نویسنده: لوئیس شیلینگ
مترجم: دکتر سیده خدیجه آرین
مترجم: دکتر سیده خدیجه آرین
از زمانی که مشاوران کار خود را شروع کردند هم آنها و هم دیگر افراد در جستجوی تعیین ویژگیهای شخصیت بودند. ویژگیهایی که فرد را به صورت یک مشاور مؤثر در میآورد علیرغم سالها تحقیق در این مورد ویژگیهای دقیقی که بتواند مشاوران مؤثر را از مشاوران غیرمؤثر جدا سازد پیدا نشده است بخشی از مشکل، در لغات و معانی کلمات است. کلماتی نظیر همدلی، گرمی، خلوص و انعطافپذیری را به کار میبریم اما قادر نیستیم که هر یک از این واژهها را در عمل به طور دقیق و واقعی اندازهگیری کنیم. مانع بزرگ دیگر مشکل پیامد و نتیجه کار است. ما واقعاً نمیدانیم که فرد بهبود یافته کیست؟ گرچه که به خوبی میدانیم که معنای بهبودی برای هر مراجع نسبت به دیگری متفاوت است هیچ شیوه مطمئنی برای اندازهگیری بهبودی وجود ندارد. معهذا ما مطمئناً چیزهایی دربارهی ویژگیهای شخصی مشاورانی که مؤثر به نظر میرسند، میدانیم.
محققان بسیاری به خصوصیات یک مشاور مؤثر توجه کردهاند. راجرز (1975) «شرایط لازم و کای» نظریه خود را ارائه میدهد. که در مرکز آن خصوصیات درمانگر قرار دارد یعنی همدلی (1)، توجه مثبت بیقید و شرط (2) و همخوانی (3). کامبز (4) و ساپر (5) (1963) دریافتند که مشاوران مؤثر، مراجعان خود را به عنوان افرادی توانا، قابل اعتماد، صمیمی و با ارزش میدانند و خود را نیز به عنوان فردی نوعدوست و غیرسلطهگر میشناسند. کارخوف و همکارانش شرایط راجرز را دوباره تعریف میکنند یعنی همدلی دقیق، احترام و خلوص و شرایط دیگری را نیز بدان اضافه میکنند، مانند عینی، فوریت و مواجهه (کارخوف وبرنسون 1967، 1976، 1977، تراکس و کارخوف 1967). دیگران نیز در این مورد اظهارنظر کردند و گفتند که این شرایط تنها ممکن است در چارچوب درمان راجرزی مؤثر باشد اما نه در دیگر درمانها (فرانک، هون ساریک، ایمبر لیبرمن، ناش و استون 1978).
در همین زمان بود که عدهای این موضوع را بررسی میکردند که مشاوران مؤثر در ابتدا افرادی مؤثر هستند. (کارخوف 1966، آلن 1967). اسکوبن (1957) چهار ویژگی رشد سالم فرد را شناسایی کرد:
الف. تمایل برای قبول مسئولیت شخصی رفتارش.
ب. ظرفیت برقراری روابط میان فردی (روابط با افراد).
ج. تعهد نسبت به جامعه.
د. پایبندی به استانداردها و ایدهآلها.
راجرز (1962) سه ویژگی را برای فردی که با تمام ظرفیت کار میکند بیان نمود:
الف. باز بودن یا استقبال فزاینده از تجربیات.
ب. ادامه رشد به سوی فرایند «شدن».
ج.اعتماد فراوان به وجود خود.
دینک مایر و دری کورز در سال 1963 شخصیت سالم را در واژه جرأت و شهامت تشریح کردند. شخص با جرأت موقعیت کار یا وقایع را در قالب راهحلها و اقدامات ممکن نگاه میکند و نه در قالب خطرات و تهدیدات بالقوه.
مزلو (6) (1970 – 1968) کسانی را که به خودشکوفایی رسیدهاند مورد مطالعه قرار داد و دریافت که آنها، ویژگیهای زیر را از خود نمایان ساختند.
الف. ظرفیت تحمل و یا حتی استقبال از حالت بلاتکلیفی در زندگیشان.
ب. پذیرش خود و دیگران.
ج. خودانگیختگی و خلاقیت.
د.نیاز به داشتن حریم خصوصی و خلوت کردن.
هـ. خودمختاری و ظرفیت برای ایجاد رابطه عمیق و زیاد با دیگران (روابط میان فردی).
ز. مواظبت خالصانه از دیگران.
ک. شوخطبعی.
ل. هدایت درونی.
و. عدم وجود حالتهای دوگانه مصنوعی در درون خویش (ضعف و قدرت).
کارخوف چندین طرح و نقشه را پیشنهاد میکند که در آن انسان یاری کنندهی مؤثر، و انسان به صورت یک کل را تشریح کرده است. (کارخوف وبرنسون 1977 – 1976)
آخرین فرمول او مطلب مزلو را مورد تجدیدنظر قرار داد که در آن کارخوف ابعاد زیر را به عنوان مشخصههای افراد خودشکوفا تعیین میکند.
الف. تناسب جسمی و انرژی جسمانی که در فرد وجود دارد.
ب. تعهدات عاطفی نسبت به رسالتی که دارد.
ج. روابط با افراد (روابط میان فردی) که منجر به قبول رسالت دیگران میشود.
د. مهارتهای تخصصی حقیقی که به مهارتهای کارشناسی منجر میشود.
هـ. مهارتهای یادگیری که به پردازش اطلاعات منجر میشود.
و. مهارتهای تدریس که به ارتباط بین محتوا منتهی میشود. به هر حال به طور خلاصه انسانهای شکوفا، انسانهای ماهری هستند و انسانهای غیر از آن، غیرماهر هستند.
پینوشتها:
1. empathy
2. unconditional positive regard
3. congruence
4. combs
5. Soper
6. Maslow
شیلینگ، لوئیس؛ (1391)، نظریههای مشاوره، ترجمه سیده خدیجه آرین، تهران: مؤسسه اطلاعات، چاپ دهم