چاپلوسی، ناپسند اما پرطرفدار
نويسنده: سید محمدموسوی
یكی از بلایایی كه روابط اجتماعی شهروندان در عرصه اجتماع مورد تهدید قرار می دهد تملق و چاپلوسی است كه متاسفانه باب میل بسیاری از افرادی قرار می گیرد كه تشنه شنیدن آن هستند.
در واقع این پدیده كه در جوامعی كه سطح شعور اجتماعی بالایی ندارند با استقبال افراد زیادی مواجه می شود و حتی كسانی كه از آنها تملق می شود لب به اعتراض نمی گشایند و شادمان از شنیدن آنچه در خور لیاقت خود نمی بینند،بر دامنه تكبر خود می افزایند.
چاپلوسی كه ما از آن سخن می گوییم،اغلب نسبت به كسانی صورت میپذیرد كه از توانمندیِ اقتصادی، سیاسی،اجتماعی یا اداری بهرهمندند.
البته این وضع محدود به تاریخ معاصر ایران نیست و گفتارهایی از تاریخ كهن وجود دارد كه بر اساس آن میتوان دریافت كه چاپلوسی در مناسبات ایرانیان از دیرباز وجود داشته است و جان نثاران دروغین زیادی در همه عرصه ها باعث می شدند تا حاصل زحمات و خدمات ارزنده بسیاری از افراد متین جامعه نادیده گرفته شود.این گونه مطالب در نوشته های ادبی ایران نیز به چشم می خورد و همواره شعرایی هم كه كرامت نفس و متانت طبع بلندی برخوردار بوده اند در نکوهش آن سخن بر زبان رانده اند.
عبید زاكانی در یكی از طنزهای گزنده خود این موضوع را به خوبی نشان داده و معلوم میكند كه متاع تملق و چاپلوسی دستِ كم در دربار ایران و قدرتمندان مستبد وجود داشته است. سلطان محمود را در حالت گرسنگی، بادمجان بورانی پیش آوردند. خوشش آمد و زیاد خورد و گفت: بادمجان طعامی است خوش. ندیمی در مدح بادمجان فصلی پرداخت. سلطان چون سیر شد، گفت: بادمجان سخت مضر چیزی است، ندیم در مضرت بادمجان مبالغتی تمام كرد. سلطان گفت: ای مردك نه آن زمان مدحش میگفتی؟! ندیم گفت: قربان! من، ندیم توام نه ندیم بادمجان.
و به این ترتیب میتوان دریافت كه حكومتهای استبدادی خاستگاه عمدهی چاپلوسی بوده است. باید اشاره كرد كهچاپلوسان به خاطر منافع شخصی خودشان به تملق و مبالغه دربارهی خصوصیات و تواناییهای توانمندان متوسل میشوند و آنها را ستایش میكنند.
این واقعیت را نیز باید در نظر گرفت كه بسیاری از پدیدههای اجتماعی با گذشت زمان در رفتار جامعه نهادینه میشوند و رسوب می كنند، و اكثر مردم با آن خو میگیرند؛ بنابراین حتی در صورتی كه عوامل شكل دهندهی پدیدهها از بین بروند، باز هم آن پدیدهها به تداوم خود در عرصه جامعه ادامه می دهند. تملق هم یك پدیدهی كهن است و نمیتوان انتظار داشت كه از جامعه محو شود. چون سایهی استبداد برای مدتی طولانی در تاریخ و فرهنگ بومی ایران وجود داشته و باعث شده تا رفتارهای تملق آمیز ا اشاعه و گسترش داده شود.
در محیطهای كه چاپلوسی متدواول است ، هر نوع تعبیر باید مورد پسند طبقهی ممتاز جامعه باشد. در نتیجه صداقت و پای بندی به اصولی كه تامین كننده منافع واقعی مردم است، جای خود را به تحسین مبالغه آمیز و در نهایت به چاپلوس میدهد. البته شیوه و شكل چاپلوسی متنوع و متعدد است. ممكن است به صورتهای آشكار و پنهان صورت میگیرد
دادن القاب و عناوین جعلی و غیر واقعی و ستودن غلط آمیز طرف مقابل، یا افراد بالا دست از جمله شكلهای چاپلوسی است.در این زمینه برنامه های طنز تلوزیونی هم كه بی شك بدون تملق و چاپلوسی مدیران سیما نمی توانسته اند تا بدین مرحله پیش آیند این نوع چاپلوسی را به تصویر كشیده اند و با توجه به اینكه به محتوای خود این برنامه ها هم انتقادات واقعی زیادی وارد است ، اما توانسته اند تصویر روشنی از این عمل ناپسند دربرای مخاطبان خود نمایش دهند.حال باید یادآوری كرد كه در چه جوامعی می توان خواستگاه این آفات را یافت.
چاپلوسی ویا سایر آفات اخلاقی در هر مجموعهای نشان گر نا سالم بودن روابط و مناسبات و هنجارهای حاكم بر آن جامعه است. چنین فضایی در جامعه زمانی شكل میگیرد كه منزلتها و نقشها آن گونه كه شایستهی افراد است توزیع نشود و در واقع شایسته سالاری به معنی واقعی آن وجود ندارد. اگر هر شخص در جایگاه در خور نشان خود قرار گیرد و مطابق با منزلت واقعیاش از نقش اجتماعی مناسب برخوردار شود، مناسبات در روابط اجتماعی نیز از سلامت كافی برخوردار خواهد شد.
البته در این خصوص باید به ظرفیت افراد متسدی امور نیز نگاه كرد.افرادی كه همواره با رفتار روشن خود اجازه نداده اند تا جو تملق و چاپلوسی حاله ای بر گرد آنان ایجاد كند كم نبوده اند.مثال تاریخی آن را می توان به افراد بزرگ تاریخ چون ائمه اطهار ربط داده كه پیشاپیش خطرات ناشی از مدح چاپلوسانه در مورد خود را خنثی كرده اند و در سیره عملی خویش نیز هیچ گاه فرصت چاپلوسی آگاهانه یا ناآگاهانه را در اختیار اطرافیان قرار نمیداد و تا جایی پیش رفته اند كه عقل را معیار مناسبی برای قیاس آنچه مداحین و مورخین می گویند، قیاس و میزان برای آیندگانبر شمرده اند.متاسفانه در جوامع ما حتی گفتار بزرگان دین و معرفت نیز به فراموشی سپرده میشود. كمتر كسی به یاد میآورد كه علی علیه السلام چگونه با چاپلوسان روبرو میشد و دربارهی آنان چه میگفت. ایشان میفرمودند: »بر چهره ستایش گران، و اندام چاپلوسان خاك بیفشانید«. و یا اینكه: »
از دوست داشتن چاپلوس و ستایشگر برحذر باش؛ زیرا این لحظه، از حساسترین لحظات برای نفوذ شیطان است تا بدان وسیله كار نیك نیكوكاران را ضایع كند.
امام علی علیه السلام هنگام ورود به شهر انباز، خطاب به كسانی كه پشت سر ایشان پیاده روان بودند فرمود: »این چه كاری است كه میكنید؟ گفتند: رفتاری است كه بدان امیرانمان را بزرگ میداریم. علی علیه السلام فرمود: به خدا قسم امیران شما از این كار هیچ سودی نمیبرند. شما در دنیای خودتان برخودتان سخت میگیرید، و در آخرت با این كار به تیره بختی گرفتار میآیید و چه زیانبار است مشقتی كه در پی آن كیفر دوزخ باشد، و چه سود آور است آسایشی كه با آن آسودگی از آتش دوزخ همراه باشد.«
قداست سازی نیز به اعتقاد صاحب نظران زمینهای مهم برای رواج چاپلوسی است .تجربه اروپا نشان میدهد كه قداست سازیها باعث میشود انسان در مقابل آنچه كه مقدس نمایانیده میشود، زانو بزند.
و اگر كسی به آن مقدسات معتقد نباشد، به ریا روی میآورد و كسی هم كه میخواهد از این وضع سوء استفاده كند و موقعیت خود را بهبود ببخشد با چاپلوسی بر ستایش افراطی روی میآورد. به این ترتیب بین انسان و خدا دوگانگی و تقابل پیش میآید.
علاوه بر عوامل یاد شده، باید به انگیزهها و كنشهای شخصیتی و روانی و اجتماعی اشاره كه بذر چاپلوسی را در سرزمین دلها میافشاند. و به این ترتیب برای فرو كاستن از دامنهی چاپ لوسی، نخست باید به تدبیری برای حفظ و پاسداشت حریم حقوق و اخلاق فردی همت گمارد تا آنكه اخلاق دست خوش مطامع قدرتمند واقع نشود؛ و تنها با شایستگی كامل، مبنای نیل به امكانات قرار گیرد.در این زمینه كم كاری و كم لطفی متولیان امور جامعه را هم نباید دست كم گرفت و باید اذعان داشت كه اصلاح ساختار اداری و همچنین اجرای عملی و نه در حد شعار باور به شایسته سالاری می تواند به از بین بردن عادات ناپسند دیرین كمك زیادی كند.
در واقع این پدیده كه در جوامعی كه سطح شعور اجتماعی بالایی ندارند با استقبال افراد زیادی مواجه می شود و حتی كسانی كه از آنها تملق می شود لب به اعتراض نمی گشایند و شادمان از شنیدن آنچه در خور لیاقت خود نمی بینند،بر دامنه تكبر خود می افزایند.
چاپلوسی كه ما از آن سخن می گوییم،اغلب نسبت به كسانی صورت میپذیرد كه از توانمندیِ اقتصادی، سیاسی،اجتماعی یا اداری بهرهمندند.
البته این وضع محدود به تاریخ معاصر ایران نیست و گفتارهایی از تاریخ كهن وجود دارد كه بر اساس آن میتوان دریافت كه چاپلوسی در مناسبات ایرانیان از دیرباز وجود داشته است و جان نثاران دروغین زیادی در همه عرصه ها باعث می شدند تا حاصل زحمات و خدمات ارزنده بسیاری از افراد متین جامعه نادیده گرفته شود.این گونه مطالب در نوشته های ادبی ایران نیز به چشم می خورد و همواره شعرایی هم كه كرامت نفس و متانت طبع بلندی برخوردار بوده اند در نکوهش آن سخن بر زبان رانده اند.
عبید زاكانی در یكی از طنزهای گزنده خود این موضوع را به خوبی نشان داده و معلوم میكند كه متاع تملق و چاپلوسی دستِ كم در دربار ایران و قدرتمندان مستبد وجود داشته است. سلطان محمود را در حالت گرسنگی، بادمجان بورانی پیش آوردند. خوشش آمد و زیاد خورد و گفت: بادمجان طعامی است خوش. ندیمی در مدح بادمجان فصلی پرداخت. سلطان چون سیر شد، گفت: بادمجان سخت مضر چیزی است، ندیم در مضرت بادمجان مبالغتی تمام كرد. سلطان گفت: ای مردك نه آن زمان مدحش میگفتی؟! ندیم گفت: قربان! من، ندیم توام نه ندیم بادمجان.
و به این ترتیب میتوان دریافت كه حكومتهای استبدادی خاستگاه عمدهی چاپلوسی بوده است. باید اشاره كرد كهچاپلوسان به خاطر منافع شخصی خودشان به تملق و مبالغه دربارهی خصوصیات و تواناییهای توانمندان متوسل میشوند و آنها را ستایش میكنند.
این واقعیت را نیز باید در نظر گرفت كه بسیاری از پدیدههای اجتماعی با گذشت زمان در رفتار جامعه نهادینه میشوند و رسوب می كنند، و اكثر مردم با آن خو میگیرند؛ بنابراین حتی در صورتی كه عوامل شكل دهندهی پدیدهها از بین بروند، باز هم آن پدیدهها به تداوم خود در عرصه جامعه ادامه می دهند. تملق هم یك پدیدهی كهن است و نمیتوان انتظار داشت كه از جامعه محو شود. چون سایهی استبداد برای مدتی طولانی در تاریخ و فرهنگ بومی ایران وجود داشته و باعث شده تا رفتارهای تملق آمیز ا اشاعه و گسترش داده شود.
در محیطهای كه چاپلوسی متدواول است ، هر نوع تعبیر باید مورد پسند طبقهی ممتاز جامعه باشد. در نتیجه صداقت و پای بندی به اصولی كه تامین كننده منافع واقعی مردم است، جای خود را به تحسین مبالغه آمیز و در نهایت به چاپلوس میدهد. البته شیوه و شكل چاپلوسی متنوع و متعدد است. ممكن است به صورتهای آشكار و پنهان صورت میگیرد
دادن القاب و عناوین جعلی و غیر واقعی و ستودن غلط آمیز طرف مقابل، یا افراد بالا دست از جمله شكلهای چاپلوسی است.در این زمینه برنامه های طنز تلوزیونی هم كه بی شك بدون تملق و چاپلوسی مدیران سیما نمی توانسته اند تا بدین مرحله پیش آیند این نوع چاپلوسی را به تصویر كشیده اند و با توجه به اینكه به محتوای خود این برنامه ها هم انتقادات واقعی زیادی وارد است ، اما توانسته اند تصویر روشنی از این عمل ناپسند دربرای مخاطبان خود نمایش دهند.حال باید یادآوری كرد كه در چه جوامعی می توان خواستگاه این آفات را یافت.
چاپلوسی ویا سایر آفات اخلاقی در هر مجموعهای نشان گر نا سالم بودن روابط و مناسبات و هنجارهای حاكم بر آن جامعه است. چنین فضایی در جامعه زمانی شكل میگیرد كه منزلتها و نقشها آن گونه كه شایستهی افراد است توزیع نشود و در واقع شایسته سالاری به معنی واقعی آن وجود ندارد. اگر هر شخص در جایگاه در خور نشان خود قرار گیرد و مطابق با منزلت واقعیاش از نقش اجتماعی مناسب برخوردار شود، مناسبات در روابط اجتماعی نیز از سلامت كافی برخوردار خواهد شد.
البته در این خصوص باید به ظرفیت افراد متسدی امور نیز نگاه كرد.افرادی كه همواره با رفتار روشن خود اجازه نداده اند تا جو تملق و چاپلوسی حاله ای بر گرد آنان ایجاد كند كم نبوده اند.مثال تاریخی آن را می توان به افراد بزرگ تاریخ چون ائمه اطهار ربط داده كه پیشاپیش خطرات ناشی از مدح چاپلوسانه در مورد خود را خنثی كرده اند و در سیره عملی خویش نیز هیچ گاه فرصت چاپلوسی آگاهانه یا ناآگاهانه را در اختیار اطرافیان قرار نمیداد و تا جایی پیش رفته اند كه عقل را معیار مناسبی برای قیاس آنچه مداحین و مورخین می گویند، قیاس و میزان برای آیندگانبر شمرده اند.متاسفانه در جوامع ما حتی گفتار بزرگان دین و معرفت نیز به فراموشی سپرده میشود. كمتر كسی به یاد میآورد كه علی علیه السلام چگونه با چاپلوسان روبرو میشد و دربارهی آنان چه میگفت. ایشان میفرمودند: »بر چهره ستایش گران، و اندام چاپلوسان خاك بیفشانید«. و یا اینكه: »
از دوست داشتن چاپلوس و ستایشگر برحذر باش؛ زیرا این لحظه، از حساسترین لحظات برای نفوذ شیطان است تا بدان وسیله كار نیك نیكوكاران را ضایع كند.
امام علی علیه السلام هنگام ورود به شهر انباز، خطاب به كسانی كه پشت سر ایشان پیاده روان بودند فرمود: »این چه كاری است كه میكنید؟ گفتند: رفتاری است كه بدان امیرانمان را بزرگ میداریم. علی علیه السلام فرمود: به خدا قسم امیران شما از این كار هیچ سودی نمیبرند. شما در دنیای خودتان برخودتان سخت میگیرید، و در آخرت با این كار به تیره بختی گرفتار میآیید و چه زیانبار است مشقتی كه در پی آن كیفر دوزخ باشد، و چه سود آور است آسایشی كه با آن آسودگی از آتش دوزخ همراه باشد.«
قداست سازی نیز به اعتقاد صاحب نظران زمینهای مهم برای رواج چاپلوسی است .تجربه اروپا نشان میدهد كه قداست سازیها باعث میشود انسان در مقابل آنچه كه مقدس نمایانیده میشود، زانو بزند.
و اگر كسی به آن مقدسات معتقد نباشد، به ریا روی میآورد و كسی هم كه میخواهد از این وضع سوء استفاده كند و موقعیت خود را بهبود ببخشد با چاپلوسی بر ستایش افراطی روی میآورد. به این ترتیب بین انسان و خدا دوگانگی و تقابل پیش میآید.
علاوه بر عوامل یاد شده، باید به انگیزهها و كنشهای شخصیتی و روانی و اجتماعی اشاره كه بذر چاپلوسی را در سرزمین دلها میافشاند. و به این ترتیب برای فرو كاستن از دامنهی چاپ لوسی، نخست باید به تدبیری برای حفظ و پاسداشت حریم حقوق و اخلاق فردی همت گمارد تا آنكه اخلاق دست خوش مطامع قدرتمند واقع نشود؛ و تنها با شایستگی كامل، مبنای نیل به امكانات قرار گیرد.در این زمینه كم كاری و كم لطفی متولیان امور جامعه را هم نباید دست كم گرفت و باید اذعان داشت كه اصلاح ساختار اداری و همچنین اجرای عملی و نه در حد شعار باور به شایسته سالاری می تواند به از بین بردن عادات ناپسند دیرین كمك زیادی كند.