دعا در قرآن(قسمت اول)

از مسائل مهمي كه جزء نيازهاي انسان محسوب مي‌شود دعا و نيايش است و درست مثل خداجويي از فطرت و ضمير آدمي نشأت مي‌گيرد. وقتي سير و سياحتي به اين كرة خاكي مي‌كنيم و با ملتهاي مختلف و اديان گوناگون و سنن...
دوشنبه، 7 مرداد 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دعا در قرآن(قسمت اول)
دعا در قرآن(قسمت اول)
دعا در قرآن(قسمت اول)

نویسنده: سيد كاظم ارفع
منبع: سایت اندیشه قم
از مسائل مهمي كه جزء نيازهاي انسان محسوب مي‌شود دعا و نيايش است و درست مثل خداجويي از فطرت و ضمير آدمي نشأت مي‌گيرد.
وقتي سير و سياحتي به اين كرة خاكي مي‌كنيم و با ملتهاي مختلف و اديان گوناگون و سنن و رسوم متفاوت آنها روبرو مي‌شويم، مي‌بينيم كه هر كدام براي خود اوراد و اذكار و دعاهاي مخصوصي دارند و هيچ جاي دنيا را نمي‌يابيم كه مردمش از دعا جدا وبي‌نياز باشند. حتي آنها كه بت مي‌پرستند در معابدشان با تمام قد به خاك مي‌افتند و دعا مي‌خوانند.
بنابراين دعا جزء نكات جدي و فطري ماست، ولي جاي اين گفت وگو هست كه چگونه دعا كنيم و در برابر چه كسي دعا نماييم و بالاخره مسير صحيح دعا كدام است؟
پاسخ به اينها در بحث‌هاي ما روشن خواهد شد. قرآن شريف كه چيزي را فرو گذار نكرده و جامعيت آن بر كسي پوشيده نيست، در تمامي مسائل مربوط به دعا، رهنمودهاي بسيار روشن و جالبي را فرموده و در اين جا كه محور سخن دربارة لزوم و ضرورت دعاست به دو آيه اشاره مي‌شود تا فطرتهاي خفته و آشفته در خواب بيدار شوند و بيش از پيش به اين مهم بپردازند.
«قُلْ ما يَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّي لَوْ لا دُعاؤُكُمْ»[1]؛ بگو اگر دعايتان نباشد پروردگار من اعتنايي به شما ندارد.
«وَ قالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِينَ»[2]؛ يعني پروردگارتان گفته: مرا بخوانيد تا اجابت‌تان كنم كساني كه از پرستيدن من كبر مي‌ورزند به خواري به جهنم وارد خواهند شد.
امام محمد باقر ـ عليه السّلام ـ در تفسير و تبيين اين دو آيه چنين فرموده است: منظور از كلام خداوند كه مي‌فرمايد: ان الذين يستكبرون... دعاست كه برترين عبادت دعا مي‌باشد.[3] و از آن گرامي سؤال شد آيا زياد قرآن خواندن بهتر است يا زياد دعا كردن.[4] امام ـ عليه السّلام ـ فرمود: دعا خواندن، آيا نشنيده‌اي كه خداوند متعال مي‌فرمايد: «قل ما يعبو ابكم...» بگو اگر دعايتان نباشد پروردگار من به شما اعتنايي ندارد.

ادب در دعا

اين كه انسان بايد بداند چه چيزهايي از پروردگار خويش طلب كند و چه عباراتي را در اين مرتبه استخدام نمايد تعبير به ادب در دعا مي‌شود.
قرآن و عترت به ما آموخته‌اند كه چگونه دعا كنيم و چه چيزهايي را جهت سعادت دنيا و آخرت خويش از حضرت حق مسألت نماييم.
در قرآن اغلب آياتي كه به عبارت ربّنا مزين شده بيانگر اين واقعيت است كه اهل ايمان را ارشاد فرمايد تا چه چيزهايي را با چه جملاتي از خداوند تبارك وتعالي طلب كنند.
«رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْ‏آخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ»[5]؛ خدايا در دنيا و آخرت بر ما نيكي عطا كن و ما را از آتش نگه دار.
«رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ»[6]؛ خدايا ما را از مسلمين قرار ده و نسل ما را از ايمان آورندگان بر تو قرار ده.
«رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً»[7]؛ خدايا قلب ما را بعد از هدايت آلوده نكن و برنگردان و رحمتت را بر ما هديه كن.
و دهها آيات ديگر كه همانند آيات فوق، ادب در دعا را به ما مي‌آموزند.
چند چيز نشانگر رعايت ادب در دعا محسوب مي‌شود، كه اينك به مواردي از آنها مي‌پردازيم:
1. بسم الله الرحمن الرحيم؛ رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ مي‌فرمايد دعايي كه اولش با بسم الله شروع شود رد نخواهد شد.[8]
2. ثنا و تمجيد پروردگار؛ امام صادق ـ عليه السّلام ـ مي‌فرمايند: در نوشته‌هاي امير المؤمنين ـ عليه السّلام ـ بود كه قبل از دعا، مدح و ثناء حضرت حق را بگويند.[9]
3. صلوات بر محمد و آل محمد.
4. توسل به اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ: امام رضا ـ عليه السّلام ـ فرمودند: هر گاه از خداوند تبارك و تعالي تقاضايي داشتي بگو خداوندا از تو مي‌خواهم كه بحق محمد و علي كه نزد تو مقام والايي دارند حاجت مرا برآورده سازي.[10]
5. دعا در حق ديگران

اخلاص در دعا

اخلاص در دعا به خاطر تفاوت درك و شناخت افراد مراتبي دارد. بعضي در اين مقام هستند كه انگيزه را از دعا خواندن از مقاصد مادي و دنيوي پاك كنند و با توجه به ثواب و عقاب اعمال و به قصد رسيدن به حور و غلامان و قصرهاي آخرت و ترس از عذاب دوزخ دعا مي‌خوانند و به همين علت در كتابهاي دعا جستجو مي‌كنند و هر دعايي كه ثواب اخروي بيشتري داشت انتخاب مي‌كنند.
و برخي پا را فراتر نهاده و بدون طمع رفتن به بهشت و يا ترس از آتش جهنم، بلكه فقط جهت برقراري ارتباط با معبود و انس با حضرتش دعا مي‌خوانند كه اين گروه از احرار و آزادگانند.
«قل انّ صلاتي و نسكي و محياي و مماتي لله رب العالمين»[11]؛ بگو اي پيامبر همانا نماز و طاعات و كلية اعمال من و زندگي و مرگ من همه براي خداست، كه پروردگار جهانيان است.
حضرت امير المؤمنين ـ عليه السّلام ـ عبادتهاي مردم را به سه دسته تقسيم مي‌فرمودند:
انّ قوماً عبدوا الله رغبةً فتلك عبادة التجار: گروهي خداوند را به اميد بهشت عبادت كردند كه آن عبادت بازرگانان است.
انّ قوماً عبدوا الله رهبةً فتلك عبادة العبيد: و گروهي خداوند را از ترس جهنم عبادت كردند كه آن عبادت بردگان است.
انّ قوماً عبدوا الله شكراً عبادة الاحرار و گروهي خداوند را عبادت كردند از روي شكر و سپاس كه آن عبادت آزادگان است.[12]
قصه همه وصل حور و خلد برين است غايت مقصود ما نه آن و نه اين است

شرايط استجابت دعا

در قرآن نكات مهمي ديده مي‌شود كه حكايت از شرايط استجابت مي‌كند (كه خلاصه وار اشاره مي‌شود):
1. معرفت و باور به اين كه پروردگار مالك علي الاطلاق است و همه چيز را در دست قدرت خويش دارد و اگر اراده كند پيچيده‌ترين گره‌ها را باز مي‌كند. «تَبارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ»؛ بزرگ است آن كه سلطنت به كف اوست و او به همه چيز تواناست.[13]
2. دل را مصفّا كردن، حساسيت و عظمت دل نسبت به ساير اعضا بر كسي پوشيده نيست و بي‌ترديد وقتي دل مصفّا شد دعا اثر مي‌بخشد. « أُولئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمانَ وَ أَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ»؛ اين مردم پايدارندكه خدا بر دلهايشان نور ايمان انگاشته و بروح قدس الهي آنها را مؤيد و منصور گردانيده است».[14]
3. استفاده از لقمه حلال؛ شايد بعضي توجه نداشته باشند كه خوردن مال حرام چه اثرات سوء بر وجودشان مي‌گذارد و چگونه راه استجاب دعا را مسدود مي‌نمايد؛ « وَ لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ وَ تُدْلُوا بِها إِلَى الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُوا فَرِيقاً مِنْ أَمْوالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ»؛ مال يكديگر را بناحق نخوريد و كار را به محاكمه قاضيان نيفكنيد كه به وسيلة رشوه و زور پاره‌اي اموال مردم را بخوريد با اين كه شما آگاهي داريد.[15]
4. تضرع و انابه: «ادعوا ربّكم تضرّعاً و خفيةً»؛ پروردگار خويش را با تضرع وزاري و در نهان بخوانيد.[16]

انس دايمي با دعا

اين نمك نشناسي است كه انسان در مواقع گرفتاري و هجوم مشكلات به درگاه الهي التجاء و انابه كند و همين كه حاجتش برآورده شد و به مرادش رسيد دست از دعا و نيايش بردارد و از آن بدتر گاهي ناسپاسي و طغيان كند.
«وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعا رَبَّهُ مُنِيباً إِلَيْهِ ثُمَّ إِذا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ نَسِيَ ما كانَ يَدْعُوا إِلَيْهِ مِنْ قَبْلُ»؛ چون انسان را سختي رسيد پروردگار خويش را بخواند و سوي او بازگردد وچون خدا نعمتي از جانب خويش بدو دهد آن سخت را كه سابقاً خدا را به رفع آن مي‌خواند فراموش كند.[17]
طلب مغفرت و رحمت: در تمام قرآن 9 مورد به قهر خداوند، 20 مورد به سخط او، 13 مورد به انتقام حقتعالي اشاره شده، در حالي كه به فضل حضرت پروردگار 107 مورد و به غفران و مغفرت 180 مورد و به رحمت او 352 مرتبه اشاره گرديده است. البته به غير از 113 باري كه اوّل سوره‌هاو در سورة نمل دو بار قرار گرفته و اين همه گواه اين حقيقت است كه اي بندگان الهي خود را زير چتر رحمت خداوند مهربان و رؤف قرار دهيد كه خود فرموده است: كتب علي نفسه الرّحمة؛[18] يعني رحمت را براي خود نوشته و واجب كرده است پس انسان همواره بايد طلب مغفرت و رحمت كند، چنان كه از آيات زيادي بر مي‌آيد كه به يكي از آنها اشاره مي‌كنيم.
«ربنا فاغفرلنا ذنوبنا و كفّر عنا سيّئاتنا و توفّنا مع الابرار»؛ پروردگارا گناهان ما را بيامرز و بديهايمان را بپوشان و مرا با نيكان بميران.[19]
دعا براي سعادت دنيا و آخرت: « رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْ‏آخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ»[20].
از بعضي آيات شريفه قرآن مثل آيه 193 و 194 از سورة ‌آل عمران و 7 تا 10 سورة مؤمن برداشت مي‌شود كه ضمن داشتن عمل و انجام تكاليف شرعي بايد جهت سعادت دنيا و آخرت در درگاه الهي دعا كرد و از حضرت حق خواست كه رفع گرفتاري دنيا و عذاب آخرت را از ما بنمايد.
موانع استجابت دعا: اللهم اغفرلي الذنوب التي تجس الدّعاء:
موانع تا نگرداني ز خود دور درون خانة دل نايدت نور
بعضي مي‌گويند ما دعا مي‌كنيم پس چرا مستجاب نمي‌شود؛ اين اشخاص بايد علت را در خودشان بيابند و موانع را بر سر راه استجابت دعا بردارند و اينك به بررسي خلاصة موانع استجابت دعا مي‌پردازيم.

پی نوشت:

[1] . فرقان، 77.
[2] . مومن، 60.
[3] . كافي، كليني، دار الكتب الاسلاميه، ج 2، ص 446.
[4] . بحار الانوار، مجلسي، ج 93، ص 299 و 300.
[5] . بقره، 201.
[6] . بقره، 128.
[7] . آل عمران، 8.
[8] . بحار الانوار، مجلسي، بيروت، ج 93، ص 315.
[9] . بحار الانوار، مجلسي، بيروت، ج 93، ص 315.
[10] . بحار الانوار، مجلسي، بيروت، ج 96، ص 22.
[11] . زمر، 2.
[12] . نهج البلاغه، علي ـ عليه السّلام ـ حكم و مواعظ، 237.
[13] . ملك، 1.
[14] . مجادله، 22.
[15] . بقره، 188.
[16] . ق، 33.
[17] . زمر، 8.
[18] . انعام، 12.
[19] . ال عمران، 193.
[20] . بقره، 201.





ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط