تناسب آيات و سوره‌هاي قرآن(1)

قرآن كريم از نظر بعد زيبايي شناختي در ميان همه‌ي كتاب‌ها بي‌نظير است. نحوه‌ي چينش حروف، تك‌واژه‌ها، عبارت‎ها و آيه‌ها با وزن و آهنگشان، بيش‌ترين نقش را در آفرينش اين پديدة بي‌بديل هنري ايفا كرده است. در ميان انواع تناسبي كه بين الفاظ و معاني قرآن برقرار است.
يکشنبه، 20 مرداد 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تناسب آيات و سوره‌هاي قرآن(1)
تناسب آيات و سوره‌هاي قرآن(1)
تناسب آيات و سوره‌هاي قرآن(1)


 

نويسنده:عباس همامي
 

اشاره
 

قرآن كريم از نظر بعد زيبايي شناختي در ميان همه‌ي كتاب‌ها بي‌نظير است. نحوه‌ي چينش حروف، تك‌واژه‌ها، عبارت‎ها و آيه‌ها با وزن و آهنگشان، بيش‌ترين نقش را در آفرينش اين پديدة بي‌بديل هنري ايفا كرده است.
در ميان انواع تناسبي كه بين الفاظ و معاني قرآن برقرار است. تناسب بين سوره‌ها و تناسب بين برخي از مجموعه آيات يك سوره ـ كه در مواقع مختلف نازل شده‌اند ـ مورد اختلاف دانش‌مندان قرآن شناس است. برخي به اين قسم از تناسب قايل بوده و سخت از آن دفاع كرده‌اند تا جايي كه يكي از مفسران، تفسير خود را «نظم الدُّرَر في تناسب الآيات و السور» ناميده است. در مقابل، عده‌اي نيز چنين تناسبي را ـ به ويژه بين سور قرآن ـ نپذيرفته‌اند. هر دو انديشه بر مباني چندي مبتني است. در اين مقاله ضمن بحث از مباني طرفين و گزارش دلايل موافقان و مخالفان. از انديشه‌ي تناسب بين همه‌ي اجزاي قرآن جانب‌داري شده و به بيان تناسب بين آياتي پرداخته شده است كه به ظاهر نامتناسب مي‌نمايند.

1. مقدمه
 

موضوعي كه در اين مقاله مورد بررسي قرار مي‌گيرد، به صورت پراكنده در بسياري از تفاسير مورد بحث قرار گرفته و با عناوين مختلفي چون تناسب و مناسبت،[1] اتصال (پيوستگي)،[2] نظم[3] و تعلّق[4] معرفي شده است.
نخستين كسي كه در مورد وجه تناسب آيات به ظاهر غير مرتبط و نيز مناسبت ميان سوره‌هاي قرآن به بررسي جدي پرداخته است، ابوبكر نيشابوري (م 324ق) است كه در بغداد به اين بحث مي‌پرداخته و عالمان بغداد را به خاطر ناآگاهي از اين علم سرزنش مي‌كرده است. پس از وي بسياري از مفسّران به اختصار يا تفصيل در اين موضوع سخن رانده‌اند كه مي‌توان از اينان به ترتيب تاريخ ياد كرد:
1. ثعلبي (م 427ق) در الكشف و البيان عن تفسير القرآن.
2. طبرسي (م 548م) در مجمع البيان.
3. فخر رازي (م 606ق) در مفاتيح الغيب.
4. احمد بن زبير (م 708ق)در البرهان في مناسبة ترتيب سور القرآن.
5. ابوحيان (م 745ق)در البحر المحيط.
6. بقاعي (م 885ق) در نظم الدُرر في تناسب الآيات و السور.
7. عمادي (م 982ق) در ارشاد العقل السليم الي مزايا الكتاب الكريم.
در سده‌هاي اخير نيز شماري از مفسران به اين بحث همت گماشته و حتّي برخي از آنها محور كار خود را همبستگي آيات و سور قرار داده‌اند كه در اين ميان مي‌توان به آلوسي، سيد قطب، علّامه طباطبايي، حجازي، شلتوت، مراغي، زحيلي، و حوّي اشاره نمود.[5]
در مقابل اين گروه بسياري از مفسران، به نحو شايسته، بدين مبحث نپرداخته و حتي اعتنايي به آن نداشته‌اند. برخي نيز اين بحث را بيهوده و نادرست پنداشته‌اند. اين عدم اعتنا را مي‌توان ناشي از عوامل زير دانست:
1. اعتقاد به اجتهادي بودن ترتيب همه يا بعضي از آيات؛
2. پيچيدگي و تا حد زيادي ذوقي بودن موضوع بحث.
در اين مقاله ضمن اشاره به انواع ارتباط بين اجزاي قرآن و نظريه‌هاي موافقان و مخالفان، به بيان ارتباط بين آياتي مي‌پردازيم كه به ظاهر غيرمرتبط هستند. اگرچه نمي‌توان به يقين گفت كه آنچه به ذهن ما خطور مي‌كند تنها وجه يا وجوه ارتباط اين آيات است، ولي دست‌كم مي‌تواند پاسخ‌گوي انتقادهاي عده‌اي باشد كه آشكار نبودن ارتباط ميان بعضي از آيات مجاور را دليل بر تحريف قرآن و يا حتي عدم نزول آن از سوي خداوند دانسته‌اند: «أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ بَلْ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ» «سجده (23)، 2»

2. نظريه‌هاي مختلف در باب ارتباط اجزاي قرآن
 

مسأله‌ي لزوم ارتباط و يا عدم لزوم ارتباط از ديرباز مورد اختلاف بوده است؛ عدّه‌اي همچون شوكاني منكر وجود اين ارتباط‌اند؛[6] آلوسي ارتباط هر آيه را با ماقبل در جايي لازم مي‌داند كه بر ماقبل عطف شده باشد؛[7] علّامه‌ي طباطبايي نيز موجب ارتباط را تنها در سوره‌هايي مي‌داند كه يكباره نازل شده‌اند و يا در آياتي كه پيوستگي آنها روشن است.[8]
به عنوان نمونه، شوكاني چنين مي‌گويد:
«نزول قرآن برحسب حوادث مختلف مي‌باشد كه اين وقايع با هم متفاوت و گاهي منتاقض است، پس آيات نيز به سبب آنها با هم اختلاف دارند و سخن گفتن در مورد تناسب آيات سبب مي‌شود كه افراد نادان و يا مغرض تصور كنند كه بلاغت و اعجاز قرآن به ظهور اين تناسب بستگي دارد، چنانچه او اين ظهور را نبايد به عيب‌جويي مي‌پردازد... .»[9]
در جواب بايد گفت: هم‌نشيني مطالب متضاد از نظر موضوع با فرضيه‌ي تناسب آيات مغايرتي ندارد، براي مثال، مدح و سرزنش با هم تضاد دارند ولي بيان آن دو در كنار هم نه تنها پسنديده است، بلكه هريك مورد تأكيد قرار مي‌گيرد، به همين دليل گفته‌اند «تُعْرَفُ الْاَشْيَاءُ بِأَضْدَادِهَا». هم‌چنين تعداد نسبتاً كمي از آيات هستند كه وجه يا وجوه ارتباطشان آشكار نيست كه با اندكي تأمّل مي‌توان حداقل، عدم امكان ارتباط اين آيات را نفي كرد و اگر شرط بيان مطالب، عدم برداشت ناصحيح فرد مغرض يا نادان باشد پس بايد تمامي آيات متشابه از قرآن حذف شود. در ضمن، يافتنن وجه مناسبت ميان آيات به ظاهر غيرمرتبط، انگيزه‌اي براي تعمّق و تدبّر انسان در آيات الاهي مي‌باشد. نيز از مزاياي كلام بليغ، استفاده‌ي بيش از يك معناست.
بي‌گمان خداوند حكيم و خبير پيش از وقوع حوادث مختلف بر آنها آگاهي داشته و در بيان مطالب برترين روش‌هاي بلاغت را مي‌پيمايد.
به طور كلي، سخنان منكران وجود ارتباط بين اجزاي قرآن با دو اشكال روبه‌رو است كه بايد به آن پاسخ گويند. اين دو اشكال عبارتند از:
1. قرآن مجموعه‌اي به هم پيوسته و واحد بوده است كه نزول تدريجي آن بر اساس حكمت‌هايي صورت گرفته است: « وَ قُرْآناً فَرَقْناهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَي النَّاسِ عَلي مُكْثٍ وَ نَزَّلْناهُ تَنْزِيلاً» «اسراء (17)، 106» بنابراين نبايد تدريجي بودن نزول قرآن موجب آن شود كه اين پيوستگي مورد غفلت قرار گيرد.
2. ميان وجود ارتباط با آگاهي از ارتباط، تفاوتي قايل نشده‌اند. چه بسا بين برخي از آيات، ارتباط وجود داشته باشد، ولي ما موفق به فهم آن نشده باشيم.

3. انواع ارتباط بين اجزاي قرآن
 

ارتباط ميان اجزاي قرآن را مي‌توان به چندين صورت فرض كرد. در اين جا ضمن شمارش آنها، براي هريك نمونه‌اي ذكر مي‌كنيم.
3 ـ 1. ارتباط ميان اجزاي يك آيه: طبيعي است كه ميان اجزاي يك آيه ارتباطي باشد و در مواردي چون آيه‌ي 26 سوره‌ي رعد كه ظاهراً بين «اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ» با آيه‌ي قبل و ديگر بخش‌هاي آيه به ظاهر ارتباطي وجود ندارد، وجوه ارتباطي را مي‌توان در نظر گرفت.
3 ـ 2. ارتباط ميان آيات يك سوره با ابتداي آن: ارتباط آيات 127 سوره‌ي نساء: «وَ يَسْتَفْتُونَكَ فِي النِّساءِ...» و آيه 176: « يَسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللَّهُ...» را با آيات 1 تا 13 اين سوره، مي‌توان به عنوان نمونه‌ي اين نوع ارتباط ذكر كرد.
3 ـ 3. ارتباط ميان آيات مجاور در يك سوره: همانند آيات سوره‌ي حمد و يا سوره‌ي ناس.
3 ـ 4. ارتباط بين آيات غيرمجاور در يك سوره: مانند آيات 48 و 123 در سوره‌ي بقره.
3 ـ 5. ارتباط ميان ابتداي يك سوره با انتهاي سوره‌ي قبل: مانند ابتداي سوره‌ي حديد (57) و انتهاي سوره‌ي واقعه(56).
3 ـ 6. ارتباط بين بخشي از يك سوره با ابتداي سوره‌ي بعد: مانند آيات 7 و 8 سوره‌ي محمّد (47) و آيات ابتداي سوره‌ي فتح (48).
3 ـ 7. ارتباط ميان بخشي از يك سوره با بخشي از سوره‌ي بعد: نمونه‌ي اين ارتباط در سوره‌ي 27 (آيات 7 تا 14) و سوره‌ي قصص (28) ـ آيات ابتداي سوره تا آيه‌ي 48 و آيات 76 تا 82 ـ مشاهده مي‌شود.
3 ـ 8. ارتباط بين بخشي از يك سوره با سوره‌ي بعدي: مانند آيه‌ي 2 سوره‌ي عصر (103) و سوره‌ي همزه (104).
3 ـ 9. ارتباط ميان بخشي از يك سوره با سوره‌ي ديگر: مانند سوره‌ي هود (11) ـ آيات 25 تا 48 ـ و سوره‌ي نوح(71).
3 ـ 10. ارتباط بين بخشي از يك سوره با بخشي از سوره‌ي ديگر: اين نوع ارتباط براي نمونه ميان آيات 10 تا 11 سوره‌ي حديد (57) با آيات 16 و 17 سوره‌ي تغابن (64) مشاهده مي‌شود.
3 ـ 11. ارتباط ميان يك سوره با سوره‌ي ديگر: براي نمونه ميان سوره‌ي ضحي (93) با انشراح (94) به حدي كه برخي گفته‌اند: ممكن است اين دو سوره جمعاً يك سوره باشد.

4. برخي از وجوه ارتباط آيات
 

وجوه گوناگوني از ارتباط بين آيات و اجزاي قرآن كريم وجود دارد كه در اين جا برخي از مهم‌ترين آنها را برمي‌شمريم.[10]
4 ـ 1. تأكيد ماسبق: براي نمونه در آيات 5 و 6 سوره‌ي انشراح (94) ملاحظه مي‌شود: «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً إِنَّ مَعَ الْعُسْرِيُسْرا».
4 ـ 2. تفصيل و تشريح مطالب گذشته: مانند آيات 17 تا 19 سوره‌ي ذاريات (51) كه ويژگي‌هاي محسنين را كه در آيه‌ي 16 از آنها ياد شده، تشريح مي‌نمايد.
4 ـ 3. بيان مصداق ماسبق: آيات 7 و 8 سوره‌ي عنكبوت (29) نمونه‌اي از اين نوع ارتباط است.
4 ـ 4. تعليل مطلب در گذشته: در آيات 41 و 48 سوره‌ي واقعه اين ارتباط را مي‌توان مشاهده كرد.
4 ـ 5. تبيين مجمل: براي مثال آيه‌ي 74 سوره‌ي حجر (15) مبيّن آيه‌ي 173 سوره‌ي شعراء (26) است.
4 ـ 6. تقييد مطلق: براي مثال آيه‌ي 127 سوره‌ي بقره (2) كه مقيّد آيه‌ي 5 سوره‌ي مائده (5) مي‌باشد.
4 ـ 7. تخصيص عام: نمونه‌هاي اين وجه زياد است، مثل آيات 2 و 3 سوره‌ي عصر (103).
4 ـ 8. تنظير و تمثيل: تمثيل در قرآن زياد به كار رفته است، مانند آيه‌ي 21 سوره‌ي (59) كه دل‌هاي كافران را از سنگ هم سخت‌تر بيان مي‌كند.
4 ـ 9. ذكر متضاد ماسبق: همانند آيات 1 تا 17 سوره‌ي مطفّفين (83) كه ابتدا از كم‌فروشان و بدكاران و سپس درباره‌ي نيكوكاران مطالبي ذكر مي‌شود.
4 ـ 10. استطراد، حسن تخلص و حسن مطلب و انتقال: آيه‌ي 26 سوره‌ي اعراف (7) نمونه‌اي از استطراد است كه به مناسبت ذكر لباس ظاهري، از لباس معنوي تقوا ياد شده است.

پی نوشت:

[1] . از تعابيري است كه فخر رازي در اين مورد به كار برده است. ر.ك: مفاتيح الغيب، ج 3، ص 222 و... . ابوحيان نيز در البحر المحيط اين تعبير را به كار گرفته است.
[2] . تعبيري است كه طبرسي در مجمع البيان آن را به كار برده است. فخر رازي نيز در برخي موارد از آن استفاده نموده است. ر.ك: مفاتيح الغيب، ج 12، ص 104.
[3] . عنوان اين مبحث در مجمع البيان بوده و فخر رازي هم در مفاتيح الغيب از اين تعبير استفاده نموده است.
[4] . فخر رازي در پاره‌اي موارد از اين تعبير استفاده نموده است. ر.ك: مفاتيح الغيب، ج 22، ص 121 و 123 و... .
[5] . آلوسي: روح المعاني؛ سيد قطب: «في ضلال القرآن» و «التصوير الفني في القرآن»؛ علّامه طباطبايي: الميزان في تفسير القرآن؛ حجازي: التفسير الواضح و الوحدة الموضوعية؛ شلتوت: «تفسير القرآن الكريم» و «الي القرآن الكريم»؛ مراغي: تفسير المراغي؛ زحيلي: التفسير المنير؛ سعيد حرّي: الاساس في التفسير.
[6] . شوكاني: فتح القدير: ج 1، ص 72 و 73.
[7] . آلوسي: روح المعاني، ج 1، ص 206 و ج 18، ص 218.
[8] . محمد حسين طباطبايي: الميزان في تفسير القرآن، ج 6، ص 150.
[9] . شوكاني: پيشين، ص 73.
[10] . ر.ك: عباس همامي: چهره‌ي زيباي قرآن، اصفهان، انتشارات بصائر، 1375ش، ص 43 ـ 47.
 

منبع:قرآن در آينة پژوهش



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.