار.
در ارتباطات آنچه میان دو نفر مبادله میشود پیام است. پیام عموما به آنچه نوشته و یا گفته میشود اطلاق میشود. اما باید توجه داشت که پیام فقط به گفتار و نوشتار خاتمه نمییابد. بخش عظیمی از پیامهایی که میان مردم مبادله میشود در کسوت گفتار و نوشتار نمیآید. بلکه اعمالی هستند که بیشتر انجام میدهند و حرکاتی که از آنان به منصه ظهور میرسند.
به عبارت دیگر، رفتارها، طرز لباس پوشیدن، بلندی و کوتاهی موی سر و یا ریش، نوع وسیله نقلیه که استفاده میکنند. همه و همه پیامی هستند که از فردی به دیگری منتقل میشود و به او تفهیم میکند که طرف مقابل چگونه آدمی است و چگونه میاندیشد و چه احساسی دارد. اگر چیزی که ما میپوشیم و یا حرکتی که انجام میدهیم معنی خاصی را به دیگران منتقل میکند. میتواند پیامی از سوی ما به آنان باشد و آن هم میتواند هم در سطح ملی و هم در سطح بینالمللی ارتباطی را به وجود آورد (فرهنگی، ۱۳۷۹، ص ۲۴-۲۲)
کنشها و واکنشهای ما در مقابل یکدیگر در چارجوب نظامهای اجتماعی( social system)و شرایط فیزیکی حاکم برماست. آنچه شما در خانه با والدین یا خواهران و برادران خود در میان میگذارید، کاملاً متفاوت از آن است که در دانشگاه یا کارخانه با دوستان خود در میان میگذارید. یا به استادان و رؤسای خود میگویید. علاوه بر این، آنگونه که شما به جهان و دگرگونیهای آن مینگرید با توجه به عوامل محیطی و نظام اجتماعی بر رفتار ارتباطی شما اثر میگذارد. محیط فیزیکی و شرایط اجتماعی که در آن قرار میگیریم نگرش و رفتار ما را همانگونه که دیدیم تغییر میدهد و در نتیجه ما با دیگران همواره به گونهای متفاوت ارتباط برقرار میکنیم. به عبارت دیگر ارتباط ما با دیگران موکول به وضعیت و شرایط حاکم برماست. ارتباط ما با دیگران همواره متفاوت است و ما خود نیز همواره در حالت متفاوتی نسبت به قبل خود هستیم. به گفته جیمزمک کر ا کسی James Mc crocks«رفتار ارتباطی ما تغییر پذیر است و ما در مورد یک واقعیت به گونههای متفاوت عمل میکنیم». بر این اساس. واقعیت در نظر ما با توجه به فراگرد ارتباطی ما با دیگران شکل میگیرد واقعیت آن چیزی است که از طریق ارتباط با دیگران برای ما پدید آمده است
مهمتر آنکه ما بخشی از «خود» را از طریق ارتباطات با دیگران در میان میگذاریم. بدین سان شدنی است که، ادراک ما از جهان- یا واقعیت از نظر ما- دائماً در معرض دگرگونی است و بستگی به آن دارد که در کجائیم و محیط جغرافیایی و شرایط اجتماعی و فرهنگی حاکم بر ما چگونه است و این عوامل بر روی ما در آن برهه خاص از زمان چه تاثیری گذاردهاند. ممکن است برخی از ما این تجربه مشترک را داشته باشیم که پس از سالهای سال دوری، از دوستی که در دوره کودکی و یا دبیرستان با ما بوده و بسیار صمیمی بودهایم روبرو شویم. آن دوست در گذشته نزدیکترین فرد به ما در زندگی بوده است، و ما از همه چیز یکدیگر با خبر بودهایم. اما اینک پس از چند سال جدایی و تغییر شرایط اجتماعی و فرهنگی برای هر کدام از ما- یکی در دانشگاه و دیگری در محیط بسته کار- احساس میکنیم دیگر نمیتوانیم به درستی با یکدیگر ارتباط داشته باشیم. حرف یکدیگر را نمیفهمیم و وجود یکدیگر را به راحتی نمیتوانیم تحمل کنیم. چیز زیادی برای گفتن و در میان نهادن با یکدیگر نداریم. ارتباط بین ما با دشواری انجام میپذیرد. این دشواری از این رو پدید آمده است که ما دیگر در یک محیط و شرایط یکسان با یکدیگر نیستیم. یکی دانشجوست و دیگری کارگری ساده، یکی تجارب فراوانی در محیط کار بدست آورده است و دیگری دنیای وسیعی از تفکرات و آگاهیهای علمی به رویش گشوده شده است. دیگر نزدیکی و یگانگی گذشته نمیتواند بین ما دو نفر پدید آید. مگر آنکه باز ما دو نفر در شرایط یکسان قرار گیریم. نزدیکی intimacyکه در ارتباط بین شخص، مبحثی گسترده و جالب توجه است در حقیقت بر پایههای یکسان محیط جغرافیایی، اجتماعی و فرهنگی و نگرشی شکل میگیرد. تفاوت هر یک از عوامل فوق در طرفین ارتباط درجه نزدیکی را کاهش میدهد. این تجربه بیانگر این واقعیت است که ارتباط در فضا و محیطی که بر ادراک ما تاثیر دارد شکل میگیرد و این فضا یا محیط است که اشکال و شیوههای ارتباطی را برای ما رقم میزند. (همان منبع، ۱۳۷۹، ص ۲۷-۳۰).
عدم آگاهی از انتخاب کلمات در هنگام صحبت ما را از فرآیندی که به نفع ماست محروم میسازد. عدم آگاهی از این انتخابها در هنگام گوش دادن به هنگام حرفهای دیگران نیز برای ما گران تمام میشود...اگر رویکرد آگاهانهای داشته باشیم که در آن از سایر چشماندازها و باورها نیز مطلع گردیم آنگاه میزان کنترل ما بر ارتباط افزایش خواهد یافت. (همان منبع، ۱۳۷۷، ص ۲۵-۲۶)
ایجاد برداشتی صحیح و مطلوب در اذهان، چند فایده مهم دارد، از جمله اینکه علاوه بر پاداشهای مادی، منافع اجتماعی همچون تایید، دوستی و اقتدار را هم در پی دارد. گافمنgaffman درسا ل(۱۹۵۹)بر اهمیت حفظ صورتکها- که در واقع ابزار ارزشمندی شخص هستند- توسط بازگران اجتماعی تاکید میورزد- صورتک عبارت است از ابزار ارزشمندی خودمان در حضور دیگران- گافمن متوجه شد که بازیگران اجتماعی نه تنها سعی میکنند صورتک خود را حفظ کنند، بلکه مراقب هستند تا صورتک طرف مقابل را نیز بیاعتبار نسازند. براون و لوینسون (۱۹۷۸) در یکی از فصول ارزشمند کتاب خود به این نکته اشاره میکنند که مودب بودن، شیوهای برای کاهش احتمال لو رفتن صورتک است. (همان منبع،۱۳۷۷، ص۲۷).
البته منظور این نیست که نمیتوان پیامدهای شخصی و رابطهای این عمل را اصلاح کرد. ما برای اصلاح وقایع و برای آنکه کمتر سرزنش شویم باید ماجرا را دوباره تعریف کنیم، به همین خاطر به مکانیسم شرح account متوسل میشویم. منظور ما از شرح، توضیح دادن اعمال مبهم و مشکل آفرین است. (همان منبع، ۱۳۷۷، ص۲۸).
وظایف ارتباطات وظیفه اصلی ارتباطات انسانی و دگرگونی ، سازش با دگرگونی است. ما در اینجا به چهار وظیفه ارتباطات که عبارتند از: وظیفه پیوستگی، اطلاعاتی و استدراکی و تاثیرگذاری و تصدیق میپردازیم.
۱) وظیفه پیوستگی( affinity function)یکی از وظایف ارتباطات استقرار، ابقاء و دگرگونی روابط اجتماعی است. بدون شک بسیاری از ما از این رو به ارتباطات روی میآوریم تا به دیگران بپیوندیم، و خود را با دگرگونیهایی که از آن حادث میشود سازگار کنیم. این وظیفه عموماً بیانگر وجود و یا عدم وجود جاذبه، نزدیکی. تشابه و اشتراک بین مردم است. دو نفر یکدیگر را میبینند. ارتباطات موجب ایجاد یا افزایش و یا بر عکس موجب از بین رفتن و یا کاهش پیوستگی میان طرفین ارتباط یا اشخاص میشود.
۲) وظیفه اطلاعاتی و استدراکی
اکثر دانشمندان ارتباطات بر این باورند که یکی از مهمترین وظایف ارتباطات، وظیفه اطلاعاتی و استدراکی است که موجب افزایش استدراک از طرف مقابل فراگرد ارتباطات یا افزایش اطلاعات میشود. یکی از کارهایی را که ارتباطات میکند، همانطور که اشاره شد، فرستادن و دریافت پیام و یا به عبارتی اطلاعات است که به نوبه خود میتواند موجب تفهیم و تفاهم بر حسب آنکه آیا پیام به درستی ارسال و دریافت شده باشد میشود. اگر ارتباطات را فراگرد ارسال و دریافت پیامهای نوشتاری، گفتاری و غیرکلامی(یاحرکتی) بدانیم که به منظور انتقال معنی و مفهوم از فردی به فرد دیگر و یا تاثیر و تاثر بر روی دیگران و یا نفوذ در آنان بکار میرود، در آن صورت ما بدین خاطر با دیگران ارتباط برقرار میکنیم که تغییری در اطلاعات آنان بوجود آوریم و یا خود را با آنها سازش داده و یا آنها را به سوی انطباق با خویشتن بکشیم.
برخی از دیگر کارشناسان ارتباطات، در تعاریف خود مانند تعریف فوق، تاکید دارند که گیرنده یا فرستنده حتماً نباید انسان باشد. به عنوان مثال چارلزموریس دامنة جریان ارتباط را تا آنجا توسعه میدهد که میگوید رادیاتور یک اتومبیل با اطراف خود ارتباط برقرار میکند و پیام گرم شدن خودش را پخش میکند. موریس تاکید میکند که در ارتباط انتقال معنی مهم است، حال این انتقال با زبان انجام گیرد یا با وسیلة دیگری.
آرانگارن به هنگام توضیح دربارة انتقال و دریافت پیام میگوید:
باید توجه کرد که دریافت کننده پیام الزاماً نباید یک انسان باشد بلکه میتواند یک دستگاه الکترونیکی باشد. به همین ترتیب منتشر کننده پیام نیز الزاماً نباید انسان باشد، بلکه میتواند یک دستگاه الکترونیکی باشد. سرانجام به مسئلهای که باید توجه کرد این است که مقصود از پیام همان معنای روزمرة آن بدون هیچ گونه توضیح اضافی دیگری است.
عدهای از کارشناسان ارتباط در تعریفهای خود حتی وجود ارتباط را در مورد روابط بین ماشینهای خودکار و یا وراثت نیز ذکر کردهاند. کلودشنن در این باره میگوید:
امروزه تمام ارتباط در یک معنای وسیع به کار میرود و شامل تمام روشها و ساز و کارها و طرز کار دستگاههایی است که یکی بر دیگری تاثیر میگذارد. به عنوان مثال دستگاهی که قادر است به طور خودکار یک هواپیما را کنترل و جهت حرکت آن را تنظیم کند اگر بر یک موشکانداز خودکار تاثیر بگذارد و این موشک انداز تحت تاثیر عبور این هواپیما به طور خودکار به کار افتد و آن را منهدم کند ارتباط روی داده است.
جرج میلر در کتاب ارتباط زبان و معنی به ارتباط بین ماشینها و حتی ارتباط در وراثت اشاره میکند.
و سرانجام تعریف جرج گوردن در مورد ارتباط زمینهای فوقالعاده وسیع برای ارتباط مطرح کرده است. او در کتاب زبانهای ارتباط میگوید:«هر چیزی که انسان انجام میدهد به نحوی با مفهوم عمومی ارتباط مربوط است.»
رونالد بنژ نیز گسترة عظیمی برای ارتباط قایل شده است و میگوید:«هیچ چیز هویت پیدا نمیکند. مگر در سایة ایجاد ارتباط.»
آخرین تعریفی که به آن اشاره میکنم، تعریفی است از دنیس لانگی و میشل شین که در فرهنگ لغات ارتباطات، سال۱۹۸۶ آمده است. آنها مینویسند:
«ارتباط عبارت است از فراگرد انتقال اطلاعات با وسایل ارتباطی گوناگون از یک نقطه، یک شخص، یا یک دستگاه به دیگر ا ن.ُ
● تعریف پیشنهادی برای ارتباط
انواع روابط انسانی از دیدگاه بوبر
مارتین بوبرmartin buber) )فیلسوف اتریشی به سه نوع رابطه با استفاده از تعابیر شاعرانه اشاره میکنند.
۱) رابطه من و آن I- IT Communication
۲) رابطه من و شما I- You Communication
۳) رابطه من و تو I- Thou Communication
۲) رابطه من و شما I- You Communication
۳) رابطه من و تو I- Thou Communication
۱) ارتباط من و آن
در خانوادههای سازمان نایافته، پدر و مادر فرزندان خود را نادیده میگیرند و با فرزندان خود همچون اشیاء برخورد میکنند و آنها را انسانهای بیهمتا و بینظیر در نظر نمیگیرند.
۲) ارتباط من و شما
ارتباط ما با دیگران در عرصههای اجتماعی در مقایسه با ارتباط با عزیزانمان عمق کمتری دارد.به این ترتیب ارتباط ما با دوستان اتفاقی، همکاران، بستگان دورمان از نوع ارتباط من و شماست.
۳) ارتباط من و تو
به نظر بوبر در روابط من و تو به طور تمام و کمال انسان میشویم و در تعاملات خالصانه رفتار میکنیم.
به نظر بوبر، اکثر ارتباط انسانها در واقع «ظاهر سازی» هستند. یعنی طرفین سخت مراقب چهره و تصویر خود هستند و مدام در بند این هستند که خودشان را چطور جلوه دهند و به نمایش بگذارند. اما در روابط من و تو، انسانها همانهایی هستند که «هستند» و ماهیت و احساس واقعی خود را فاش میسازند از نظر بوبر ارتباط من و تو کاملا میان فردی است. زیرا در این نوع برخوردها. انسانها یکدیگر را اشخاصی کامل و زنده میبینند.
روابط من و تو زیاد رایج نیستند. زیرا نمیتوانیم مکنونات قلبی خود را با هر کسی در میان بگذاریم. انسانها دوست ندارند برای هر کسی در دل و با هر کسی رابطه خصوصی برقرار کنند به همین دلیل روابط و ارتباطات من و تو بسیار کمیاب و مظهر روابط میان فردی کامل است. (جولیاتی. ۱۳۷۹، ص ۴۵-۴۹)
بیتردید در شمردن انواع ارتباط، میتوانیم انواع دیگر کنش ارتباطی را بیابیم ولی آنچه که مسلم است این است که ارتباط در هر قالبی بگنجد، پیامش مثبت است و سازنده، البته اگر محتوای ارتباط هدفمند و خیرگرایانه باشد و در غیر این صورت پیامهای منفی، آسیبزا هم میتواند در قالب پیامهای ارتباطی بگنجد. به هر صورت آنچه که در یک پیام مهم است، تأثیر میباشد و رساندن پیام به گیرنده پیام.
ویژگیهای ارتباطات ا نسا نی
از آنجایی که ارتباط بر اساس تعاریف فوق یک فراگرد محسوب میشود. این فراگرد دارای ویژگیهای زیر است.
▪ میانکنشی بودن ارتباط
میان کنش زمانی رخ میدهد که یک جریان و رابطه داد و ستدی دربین اجزای آن فراگرد به وجود آید. میان کنش در ارتباطات عموما به تبادل پیامها اطلاق میشود که میان دو نفر در جریان است که این خود، منتج به تغییر در پیامها شود. به گونهای روشن، وقتی دو نفر در فراگرد ارتباطی درگیر میشوند، در تمام لحظههای تبادل و میان کنش، هر یک دگرگون میشوند و این دگرگونی خود ناشی از دگرگونی در نگرشها و تمایلات هر یک از آنها است. پیامها چه کلامی و چه غیر کلامی، تاثیری در طرف مقابل میگذارند و آن تاثیر منجر به دگرگونی در نگرشها و رفتارهای فرد مقابل میشود و او را بر آن میدارد که از طریق مکانیزم باز خور عکس العملی نشان دهد که متمایز با آنچه که قبلا خود نشان داده است، باشد. این خود، در فرستنده پیام تاثیر میگذارد و او نیز دگرگون میشود و ممکن است با شدت بیشتر به کار خود ادامه دهد و یا اینکه از تاب و توان گذشته خود بکاهد.
گاه ممکن است چنین به نظر آید که فقط یکی از طرفین فراگرد ارتباطی دگرگون شده است و طرف دیگر تغییری از خود نشان نمی دهد. پژوهشهای دقیق و خرده نگر، نشان دادهاند که چنین نیست. هر دو طرف فراگرد ارتباطی تغییر میپذیرند، هر چند که ممکن است یکی از آنها چنین تغییری را کمتر از خود بروز دهد و سعی در پنهان کردن احساس و رفتار خود کند. خواه ناخواه انسانی که در فراگرد ارتباطی درگیر شده است. دگرگون میشود و این دگرگونی با شدت و ضعف در او نمایان خواهد شد گاه دگرگونی در باورها و نگرشها است، و گاه در احساسات و زمانی در رفتار.
در ارتباطات آنچه میان دو نفر مبادله میشود پیام است. پیام عموما به آنچه نوشته و یا گفته میشود اطلاق میشود. اما باید توجه داشت که پیام فقط به گفتار و نوشتار خاتمه نمییابد. بخش عظیمی از پیامهایی که میان مردم مبادله میشود در کسوت گفتار و نوشتار نمیآید. بلکه اعمالی هستند که بیشتر انجام میدهند و حرکاتی که از آنان به منصه ظهور میرسند.
به عبارت دیگر، رفتارها، طرز لباس پوشیدن، بلندی و کوتاهی موی سر و یا ریش، نوع وسیله نقلیه که استفاده میکنند. همه و همه پیامی هستند که از فردی به دیگری منتقل میشود و به او تفهیم میکند که طرف مقابل چگونه آدمی است و چگونه میاندیشد و چه احساسی دارد. اگر چیزی که ما میپوشیم و یا حرکتی که انجام میدهیم معنی خاصی را به دیگران منتقل میکند. میتواند پیامی از سوی ما به آنان باشد و آن هم میتواند هم در سطح ملی و هم در سطح بینالمللی ارتباطی را به وجود آورد (فرهنگی، ۱۳۷۹، ص ۲۴-۲۲)
▪ تعاملی یا مراودهای بودن ارتباط
کنشها و واکنشهای ما در مقابل یکدیگر در چارجوب نظامهای اجتماعی( social system)و شرایط فیزیکی حاکم برماست. آنچه شما در خانه با والدین یا خواهران و برادران خود در میان میگذارید، کاملاً متفاوت از آن است که در دانشگاه یا کارخانه با دوستان خود در میان میگذارید. یا به استادان و رؤسای خود میگویید. علاوه بر این، آنگونه که شما به جهان و دگرگونیهای آن مینگرید با توجه به عوامل محیطی و نظام اجتماعی بر رفتار ارتباطی شما اثر میگذارد. محیط فیزیکی و شرایط اجتماعی که در آن قرار میگیریم نگرش و رفتار ما را همانگونه که دیدیم تغییر میدهد و در نتیجه ما با دیگران همواره به گونهای متفاوت ارتباط برقرار میکنیم. به عبارت دیگر ارتباط ما با دیگران موکول به وضعیت و شرایط حاکم برماست. ارتباط ما با دیگران همواره متفاوت است و ما خود نیز همواره در حالت متفاوتی نسبت به قبل خود هستیم. به گفته جیمزمک کر ا کسی James Mc crocks«رفتار ارتباطی ما تغییر پذیر است و ما در مورد یک واقعیت به گونههای متفاوت عمل میکنیم». بر این اساس. واقعیت در نظر ما با توجه به فراگرد ارتباطی ما با دیگران شکل میگیرد واقعیت آن چیزی است که از طریق ارتباط با دیگران برای ما پدید آمده است
مهمتر آنکه ما بخشی از «خود» را از طریق ارتباطات با دیگران در میان میگذاریم. بدین سان شدنی است که، ادراک ما از جهان- یا واقعیت از نظر ما- دائماً در معرض دگرگونی است و بستگی به آن دارد که در کجائیم و محیط جغرافیایی و شرایط اجتماعی و فرهنگی حاکم بر ما چگونه است و این عوامل بر روی ما در آن برهه خاص از زمان چه تاثیری گذاردهاند. ممکن است برخی از ما این تجربه مشترک را داشته باشیم که پس از سالهای سال دوری، از دوستی که در دوره کودکی و یا دبیرستان با ما بوده و بسیار صمیمی بودهایم روبرو شویم. آن دوست در گذشته نزدیکترین فرد به ما در زندگی بوده است، و ما از همه چیز یکدیگر با خبر بودهایم. اما اینک پس از چند سال جدایی و تغییر شرایط اجتماعی و فرهنگی برای هر کدام از ما- یکی در دانشگاه و دیگری در محیط بسته کار- احساس میکنیم دیگر نمیتوانیم به درستی با یکدیگر ارتباط داشته باشیم. حرف یکدیگر را نمیفهمیم و وجود یکدیگر را به راحتی نمیتوانیم تحمل کنیم. چیز زیادی برای گفتن و در میان نهادن با یکدیگر نداریم. ارتباط بین ما با دشواری انجام میپذیرد. این دشواری از این رو پدید آمده است که ما دیگر در یک محیط و شرایط یکسان با یکدیگر نیستیم. یکی دانشجوست و دیگری کارگری ساده، یکی تجارب فراوانی در محیط کار بدست آورده است و دیگری دنیای وسیعی از تفکرات و آگاهیهای علمی به رویش گشوده شده است. دیگر نزدیکی و یگانگی گذشته نمیتواند بین ما دو نفر پدید آید. مگر آنکه باز ما دو نفر در شرایط یکسان قرار گیریم. نزدیکی intimacyکه در ارتباط بین شخص، مبحثی گسترده و جالب توجه است در حقیقت بر پایههای یکسان محیط جغرافیایی، اجتماعی و فرهنگی و نگرشی شکل میگیرد. تفاوت هر یک از عوامل فوق در طرفین ارتباط درجه نزدیکی را کاهش میدهد. این تجربه بیانگر این واقعیت است که ارتباط در فضا و محیطی که بر ادراک ما تاثیر دارد شکل میگیرد و این فضا یا محیط است که اشکال و شیوههای ارتباطی را برای ما رقم میزند. (همان منبع، ۱۳۷۹، ص ۲۷-۳۰).
▪ ارتباط یک تبادل است
▪ ارتباط اجتناب ناپذیر است
▪ ارتباط هدفمند است
عدم آگاهی از انتخاب کلمات در هنگام صحبت ما را از فرآیندی که به نفع ماست محروم میسازد. عدم آگاهی از این انتخابها در هنگام گوش دادن به هنگام حرفهای دیگران نیز برای ما گران تمام میشود...اگر رویکرد آگاهانهای داشته باشیم که در آن از سایر چشماندازها و باورها نیز مطلع گردیم آنگاه میزان کنترل ما بر ارتباط افزایش خواهد یافت. (همان منبع، ۱۳۷۷، ص ۲۵-۲۶)
▪ ارتباط چند بعدی است. یکی دیگر از ویژگیهای مهم ارتباط، چند بعدی بودن آنهاست، چون پیامها بندرت به صورت جداگانه و مجزا مبادله میشوند. واتز لاویک و دیگران(۱۹۶۷) متوجه شدهاند که فرآیند ارتباط در دو سطح مجزا اما به هم مرتبط روی میدهد. سطح اول مربوط به محتوی است و با موضوع اصلی مرتبط است. مثلاً صحبت درباره فیلم دیشب، انتخاب رستوران، تشریح نظریه نسبیت، و موضوعات دیگر. این مساله موضوع گفتگو را تشکیل میدهند و وقتی به آنچه در هنگام ارتباط روی داده فکر میکنیم، معمولاً همین مساله به ذهن ما خطور میکنند.
ایجاد برداشتی صحیح و مطلوب در اذهان، چند فایده مهم دارد، از جمله اینکه علاوه بر پاداشهای مادی، منافع اجتماعی همچون تایید، دوستی و اقتدار را هم در پی دارد. گافمنgaffman درسا ل(۱۹۵۹)بر اهمیت حفظ صورتکها- که در واقع ابزار ارزشمندی شخص هستند- توسط بازگران اجتماعی تاکید میورزد- صورتک عبارت است از ابزار ارزشمندی خودمان در حضور دیگران- گافمن متوجه شد که بازیگران اجتماعی نه تنها سعی میکنند صورتک خود را حفظ کنند، بلکه مراقب هستند تا صورتک طرف مقابل را نیز بیاعتبار نسازند. براون و لوینسون (۱۹۷۸) در یکی از فصول ارزشمند کتاب خود به این نکته اشاره میکنند که مودب بودن، شیوهای برای کاهش احتمال لو رفتن صورتک است. (همان منبع،۱۳۷۷، ص۲۷).
▪ ارتباط برگشت ناپذیر است.
البته منظور این نیست که نمیتوان پیامدهای شخصی و رابطهای این عمل را اصلاح کرد. ما برای اصلاح وقایع و برای آنکه کمتر سرزنش شویم باید ماجرا را دوباره تعریف کنیم، به همین خاطر به مکانیسم شرح account متوسل میشویم. منظور ما از شرح، توضیح دادن اعمال مبهم و مشکل آفرین است. (همان منبع، ۱۳۷۷، ص۲۸).
وظایف ارتباطات وظیفه اصلی ارتباطات انسانی و دگرگونی ، سازش با دگرگونی است. ما در اینجا به چهار وظیفه ارتباطات که عبارتند از: وظیفه پیوستگی، اطلاعاتی و استدراکی و تاثیرگذاری و تصدیق میپردازیم.
۱) وظیفه پیوستگی( affinity function)یکی از وظایف ارتباطات استقرار، ابقاء و دگرگونی روابط اجتماعی است. بدون شک بسیاری از ما از این رو به ارتباطات روی میآوریم تا به دیگران بپیوندیم، و خود را با دگرگونیهایی که از آن حادث میشود سازگار کنیم. این وظیفه عموماً بیانگر وجود و یا عدم وجود جاذبه، نزدیکی. تشابه و اشتراک بین مردم است. دو نفر یکدیگر را میبینند. ارتباطات موجب ایجاد یا افزایش و یا بر عکس موجب از بین رفتن و یا کاهش پیوستگی میان طرفین ارتباط یا اشخاص میشود.
۲) وظیفه اطلاعاتی و استدراکی
اکثر دانشمندان ارتباطات بر این باورند که یکی از مهمترین وظایف ارتباطات، وظیفه اطلاعاتی و استدراکی است که موجب افزایش استدراک از طرف مقابل فراگرد ارتباطات یا افزایش اطلاعات میشود. یکی از کارهایی را که ارتباطات میکند، همانطور که اشاره شد، فرستادن و دریافت پیام و یا به عبارتی اطلاعات است که به نوبه خود میتواند موجب تفهیم و تفاهم بر حسب آنکه آیا پیام به درستی ارسال و دریافت شده باشد میشود. اگر ارتباطات را فراگرد ارسال و دریافت پیامهای نوشتاری، گفتاری و غیرکلامی(یاحرکتی) بدانیم که به منظور انتقال معنی و مفهوم از فردی به فرد دیگر و یا تاثیر و تاثر بر روی دیگران و یا نفوذ در آنان بکار میرود، در آن صورت ما بدین خاطر با دیگران ارتباط برقرار میکنیم که تغییری در اطلاعات آنان بوجود آوریم و یا خود را با آنها سازش داده و یا آنها را به سوی انطباق با خویشتن بکشیم.