هنر و تمدن اسلامی ۲

ابن‌سينا نخستين‌ كسي‌ است‌ كه‌ پس‌ از اسلام‌، از وي‌ در باب‌ موسيقي‌ به‌ زبان‌ فارسي‌ كتابي‌ باقي‌ مانده‌ است‌. اين‌، همان‌ كتاب‌ «النجاة‌» است‌ كه‌ شاگرد او، ابوعبيد جوزجاني‌، ترجمه‌ كرده‌ و آن‌ را «دانشنامة‌ علايي‌» نام‌ نهاده‌ است‌. ابن‌سينا در «دانشنامة‌ علايي‌» از مطالعه‌ بر روي‌ ساز «رباب‌»، فواصلي‌ را كه‌ در ايران‌ قديم‌ رواج‌ داشت‌ و به‌تدريج‌ به‌ فراموشي‌ سپرده‌ شده‌ بود، مورد توجه‌ قرار مي‌دهد،
سه‌شنبه، 8 مرداد 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
هنر و تمدن اسلامی ۲
هنر و تمدن اسلامی ۲
هنر و تمدن اسلامی ۲

نويسنده: علی اکبر ولايتی
ابن‌سينا نخستين‌ كسي‌ است‌ كه‌ پس‌ از اسلام‌، از وي‌ در باب‌ موسيقي‌ به‌ زبان‌ فارسي‌ كتابي‌ باقي‌ مانده‌ است‌. اين‌، همان‌ كتاب‌ «النجاة‌» است‌ كه‌ شاگرد او، ابوعبيد جوزجاني‌، ترجمه‌ كرده‌ و آن‌ را «دانشنامة‌ علايي‌» نام‌ نهاده‌ است‌. ابن‌سينا در «دانشنامة‌ علايي‌» از مطالعه‌ بر روي‌ ساز «رباب‌»، فواصلي‌ را كه‌ در ايران‌ قديم‌ رواج‌ داشت‌ و به‌تدريج‌ به‌ فراموشي‌ سپرده‌ شده‌ بود، مورد توجه‌ قرار مي‌دهد، و براي‌ نخستين‌ بار در صدد احياي‌ آن‌ برمي‌آيد.
نوشته‌هاي‌ ابن‌سينا دربارة‌ موسيقي‌، به‌ لحاظ‌ روش‌شناسي‌، از درجة‌ نخست‌ اهميت‌ برخوردار است‌. چنان‌كه‌ از آثار او، بويژه‌ از «جوامع‌ علم‌ الموسيقي‌» آشكار است‌، از نقل‌ مطالب‌ آميخته‌ به‌ تخيل‌ و داستانهاي‌ اساطيري‌ پرهيز مي‌كند. امتياز ديگر آثار ابن‌سينا، محاسبات‌ دقيقي‌ است‌ كه‌ وي‌ در اثر گرانقدر خود، «جوامع‌» به‌ كار برده‌، و در حقيقت‌ جنبة‌ نظري‌ و علمي‌، موسيقي‌ را به‌ عنوان‌ دانشي‌ دقيق‌، مورد توجه‌ قرار داده‌ است‌. بدين‌ جهت‌، اگر گفته‌ شود كه‌ آنچه‌ وي‌ دربارة‌ ابعاد و نسبتهاي‌ موسيقايي‌ آورده‌ يا دقتي‌ كه‌ در بيان‌ تعاريف‌ بنيادي‌ موسيقي‌ به‌ كار برده‌، در نوع‌ خود بي‌نظير يا كم‌نظير است‌، مبالغه‌ نكرده‌ايم‌. افزون‌ بر اين‌، وي‌ توجه‌ ويژه‌اي‌ به‌ موضوع‌ موسيقي‌ شعر و مقايسة‌ اين‌ دو هنر با يكديگر دارد. فارمر، ابن‌سينا را نظريه‌پردازي‌ بزرگ‌ مي‌نامد، و امتياز اصلي‌ او را، در پرداختن‌ به‌ جنبه‌هاي‌ موسيقي‌ علمي‌ قرن‌ پنجم‌ هجري‌ مي‌داند. 21
در رسائل‌ «اخوان‌ الصفا»، «موسيقي‌» مطابق‌ طبقه‌بندي‌ مرسوم‌ در گذشتة‌ دور، به‌ عنوان‌ يكي‌ از شاخه‌هاي‌ چهارگانة‌ رياضيات‌ (سه‌ شاخة‌ ديگر هيئت‌، حساب‌ و عدد) مورد بحث‌ قرار گرفته‌ است‌. بارزترين‌ ويژگي‌ رسالة‌ موسيقي‌ «اخوان‌ الصفا»، توجه‌ به‌ ابعاد معنوي‌ موسيقي‌ و نقشي‌ است‌ كه‌ اين‌ فن‌ مي‌تواند در برانگيختن‌ حالات‌ روحاني‌ و نشاط‌ معنوي‌ انسان‌ ايفا كند. «اخوان‌ الصفا»، در تأييد صحت‌ مدعاي‌ خود، به‌ حكايت‌ فارابي‌ استناد جسته‌، آنگاه‌ كه‌ وي‌ در مجلس‌ سيف‌الدولة‌ حمداني‌، فرمانرواي‌ حلب‌ (333ـ356 ق‌.) با نواختن‌ گونه‌اي‌ موسيقي‌ اهل‌ مجلس‌ را به‌ خنده‌ وا مي‌دارد و سپس‌ با تغيير آهنگ‌، همان‌ جمع‌ را به‌ گريه‌ انداخته‌، سرانجام‌ به‌ خواب‌ فرو مي‌برد.
«اخوان‌ الصفا»، موسيقي‌ را ابزاري‌ براي‌ بيدار كردن‌ نفس‌ انسان‌ از خواب‌ غفلت‌ مي‌داند؛ و معتقد است‌ كه‌ اگر در بعضي‌ از شرايع‌ موسيقي‌ تحريم‌ شده‌، بدين‌ سبب‌ بوده‌ است‌ كه‌ مردم‌ به‌ خلاف‌ نظر حكما، آن‌ را وسيلة‌ شادخواري‌ و خوشگذراني‌ قرار داده‌ و در لهو و لعب‌ به‌ كار برده‌اند. از آنجا كه‌ اخوان‌ در پي‌ پيوند دين‌ با فلسفه‌ بوده‌اند، در رسائل‌ خود از هر فرصتي‌ براي‌ رسيدن‌ به‌ اين‌ هدف‌ استفاده‌ كرده‌اند. از اين‌ رو، فصل‌ «احكام‌ الكلام‌» در رسالة‌ موسيقي‌، اگرچه‌ بر حسب‌ ظاهر ارتباط‌ چنداني‌ با موسيقي‌ ندارد، ولي‌ در راستاي‌ همان‌ هدف‌ كلي‌، با بحث‌ دامنه‌داري‌ در ساختار حروف‌ الفبا آغاز مي‌شود و به‌ كارايي‌ نسبتهاي‌ افضل‌ مي‌رسد.
از ديگر موضوعهاي‌ جالب‌ توجه‌ در رسالة‌ موسيقي‌، پيوند شعر و موسيقي‌ است‌. اين‌ بحث‌ در فصلي‌ با عنوان‌ «اصول‌ الالحان‌ و قوانيها» مطرح‌ شده‌ است‌. با وجود آنكه‌ در رسائل‌ اشارات‌ پراكنده‌اي‌ به‌ مسائل‌ گوناگون‌ نظري‌ ديده‌ مي‌شود كه‌ مي‌تواند در حد خود سودمند يا روشنگر تاريخ‌ و نظام‌ علمي‌ موسيقي‌ دوران‌ اسلامي‌ بويژه‌ ايران‌ باشد، اما غرض‌ اصلي‌ اخوان‌ از تأليف‌ اين‌ رساله‌، آموزش‌ خوانندگي‌ و هنر نوازندگي‌ نبوده‌ است‌.» 22
به‌ گفتة‌ عبدالستار فراج‌، «اغاني‌»، نوشتة‌ ابوالفرج‌ اصفهاني‌، به‌طوركلي‌ داراي‌ هفتصد گزارش‌، شامل‌ شرح‌ حال‌ اشخاص‌ و روايت‌ جنگهاست‌. «اغاني‌» رواياتي‌ مفصل‌ دربارة‌ آهنگسازان‌، خوانندگان‌، شاعراني‌ كه‌ شعرشان‌ موضوع‌ آهنگ‌ بوده‌ و هركس‌ كه‌ با اين‌ هنرها رابطه‌ داشته‌ است‌، نقل‌ كرده‌، و سرانجام‌ بزرگ‌ترين‌ مجموعة‌ ممكن‌ را براي‌ موسيقي‌ و ادب‌، از آغاز تا سدة‌ 4 ق‌. / 10 م‌. به‌ دست‌ داده‌ است‌. در زمان‌ ابوالفرج‌، كار موسيقي‌ رونق‌ فزاينده‌اي‌ يافته‌ بود و آنچه‌ او دربارة‌ موسيقي‌ در كتاب‌ خود آورده‌، مستند، عالمانه‌ و جامع‌ است‌. از دويست‌ و پنجاه‌ اثري‌ كه‌ او در «اغاني‌» از آنها نام‌ برده‌ و به‌ شرحشان‌ پرداخته‌، به‌ جز اندكي‌، چيزي‌ بر جاي‌ نمانده‌ است‌. در «اغاني‌»، در پايان‌ هر شرح‌ حال‌، يا در آغاز آن‌، شعري‌ مي‌آيد كه‌ «صوت‌» خوانده‌ شده‌ است‌. و مراد از صوت‌، يك‌ قطعه‌ آهنگ‌ آوازي‌ است‌ كه‌ بايد همة‌ مشخصات‌ فني‌ آن‌ را ذكر كرد تا قابل‌ خواندن‌ و نواختن‌ باشد.
مشكل‌ اساسي‌ كه‌ دربارة‌ جنبة‌ موسيقي‌ «اغاني‌»، همچنان‌ نزد پژوهشگران‌ لاينحل‌ باقي‌مانده‌ و آرا و فرضيه‌هاي‌ زيادي‌ را در اين‌باره‌ دامن‌ زده‌، اصطلاحات‌ منسوخ‌ و نامشخصي‌ است‌ كه‌ ابوالفرج‌ به‌ دليل‌ تداول‌ فراوان‌ نزد اهل‌ فن‌ آن‌ در عصر خويش‌ در اغاني‌ به‌ كار برده‌ و از شرح‌ آنها پرهيز كرده‌ است‌. لذا اينك‌ فهم‌ دقيق‌ معاني‌ آن‌ الفاظ‌ ناممكن‌ شده‌ و رمزگشايي‌ از آوازهاي‌ «اغاني‌» و آهنگهاي‌ آن‌، بسيار دشوار مي‌نمايد. 23
صفي‌الدين‌ عبدالمؤمن‌ ارموي‌ (م‌. 693 ق‌.) ستاره‌اي‌ درخشنده‌ در آسمان‌ دانش‌ موسيقي‌ ايران‌ در سدة‌ هفتم‌ بود. از مطالعه‌ دو كتاب‌ معتبر او، يكي‌ «الادوار» و ديگري‌ «رسالة‌ الشرفية‌» اين‌ واقعيت‌ آشكار مي‌شود كه‌ وي‌ پس‌ از فارابي‌، بزرگ‌ترين‌ و مهم‌ترين‌ كسي‌ است‌ كه‌ در اصول‌ فن‌ موسيقي‌ تحقيق‌ كرده‌؛ و كهن‌ترين‌ نت‌نويسي‌ فارسي‌ و عربي‌ در كتاب‌ «الادوار» آمده‌ است‌، كه‌ اكنون‌ در دست‌ است‌. يافته‌هاي‌ صفي‌الدين‌، در همة‌ دانشمنداني‌ كه‌ پس‌ از او دربارة‌ اصول‌ موسيقي‌ تحقيق‌ كرده‌اند تأثيرگذار بوده‌، و بر فرضيه‌هاي‌ او شرحهاي‌ بسياري‌ نوشته‌ شده‌ است‌. از مهم‌ترين‌ آنها نوشتة‌ قطب‌الدين‌ شيرازي‌ (م‌. 710 ق‌.) است‌، كه‌ در دايرة‌المعارف‌ خود موسوم‌ به‌ «درة‌التاج‌»، رساله‌اي‌ مهم‌ در باب‌ اصول‌ نظري‌ موسيقي‌ نگاشته‌ است‌. 24
عبدالقادر غيبي‌ مراغي‌ (م‌. 838 ق‌.) از مهم‌ترين‌ علماي‌ موسيقي‌ نظري‌ در عصر تيموري‌ (دربار تيمور و شاهرخ‌) است‌. بزرگ‌ترين‌ كتاب‌ او جامع‌ الالحان‌ است‌. اين‌ كتاب‌ شرحي‌ كامل‌ است‌ دربارة‌ اصول‌ علمي‌ و نظري‌ موسيقي‌ و توصيف‌ سازهاي‌ ايراني‌. «مقاصد الالحان‌» كه‌ از «جامع‌ الالحان‌» كوتاه‌تر است‌ و «شرح‌ الادوار» نيز، نگاشتة‌ مراغي‌ بوده‌، موجود است‌. «كنزالالحان‌» كتاب‌ گرانبهاي‌ مراغي‌، كه‌ براي‌ آشنايان‌ به‌ فن‌ موسيقي‌ قدر و ارزش‌ بسيار دارد و حاوي‌ آوازهاي‌ او بوده‌، از ميان‌ رفته‌ است‌. پسر و نوادة‌ ابن‌ غيبي‌ نيز جزو علماي‌ موسيقي‌ هستند. پسرش‌ كه‌ عبدالعزيز نام‌ داشت‌ «نقاوة‌الادوار» و نوه‌اش‌ كتاب‌ «مقاصدالادوار» را نگاشت‌.
پس‌ از سدة‌ نهم‌ هجري‌، ديگر در ايران‌ موسيقيداني‌ بزرگ‌ به‌ وجود نيامد. گاه‌ به‌ گاه‌ چهره‌هايي‌ پيدا مي‌شدند، ولي‌ هيچ‌كدام‌ نوآوري‌ نداشتند. «بهجة‌الرواح‌» رساله‌اي‌ است‌ درموسيقي‌ كه‌ در سدة‌ يازدهم‌ توسط‌ عبدالمؤمن‌ بلخي‌ به‌ فارسي‌ نوشته‌ شده‌ است‌، و بيشتر ناظر به‌ جنبه‌هاي‌ علمي‌ اين‌ فن‌ است‌.
تا دو سده‌ پس‌ از اين‌، هنوز نفوذ موسيقي‌ ايران‌ در كشورهاي‌ عربي‌ نمايان‌ بود. گواه‌ اين‌ گفته‌، كتاب‌ «النقي‌ في‌ فن‌ الموسيقي‌» است‌ كه‌ احمد المسلم‌ الموصلي‌ در حدود 1150 ق‌. تدوين‌ كرده‌ و اساس‌ آن‌ اقتباس‌ از كتاب‌ «بهجة‌الرواح‌» عبدالمؤمن‌ بلخي‌ است‌. نفوذ و تأثير موسيقي‌ ايران‌ بر موسيقي‌ ترك‌ و شبه‌ قاره‌ و كشورهاي‌ عربي‌ و خاورميانه‌ و حتي‌ خاور دور، امري‌ مسلم‌ است‌؛ و از اصطلاحات‌ موسيقي‌ فارسي‌، كه‌ به‌ زبان‌ و فرهنگ‌ آن‌ بلاد راه‌ يافته‌، به‌ روشني‌ آشكار است‌. 25

پيوند مقامات‌ با صوت‌ و لحن‌ قرآن‌ كريم‌

يكي‌ از علومي‌ كه‌ از علوم‌ تجويد و تلاوت‌ قرآن‌ منشعب‌ مي‌شود، «صوت‌ و لحن‌» نام‌ دارد. اين‌ علم‌ بيشتر به‌ صورت‌ حضوري‌ آموزش‌ داده‌ مي‌شود، و آن‌ را علم‌ «تنعيم‌» يا «نغمه‌شناسي‌» نيز مي‌گويند. علم‌ تنعيم‌ را خواندن‌ قرآن‌ كريم‌ به‌ آواز موزون‌ و نيكو دانسته‌اند، كه‌ به‌ تناسب‌ استفاده‌ از الحان‌ و نغمات‌ مختلف‌، حالات‌ متفاوتي‌ مانند اندوه‌ و سرور در مخاطب‌ به‌ وجود مي‌آورد. 26
تنعيم‌ داراي‌ دو مبحث‌ صوت‌ و لحن‌ است‌: صوت‌ كه‌ از ارتعاش‌ دو تيغة‌ نازك‌ به‌ نام‌ «تارهاي‌ صوتي‌» از حنجرة‌ انسان‌ خارج‌ مي‌شود و لحن‌ همان‌ آهنگ‌ و آواز را گويند. منظور از لحن‌ در هنر قرائت‌، آهنگ‌ صوت‌ است‌. يعني‌ صوت‌ مقامات‌ و نغمات‌ موسيقي‌ قرآن‌، كه‌ همراه‌ با صوت‌ از دستگاه‌ تكلم‌ خارج‌ شده‌، به‌ گويش‌ مي‌رسد.
در موسيقي‌ قرائت‌ قرآن‌، هفت‌ مقام‌ (نغمه‌) وجود دارد؛ كه‌ عبارت‌اند از بيات‌، رست‌، سگاه‌ (سيكاه‌)، حجاز، صبا، چهارگاه‌ (جهاركاه‌)، نهاوند (نهوند). هريك‌ از مقامات‌، سه‌ گام‌ (مرحله‌) مختلف‌ دارد. كه‌ عبارت‌اند از: قرار، جواب‌، جواب‌الجواب‌. كه‌ به‌ ترتيب‌، آهنگ‌ اول‌ هر مقام‌ را قرار، آهنگ‌ دوم‌ را جواب‌ و آهنگ‌ سوم‌ را جواب‌الجواب‌ گويند. براي‌ تعليم‌ مقامات‌ و نغمات‌، قسمتي‌ از قرائت‌ يك‌ قاري‌ در فلان‌ مقام‌ انتخاب‌ شده‌ و به‌ عنوان‌ «معرف‌» مقام‌ مشخص‌ مي‌شود. بديهي‌ است‌ براي‌ يادگيري‌ هر مقام‌، بايد آن‌ را مرتباً خواند و تكرار كرد، تا در حافظه‌ ثبت‌ شود، و بتوان‌ در تلاوت‌ از آن‌ استفاده‌ كرد. درواقع‌ اين‌ معرفها مانند «نتهاي‌ موسيقي‌» هستند؛ و همان‌طور كه‌ يك‌ موسيقيدان‌ با نواخته‌ شدن‌ آهنگي‌ بلافاصله‌ نت‌ آن‌ در ذهنش‌ نقش‌ مي‌بندد، قاري‌ قرآن‌ نيز با شنيدن‌ آيات‌ شريفة‌ قرآن‌، معرف‌ مقامات‌ آنها در دستگاه‌ حافظه‌اش‌ نقش‌ خواهد بست‌. اين‌ روش‌، سبب‌ زيبايي‌ افزون‌تر تلاوت‌ قرآن‌ خواهد شد. در جدول‌ شمارة‌ 1 به‌ نت‌ مقامات‌ موسيقي‌ قرائت‌ اشاره‌ شده‌ است‌. 27
بعد از شناخت‌ مقامات‌ موسيقي‌ قرآن‌، بايد تناسب‌ آنها را با يكديگر شناخت‌، تا هر مقامي‌ در جايگاه‌ مناسب‌ خود قرار گيرد و قرائت‌ قرآن‌ از نظر فنّي‌، رديف‌ زيبا و دلنشيني‌ پيدا كند. براي‌ اين‌ كار، هريك‌ از مقامات‌ و تناسبش‌ با ديگري‌ سنجيده‌ مي‌شود. در جدول‌ شمارة‌ 2 به‌ رديف‌ مقامات‌ اشاره‌ شده‌ است‌.
براي‌ آنكه‌ هدف‌ اصلي‌ قرائت‌، كه‌ همان‌ القاي‌ درست‌ و شايستة‌ معاني‌ قرآن‌ است‌، تحقق‌ يابد، رعايت‌ دو اصل‌ مهم‌ ضرورت‌ دارد:
اصل‌ اول‌: درك‌ احساس‌ خاص‌ از هر مقام‌. در اين‌باره‌ نمي‌توان‌ احساس‌ كلي‌ را بيان‌ كرد و توقع‌ داشت‌ كه‌ همه‌، اين‌ احساس‌ را نسبت‌ به‌ مقامات‌ داشته‌ باشند. زيرا نفوس‌ انسانها مختلف‌ است‌، و هر كس‌ از آنچه‌ كه‌ در پيرامونش‌ مي‌گذرد، احساس‌ خاصي‌ دارد. با وجود اين‌، يك‌ احساس‌ كلي‌ و اجماعي‌ در ميان‌ قاريان‌ معروف‌ نسبت‌ به‌ يكايك‌ مقامات‌ شكل‌ گرفته‌ است‌، كه‌ در اينجا به‌ اختصار بدان‌ مي‌پردازيم‌:
1. مقام‌ بيات‌: بي‌اغراق‌ زيباترين‌ مقام‌ قرآني‌،بيات‌ است‌؛ چه‌ از لحاظ‌ لطافت‌ و حزن‌ معنوي‌ و چه‌ از نظر وسعت‌ گوشه‌ها و گستردگي‌ آنها. به‌ همين‌ دليل‌ آن‌ را «ام‌النغمات‌» مي‌گويند.
2. مقام‌ رست‌: مقامي‌ است‌ بسيار زيبا كه‌ حالت‌ وقار، صلابت‌، متانت‌ و بيانگري‌ دارد، و بدان‌ «ملك‌ المقامات‌» گويند.
3. مقام‌ سگاه‌: اين‌ مقام‌ حالت‌ هيجاني‌ نفساني‌ در انسان‌ برمي‌انگيزد. برخي‌ از گوشه‌ها سگاه‌ حالت‌ اميد، رجا و شادماني‌ معنوي‌ در قاري‌ ايجاد مي‌كند و برخي‌ از گوشه‌هاي‌ آن‌، حزني‌ معنوي‌ در نفس‌ به‌ وجود مي‌آورد.
4.مقام‌ حجاز: نغمة‌ جذاب‌ و گسترده‌اي‌ است‌. برخي‌ از گوشه‌هايش‌ سرور معنوي‌ به‌ ارمغان‌ مي‌آورد و برخي‌ از آنها، حالت‌ بشارت‌ دهنده‌ دارد و عشق‌ و محبت‌ الهي‌ را در انسان‌ زنده‌ مي‌سازد.
5. مقام‌ چهارگاه‌: مقامي‌ است‌ كه‌ همراه‌ با جذابيت‌ و سادگي‌اش‌، حالت‌ يادآوري‌ و خاطره‌انگيزي‌ دارد، و برخي‌ از گوشه‌هايش‌ انسان‌ را متأثر از حزني‌ معنوي‌ مي‌گرداند.
6. مقام‌ صبا: مقامي‌ است‌ كه‌ حُزن‌ زايدالوصفي‌ در انسان‌ ايجاد مي‌كند و نيز حالت‌ هشدار و بيدارباش‌ دارد. بعضي‌ از گوشه‌هاي‌ آن‌، تحسّر و تأثر شديدي‌ در قاري‌ به‌ وجود مي‌آورد.
7. مقام‌ نهاوند: مقامي‌ است‌ كه‌ بعضي‌ از گوشه‌هاي‌ آن‌، همچون‌ گلي‌ رنگارنگ‌ و خوشبوست‌ و از حيث‌ لطافت‌، نسيم‌ سحرگاهان‌ را مي‌ماند، و حالت‌ محبّت‌، سرور و بهجت‌ در نفس‌ ايجاد مي‌كند.
اصل‌ دوم‌: شناخت‌ موضوعات‌ متنوع‌ قرآن‌ كريم‌ و درك‌ تناسب‌ آنها با مقامات‌ است‌. براي‌ عملي‌ شدن‌ اين‌ اصل‌، لازم‌ است‌ موضوعات‌ متنوع‌ قرآن‌ را استخراج‌ و جمع‌آوري‌ كرده‌، هريك‌ از مقامات‌ را به‌ آنها عرضه‌ كرد. سپس‌ نسبت‌ مقامات‌ و آيات‌ را تعيين‌ نمود. براي‌ نمونه‌، توحيد و اسما و صفات‌ الهي‌ با مقامات‌ بيات‌، نهاوند، رست‌ و برخي‌ از گوشه‌هاي‌ حجاز تناسب‌ دارد. نشانه‌هاي‌ الهي‌ با مقامات‌ سگاه‌، چهارگاه‌، رست‌ و برخي‌ از گوشه‌هاي‌ حجاز؛ نبوت‌ عامه‌ با مقامات‌ بيات‌ و رست‌؛ تاريخ‌ انبيا با مقام‌ چهارگاه‌؛ نبوت‌ خاصه‌ با مقامات‌ بيات‌؛ اخلاق‌ با مقامات‌ بيات‌ و نهاوند؛ معاد با مقامات‌ بيات‌ و صبا؛ مؤمنين‌ با مقامات‌ بيات‌، نهاوند، سگاه‌ و حجاز، و مشركين‌ و كفار با مقامات‌ چهارگاه‌ و صبا تناسب‌ دارند. روشن‌ است‌ كه‌ تلاوتي‌ كه‌ خالي‌ از اين‌ تناسبها باشد، بي‌روح‌ و بعضاً بي‌معنا مي‌شود. با شناخت‌ حالت‌ هر مقام‌ و موضوعات‌ آيات‌ و تناسب‌ آنها با يكديگر و رعايت‌ تناسب‌، تلاوت‌ قاري‌ قرآن‌ علاوه‌ بر بيان‌ لفظي‌، بيان‌ تصويري‌ پيدا مي‌كند. اين‌ بيان‌ يكي‌ از مصاديق‌ اعجاز لفظي‌ قرآن‌ است‌، و تنها هنري‌ كه‌ مي‌تواند آن‌ را به‌ منصة‌ ظهور برساند، هنر قرائت‌ است‌. 28
نت‌ مقامات‌ موسيقي‌ قرائت‌ قرآن‌
مقامات‌ قرار جواب‌ جواب‌ الجواب‌
بيات‌ مفاعلين‌، مفاعيلن‌، مفاعيل‌،
مفاعيلن‌، مفاعلتن‌، مفاعيل‌،
فعولن‌ فعولن فعولن‌
رست‌ فاعلاتن‌، فاعلتن‌، فاعلاتن‌،
فاعلن‌، فاعلن‌، فعلن‌،
فاعلاتن‌ فاعلان‌ فعلاتن‌

پي‌نوشت‌ها:

1. دايرة‌المعارف‌ تشيع‌؛ زير نظر احمد صدر حاج‌ سيدجوادي‌، بهاءالدين‌ خرمشاهي‌، كامران‌ فاني‌؛ ج‌ 4؛ 1377؛ «تعزيه‌». (داوود حاتمي‌)؛ ص‌ 440.
2. صادق‌ همايوني‌؛ تعزيه‌ در ايران‌؛ شيراز؛ انتشارات‌ نويد؛ 1368؛ ص‌ 15ـ17.
3. همان‌؛ تعزيه‌ و تعزيه‌خواني‌؛ بي‌جا: انتشارات‌ جشن‌ هنر؛ بي‌تا؛ ص‌ 14؛ به‌ نقل‌ از نشرية‌ شمارة‌ 3. جشن‌ هنر شيراز؛ تخت‌ جمشيد 46؛ ص‌ 5.
4. نك‌: پتر جي‌. چلكووسكي‌؛ تعزيه‌: نيايش‌ و نمايش‌ در ايران‌؛ ترجمة‌ داوود حاتمي‌؛ تهران‌: شركت‌ انتشارات‌ علمي‌ و فرهنگي‌؛ 1367.
5. بهرام‌ بيضايي‌؛ نمايش‌ در ايران‌؛ تهران‌؛ 1344؛ ص‌ 132.
6. دايرة‌المعارف‌ تشيع‌؛ ج‌ 4؛ «تصوف‌» (علي‌ رفيعي‌).
7. نك‌: دانشنامة‌ جهان‌ اسلام‌؛ زير نظر غلامعلي‌ حداد عادل‌؛ تهران‌: بنياد دايرة‌المعارف‌ اسلامي‌؛ ج‌ 7؛ «تعزيه‌» (محمد صباحي‌، صادق‌ همايوني‌). نيز نك‌: صادق‌ همايوني‌؛ تعزيه‌ در ايران‌؛ ص‌ 9ـ128.
8. بهرام‌ بيضايي‌؛ پيشين‌؛ ص‌ 60ـ73.
9. نك‌: بهروز غريب‌پور؛ «هنر مقدس‌ صورت‌خواني‌» (پرده‌خواني‌)؛ فصلنامة‌ هنر؛ دورة‌ جديد، ش‌ 40 (تابستان‌ 1378).
10. جابر عناصري‌؛ درآمدي‌ بر نمايش‌ و نيايش‌ در ايران‌؛ تهران‌؛ 1366؛ ص‌ 7ـ175.
11. جمشيد ملك‌پور؛ سير تحول‌ مضامين‌ در شبيه‌خواني‌؛ تهران‌؛ 1366؛ ص‌ 4ـ53.
12. نك‌: ساموئل‌ پيترسون‌؛ «تعزيه‌ و هنرهاي‌ مربوط‌ به‌ آن‌» در تعزيه‌: نيايش‌ و نمايش‌ در ايران‌؛ گردآورنده‌ پتر جي‌. چلكووسكي‌؛ ترجمة‌ داوود حاتمي‌؛ تهران‌؛ 1367 ش‌.
13. نك‌: محمدرضا حسن‌بيگي‌؛ تهران‌ قديم‌؛ تهران‌؛ 1366. نيز نك‌: علي‌ بلوكباشي‌؛ قهوه‌خانه‌هاي‌ ايران‌؛ تهران‌؛ 1375.
14. نك‌: دانشنامة‌ جهان‌ اسلام‌؛ ج‌ 5؛ «پرده‌خواني‌» (محمود صباحي‌).
15. دايرة‌المعارف‌ تشيع‌، ج‌ 7؛ «خيمه‌شب‌بازي‌» (پرويز ورجاوند).
16. نك‌: ابوالفرج‌ اصفهاني‌؛ الاغاني‌؛ ج‌ 5؛ قاهره‌؛ ص‌ 208 و ص‌ 230.
17. نك‌: هنري‌ جورج‌ فارمر؛ ميراث‌ اسلام‌؛ ص‌ 140.
18. نك‌:
H. G. Farmer; A History of Arabian Music to the XIIIth Century< London 1967; pp. 124-130.
19. جاحظ‌؛ كتاب‌ التاج‌؛ ص‌ 4ـ83. ايرانشهر، ج‌ 1؛ ص‌ 848. ابوالفرج‌ اصفهاني‌؛ پيشين‌؛ ج‌ 6؛ ص‌ 5ـ54، قاهره‌؛ 1948.
20. نك‌: احصاءالعلوم‌، فصل‌ موسيقي‌. هنري‌ جورج‌ فارمر، همان‌، ص‌ 144. مهدي‌ بركشلي‌؛ «موسيقي‌»، ايرانشهر؛ كميسيون‌ ملي‌ يونسكو در ايران‌؛ 1342 / 1963.
Encyclopaedia of Islam, New Edition; S.V. "musiki", (by O Wright).
21. مهدي‌ بركشلي‌؛ همان‌. دايرة‌المعارف‌ بزرگ‌ اسلامي‌، ذيل‌ ابن‌سينا، IV . موسيقي‌ (تقي‌ بينش‌). هنري‌ جورج‌ فارمر؛ تاريخ‌ موسيقي‌ خاور زمين‌؛ ترجمة‌ بهزادباشي‌؛ تهران‌؛ 1366؛ ص‌ 368.
22. نك‌: دايرة‌المعارف‌ بزرگ‌ اسلامي‌؛ «اخوان‌ الصفا» تكمله‌؛ موسيقي‌ اخوان‌ الصفا (تقي‌ بينش‌).
23. نك‌: همان‌؛ ج‌ 9؛ الاغاني‌ (آذرتاش‌ آذرنوش‌).
24. نك‌: مشحون‌؛ پيشين‌؛ ص‌ 133.
25. هنري‌ جورج‌ فارمر؛ مجلة‌ روزگار نو؛ ش‌ 1؛ 1942.
26. محمد عربي‌ القباني‌؛ كفاية‌المستفيد في‌ علم‌ القراءة‌ والتجويد؛ دمشق‌؛ 1991؛ نشر دارالخير؛ ص‌ 111.
27. ابراهيم‌ ميرزا مهدي‌ تهراني‌؛ مباني‌ موسيقي‌ قرائت‌ قرآن‌؛ جلد اول‌؛ نشر زلال‌؛ چاپ‌ اول‌؛ بهار 1374؛ ص‌ 53ـ65.
28. همان‌؛ ص‌ 78ـ84. نك‌: دانشنامه‌ قرآن‌ و قرآن‌پژوهي‌؛ به‌ كوشش‌ بهاءالدين‌ خرمشاهي‌؛ تهران‌: دوستان‌ ـ ناهيد؛ 1377؛ ص‌ 1384 ـ 1386





ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما