تسليم
نويسنده:محمد رضا اکبري
عده اي به محضر امام باقر عليه السلام رسيدند و ديدند كه يكي از فرزندان او بيمار شده است و امام عليه السلام ناراحت و اندوهگين است . با خود گفتند: اگر اين كودك از دنيا برود مي ترسيم امام عليه السلام را آن گونه ببينيم كه نمي خواهيم در آن حال باشد. چيزي نگذشت كه صداي شيون اهل خانه بلند شد و فرزند امام عليه السلام از دنيا رفت . آنگاه حضرت نزد آنها آمد در حاليكه چهره او شاد بود و ناراحتي ها قبل از سيماي او بر طرف شده بود. آنها به امام عليه السلام عرض كردند: فدايت شويم ما ترس آن داشتيم كه با مرگ فرزند حالتي پيدا كنيد كه ما هم بخاطر اندوه شما غمگين شويم . حضرت به آنها فرمود: ما مي خواهيم كسي را كه دوست داريم بسلامت باشد و ما راحت باشيم اما وقتي امر الهي فرا رسد تسليم اراده خداوند هستيم.
منبع: قصه هاي تربيتي چهارده معصوم (عليهم السلام)
منبع: قصه هاي تربيتي چهارده معصوم (عليهم السلام)