تعریف اصطلاحات روان‌درمانی به شیوه‌ی «مراجع محوری»

آسیب‌پذیری (vulnerability)، حالت ناهمخوانی بین خود و تجربه است با تأکید بر اینکه این حالت بالقوه می‌تواند بهم ریختگی روانی را ایجاد کند.
سه‌شنبه، 11 اسفند 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تعریف اصطلاحات روان‌درمانی به شیوه‌ی «مراجع محوری»
 تعریف اصطلاحات روان‌درمانی به شیوه‌ی «مراجع محوری»

 

نویسنده: لوئیس شیلینگ
مترجم: دکتر سیده‌ خدیجه آرین



 

آسیب‌پذیری (vulnerability)،

حالت ناهمخوانی بین خود و تجربه است با تأکید بر اینکه این حالت بالقوه می‌تواند بهم ریختگی روانی را ایجاد کند.

آگاهی، نمادین کردن، هوشیاری (awareness, consciousness, symbolization)، همه این واژه‌ها بر تجلی ذهن برخی از قسمت‌های تجربه دلالت می‌کنند.

تجربه (اسم) (experience)،

به معنی همه آنچه که در زمانی معین در درون ارگانیسم می‌گذرد، است (خواه در حالت آگاهی و یا در حالتی که بالقوه ممکن است آگاه باشد) و ماهیت روانشناختی دارد.

اضطراب (anxiety)،

آنچنانکه به صورت پدیداری تجربه شده است حالت ناآرامی یا تنشی می‌باشد که علتش نامعلوم است.

تجربه کردن (فعل) (experience)،

یعنی دریافت اثر و فشار وقایع درونی و بیرونی در یک لحظه معین در زمان.

توجه مثبت بی‌قید و شرط (unconditional positive regard)،

درک تجربیات یک فرد دیگر است بدون توجه به اینکه این تجربیات ارزشمند یا کم ارزش باشند.

تهدید (threat)،

این حالت وقتی به وجود می‌آید که پیش‌بینی می‌شود و یا این گونه ادراک می‌شود که یک تجربه با ساختار خود همخوان نباشد.

چارچوب درونی مرجع (internal frame of reference)،

دلالت می‌کند بر قلمرو کلی تجربه که در زمانی معین در دسترس آگاهی فرد قرار دارد.

خودآرمانی (ideal self)،

عبارت است از مفهوم ایده‌آلی که یک فرد علاقه‌مند است از خود داشته باشد.

خود، خودپنداره، ساختار خود (self, self-concep , self – structure)،

یک مجموعه سازمان یافته از ادراکات و ویژگی‌های «من» و ادراکات مربوط به روابط «من» با دیگران و جنبه‌های مختلف زندگی است که این ادراکات با خودارزشهایی را همراه دارند.

شدت (intensionality)،

توصیف کننده ویژگی‌های رفتاری فردی که حالت دفاعی به خود گرفته است می‌باشد، مانند انعطاف‌پذیر بودن، کلی‌گویی‌ زیاد، انزوا یا دوری از واقعیت، ارزیابی بی‌قید و شرط تجربه.

فرایند ارزش‌گذاری ارگانیسمی (organismic valuing process)،

یک فرایند دائمی است که در آن ارزشها هرگز تثبیت نمی‌شوند و انعطاف‌پذیر هستند. اما تجربیات براساس ارضاهای ارگانیسمی به دست آمده به دقت نمادین شده و به طور مستمر ارزش‌گذاری می‌شوند.

گرایش تحقق‌گرایانه (actualizing tendency)،

گرایش ذاتی ارگانیسم است که برای رشد توانایی بالقوه به شیوه‌هایی که بتواند ارگانیسم را حفظ و ارتقا دهد به کار گرفته می‌شود.

گسترش (extensionality)،

به ادراکی مربوط می‌شود که واقعیات آن را متمایز کرده و تحت‌الشعاع خود قرار داده است. این ادراک همراه است با آگاهی از دو موضوع یکی تکیه‌گاه بعد زمانی واقعیات و دیگری سطوح مختلف تجرد و انتزاع.

ناسازگاری روانی (psychological malad justment)،

زمانی به وجود می‌آید که ارگانیسم تجربیات را در آگاهی خود انکار یا تحریف می‌کند به گونه‌ای که این تجربیات نمی‌توانند جذب فرد شوند.

ناهمخوانی بین خود و تجربه (incongruenee between self and experience)،

اشاره به عدم سازگاری خود ادراک شده و تجربه واقعی دارد.

همخوانی (congruence)،

حالتی است که در آن تجربیات شخصی بدقت در خودپنداره نمادین می‌شود.

همدلی (empathy)،

عمل دقیق درک چارچوب درونی مرجع فردی دیگر، همراه با اجزای عاطفی و مفاهیم مربوط به آن است. به طوری که شخص احساس کند که بجای فرد دیگر قرار دارد. اما بدون اینکه واقعاً این طور باشد.
منبع مقاله :
شیلینگ، لوئیس؛ (1391)، نظریه‌های مشاوره، ترجمه سیده خدیجه آرین، تهران: مؤسسه اطلاعات، چاپ دهم



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما