فضل الهی!
الهی فضل خود را یار ما كن
ز رحمت یك نظر در كار ما كن
خدایا در زبان من صواب آر
دعای بنده خود مستجاب آر
بنالم همچو بلبل در بهاران
ببارانم ز ابر دیده باران
برآرم دست دعوت در مناجات
به زاری گویم ای قاضی حاجات
خداوندا عطاهای تو عام است
عنایتهای عامت بر دوام است
خداوندا تویی حامی و حاضر
به حال بندگان خویش ناظر
گر از ما از سر غفلت گناهی
شود حادث به سهوی گاهگاهی
خطی از فضل گرد آن خطا كش
قلم در نامه كردار ما كش
الها جز تو ما كس را نخواهیم
از آن رو در پناهت میپناهیم
خداوندا نظر بر حان ما كن
گذر بر كلبه احزان ما كن
الهی جز درت جایی نداریم
كجا تازیم چون پایی نداریم
الهی من كیم اینجا گدایی
میان دوستانت آشنائی
الهی این گدا طاقت ندارد
در این دنیا دمی راحت ندارد
الهی سوختم من در فراقت
میان آتش غم ز اشتیاقت
الهی جز تو من چیزی ندارم
ز بود وصل امیدی برآرم
دلم خون شد ز مشتاقی تو دانی
مرا فانی كن و باقی تو دانی
عطار نيشابوري
ز رحمت یك نظر در كار ما كن
خدایا در زبان من صواب آر
دعای بنده خود مستجاب آر
بنالم همچو بلبل در بهاران
ببارانم ز ابر دیده باران
برآرم دست دعوت در مناجات
به زاری گویم ای قاضی حاجات
خداوندا عطاهای تو عام است
عنایتهای عامت بر دوام است
خداوندا تویی حامی و حاضر
به حال بندگان خویش ناظر
گر از ما از سر غفلت گناهی
شود حادث به سهوی گاهگاهی
خطی از فضل گرد آن خطا كش
قلم در نامه كردار ما كش
الها جز تو ما كس را نخواهیم
از آن رو در پناهت میپناهیم
خداوندا نظر بر حان ما كن
گذر بر كلبه احزان ما كن
الهی جز درت جایی نداریم
كجا تازیم چون پایی نداریم
الهی من كیم اینجا گدایی
میان دوستانت آشنائی
الهی این گدا طاقت ندارد
در این دنیا دمی راحت ندارد
الهی سوختم من در فراقت
میان آتش غم ز اشتیاقت
الهی جز تو من چیزی ندارم
ز بود وصل امیدی برآرم
دلم خون شد ز مشتاقی تو دانی
مرا فانی كن و باقی تو دانی