مردم شناسی و جامعه شناسی، ایل و عشایر(6)
گذشته، میان دو اصطلاح ایل و عشایر تمایزی قائل نبودند و این دو را مترداف با یكدیگر و برای معرفی گروهی از مردم كوچندهٔ شبانكارهٔ چادرنشین به كار میبردند؛ اما امروزه در مردم شناسی و جامعه شناسی، ایل و عشایر، دو مفهوم متفاوت به كار میروند. ....
افراد هیچ یك از تیرهها و طایفههای ایل اجازه نداشتند كه دامهای خود را در چراگاههای متعلق به تیرهها یا طایفههای دیگر ایل بچرانند. در زمان كوچ ، گروههای نسبی ایل، یعنی تش یا اولاد یك تیره با هم حركت میكردند و در گروههایی جدا از هم در چراگاههای مخصوص خود در قلمرو تیرهشان اردو میزدند و دامهای خود را در گلههای مشترك میچرانند. هر اردو، مجموعهای از چند چادر یا خانوادهی تش رادر برمیگرفت كه در ردهبندی ساختار اجتماعی ایل جایگاه خاص داشت. این گروهها در ایلهای مختلف ایران به نامهای «مال»، «آوادی»(آبادی)، «ابه»،« بیله» ، «زومه» و … شناخته میشدند. اعضای این گروهها، واحد اقتصادی-تولیدی جامعه ایلی و كوچكترین شاخهی دامداری تعاونی را در نظام كوچنشینی ایلات ایران شكل میدادند. اندازه و شمار خانوادهها یا چادرهای این واحدها یكسان و ثابت نبود. باكم و زیاد شدن گوسفند و بز، حجم «مال» كم و زیاد میشد، یا احتمالا از میان میرفت و خانوادههای آن به مالهای دیگر میپیوستند. برخی كم و بیش بودن شمار خانوادههای مال را اصولا به تمایل اعضای كوچنده، گستردگی چراگاهها، شمار دامها، فعالیتهای زراعی و ضرورت دفاع از كوچ و دام و مرتع مربوط میدانند. در ایل بختیاری ، معمولا مال از ۳ تا ۱۲ چادر یا خانوار یك اولاد تشكیل میشد كه در كوچ و چراگاههای مشترك و دفاع از منافع جمعی با هم شركت میكردند. تصمیم گیری در این سطح از ردهبندی ایل، با سران خانوادهها بود. هر مال ، یك سرپرست داشت كه مسئول كوچ و كارهای مربوط به گله و چرا بود.
سرپرست مال در میان لرها و كردها «سرمال» یا «رسپی» (ریشسفید) ، در میان قشقاییها «آق سقل»(ریشسفید)، و در میان تركمنها «یاشول»(سرابه) نامیده میشد. سرپرستان مال با كدخدایان و كلانتران طایفهها و تیرهها در تماس بودند و زیر نظر آنها به حل و فصل امور میپرداختند. گاهی نیز مال به نام سرپرست آن نامیده میشد. رابطه میان اعضای مال با سرمال بستگی به موقعیت و رابطه خویشاوندی او بااعضای مال و خصوصیت اخلاقی و رفتارش داشت. ایلیاتیها دامهایی را پرورش میدهند كه با ویژگیهای اقلیمی و پوشش گیاهی مراتع سرزمینهایشان سازگاری دارد. مثلا ایلهای كرد، لر و بختیاری كه چراگاههای پر آب و علف دارند، به پرورش گوسفند و بز و گاو، و ایلهای قشقایی، بلوچ و عرب كه در سرزمینهای كم آب و علف میزیند، غالبا شتر و بز میپرورند. با چشم پوشی از این تفاوتها، ركن اساسی دام پروری ایلات، پرورش بز و میش است. نسبت شمار این دو حیوان به موقعیت خانوارها بستگی دارد. خانوارهای مرفه میش، و خانوارهای كم درآمد بز بیشتری نگه میدارند. تنوع زمین و آب و هوا، نوع حیوانات ایلات كوچنده، با یكدیگر ارتباط مستقیم دارند. دام اصلی در بیشتر مناطق سرزمین ایران، گوسفند و بز بودند كه گوسفند در مطلوبترین مناطق، و بزها در مناطق بسیار خشك برتری داشتند. تنوع دیگر در نوع حیوانهای مربوط به حمل و نقل ، یعنی شتر و خر و اسب بود. قبلا ایلیاتیها، ایسب را برای مقاصد رزمی نگاه میداشتند، بعدا آن را بیشتر برای اعتبار شخصی خود، و با تحمل هزینهای سنگین و در شرایطی نامناسب نگهداری میكردند. اسب به هنگام رزم و گریز ، خان و مردان ایل را، و به هنگام عروسیها، سواركاران ایل را و به وقت كوچ، زنان و مردان را سودمند میافتاد.
تولید در جامعه ایلی دو نقش مهم و اساسی داشت: نخست در تأمین مواد مورد نیاز و مصرفی در درون ایل، و دیگر در مبادلهی اضافهی تولید با مواد و كالاهایی كه در بیرون از جامعه ایشان، در روستاها و شهرها تولید میشد و مورد نیاز زندگی ایلیاتیها بود.مردم جامعههای ایلی، از شیر، پنیر وكره و روغن تهیه میكنند. از پشم گوسفند، موی بز، كرك شتر،و پوست آنها اسباب و لوازمی مانند سیاه چادر، گلیم، جاجیم، قالی، خورجین، كپنك (بالاپوش نمدی چوپانی)، نمد، كلاه، جورابهای پشمی، ریسمان و مشك درست میكنند و با فروش یا مبادله بخشی از فرآوردههای دامی و زراعی و برخی از دست ساختهای ایلی، ابزار و وسایل كار و زندگی و برخی از مواد خوراكی مانند قند، چای، برنج، نمك، پارچه، جامه و پاپوش خود را تهیه میكنند. تا چندی پیش، طرفهای داد و ستد با ایلها بیشتر پیلهوران ، (فروشندگان سیار)، و فروشندگان بازارهای شهری و روستایی و زارعان بودند. مبادله میان آنها بیشتر به صورت كالا به كالا، یا نقدی و یا هر دو صورت انجام میگرفت. به هنگام بهاركه شیر و فرآوردههای شیری مردم ایل فراوان بود، معمولا زارعان به اردوهای آنها میرفتند و شیر و فرآوردههای دیگر آنها را میخریدند. در تابستان بر عكس، ایلیاتیها به سراغ زارعان صاحب غله میرفتند و غلات مورد نیاز خود را از آنها میخریدند. خوراك مردم ایل، بیشتر از فرآوردههای شیری دامهای خود، میوههای جنگلی، دانههای خوراكی، گیاهان و سبزیهای خودروی صحرایی و كوهی، و برنج محلی فراهم میشد. ایلیاتیها به ویژه تودهی مردم تولید كنندهی جامعه ایلی، خیلی كم غذاهای گوشتی مصرف میكردند. غذاهای گوشتی بیشتر جنبهی تشریفاتی داشت و آنها را در عیدها ، مهمانیها، جشنهای عروسی، برای پذیرایی از مهمانان تهیه میكردند. به هنگام كوچهای فصلی، ایلیاتیهایی كه در راه ییلاق به قشلاق یا بر عكس ، از چراگاهها و زمینهای زراعی روستاییان میگذشتند، برای چراندن دامهای خود در چراگاهها و یا كشتزارهای درو شدهی روستاییان، حق علفچر به آنها میپرداختند. برخی از كشاورزان هم برای اینكه از فضولات دامهای كوچندگان برای كود و تقویت خاك كشتزارهای خوود استفاده بكنند، ایلیاتیها را در چراندن گلههایشان در كاهبن مزارعشان آزاد میگذاشتند. و حق و حقوقی از آنها دریافت نمیكردند(۶).
ساختار اقتصادی
افراد هیچ یك از تیرهها و طایفههای ایل اجازه نداشتند كه دامهای خود را در چراگاههای متعلق به تیرهها یا طایفههای دیگر ایل بچرانند. در زمان كوچ ، گروههای نسبی ایل، یعنی تش یا اولاد یك تیره با هم حركت میكردند و در گروههایی جدا از هم در چراگاههای مخصوص خود در قلمرو تیرهشان اردو میزدند و دامهای خود را در گلههای مشترك میچرانند. هر اردو، مجموعهای از چند چادر یا خانوادهی تش رادر برمیگرفت كه در ردهبندی ساختار اجتماعی ایل جایگاه خاص داشت. این گروهها در ایلهای مختلف ایران به نامهای «مال»، «آوادی»(آبادی)، «ابه»،« بیله» ، «زومه» و … شناخته میشدند. اعضای این گروهها، واحد اقتصادی-تولیدی جامعه ایلی و كوچكترین شاخهی دامداری تعاونی را در نظام كوچنشینی ایلات ایران شكل میدادند. اندازه و شمار خانوادهها یا چادرهای این واحدها یكسان و ثابت نبود. باكم و زیاد شدن گوسفند و بز، حجم «مال» كم و زیاد میشد، یا احتمالا از میان میرفت و خانوادههای آن به مالهای دیگر میپیوستند. برخی كم و بیش بودن شمار خانوادههای مال را اصولا به تمایل اعضای كوچنده، گستردگی چراگاهها، شمار دامها، فعالیتهای زراعی و ضرورت دفاع از كوچ و دام و مرتع مربوط میدانند. در ایل بختیاری ، معمولا مال از ۳ تا ۱۲ چادر یا خانوار یك اولاد تشكیل میشد كه در كوچ و چراگاههای مشترك و دفاع از منافع جمعی با هم شركت میكردند. تصمیم گیری در این سطح از ردهبندی ایل، با سران خانوادهها بود. هر مال ، یك سرپرست داشت كه مسئول كوچ و كارهای مربوط به گله و چرا بود.
سرپرست مال در میان لرها و كردها «سرمال» یا «رسپی» (ریشسفید) ، در میان قشقاییها «آق سقل»(ریشسفید)، و در میان تركمنها «یاشول»(سرابه) نامیده میشد. سرپرستان مال با كدخدایان و كلانتران طایفهها و تیرهها در تماس بودند و زیر نظر آنها به حل و فصل امور میپرداختند. گاهی نیز مال به نام سرپرست آن نامیده میشد. رابطه میان اعضای مال با سرمال بستگی به موقعیت و رابطه خویشاوندی او بااعضای مال و خصوصیت اخلاقی و رفتارش داشت. ایلیاتیها دامهایی را پرورش میدهند كه با ویژگیهای اقلیمی و پوشش گیاهی مراتع سرزمینهایشان سازگاری دارد. مثلا ایلهای كرد، لر و بختیاری كه چراگاههای پر آب و علف دارند، به پرورش گوسفند و بز و گاو، و ایلهای قشقایی، بلوچ و عرب كه در سرزمینهای كم آب و علف میزیند، غالبا شتر و بز میپرورند. با چشم پوشی از این تفاوتها، ركن اساسی دام پروری ایلات، پرورش بز و میش است. نسبت شمار این دو حیوان به موقعیت خانوارها بستگی دارد. خانوارهای مرفه میش، و خانوارهای كم درآمد بز بیشتری نگه میدارند. تنوع زمین و آب و هوا، نوع حیوانات ایلات كوچنده، با یكدیگر ارتباط مستقیم دارند. دام اصلی در بیشتر مناطق سرزمین ایران، گوسفند و بز بودند كه گوسفند در مطلوبترین مناطق، و بزها در مناطق بسیار خشك برتری داشتند. تنوع دیگر در نوع حیوانهای مربوط به حمل و نقل ، یعنی شتر و خر و اسب بود. قبلا ایلیاتیها، ایسب را برای مقاصد رزمی نگاه میداشتند، بعدا آن را بیشتر برای اعتبار شخصی خود، و با تحمل هزینهای سنگین و در شرایطی نامناسب نگهداری میكردند. اسب به هنگام رزم و گریز ، خان و مردان ایل را، و به هنگام عروسیها، سواركاران ایل را و به وقت كوچ، زنان و مردان را سودمند میافتاد.
تولید در جامعه ایلی دو نقش مهم و اساسی داشت: نخست در تأمین مواد مورد نیاز و مصرفی در درون ایل، و دیگر در مبادلهی اضافهی تولید با مواد و كالاهایی كه در بیرون از جامعه ایشان، در روستاها و شهرها تولید میشد و مورد نیاز زندگی ایلیاتیها بود.مردم جامعههای ایلی، از شیر، پنیر وكره و روغن تهیه میكنند. از پشم گوسفند، موی بز، كرك شتر،و پوست آنها اسباب و لوازمی مانند سیاه چادر، گلیم، جاجیم، قالی، خورجین، كپنك (بالاپوش نمدی چوپانی)، نمد، كلاه، جورابهای پشمی، ریسمان و مشك درست میكنند و با فروش یا مبادله بخشی از فرآوردههای دامی و زراعی و برخی از دست ساختهای ایلی، ابزار و وسایل كار و زندگی و برخی از مواد خوراكی مانند قند، چای، برنج، نمك، پارچه، جامه و پاپوش خود را تهیه میكنند. تا چندی پیش، طرفهای داد و ستد با ایلها بیشتر پیلهوران ، (فروشندگان سیار)، و فروشندگان بازارهای شهری و روستایی و زارعان بودند. مبادله میان آنها بیشتر به صورت كالا به كالا، یا نقدی و یا هر دو صورت انجام میگرفت. به هنگام بهاركه شیر و فرآوردههای شیری مردم ایل فراوان بود، معمولا زارعان به اردوهای آنها میرفتند و شیر و فرآوردههای دیگر آنها را میخریدند. در تابستان بر عكس، ایلیاتیها به سراغ زارعان صاحب غله میرفتند و غلات مورد نیاز خود را از آنها میخریدند. خوراك مردم ایل، بیشتر از فرآوردههای شیری دامهای خود، میوههای جنگلی، دانههای خوراكی، گیاهان و سبزیهای خودروی صحرایی و كوهی، و برنج محلی فراهم میشد. ایلیاتیها به ویژه تودهی مردم تولید كنندهی جامعه ایلی، خیلی كم غذاهای گوشتی مصرف میكردند. غذاهای گوشتی بیشتر جنبهی تشریفاتی داشت و آنها را در عیدها ، مهمانیها، جشنهای عروسی، برای پذیرایی از مهمانان تهیه میكردند. به هنگام كوچهای فصلی، ایلیاتیهایی كه در راه ییلاق به قشلاق یا بر عكس ، از چراگاهها و زمینهای زراعی روستاییان میگذشتند، برای چراندن دامهای خود در چراگاهها و یا كشتزارهای درو شدهی روستاییان، حق علفچر به آنها میپرداختند. برخی از كشاورزان هم برای اینكه از فضولات دامهای كوچندگان برای كود و تقویت خاك كشتزارهای خوود استفاده بكنند، ایلیاتیها را در چراندن گلههایشان در كاهبن مزارعشان آزاد میگذاشتند. و حق و حقوقی از آنها دریافت نمیكردند(۶).