امتحان نجاشي
نويسنده: محمد محمدي اشتهاردي
وقتي كه اخبار نبوت پيامبر اسلام (ص) به حبشه رسيد، نجاشي پادشاه عادل و حقجوي حبشه به وزراي خود گفت : من مي خواهم اين شخصي را كه در مكّه ادعاي پيامبري مي كند، امتحان كنم ، به اين ترتيب كه هدايائي را نزد او مي فرستم ، و در ميان هدايا نگين ياقوت و نگين عقيق مي گذارم ، اگر او دنيا طلب باشد و ادعاي پيامبري را براي رسيدن به پادشاهي ، نموده باشد، از آن نگين ها، ياقوت را براي خود بر مي دارد، و اگر پيغمبر به حق باشد، عقيق را بر مي دارد. به دنبال اين تصميم ، هداياي گرانقيمتي تهيه كرد و در ميان آنها نگين ياقوت و عقيق گذاشت و براي پيامبر(ص) فرستاد. هنگامي كه اين هدايا به پيامبر(ص) رسيد، آنها را پذيرفت و بين اصحاب خود تقسيم نمود، و براي خود چيزي برنداشت جز نگين عقيق را كه سرخ بود، سپس آن را به علي (ع) و فرمود: اي علي ! يك سطر (جمله) روي اين نگين بنويس و آن جمله لااله الاالله باشد. امام علي (ع) آن نگين را گرفت و نزد حكاك (نگين ساز) برد و فرمود: روي اين نگين دو جمله بنويس ، يك جمله را كه رسول خدا(ص) دوست دارد و آن لااله الاالله است و يك جمله را كه من دوست دارم و آن : محمد رسول الله است . نگين ساز به همين سفارش عمل كرد، امام علي (ع) نزد او آمد و نگين راگرفت و به حضور پيامبر (ص) آورد، پيامبر (ص) ديد روي آن به جاي يك جمله سه جمله نوشته شده است ،به علي (ع) فرمود: من گفته بودم يك جمله (لااله الاالله) نوشته ، نه سه جمله . علي (ع) عرض كرد: سوگند به حق تو، من به نگين ساز گفتم : يك جمله را كه تو دوست داري (لااله الا الله) بنويسد و يك جمله را كه من دوست دارم (محمد رسول الله) بنويسد، ولي از جمله سوم هيجگونه خبري ندارم . هماندم جبرئيل بر رسول خدا (ص) نازل شد و عرض كرد: پروردگار بزرگ مي فرمايد: تو آنچه را دوست داشتي (يعني لااله الا الله) نوشتي ،و علي (ع) آنچه را دوست داشت (يعني محمد رسول الله) را نوشت ،و من نيز در آن نگين جمله اي را كه دوست دارم يعني علي ولي الله را نوشم .
منبع: داستان دوستان
منبع: داستان دوستان