زمینه‌های شکل‌گیری روان‌درمانی به شیوه‌ی «مراجع محوری»

کارل راجرز در سال 1902 در اوک پارک ایلینویز از جمله شیکاگو به دنیا آمد. خانواده‌ی او ثروتمند و پروتستان، وابسته به هم، با محبت، پرکار و معتقد به اصول مسیحیت بودند. در سن دوازده سالگی او به یک مزرعه که در سی
سه‌شنبه، 11 اسفند 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
زمینه‌های شکل‌گیری روان‌درمانی به شیوه‌ی «مراجع محوری»
 زمینه‌های شکل‌گیری روان‌درمانی به شیوه‌ی «مراجع محوری»

 

نویسنده: لوئیس شیلینگ
مترجم: دکتر سیده‌ خدیجه آرین



 

تحول تاریخی

زمینه شخصی

کارل راجرز در سال 1902 در اوک پارک ایلینویز (1) از جمله شیکاگو به دنیا آمد. خانواده‌ی او ثروتمند و پروتستان، وابسته به هم، با محبت، پرکار و معتقد به اصول مسیحیت بودند. در سن دوازده سالگی او به یک مزرعه که در سی مایلی غرب شیکاگو قرار داشت رفت. پدرش که یک پیمان کار موفق بود مدیری را استخدام می‌کند تا مزرعه را به صورت مدرن و علمی اداره کند. از طریق مطالعه علمی کشاورزی و از طریق کار بر روی این مزرعه، علاقه و احترام زیادی در کارل نسبت به روشهای علمی به وجود آمد.
وقتی که دانشجوی رشته تاریخ دانشگاه ویسکانسین (2) بود، او به گروه مذهبی دانشجویان شدیداً علاقه‌مند شد. بعد از فارغ التحصیلی از دانشگاه ویسکانسین، او دو سال را در اتحادیه مدرسه علوم دینی و مذهبی گذراند و بعد خود را به دانشگاه کلمبیا (3) منتقل کرد تا دکترای خود را در رشته روان شناسی بالینی و تربیتی کامل کند. در دانشگاه کلمبیا او با روش اندازه‌گیری و سنجس در روان‌شناسی آمریکا، دیدگاه جان دیویی (4) در مورد ارزش علوم تجربی و انسان صمیمی لتاهالینگزورث (5) و رویکردی که براساس عقل سلیم بنا شده، آشنا شد در طول یک سال کارورزی در مؤسسه راهنمایی کودک با فروید نیز آشنا گردید و کار درمان با مراجعان را شروع کرد.
در طول دوازده سال او غرق کار عملی بالینی در کلینیک مشاوره کودک راچستر (6) نیویورک شد و این زمان انزوای نسبی حرفه‌ای او بود. او توجه خود را در طول این دوران و در کار با کودکان و والدین بر تجربیات شخصی خودش متمرکز کرده بود و از طریق کار مددکاران اجتماعی با کارمندان، با کاراتورنک (7)، جس تافت (8) و فردریک آلن (9) آشنا شد. اولین کتاب او «درمان بالینی کودک مشکل آفرین» (10) بود که در سال 1939 به چاپ رسید و قسمت اعظم آن به موارد و روشهای کلی بالینی اختصاص داشت اما دو فصل آن اختصاص به عقاید موجود درباره‌ی مصاحبه‌های درمانی داشت که علاقه‌مندی آینده او را در مورد درمان ارتباطی پیشگویی می‌کرد.
راجرز در دانشگاه ایالتی اوهایو (11) در ژانویه 1940 به مقام استادی در روان‌شناسی بالینی رسید و درمان مراجع محوری یک سال بعد از آن متولد شد. در سال 1945 به او منصبی در دانشگاه شیکاگو واگذار شد و در سال 1957 به دانشگاه ویسکانسین رفت. در طول بیست‌سالی که در شیکاگو و مدیسن (12) زندگی می‌کرد، رویکرد مراجع محوری پخته‌تر شد.
در سال 1964 راجرز ابتدا عضو وابسته مؤسسه «علوم رفتاری غربی» و بعد عضو «مرکز مطالعات فردی» شد که خود آن را در سال 1969 تأسیس کرده بود. بعد از ترک ویسکانسین نوشته‌ها و کارهای حرفه‌ای راجرز عمدتاً بر گروههای مواجهه و روابط میان فردی متمرکز بود و سعی می‌کرد رویکرد مراجع محوری را براساس فلسفه علم، تعلیم و تربیت و موضوع بیگانگی و ناتوانی بسط و توسعه دهد. در اوایل دهه 1980 او در مورد بخشهایی از نظریه مراجع محوری مجدداً فکر کرد و در طول بیش از هشتاد سال از عمرش او همچنان کار حرفه‌ای و نوشتن را ادامه می‌داد. (گرومن (13)، 1979)

زمینه نظری

راجرز در خانواده‌ای رشد و نمود کرد که کار زیاد و تعصب فراوان به مذهب پروتستان و دین مسیحیت (تقریباً بنیادگرا) هر دو یکسان دارای ارزش و اهمیت بودند. (راجرز 1959) گرچه که او آن نوع نگرش در مورد مذاهب را بعدها رد کرد اما علاقه او به فلسفه و مذهب در «اتحادیه مدرسه علوم دینی و مذهبی» همچنان ادامه داشت. آزادی تفکر فلسفی و احترام به درستکاری، کوشش برای حل مسائلی که او در آن مدرسه کشف نمود به او کمک کرد تا «توجه مثبت بی‌قید و شرط» را درک نماید.
او تاریخ قرون وسطی، فلسفه و دین را قبل از شروع روان‌شناسی مطالعه کرد، تأکیدی که جان دیویی بر روش طرح‌ریزی و اهمیت دنیای پدیداری یادگیرنده داشت بر افکار راجرز تأثیری قطعی گذاشت. در کالج تربیت معلم او نه تنها افکار دیویی بلکه روان‌شناسی را نیز آن گونه که در آمریکا رشد می‌کرد با تأکیدی که بر کنترل و دست‌کاری متغیرهای تعریف شده عملی داشت مواجهه کرد. راجرز همچنین آشنایی زیادی با نظریه‌های اصلی شخصیت داشت، اما تنها رویکرد و نظریه اتورنگ بود که مستقیماً بر رشد درمان مراجع محوری اثر گذاشت.
ارزیابی مستمر و تعریف او از انسان در رابطه با فلسفه‌ی دیگر رویکردها به راجرز کمک نمود تا مفاهیم خود را روشن سازد. در «کلینیک راهنمایی کودک» در راچستر، عقاید راجرز در مورد درمان بتدریج شکل گرفت. در اینجا بود که او ارزش و اهمیت گوش دادن به حرفهای مراجع بخصوص گوش دادن به احساساتی که در پشت کلمات مراجع پنهان است را کشف نمود. (هالد استاک و راجرز 1977)
نظریه و تکنیک راجرز دارای 4 مرحله است:
مرحله غیر رهنمودی (1950 – 1940): 11 دسامبر 1940 روزی بود که در آن مرحله غیررهنمودی به وجود آمد از ویژگی‌های این دوره بازتاب احساسات و روشهای غیررهنمودی و عمده‌ترین نشریه او در طول این دوره «مشاوره و روان‌درمانی» (14) بود. (1942)
مرحله مراجع محور (1957 – 1950): تغییر از مشاوره غیررهنمودی به مشاوره مراجع محوری، به وسیله انتشار کتاب «درمان مراجع محوری» (15) در سال 1951 خبر داده شد. در این زمان بود که راجرز نظریه خود را در مورد شخصیت و روان‌درمانی رشد و توسعه داد. او تأکید داشت که به فردی که در جستجوی کمک است نباید به عنوان یک بیمار وابسته نگریست بلکه او یک مراجع مسئول است. درمانگر نیز از طرف دیگر یک میانجیگر است نه فردی در درمان.
مرحله آزمایشی (1975 – 1957): در طول این دوره مشاوره آزاد می‌شود: تجربه ارگانیسمی درمانگر به عنوان عامل راهنمای رفتار درمانگر و مراجع اهمیت می‌یابد. رشد کامل دوجانبه ارتباط حرفه‌ای بین روان‌درمانگر و مراجع، راه را برای کاربرد وسیع نظریه هموار ساخت. (هالداستاک و راجرز 1977)
مرحله فرد محوری (1975): از آنجا که مرحله قبلی مراجع محوری بتدریج مرحله فرد محوری منتج شد (البته تشخیص دقیق تاریخ شروع قطعی آن میسر نیست) به هر حال در حدود اواسط یا اواخر دهه 1970 بود که راجرز علاقه خود را از افراد (چه به صورت فردی یا گروهی) به سمت جنبه‌های وسیع‌تر تعلیم و تربیت جامعه، صنعت و اجتماع تغییر داد (در رابطه با منبع قدرت برای رشد شخصی و حتی بین‌المللی از طریق روابط میان فردی)

پی‌نوشت‌ها:

1. oak park ilinois
2. Wisconsin
3. Columbia
4. John Dewey
5. Leta Hollingsworth
6. Rochester
7. Otto Rank
8. Jesse Taft
9. Frederick Allen
10. The Clinical Treatment of The problem child
11. Ohio State University
12. Madison
13. Grummon
14. counseling and psychotherapy
15. client – centered therapy

منبع مقاله :
شیلینگ، لوئیس؛ (1391)، نظریه‌های مشاوره، ترجمه سیده خدیجه آرین، تهران: مؤسسه اطلاعات، چاپ دهم



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.