حضرت دعا كرد تا پنجاه حج بجا آورد
منبع: سایت اندیشه قم
حماد بن عيسي روايت ميكند كه روزي به خدمت حضرت صادق ـ عليه السّلام ـ رفتم و عرض كردم اميد دعا از شما دارم كه دعايم كنيد تا حق تعالي مرا آن مقدار مال و توانگري بدهد كه حج بسيار بجا بياورم، و ديگر اينكه مزرعههاي مرغوب، خانة خوب روزي من گرداند و ديگر اينكه زوجه و همسر صالحه از اولاد خوبان و ابرار روزگار به من عطا فرمايد. آن گاه حضرت صادق ـ عليه السّلام ـ دست به دعا برداشتند و فرمودند: خداوند حماد بن عيسي را آن مقدار توانگري عنايت فرما كه پنجاه حج كند و مزرعههاي خوب در دنيا و خانه دل گشا روزي او گردان و زوجه صالحه نصيب او كن.
يكي از اصحاب ميگويد:وقتي عبور و گذر من به بصره افتاد، حماد بن عيسي را ديدم چون چشمم به او افتاد به خاطرم افتاد. كه از او سؤال كنم كه حضرت صادق ـ عليه السّلام ـ از براي تو دعا كردند چه اثري مشاهده كردي.
گفتم: اي حماد خداوند به تو كرامت كرد آنچه از امام صادق ـ عليه السّلام ـ استدعا كرده بودي.
حماد گفت: آري.
حماد دست مرا گرفت به خانه خود آورد چون نظر كردم منزلي ديدم كه هرگز منزل هيچ يك از پادشاهان زمان را به آن صفا و تكلف نديده بودم.
حماد گفت: اين خانه بهترين خانههاي اين شهر است و زوجة من صالحه و گراميترين مردم است و فرزندان مرا هر كس كه ميشناسد ميداند كه از خوبان است و همهاش از لطف الهي و بركت دعاي آن حضرت است.
و تا به حال 48 حج مرا ميسر شده و قسمتم شده و همه آنچه به وسيله دعاي آن حضرت كه از خداوند سؤال و مسئلت نموده بودم به من عنايت شد و اميدوارم همچنان كه به وسيله دعاي آن حضرت در دنيا به جايي رسيدم در آخرت از محبت و ولاي آن حضرت و ساير اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ محصّل المرام باشم.
راوي ميگويد: كه حماد بن عيسي بعد از اين داستان دو حج ديگر كرد تا پنجاه حج تكميل شد، در صبح پنجاه و يكم به حدود جحفه رسيد متوجه غسل احرام گرديد در آن حدود رودخانهاي بود طغيان كرد از آن رودخانه سيل جاري شد و سيل حماد بن عيسي را برد و نتوانست پنجاه و يكمين حج را بجا آورد و حماد غرق شد و شهره زبان مردم گرديد.
يكي از اصحاب ميگويد:وقتي عبور و گذر من به بصره افتاد، حماد بن عيسي را ديدم چون چشمم به او افتاد به خاطرم افتاد. كه از او سؤال كنم كه حضرت صادق ـ عليه السّلام ـ از براي تو دعا كردند چه اثري مشاهده كردي.
گفتم: اي حماد خداوند به تو كرامت كرد آنچه از امام صادق ـ عليه السّلام ـ استدعا كرده بودي.
حماد گفت: آري.
حماد دست مرا گرفت به خانه خود آورد چون نظر كردم منزلي ديدم كه هرگز منزل هيچ يك از پادشاهان زمان را به آن صفا و تكلف نديده بودم.
حماد گفت: اين خانه بهترين خانههاي اين شهر است و زوجة من صالحه و گراميترين مردم است و فرزندان مرا هر كس كه ميشناسد ميداند كه از خوبان است و همهاش از لطف الهي و بركت دعاي آن حضرت است.
و تا به حال 48 حج مرا ميسر شده و قسمتم شده و همه آنچه به وسيله دعاي آن حضرت كه از خداوند سؤال و مسئلت نموده بودم به من عنايت شد و اميدوارم همچنان كه به وسيله دعاي آن حضرت در دنيا به جايي رسيدم در آخرت از محبت و ولاي آن حضرت و ساير اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ محصّل المرام باشم.
راوي ميگويد: كه حماد بن عيسي بعد از اين داستان دو حج ديگر كرد تا پنجاه حج تكميل شد، در صبح پنجاه و يكم به حدود جحفه رسيد متوجه غسل احرام گرديد در آن حدود رودخانهاي بود طغيان كرد از آن رودخانه سيل جاري شد و سيل حماد بن عيسي را برد و نتوانست پنجاه و يكمين حج را بجا آورد و حماد غرق شد و شهره زبان مردم گرديد.