اقسام انتظار
انتظار فرج دو گونه است:
1- انتظاري که سازنده است، تحرک بخش است، تعهدآور است، اين انتظار عبادت و بلکه با فضيلت ترين عبادت ها است.
2- انتظاري که ويرانگر است، بازدارنده است، فلج کننده است، و نوعي اباحيگري محسوب مي شود.
اين نوع برداشت از آن جهت که با اصلاحات مخالف است و فسادها و تباهي ها را به عنوان مقدمه ي يک انفجار مقدس موجه و مطلوب مي شمارد بايد (شبه ديالکتيکي) خوانده شود، با اين تفاوت که در تفکر ديالکتيکي با اصلاحات از آن جهت مخالفت مي شود و تشديد نابساماني ها از آن جهت اجازه داده مي شود که شکاف وسيع تر شود و مبارزه پيگيرتر و داغ تر گردد، ولي اين تفکر عاميانه فاقد اين مزيت است فقط به فساد و تباهي فتوا مي دهد که خود به خود منجر به نتيجه ي مطلوب شود.
اين نوع برداشت از ظهور و قيام مهدي موعود عليه السلام و اين نوع انتظار فرج که نوعي منجر به تعطيلي در حدود و مقررات اسلامي مي شود، و نوعي (اباحيگري) بايد شمرده شود به هيچ وجه با موازين اسلامي و قرآني موافقت ندارد.
امامان و رهبران معصوم الهي به طور روشن و صريح با ارائه ي تصويري مناسب از انتظار، روي برداشت اول خط بطلان کشيده و براي اين که هرگز آن معنا به ذهن مخاطب خطور نکند به قسمت مهم و اساسي مفهوم انتظار اشاره کرده اند، که انتظار عمل است، آنهم افضل و بزرگ ترين اعمال، آنجا که مي فرمايد: «أفضل أعمال أمتي انتظار الفرج من الله عزوجل»؛ «برترين اعمال امت من انتظار فرج از خداوند عزوجل است». و يا در روايتي ديگر مي خوانيم: «انتظار الفرج من أعظم العمل»؛ (1) «انتظار فرج از بزرگ ترين اعمال است». و يا اين که انتظار فرج از عبادات است. آنجا که مي فرمايد: «انتظار الفرج عباده» و در روايتي ديگر مي خوانيم: «سئل عن علي عليه السلام رجل: أي الأعمال أحب الي الله عزوجل؟ قال علي عليه السلام: انتظار الفرج»؛ (2) «از امام علي عليه السلام شخصي سؤال کرد: کدامين اعمال نزد خداي عزوجل محبوب تر است؟ حضرت فرمودند: انتظار فرج».
بنابراين، بعضي که انتظار را خاموشي و گوشه گيري و اعتزال و مذهب احتراز معرفي کرده و بدين وسيله آن را مورد هجوم قرار داده اند، به خطا رفته اند، چون حقيقت انتظار را درک نکرده اند، و تيري در تاريکي انداخته اند. کما اين که آن ها که انتظار را مذهب اعتراض معرفي کرده اند، آن هم اعتراضي که از سقيفه و از زبان حضرت علي عليه السلام آغاز شد. (3) به بيراهه رفته اند؛ زيرا در برابر اين ديدگاه دو پرسش مطرح است:
اول: اين که دامنه ي اين اعتراض تا کجاست؟ تا رفاه، عدالت، عرفان، تا آزادي، شکوفايي و تکامل و يا ...
دوم: اين که پيآمد اين اعتراض چيست؟ و چه باري بر دوش منتظر مي گذارد و اين نفي با چه اثباتي همراه مي شود؟
در جواب پرسش اول بايد بگوييم که آرمان هاي ديني از تکامل و شکوفايي استعداد آدمي بالاتر است؛ زيرا زماني که انسان به تکامل هم برسد باز مسأله اين است که مي خواهد در چه جهتي مصرف شود؟ رشد يا خسر؟ اين دو مسأله ي اساسي بعد از شکوفايي است.
پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله فرمود: «الناس معادن کمعادن الذهب و الفضه» (4): «مردم معادني هستند مثل معادن طلا و نقره».
استفاده از معدن سه مرحله دارد: اول: کشف، دوم: استخراج، سوم: شکل دادن. تا اينجا مرحله ي کمال و شکوفايي است، اما اين آهن شکل گرفته که مثلا به شکل اتومبيل در مي آيد جهت مي خواهد. پس مرحله ي چهارم جهت يابي اين معدن، اين انسان است.
جهت به سوي کيست؟ به سوي پايين تر از خود و رضايت به زندگي حيواني و همين حيات دنيوي؟ اين تنزل است. در نتيجه، هدفي برتر را مي يابد؛ حرکت به سوي بالاتر از خودمان. اين تحرک است، رشد است. بالاتر از من کيست؟ لابد آفريننده ي انسان که حاکم و خالق هستي است. و امامت، هدايت گر اين حرکت و سير صعودي است که بعد از مقام رسالت به اين مهم مي پردازد، و اکنون علم اين حرکت را بايد در دستان پر مهر مهدي موعود عليه السلام جستجو کرد.
در مورد پرسش دوم هم بايد گفت: منتظر مهدي عليه السلام آماده است و براي سلطنت و سلطه ي او زمينه سازي مي کند، چنانچه در حديث آمده است: «يوطئون للمهدي سلطانه» (5)؛ «براي سلطنت مهدي عليه السلام زمينه سازي مي کنند».
اهميت اين آمادگي و زمينه سازي را در پيام امام صادق عليه السلام مي توان يافت آنجا که مي فرمايد: «ليعدن احدکم لخروج القائم و لو سهما، فان الله اذا علم ذلک من نيته رجوت لان ينسي في عمره حتي يدرکه و يکون من أعوانه و أنصاره»؛ (6) «بايد هر کدام از شما براي خروج قائم آمادگي پيدا کند، اگرچه با تهيه کردن يک تير باشد؛ چون وقتي خداوند ببيند کسي به نيت ياري مهدي عليه السلام اسلحه تهيه کرده است، اميد است که عمر او را دراز کند تا ظهور او را درک کند و از ياران مهدي عليه السلام باشد».
اينک با توجه به معناي لغوي و روايات پيرامون انتظار مي توان گفت که انتظار نه احتراز است و نه گوشه نشيني، و نه مجرد اعتراض و نفي طاغوت ها، بلکه انتظار به معناي جامع عمل و اقدام است، پويايي و حرکت است. انتظار هم جنبه ي منفي دارد و هم جنبه ي اثباتي؛ زيرا به معناي آمادگي و اقدام است که احتياج به هر دو جنبه دارد. و به معناي آينده نگري و دگرگوني است، که احتياج به زمينه سازي دارد.
1- انتظاري که سازنده است، تحرک بخش است، تعهدآور است، اين انتظار عبادت و بلکه با فضيلت ترين عبادت ها است.
2- انتظاري که ويرانگر است، بازدارنده است، فلج کننده است، و نوعي اباحيگري محسوب مي شود.
الف ـ انتظار ويرانگر
اين نوع برداشت از آن جهت که با اصلاحات مخالف است و فسادها و تباهي ها را به عنوان مقدمه ي يک انفجار مقدس موجه و مطلوب مي شمارد بايد (شبه ديالکتيکي) خوانده شود، با اين تفاوت که در تفکر ديالکتيکي با اصلاحات از آن جهت مخالفت مي شود و تشديد نابساماني ها از آن جهت اجازه داده مي شود که شکاف وسيع تر شود و مبارزه پيگيرتر و داغ تر گردد، ولي اين تفکر عاميانه فاقد اين مزيت است فقط به فساد و تباهي فتوا مي دهد که خود به خود منجر به نتيجه ي مطلوب شود.
اين نوع برداشت از ظهور و قيام مهدي موعود عليه السلام و اين نوع انتظار فرج که نوعي منجر به تعطيلي در حدود و مقررات اسلامي مي شود، و نوعي (اباحيگري) بايد شمرده شود به هيچ وجه با موازين اسلامي و قرآني موافقت ندارد.
ب ـ انتظار سازنده
امامان و رهبران معصوم الهي به طور روشن و صريح با ارائه ي تصويري مناسب از انتظار، روي برداشت اول خط بطلان کشيده و براي اين که هرگز آن معنا به ذهن مخاطب خطور نکند به قسمت مهم و اساسي مفهوم انتظار اشاره کرده اند، که انتظار عمل است، آنهم افضل و بزرگ ترين اعمال، آنجا که مي فرمايد: «أفضل أعمال أمتي انتظار الفرج من الله عزوجل»؛ «برترين اعمال امت من انتظار فرج از خداوند عزوجل است». و يا در روايتي ديگر مي خوانيم: «انتظار الفرج من أعظم العمل»؛ (1) «انتظار فرج از بزرگ ترين اعمال است». و يا اين که انتظار فرج از عبادات است. آنجا که مي فرمايد: «انتظار الفرج عباده» و در روايتي ديگر مي خوانيم: «سئل عن علي عليه السلام رجل: أي الأعمال أحب الي الله عزوجل؟ قال علي عليه السلام: انتظار الفرج»؛ (2) «از امام علي عليه السلام شخصي سؤال کرد: کدامين اعمال نزد خداي عزوجل محبوب تر است؟ حضرت فرمودند: انتظار فرج».
بنابراين، بعضي که انتظار را خاموشي و گوشه گيري و اعتزال و مذهب احتراز معرفي کرده و بدين وسيله آن را مورد هجوم قرار داده اند، به خطا رفته اند، چون حقيقت انتظار را درک نکرده اند، و تيري در تاريکي انداخته اند. کما اين که آن ها که انتظار را مذهب اعتراض معرفي کرده اند، آن هم اعتراضي که از سقيفه و از زبان حضرت علي عليه السلام آغاز شد. (3) به بيراهه رفته اند؛ زيرا در برابر اين ديدگاه دو پرسش مطرح است:
اول: اين که دامنه ي اين اعتراض تا کجاست؟ تا رفاه، عدالت، عرفان، تا آزادي، شکوفايي و تکامل و يا ...
دوم: اين که پيآمد اين اعتراض چيست؟ و چه باري بر دوش منتظر مي گذارد و اين نفي با چه اثباتي همراه مي شود؟
در جواب پرسش اول بايد بگوييم که آرمان هاي ديني از تکامل و شکوفايي استعداد آدمي بالاتر است؛ زيرا زماني که انسان به تکامل هم برسد باز مسأله اين است که مي خواهد در چه جهتي مصرف شود؟ رشد يا خسر؟ اين دو مسأله ي اساسي بعد از شکوفايي است.
پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله فرمود: «الناس معادن کمعادن الذهب و الفضه» (4): «مردم معادني هستند مثل معادن طلا و نقره».
استفاده از معدن سه مرحله دارد: اول: کشف، دوم: استخراج، سوم: شکل دادن. تا اينجا مرحله ي کمال و شکوفايي است، اما اين آهن شکل گرفته که مثلا به شکل اتومبيل در مي آيد جهت مي خواهد. پس مرحله ي چهارم جهت يابي اين معدن، اين انسان است.
جهت به سوي کيست؟ به سوي پايين تر از خود و رضايت به زندگي حيواني و همين حيات دنيوي؟ اين تنزل است. در نتيجه، هدفي برتر را مي يابد؛ حرکت به سوي بالاتر از خودمان. اين تحرک است، رشد است. بالاتر از من کيست؟ لابد آفريننده ي انسان که حاکم و خالق هستي است. و امامت، هدايت گر اين حرکت و سير صعودي است که بعد از مقام رسالت به اين مهم مي پردازد، و اکنون علم اين حرکت را بايد در دستان پر مهر مهدي موعود عليه السلام جستجو کرد.
در مورد پرسش دوم هم بايد گفت: منتظر مهدي عليه السلام آماده است و براي سلطنت و سلطه ي او زمينه سازي مي کند، چنانچه در حديث آمده است: «يوطئون للمهدي سلطانه» (5)؛ «براي سلطنت مهدي عليه السلام زمينه سازي مي کنند».
اهميت اين آمادگي و زمينه سازي را در پيام امام صادق عليه السلام مي توان يافت آنجا که مي فرمايد: «ليعدن احدکم لخروج القائم و لو سهما، فان الله اذا علم ذلک من نيته رجوت لان ينسي في عمره حتي يدرکه و يکون من أعوانه و أنصاره»؛ (6) «بايد هر کدام از شما براي خروج قائم آمادگي پيدا کند، اگرچه با تهيه کردن يک تير باشد؛ چون وقتي خداوند ببيند کسي به نيت ياري مهدي عليه السلام اسلحه تهيه کرده است، اميد است که عمر او را دراز کند تا ظهور او را درک کند و از ياران مهدي عليه السلام باشد».
اينک با توجه به معناي لغوي و روايات پيرامون انتظار مي توان گفت که انتظار نه احتراز است و نه گوشه نشيني، و نه مجرد اعتراض و نفي طاغوت ها، بلکه انتظار به معناي جامع عمل و اقدام است، پويايي و حرکت است. انتظار هم جنبه ي منفي دارد و هم جنبه ي اثباتي؛ زيرا به معناي آمادگي و اقدام است که احتياج به هر دو جنبه دارد. و به معناي آينده نگري و دگرگوني است، که احتياج به زمينه سازي دارد.
پی نوشت:
1. کمال الدين، ج 2، باب 55، ح 1، بحارالانوار، ج 52، ص 122.
2. همان.
3. انتظار مذهب اعتراض، اثر دکتر علي شريعتي.
4. نهج الفصاحه.
5. ميزان الحکمه، ج 2، ص 568، کنزالعمال، ح 38657.
6. بحارالانوار، ج 52، ص 366.