تعریف اصطلاحات روان‌شناسی فردی

اشتباهات بنیادی (basic mistakes) عبارت است از نگرشهای غلط یا تحریف شده‌ای که زمانی نگرشهای صحیحی بوده‌اند اما دیگر نگارش صحیح تلقی نمی‌شوند. آنها معمولاً ناهوشیار هستند و برای گمراه کردن شیوه‌ی زندگی به کار گرفته می‌شوند.
برتری (superiority) دو شکل مخالف با یکدیگر را به خود می‌گیرد. برتری بی‌فایده‌ی اجتماعی که دربرگیرنده‌ی نیاز شدید به صلاحیت داشتن، شایسته بودن، مفید بودن یا «قربانی» یا «شهید» شدن است، برتری با فایده و مفید اجتماعی عبارت است از سلطه یک فرد بر محیطش.
ترتیب ولادت (birth order) یا جایگاه ترتیبی و یا ترتیبی است که بچه در یک خانواده به دنیا می‌آید. به عنوان مثال: اولین بچه، دومین بچه و یا بچه کوچکتر.
تشویق (encouragement) جوهر اعتماد به نفس را در فرد افزایش می‌دهد و به شخص پیام می‌دهد که او آن گونه که هست و نه آن گونه که باید باشد به اندازه کافی خوب است.
جوّ خانوادگی (family atomos)، یا حال و هوای خانوادگی الگوی ویژه‌ای است که توسط والدین بنیانگذاری می‌شود. و به فرزندان به عنوان معیاری برای زندگی اجتماعی ارائه می‌گردد.
حقارت اندامی (organ inferiority) به این واقعیت اشاره دارد که به برخی از افراد اندام بخصوصی یا کارکرد عضوی در هنگام استرسهای غیرمعمول احتمالاً نخستین بخشی از بدن آنهاست که از کار می‌افتد. زیرا که مقاومت آن قسمت‌ها کم است.
خاطرات اولیه (early recollections) حوادث معینی هستند که شخص می‌تواند بوضوح جزئیات و افکار و احساسات همراه با آن را، که در زمان وقوع حوادث وجود داشته است، به خاطر بیاورد.
روانشناسی فردی (individual psychology)، آدلر واژه‌ی «فردی» را برای شناساندن نظام خود به کار برد. زیرا او می‌خواست که مفهوم جامعه‌ی متحدی را القاء کند. این جمله در نگاه اول متناقض به نظر می‌رسد، اما آدلر آن را از نقطه نظر ریشه‌شناسی به کار برد.
شیوه‌ی زندگی (style of life) یک فرد شیوه‌ی عمل، شیوه‌ی فکر کردن و ادراک او را در یک چارچوب شناختی ایجاد می‌کند که از میان آن او اعمال خاصی را انتخاب می‌کند تا او را قادر سازد که با امور زندگی دست و پنجه نرم کند.
عقده حقارت (inferiority complex) عبارت است از اعتقاد راسخ یک فرد به ناتوانی خودش برای تصحیح یا بهبود بخشیدن به آنچه که اشتباه است.
علاقه اجتماعی (social interest) عبارت است از تمایل به همکاری با دیگران برای یک صلاح عمومی و آگاهی از مناسبات مشترک جهانی همه افراد بشر.
غایت شناختی (teleological) صفتی است که از لغت یونانی Tele به معنی دور یا فاصله‌دار گرفته شده و نشان دهنده جهت‌گیری به سوی اهداف رفتار بشر است.
منطق خصوصی (private logic)، در حالی که منطق عمومی دربرگیرنده ارزشهای مشابه و تجربیات معتبر بوده و یک نفر را به دیگری مرتبط می‌سازد منطق خصوصی یک طرح و نقشه خصوصی است که فرد بدان وسیله راه خود را در زندگی پیدا می‌کند؛ منطق خصوصی برپایه روابط علت و معلولی روانشناختی مانند تنفر، ناکامی، کاهش سائق و کامرواسازی نیازها استوار نیست، بلکه در درجه‌ی اول به اهداف و نیات افراد وابسته بوده و با آن سازگار می‌باشد.
منظومه خانوادگی (family constellate)، برای تشریح شکل‌بندی روانی – اجتماعی گروه خانواده به کار می‌رود؛ مانند ویژگی‌های شخصیت و تفاوت احساساتی که هر یک از افراد خانواده دارند، تفاوت سنی، ترتیب ولادت، تسلط یا تسلیم هر یک از اعضای خانواده، جنس فرزندان و تعداد افراد خانواده.
هدف خیالی (fictional goal)، هر فردی در دوران اولیه کودکی خود تصویری تخیلی را که تاکنون درک نشده از آنچه که او باید باشد، رشد می‌دهد اینکه ایمن باشد، برتر باشد و یا احساس تعلق کند.
یأس (discouragement)، هم بر وجود یک حالت یا شرایط، و هم به یک فرایند اشاره می‌کند؛ کاربرد آن هم برای شخصی است که مأیوس شده است، و هم به فرایندی گفته می‌شود که فرد را مأیوس کرده است. یک شخص مأیوس نمی‌تواند درک درستی از امکان برنده شدن در یک جنگ، حل کردن مشکل خود، و یا حتی برداشتن قدمی برای حل مشکل خود داشته باشد. فرایند یأس، فرایندی است که شخص را به سوی انتظار چنین شکستی می‌کشاند.
منبع مقاله :
شیلینگ، لوئیس؛ (1391)، نظریه‌های مشاوره، ترجمه سیده خدیجه آرین، تهران: مؤسسه اطلاعات، چاپ دهم