اهميت رضايت مظلوم

امام باقر (عليه السلام) فرمود: رسول خدا (صلي الله عليه وآله) خالد بن وليد را (كه يكي از شجاعان بود) همراه جمعي به سوي طايفه اي از بني المصطلق بنام طايفه بني خزيمه كه تا آن زمان تسليم حكومت اسلامي نشده بودند (و از ناحيه آنها احساس خطر مي شد) فرستاد، با توجه به اينكه بين آنها و طايفه بني مخزوم (كه خالد از اين طايفه بود) كينه و عداوتي وجود داشت . هنگامي كه خالد با همراهان بر آن قوم وارد شدند،
شنبه، 5 مرداد 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اهميت رضايت مظلوم
اهميت رضايت مظلوم
اهميت رضايت مظلوم

نويسنده:محمد محمدي اشتهاردي
امام باقر (عليه السلام) فرمود: رسول خدا (صلي الله عليه وآله) خالد بن وليد را (كه يكي از شجاعان بود) همراه جمعي به سوي طايفه اي از بني المصطلق بنام طايفه بني خزيمه كه تا آن زمان تسليم حكومت اسلامي نشده بودند (و از ناحيه آنها احساس خطر مي شد) فرستاد، با توجه به اينكه بين آنها و طايفه بني مخزوم (كه خالد از اين طايفه بود) كينه و عداوتي وجود داشت . هنگامي كه خالد با همراهان بر آن قوم وارد شدند، آنها اطاعت از رسول خدا(صلي الله عليه وآله) را پذيرفتند و در اين مورد نامه اي تنظيم نموده بودند (و در اين صورت نمي بايست به آنها حمله شود). خالد (كه آدم بي توجه و بي احتياطي بود) اعلام كرد كه مردم نماز صبح جمع شوند، پس از نماز دستور حمله به آنها را داد و خود نيز جلودار حمله بود، عده اي از طايفه بني خزيمه را كشتند و اموال آنها را به غارت بردند و نامه آنها را گرفته و به حضور پيامبر (صلي الله عليه وآله) باز گشتند. وقتي كه پيامبر (صلي الله عليه وآله) از ماجرا مطلع شد، رو به قبله ايستاد و گفت : خدايا من از آنچه كه خالد انجام داده است بيزارم . فورا علي (عليه السلام) را خواست و به او فرمود: برو نزد طايفه بني خزيمه ، و از آنها در مورد آنچه خالد با آنها رفتار (وحشيانه) كرده معذرت خواهي كن و رضايت آنها را جلب نما و برگرد، سپس پيامبر (صلي الله عليه وآله) پاي خود را بلند كرد و به زمين گذاشت و فرمود: قضاوت زمان جاهليت را زير دو پايت قرار بده . اميرالمؤ منين علي (عليه السلام) نزد طايفه بني خزيمه رفت و آنها را خشنود و راضي نمود و نزد پيامبر (صلي الله عليه وآله) برگشت .
پيامبر (صلي الله عليه وآله) به علي(عليه السلام) فرمود: آنچه كه انجام دادي به من خبر بده . علي (عليه السلام) عرض كرد: اي رسول خدا! رفتم و براي هر خوني كه از آنها ريخته شده بود، ديه (خونبها) قرار دادم و به صاحبانش پرداختم و حتي در مورد جنين آنها مالي دادم ، از اموالي كه برده بودم زياد آمد، از زيادي آن مال قيمت كاسه سگ آنها و ريسمان آبكشي آنها را كه شكسته و پاره شده بود نيز پرداختم ، و باز از مال زياد آمد، در برابر ترس و وحشتي كه به زنان و كودكان آن طايفه وارد شده بود، مبلغي پرداختم ، باز زياد آمد، زيادي را براي آنچه آشكار و پنهان (از نظرها) بود پرداختم ، باز ديدم هنوز اموالي دارم همه آنها را به آنها دادم تا از تو اي رسول خدا راضي گردند. پيامبر (صلي الله عليه وآله) فرمود: يا علي اعطيتهم ليرضو عني رضي الله عنك يا علي انما انت مني بمنزله هارون من موسي الا انه لانبي بعدي . اي علي به آنها آن قدر مال دادي تا از من راضي شدند، خداوند از تو راضي باشد، اي علي جز اين نيست كه نسبت توبه من همچون نسبت هارون به موسي بن عمران است ، جز اينكه بعد از من پيامبري نخواهد بود.
منبع: داستان صاحبدلان




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.